پرهیز از شوخی و خلوت کردن با نامحرم در کلام محمد و آل محمد (ع)
ابتدا پاسخهای سید احمد الحسن یمانی (ع) پیرامون حدود سخن گفتن و تعامل زن با مرد بیگانه و نامحرم را بررسی مینماییم.
سؤال: سرورم! خواهش میکنم برای ما حدود سخن گفتن و تعامل داشتن زن با مرد بیگانه (نامحرم) را مشخص نمایید. همچنین برای مرد و اینکه یک مرد با زن بیگانه (چه از انصار و چه از غیر انصار) چه مقدار میتواند تعامل داشته باشد را بیان کنید. آیا این تعامل در همهی ابعاد و جوانبش میتواند باشد؟ پاسخ سید احمد الحسن: سخن گفتن بین زن و مرد جایز است ولی باید کلام برای غرضی درست و مقبول باشد مانند کار یا راهنمایی کردن و این گفتوگو نباید از روی بیهودگی و شوخی و صرفاً برای همکلام شدن باشد. (سوال 553، پاسخ روشنگرانه ج ۶)
سؤال: حکم گفتگوی بین مرد و زن در فضای عمومی و همچنین خصوصی از طریق نت چیست؟ آیا گفتگوی انفرادی در پیامرسان پالتاک جایز است؟ پاسخ سید احمد الحسن: بسم الله الرحمن الرحيم، والحمد لله رب العالمين وصلى الله على محمد وآل محمد الائمة والمهديين وسلم تسليما. در گذشته یاد کردم که سخن بین مرد و زن به عنوان عمومی جایز است و همچنین گفتگو از طریق نت. سخن بین مرد و زن جایز میباشد ولی اگر دچار اضطراب و ترس از فتنهجویی شود، پس اجتناب از آن جایز میشود. خدای تعالی فرمود: وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ «و به زنان مؤمن بگو كه چشمان خويش فروگيرند و شرمگاه خود نگه دارند و زینتهای خود را جز آن مقدار كه پيداست آشكار نكنند و مقنعههاى خود را تا گريبان فروگذارند و زینتهای خود را آشكار نكنند، جز براى شوهر خود يا پدر خود يا پدر شوهر خود يا پسر خود يا پسر شوهر خود يا برادر خود يا پسر برادر خود، يا پسر خواهر خود يا زنان همکیش خود، يا بندگان خود، يا مردان خدمتگزار خود كه رغبت به آن ندارند، يا كودكانى كه از شرمگاه زنان بىخبرند؛ و نيز چنان پاى بر زمين نزنند تا آن زينت كه پنهان كردهاند دانسته شود. اى مؤمنان، همگان به درگاه خدا توبه كنيد، باشد كه رستگار گرديد». (سوره نور ۳۱. شرایع الاسلام ج ۳) پس گفتگو بین مرد و زن عموماً جایز است، اما گفتگوی انفرادی مرد و زن مکروه است مگر در حالت خواستگاری یا ضرورتی باشد. و بدین ترتیب یک خانم مؤمنِ پاک و محترم از کلام انفرادی با مرد اجتناب میکند، به جز محارم مگر برای ضرورت و به مقدار حاجت و با کلام اندکی که حاجت را برآورده میکند و چهبسا که این رویداد حضوری رو در رو باشد یا در اینترنت و برنامههای گفتگویی و شبیه به آن و الحمد لله رب العالمین. (پاسخهای فقهی مسائل گوناگون ج ۲)
پرهیز از شوخی با نامحرم
رسول الله (ص): مَن فاكَهَ بِامْرَأَةٍ لا يَمْلِكُها حُبِسَ بِكُلِّ كَلِمَةٍ كَلَّمَها فِي الدُّنيا اَلْفَ عامٍ فِي النّارِ… «هر كس با زن نامحرمي شوخي كند براي هر کلمهای كه با او در دنيا سخن گفته، هزار سال در جهنم زنداني میشود.» ثواب الاعمال، ص 334.
