نام: عبدالعظیم
نسب: از نوادگان امام حسن مجتبی(ع). خود ایشان در کاغذی که در هنگام رحلت در جیب خود به همراه داشتند اینطور بیان کردند که من عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن علی بن حسن بن علی بن ابیطالب هستم.
کنیه: ابوالقاسم، ابوالفتح
نام پدر: عبدالله
نام مادر: هیفاء، یا فاطمه
نام همسر: خدیجه
تعداد فرزند: دارای دو فرزند
طول عمر: 79 سال
سال تولد: ۱۷۳ هجری قمری؛ در عصر امام موسی کاظم (ع) مقارن با خلافت عباسی
جد اول او علی با لقب سوید است که در دوران خلافت منصور بر ضد عباسیان قیام کرد و در پی آن دستگیر و در زندان به شهادت رسید. وی از مهمترین و بانفوذترین افراد زمان خویش بود. جد دوم وی نامش حسن بود که تنها فرزند زید محسوب میشد. از بزرگان عصر خویش به شمار میرفت و در بین قومش به بخشش، کرم، سخاوت و خدمت به مستمندان شهرت داشت.
جد سومش زید بن حسن فرزند بزرگ حسن به علی بود که او سرپرست موقوفات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود و به بزرگواری و پرهیزگاری و سخاوت توصیف میشد.
اول، مبارزهطلبی با ظلم و ستم حاکم بر جامعه که زندانیشدن دو تن از اجداد حضرت عبدالعظیم و تحت تعقیببودن خود ایشان گواه بر این مدعاست.
دوم، اهل کرامت و سخاوتبودن، عزتنفس و خدمت به نیازمندان از ویژگیهای بارز این خاندان بود که نشئتگرفته از امام حسن مجتبی (ع) است که ملقب به کریم اهلبیت هستند؛ لقب حضرت عبدالعظیم (سیدالکریم) نیز گواه بر این موضوع است.
حضرت عبدالعظیم الحسنی ملقب به سیدالکریم از عالمان عامل شیعه از راویان حدیث ائمۀ معصومین و از چهرههای مبارز مجاهد و معتمد نزد اهلبیت بوده است که در مسائل دین، فقیهی دانا و آگاه به معارف و در احکام قرآن، شناخت و معرفتی عمیق و وافر داشت.
ستایشهای ائمۀ معصومین علیهمالسلام از وی، نشاندهندۀ شخصیت علمی و معتمدبودن اوست. حضرت امام هادی (ع) گاهی اشخاصی را که سؤال و مشکلی داشتند راهنمایی میکردند که از عبدالعظیم حسنی بپرسند و او را از دوستان حقیقی خویش برمیشمردند.
زمینههای مهاجرت ایشان از مدینه به ری و سکونت در غربت را باید در اوضاع سیاسی و اجتماعی آن زمان جستوجو کرد. یکی از بدرفتارترین و ظالمترین خلفای عباسی متوکل بود که خصومت شدیدی با خاندان رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم و شیعیانشان داشت و تنها در دورۀ او چندین بار مزار امام حسین(ع) در کربلا تخریب و با خاک یکسان شد و از زیارت امام بزرگوار جلوگیری به عمل میآمد.
حضرت عبدالعظیم نیز از کینه و دشمنی این خلفای عباسی در امان نبود و بارها تصمیم به قتل آن حضرت گرفتند. آخرین بار زمانی بود که ایشان با امام هادی (ع) در سامرا دیدار داشتند و امام هادی (ع) به ایشان فرمودند تو از دوستان ما هستی.
بنا بر گزارشات مخالفین دستور تعقیب و دستگیری وی صادر و ابلاغ شد و او نیز برای مصونماندن از خطر و همچنین تبلیغ معارف و آموزههای حقیقی دین، هجرت و سکونت مخفیانه را برگزید و در شهرهای مختلف رفتوآمد میکرد تا اینکه به ری رسید و در آنجا اقامت گزید؛ بدین جهت که شهر ری بیشتر محل سکونت شیعیان آن زمانِ ایران بود و پیروان اهلبیت در آنجا زندگی میکردند. ایشان هم در مکانی بهنام سربان در منطقهای بهنام کوی «سکّةالموالی» در منزل یکی از شیعیان سادات ساکن شدند.
عبدالعظیم در زمانی که شیعیان بهشدت سرکوب میشدند شدیداً تحتنظر و تعقیب بود. این در حالی بود که در دوران زندگیاش در مدینه، بغداد و سامرا تقیه پیشه کرده و عقیدۀ خود را آشکار نمیساخت؛ اما با این حال خلفای عباسی چون متوکل و معتز (لعنة الله علیه) او را از دشمنان خود دانسته و مورد غضب خود قرار میدادند.
حضرت عبدالعظیم به تقواپیشگی و درستکاری معروف بود. محدث نوری از صاحب بن عبّاد نقل میکند که عبدالعظیم مردی پارسا و معروف به صداقت در گفتار و امانتداری، عالم به امور دین، قائل به توحید و عدل و دارای احادیث بسیار بود.
نقل شده است که امام هادی (ع) به ابوحماد رازی فرمودند، چنانچه در امور دین در حلال و حرام مسئلهای بر تو دشوار شد از عبدالعظیم حسنی سؤال کن و سلام مرا به او برسان؛ همچنین در گفتوگویی امام هادی (ع) به عبدالعظیم میفرماید: (ای اباالقاسم، تو بهحق از دوستان ما هستی. تو همان دینی را که پسندیدۀ خداست از ما گرفتهای. خداوند تو را با گفتار ثابت در دنیا و آخرت تثبیت کند.)
