هفته‌نامه زمان ظهور

آنان که جانشان را در راه حسین (ع) فدا کردند

عاشورا، قصۀ روایت‌نشده
قسمت هشتم

تمام مواضع یاران امام حسین(ع) در کربلا مؤثر بود و مؤمن می‌تواند از آنها برای یاری خلیفۀ خدا و کشتن منیت و خودخواهی در هر زمان استفاده کند. به برخی از مواضع اصحاب امام حسین (ع) که جان خود را در راه ایشان فدا کردند اشاره می‌کنم:

۱- تو را به این غریب سفارش می‌کنم

البته برادران عزیز، همان‌طور که می‌دانید همهٔ داستان‌های کربلا تأثیرگذارند. برای انسان بردبار، انسان مؤمن و انسان پرهیزکار، تمام داستان‌های کربلا غم‌انگیزند. اما هر داستان با داستان دیگر متفاوت است. و داستانی که واقعاً مرا تحت‌تأثیر قرار داده، ماجرای «حبیب» با «زهیربن لُقَین» است. زهیر پیش از حبیب بن مظاهر اسدی وارد میدان جنگ شد و سپس در میدان افتاد (سلام خدا بر آن دو باد). حبیب نزد او آمد، هنگامی که حبیب نزد او آمد، آخرین رمق از حیات زهیر بود، یعنی نفس‌های آخرش بود. حبیب بن مظاهر اسدی به او گفت: «برادرم زهیر، اگر شهادتم نزدیک نبود، دوست داشتم آنچه برایت مهم است به من وصیت کنی تاحق دینی و خویشاوندی خود را ادا کرده باشم»؛ یعنی اگر سفارش خاصی دربارهٔ خانواده یا غیره داری [بگو]. زهیر بن لقین، این انسان شریف و دوستدار آل‌محمد(ع) رو به حبیب کرد و با دستش به‌سوی حسین اشاره کرد و گفت: «تو را به این غریب سفارش می‌کنم». در حقیقت این یک موضع‌گیری بزرگ در پیشگاه خداوند سبحان است؛ یعنی نه راجع به فرزندانش توصیه کرد، نه دربارهٔ همسرش، نه اموالش و نه هیچ‌چیز دیگری، بلکه به‌سوی ابوعبدالله حسین(س) اشاره کرد و گفت تو را به این غریب سفارش می‌کنم و طبیعتاً این یک موضع‌گیری است؛ زیرا انسان یعنی موضع‌گیری. موضع زهیر دربارۀ آل‌محمد(ع). بنابراین می‌بینید که تاریخ، تا به امروز و بلکه تا روز قیامت اصحاب امام حسین(ع) را جاودانه کرده؛ تا هنگامی که روزگار ماندگار است آنان ماندگارند. صلوات و سلام خداوند بر همۀ آنان.

۲- وهب مسیحی که رؤیا را تصدیق کرد

ماجرای وهب نصرانی از داستان‌های مؤثر در یاری امام حسین(ع) به شمار می‌آید. به‌طور خلاصه، این ماجرا از این قرار است:
وهب نصرانی در منطقه‌ای کم‌آب ساکن بود و تازه ازدواج کرده بود. صبح بیرون رفته بود که شب با آب برگردد. هنگامی که امام حسین به این منطقه رسید، به این خیمه رفت و صدا زد:
«ای کنیز خدا.»
مادر وهب خارج شد و به آنان خوشامد گفت. (امام حسین (ع)) به او گفت:
«به فرزندت وهب بگو که رؤیا را تصدیق کند.»
وقتی وهب برگشت مادرش به او گفت:
«پسرکم، گویا عیسای مسیح امروز به دیدار ما آمد، از تو پرسید و گفت حتما رؤیا را تصدیق کن».
در این هنگام وهب گریست و گفت:
«مادر، در رؤیا عیسی (ع) را دیدم که در کنارش مردانی باهیبت و وقار بودند که گویا از نظر زیبایی و هیبت مانند خورشید هستند. مسیح به من فرمود: ای وهب، آیا تو از امت من هستی؟ گفتم: بله، فرمود بدان که (این) کسی که در کنار من ایستاده، محمد رسول خدا(ص) و خاتم پیامبران و شریف‌ترین پیامبران و شریف‌ترین مخلوق است. و این دومی علی پسر ابی‌طالب(ع) وصی و جانشین و داماد اوست و این سومی ریحانهٔ رسول خدا حسین بن علی(ع) است. ای وهب، فردا باید حسین(ع) را در کربلا یاری کنی و بدان که با او در بهشت هستی و نامت در میان نیکان است». و صحیفه‌ای به من داد که نامم در آن نوشته شده بود. سپس از خواب بیدار شدم و الآن تو به من از اتفاقی که برایم رخ داده خبر می دهی، کسی که امروز نزد شما آمده حسین بن علی بن ابی‌طالب است.
پس‌از آن، با مادر و همسرش شبانه به‌سوی کربلا رفت و تا روز دهم همراه ایشان بود. در آن روز مادر وهب گفت: «ای وهب، برخیز پسرم و حسین(ع) را یاری کن، پسر دختر رسول خدا(ص) را یاری کن.»

