خانه > بایگانی/آرشیو برچسب ها : اشعار یمانیون (پەڕە 2)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : اشعار یمانیون

شعر کودکانه «اتل متل یه بابا»

اتل متل یه بابا یه بابا و هزار گرگ چ گرگای پلیدی دندوناشون هم بزرگ یه بابا توی دنیا بابایی که غریبه دوست داره آدمارو مهربون و نجیبه بابای قصه‌ی ما یه بابای قشنگه دوسش دارن اهل بیت با بدیا میجنگه خیلی اذیت شده بابای خوب و نازم غریب شده و تنها منتظر ما، بازم …

بیشتر بخوانید »

به رؤیا تا بدین حد مطمئن‌اند

اشعار یمانیون؛ انصار امام مهدی (ع) و امام احمد الحسن یمانی (ع)

بیا تا سوره‌ی صافات خوانیم که آیات پس از صد را بدانیم همان جایی که ابراهیم گوید به فرزندش چو با او راه پوید شبی در خواب و رؤیا دید آن مرد که فرزند خودش را ذبح می‌کرد به اسماعیل گفتا خواب دیدم پسر جانم تو را سر می‌بریدم جوابش را چه زیبا داد فرزند …

بیشتر بخوانید »

ای ابوسفیانیان ما ذوالفقار حیدریم

شَهپر و شاهین را حتی اگر زندان کنید پایه زندان خود را بی امان ویران کنید کوه را حتی اگر با خشم، مُشتی هم زنید دستتان بشکسته خود را سخره طفلان کنید غرش شیران کجا و واق واق توله‌ها؟! می‌شود زنجیر را بر گردن شیران کنید؟! عبرت از تاریخ اگر بگرفته بودید ای کسان می‌توانستید …

بیشتر بخوانید »

قائم منتقم خون خدا ما را بس

ز همه خلق جهان، نور خدا ما را بس ز همه راز جهان، سرّ ولاء ما را بس ما گدایان درِ خانه‌ی «احمد» هستیم گوشهْ چشمش ز همه غیر خدا ما را بس اندر این ظلمت تردید و ره تاریکی راه جُستن ز علمدار هُدی ما را بس ما کجا، نوکری یوسف زهرا به کجا؟ …

بیشتر بخوانید »

می‌رود یک بار دیگر سوی زندان غم مخور

می‌رود یک بار دیگر سوی زندان غم مخور می‌شود آنجا رسولی بهر رندان غم مخور هرچه می‌خواهد در آنجا هست، علم و ایمان و یقین هرچه هست آنجا به جز مکر پلیدان غم مخور اتهامش دوری از دزدان دین مصطفی خوانده چندین شعر در توصیف دیوان غم مخور اتهام دیگرش لبیکِ هل من ناصر است …

بیشتر بخوانید »

مثنوی سیزدهم

سیزدهم را به طبیعت رویم صیحه حق را ز ملک بشنویم سیزدهم روز خروج از وطن روز شکست بت این انجمن سیزدهم سيف برنده است، هان نحسی آن بر سر اهریمنان روز ظهور علی از کعبه است فاش نمود آنچه که در جعبه است سیزدهم یار وفادار بود ناصر عیسی به سرِ دار بود …

بیشتر بخوانید »

شايد امسال خبر شد خبری در راه است

شايد امسال خبر شد، خبري در راه است عالَمی زير و زِبر شد، خبري در راه است مدعي گفت که اين شام ندارد سحري مهلت شام سپر شد، خبري در راه است قرن‌ها منتظر مژده مهدی بوديم ناگهان کار دگر شد، خبري در راه است چشم‌ها دوخته بر مکه و مشتاق پدر نوبت نقش پسر شد، …

بیشتر بخوانید »

مثنوی وصیت مقدس پیامبر (ص)

مثنوی وصیت مقدس پیامبر (ص)، حاوی مضمون و محتوای وصیت شب وفات رسول الله (ص) در قالب شعری مثنوی به زبان فارسی است. شعری ویژه و بی‌سابقه، مناسب برای انتشار، حفظ، آموزش و تولید آثار هنری فاخر منبع حدیث وصیت پیامبر (ص): کتاب غیبت شیخ طوسی (ره)، چاپ ترجمه شده مسجد جمکران، ص 301 ـ …

بیشتر بخوانید »

مژده ای دل که مسيحا نفسی آمده است

مژده اي دل که مسيحا نفسي آمده است در شب قدر صداي جَرسي آمده است بی‌قراری مکن اي دل، بنما صبر که دوش زده‌ام فالي و فريادرسي آمده است ز آتش وادي ايمن، همگي مست و خراب موسي اينجا به اميد قبسي آمده است هيچ کس نيست که در کوي تو بيگانه بُود هر کس …

بیشتر بخوانید »

يک نفر هست که آمد پس از آن فاصله ها

اشعار یمانیون؛ انصار امام مهدی (ع) و امام احمد الحسن یمانی (ع)

يک نفر هست که آمد پس از آن فاصله ها بي صدا، بي خبر از دست گل و هلهله ها نشنيديم صداي قدمش را اصلاً نشنيدم صداي غزل چلچله ها آن سفر کرده که صد قافله دل هم ره اوست آن که هر جمعه نوشتيم برايش گله ها آمد و ديد که در منتظران خيري …

بیشتر بخوانید »