امير مؤمنان علي ـ علیهالسلام ـ براي گريز از خطر آلوده شدن و رهايي از دام شيطان هنگام رو به رو شدن با نامحرم، اینگونه رهنمود میدهد: «اگر يكي از شما زني را ديد و خوشش آمد، چشم از او برداشته، نزد همسر خود رود كه آنچه او ديده است، همسرش نيز دارد و مواظب باشد كه شيطان را بر دل خويش راه ندهد و آنکه متأهل نيست، دو ركعت نماز بخواند و خدا را زياد سپاس گويد و صلوات بر پيامبر و خاندانش فرستد، آنگاه از فضل خدا بخواهد و خدا نيز با رحمت خويش او را از راه مباح بینیاز میگرداند.» تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 589.
پرهیز از خلوت کردن با نامحرم
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: من كانَ يُؤْمِنُ بالله و اليَوْمِ الاخِرِ فَلا يَبيتَ في مَوْضِعٍ تُسمَعُ نَفَسُ امْرأَةٍ لَيْسَتْ لَهُ بِمَحرَمٍ. «آنکه به خدا و روز جزا ايمان دارد نبايد در جايي بخوابد كه صداي نفس زن نامحرم شنيده میشود.» بحارالانوار، ج 101، ص 50.
اميرمؤمنان علي ـ علیهالسلام ـ فرمود: لا يَخْلُوا بِامْرَأَةٍ رَجُلٌ، فَما مِنْ رَجُلٍ خَلا بِامْرَأةٍ الّا كانَ الشًّيطانُ ثالِثَهُما. «هيچ مردي با زني (نامحرم) خلوت نكند. اگر مردي با زن بیگانهای خلوت كند، سوّمي آن دو شيطان است.» مستدرك الوسائل، ج 14، ص 265.
اميرمؤمنان علي ـ علیهالسلام ـ فرمود: ثلاثَةٌ مَنْ حَفِظَهُنَّ كانَ مَحْصوُماً مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ وَمِنْ كُل بَليَّةٍ: مَنْ لَمْ يَخْلُ بِامْرَأَةٍ لايَملِكُ مِنها شَيئاً… «هر كس سه چيز را رعايت كند، از دست شيطان رانده شده و از هر گرفتاري در امان خواهد ماند: اول اينكه با زن نامحرم خلوت نكند…» مستدرك الوسائل، ج 14، ص 265.
پرهیز از گفتگوی غیر ضروری با نامحرم
نَهی رَسُولُ اللَّه صلی الله علیه و آله اَنْ تَتَکَلَّمَ الْمَرْأَهُ عِنْدَ غَیْرِ زَوْجِهَا وَ غَیْرِ ذی مَحْرَمٍ مِنْها اَکْثَرَ مِنْ خَمْسِ کَلِماتٍ مِمّا لا بُدَّ لَها مِنْهُ. «رسول خدا صلی الله علیه و آله سخن گفتن زنان با نامحرم را ممنوع کردند، مگر اینکه ناچار باشند که در این هنگام بیش از پنج کلمه سخن گفتن با نامحرم را روا ندانستند.» من لا یحضره الفقیه، ج4، ص 6.
امیر المومنین (ع): عِبادَ اللَّهِ اِعْلَمُوا… مُحادَثَهُ النِّسَاءِ تَدْعُوا اِلَی الْبَلاءِ وَ یَزیغُ الْقُلُوبَ وَ الرَّمْقُ لَهـُنَّ یـَخْطَفُ نُورَ اَبْصارِ الْقُلُوبِ وَ لَمْحُ الْعُیُونِ مَصائِدُ الشَّیْطانِ. «ای بندگان خدا! بدانید که… گفتگو با زنان نامحرم سبب نزول بلا خواهد شد و دلها را منحرف میسازد؛ و پیوسته به زنان چشم دوختن نور دیده دلها را خـاموش میگرداند و همچنین با گوشه چـشم بـه زنـان نگاه کردن از حیلهها و دامهای شیطان است.» تحف العقول، النص، ص 151.
تقویت حیاء و عفت
امیرالمؤمنین علی (ع) میفرماید: منْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هانَتْ عَلَیْهِ شَهَواتُهُ. «هر کس برای خود ارزش و شخصیت قائل باشد، شهوتهایش نزد او خوار و بیمقدار میشود.» نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص 555.