احادیث بسیاری از ایشان در متون روایی آمده است که از امام جواد (ع) و امام هادی (ع) روایت میکند. عدهای از بزرگان شیعه احادیثی را از عبدالعظیم حسنی روایت کردهاند که شیخ صدوق روایات وی را با عنوان جامعه اخبار عبدالعظیم گردآوری کرده است. آثاری که منسوب به خود ایشان است از جهت تألیف، دو کتاب «خطب» امیرالمؤمنین و «الیوم و اللیلة» است، و نیز نقل ۱۷۱ حدیث باواسطه و بیواسطه از امام رضا (ع) و امام جواد (ع) و امام علی النقی (ع).
حضرت عبدالعظیم را میتوان یک شیعۀ کامل و با معرفت دانست؛ زیرا در برابر امامان کمال طلب و تسلیم و توسل را داشته است؛ با آنکه خود یکی از بزرگترین محدثان و فقیهان بود، در سنین بالای عمر خود متواضعانه به خدمت امام هادی (ع) رسید و عقاید دینی خود را بهجهت اصلاح خطای احتمالی به آن امام عرضه داشت که این گفتوگو معروف است به «حدیث عرض دین» که امام بعد از شنیدن سخنان عبدالعظیم ضمن تأیید باورهای او، ایشان را ستایش کردند و برایشان دعا فرمودند. این اقدام بیانگر معرفت وی به مقام ولایت و امامت و از سوی دیگر گویای خضوع و تواضع این فقیه عامل در برابر امام زمان خویش است.
با تأمل در احادیثی که عبدالعظیم روایتگر آن بوده است این حقیقت آشکار میشود که آن بزرگوار در نشر معارف ناب اسلام سهم قابل ملاحظهای دارد؛ خصوصاً روایتی که در باب مهدویت با موضوع قائم نقل شده است که در کتاب اکمالالدین، باب ۳۶ و ۳۷ این روایات به نقل از عبدالعظیم ذکر شده است.
یکی دیگر از زوایای با عظمت شخصیت ایشان نامهای است که امام رضا (ع) بهواسطۀ حضرت عبدالعظیم حسنی برای شیعیانش میفرستد؛ که این نامه شامل ده سفارش و توصیۀ اخلاقی ناب است که شیخ مفید در کتاب خودش (الاختصاص، ص۲۴۱) آن را نقل کرده است.
جزئیات مسائل مربوط به علل مهاجرت حضرت عبدالعظیم به شهرری مشخص نیست؛ ولی میتوان گفت سوابق مبارزاتی ایشان با ظالم و طاغوت عباسی و شخصیت علمی و تبلیغی ایشان و همچنین ارتباط نزدیک با امام معصوم از سوی دیگر موجب شده بود که ایشان توسط حکومت وقت، تحت تعقیب قرار بگیرد؛ و برای ادامۀ فعالیتها و چه بسا به اشارت هادی (ع) با لباس پیک مسافر شهرهای مختلف سفر و زندگی مخفی را انتخاب کند که این هجرت هم در طول سفرش بسیار تأثیرگذار و پربرکت بود
و هرگز دست از تبلیغ و معرفی آموزههای حقیقی اسلام و بیان معارف حقیقی اهلبیت دریغ کرد و در نهایت بهصورت مخفیانه در شهرری در مکانی به نام سربان اقامت گزید و سرانجام در اثر بیماری دار فانی را وداع گفت. البته روایاتی هم دربارۀ علت مرگ ایشان مبنی بر مسمومیت و شهادت نقل شده است. هرچند دلیل قاطعی مبنی بر شهادت ایشان در دست نیست، ولی دلیل محکمی بر نفی شهادت ایشان هم وجود ندارد و پذیرفتن اصل شهادت بعید نیست. الله اعلم
بر پایۀ گزارشی از صاحب بن عبّاد و نیز همان طور که محدث نوری نقل میکند، شب وفات عبدالعظیم یکی از شیعیان ری پیامبر خدا را در عالم رؤیا دید که فرموده مردی از فرزندان مرا فردا میآورند و در باغ عبدالجبار کنار درخت سیب دفن خواهند کرد.
منبع: برگرفته از کتاب حکمتنامۀ حضرت عبدالعظیم حسنی، محمد محمدی ریشهری
عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پساز او کذاب است. به قلم: متیاس… Read More
مصیبت برتر قسمت دوم به قلم: نازنین زینب احمدی مقدمه در بخش پیشین این مجموعه، با تکیه بر اهمیتی که… Read More
گفتوگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت دوم) به قلم: متیاس الیاس از پیشنهادِ رفتن نزد کشیش استقبال کرد… Read More
به قلم: شیث کشاورز امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریهای است که در جامعۀ علمی، بهطور گسترده بهعنوان توضیحی کاملاً… Read More
پاسخ به تئوفان اعترافکننده | قسمت چهارم به قلم: ارمیا خطیب • پیشگفتار در قسمت پیشین به سه ادعای تئوفانس… Read More
وظیفۀ مؤمنان در قبال رؤیا در پیشگاه فرستادۀ الهی به قلم: نوردخت مهدوی مقدمه رؤیا، سفری شیرین و روحانی است… Read More