نمی‌دانیم از چه کسی سخن بگوییم، از وهب یا از مادر وهب. این زن نصرانی که چنین موضع شرافتمندانه‌ای را اتخاذ کرد و در آن موضع امام حسین(ع) را یاری کرد، در زمانی که امت ایشان را تنها گذاشته بودند، یا از همسرش بگوییم که تازه با وهب ازدواج کرده بود و در ابتدا از پیوستن وهب به امام حسین(ع) ممانعت می‌کرد، اما در روز دهم می‌بینیم که می‌گوید «ای وهب، برخیز و در رکاب پاکان نبرد کن». این ماجرا دارای قصه‌ها و عبرت‌هایی است که شایسته است رهروان راه حسین(ع) از این داستان و ماجراهای آن که در یاری حسین(ع) مؤثرند، پند و عبرت گیرند.

 

سیداحمدالحسن می‌گوید:

«زندگی یعنی موضع‌گیری، زندگی بدون موضع‌گیری، خوارکننده و کسالت‌آور و بی‌ارزش است، بدون طعم و بدون رنگ و بو.»
و نیز می‌فرماید: «با حق بمان و آن را یاری کن و پشتیبان عدالت و انصاف باش؛ هرقدر هم که باعث ضرر مادی یا معنوی‌ات شود؛ زیرا در این زندگی کوتاه و پر از درد، هیچ‌چیز ارزش این را ندارد که برای باطل و ظلم و جور و طغیان، خودت را به زیان و خسارت بیندازی.»
«سلام بر حسین و بر علی بن حسین و بر اهل‌بیت حسین و بر یاران حسین، که خون قلب خود را در راه حسین (ع) فدا کردند.»

 

ویژه نامه محرم

دانلود تمامی شماره های هفته نامه زمان ظهور

ali03131

Recent Posts

گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت سوم)

عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پس‌از او کذاب است. به قلم: متیاس… Read More

3 ماه ago

مدعیان خیر

مصیبت برتر قسمت دوم به قلم: نازنین زینب احمدی مقدمه در بخش پیشین این مجموعه، با تکیه بر اهمیتی که… Read More

3 ماه ago

آیا معجزه راه ثابت شناخت فرستادگان الهی است؟

 گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت دوم) به قلم: متیاس الیاس از پیشنهادِ رفتن نزد کشیش استقبال کرد… Read More

3 ماه ago

آیا فرگشت یک هدف کلان دارد؟

به قلم: شیث کشاورز   امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریه‌ای است که در جامعۀ علمی، به‌طور گسترده به‌عنوان توضیحی کاملاً… Read More

3 ماه ago

پاسخ به اتهام فرصت‌طلبیِ پیامبر(ص) و یادگیری ایشان از اهل کتاب

پاسخ به تئوفان اعتراف‌کننده | قسمت چهارم به قلم: ارمیا خطیب • پیشگفتار در قسمت پیشین به سه ادعای تئوفانس… Read More

3 ماه ago

«رؤیا» دریچه‌ای به‌سوی ملکوت

وظیفۀ مؤمنان در قبال رؤیا در پیشگاه فرستادۀ الهی به قلم: نوردخت مهدوی مقدمه رؤیا، سفری شیرین و روحانی است… Read More

3 ماه ago