پیامبر (ص) فرمود: «…اسلام، برهنه است و لباس آن، حیا و زینتش، عفاف است.» وسائل الشیعه، 15، ص 246.
امام صادق (ع) نیز میفرماید: «حیا و عفاف و سکوت (کمگویی و پرهیز از صحبتهای بیجا چون شوخی)، از نشانههای ایمان است.» بحار الأنوار، ج 68، ص 329.
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرماید: الْعِفَّهُ تُضْعِفُ الشَّهْوَهَ. «عفت، شهوت را ناتوان میسازد». مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج11، ص 275.
عبداللّه بن سنان میگوید از امام صادق (ع) پرسیدم که فرشتگان برترند یا انسانها؟ حضرت فرمود: به فرموده امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع): إِنَّ اللَّهَ رَکَّبَ فِی الْمَلَائِکَهِ عَقْلًا بِلَا شَهْوَهٍ وَ رَکَّبَ فِی الْبَهَائِمِ شَهْوَهً بِلَا عَقْلٍ وَ رَکَّبَ فِی بَنِی آدَمَ کِلْتَیْهِمَا فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ فَهُوَ خَیْرٌ مِنَ الْمَلَائِکَهِ وَ مَنْ غَلَبَ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ الْبَهَائِمِ. «خداوند در فرشتگان، عقل بدون شهوت و در حیوانات، شهوت بدون عقل قرار داده است و در بنیآدم هر دو را ترکیب کرده است. پس کسی که عقلش بر شهوتش غلبه داشته باشد، از فرشتگان بهتر است و هرکس که شهوتش بر عقلش چیرگی یابد، از چارپایان بدتر است.» شوخی با نامحرم از جمله مواردی است که شهوت را بر تعقل برتری میدهد و در سایه این ترجیح، انسان در منجلاب شهوانی غرق شده و به فرموده حضرت امیرالمؤمنین (ع) از حیوانات هم پستتر میشود. وسائل الشیعه، ج 15، ص 209.
گناه چشم
حضرت امام صادق ـ علیهالسلام ـ فرمود: النَّظرَةُ بَعْدَ النًّظرَةِ تَزرِعُ في الْقَلبِ الشَّهْوَةَ وَ كَفي بِها لِصاحِبِها فِتْنَة. «چشم چراني، تخم شهوت را در دل میکارد و چنين كاري براي نگاهکننده كافي است كه منشأ فتنه گردد.» روضة المتقين، ج 9، ص 434.
پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: النَّظَرُ سَهمٌ مَسْموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبليسَ… «نگاه (به نامحرم) تير زهرآلودي از تيرهاي شيطاني است…» بحارالانوار، ج 104، ص 38.
اميرمؤمنان ـ علیهالسلام ـ فرمود: الْعُيونُ مَصائِدُ الشَّيطانَ. «چشمها، کمینگاههای شيطان است.» بحارالانوار ج 77، ص 294.
امام باقر ـ علیهالسلام ـ فرمود: جواني از انصار، در مدينه با زني برخورد كرد. در آن زمان، مقنعه زنها تا پشت گوششان را میپوشاند (گوشها، گردن و صورت حجاب نداشت) جوان به آن زن خيره شد و چشم از او برنداشت تا عبور كرد. همینطور كه با نگاه به پشت سرش آن زن را تعقيب میکرد، وارد كوچه تنگي شد در اين هنگام صورتش به استخواني كه از ديوار بيرون زده بود برخورد و شكافت. وقتي آن زن رفت، جوان به خود آمد و ديد خون از صورتش جاري است. با خود گفت: به خدا سوگند! نزد رسول خدا میروم و اين ماجرا را با او در ميان میگذارم. جوان نزد پيامبر رفت. حضرت پرسيد اين چه وضعي است؟ او جريان را نقل كرد. در اين هنگام جبرئيل نازل شد و اين آيه را آورد: «قل لِلمؤمِنينَ يغُضُّوا مِنْ اَبْصارِهِمْ وَ يَحفَظُوا فُرٌجَهُمْ ذلِكَ اَزْكي لَهٌم اِنَّ اللهَ خَبيرٌ بِما يَصْنَعونَ» (به مؤمنان بگو چشمان خود را فروبندند و دامن خود را حفظ كنند، اين براي آنها پاکیزهتر است و خدا به آنچه میکنند آگاه است.) (نور ۳۰) و پس از آن فرمود: «وَ قُلْ لِلْمؤمِناتِ يَغْضُضنَ مِنْ اَبْصارِهنَّ وَ يَحفَظنَ فُروجَهُنًّ…» (به زنان با ايمان بگو چشمانشان را (از نامحرم) فروبندند و دامن خود را حفظ كنند.) (نور ۳۱)، فروع كافي، ج 5، ص 521.
مجازات چشم ناپاک
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: منْ مَلَاَ عَيْنَيْهِ مِنِ امْرَأَةٍ حَراماً حَشاهُما الله عَزَّ وَجَلَّ يَوْمَ القِيامَةِ بِمَساميرَ مِنْ نارٍ وَحَشاهُما ناراً حَتّي يَقْضِيَ بَيْنَ النّاسِ ثُمَّ يُؤمَرُ بِه اِلَي النّارِ. «آنکه چشمانش را از نگاه به زن نامحرم پر كند، روز قيامت، خداوند چشمانش را با میخهای آتشين و از آتش پر كند تا وقتیکه به حساب مردم رسيدگي كند، سپس امر میشود كه او را به جهنم ببرند.» ثواب الاعمال، ص 338.
پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: لكُلِ عُضْوٍ مِنِ ابْنِ ادَمَ حَظّاً مِنَ الزِّنا فَالْعَينُ زِناهُ النَّظَرُ وَ للِّسانُ زِناهُ الْكَلامُ وَ الأذُنان زِناهُما السَّمْعُ… «(در مورد رابطه نامشروع) براي هر عضوي از آدمي سهمي از زناست؛ زناي چشم، نگاه كردن، زناي زبان، سخن گفتن و زناي گوشها، شنيدن (سخن نامحرم) است.» مستدرك الوسائل، ج 14، ص 269.
ارزش چشمان پاک
حضرت علي ـ علیهالسلام ـ درباره مواظبت و حفاظت از چشمها فرمود: ليْسَ فِي الْبَدَنِ شَيءٌ اَقَلَّ شٌكراً مِنَ الْعَيْنِ فَلا تُعطوها سٌؤلَها فَتَشْغَلكُم عَنْ ذِكْرِ الله عزَّ وَجَل. «چيزي در بدن كم سپاستر از چشم نيست، خواستهاش را ندهيد كه شما را از ياد خدا باز میدارد.» بحارالانوار، ج 101، ص 35.
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ چشمان با ارزش را اینگونه توصيف میکند: كلُّ عَيْنٍ باكِيَةٌ يَومَ القِيامَةِ اِلّا ثَلاثَةُ اَعيُنٍ: عَيْنٌ بَكَتْ مِنْ خَشيَةِ الله وَ عَيْنٌ غَضَّتْ عَنْ مَحارِمِ الله وَ عَيْنٌ باتَت ساهِرَة في سبيلِ الله. «همه چشمها روز قيامت گريانند جز سه چشم: چشمي كه از ترس خدا بگريد، چشمي كه از نامحرم فرونهاده شود، چشمي كه در راه خدا (و پاسداري از كيان اسلام) شب زنده دار باشد.» بحارالانوار، ج 101، ص 35.
پاداش خداوند برای چشمان پاک
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: غضُّوا اَبْصارَكُم تَرَوْنَ الْعَجائِبَ. «چشمهایتان را (از نامحرم) بپوشانيد تا عجايب و شگفتیها را ببينيد.» بحارالانوار، ج 101، ص 41.
امام علي ـ علیهالسلام ـ فرمود: منْ غَضَّ طَرْفَهُ اَراحَ قَلْبَهُ. «آنكه از نامحرم چشم خود را فرو نهاد، قلبش را راحت كرده است.» شرح غررالحكم، ج 5، ص 449.
امام علی علیهالسلام فرمود: من غُضَّتْ اَطرافُهُ حَسَنَتْ اَوصافُهُ. «كسي كه نگاههایش كنترل شود، صفاتش نيكو گردد.» ميزان الحكمه، ج 10، ص 7.
امام صادق ـ علیهالسلام ـ فرمود: منْ نَظَرَ اِلي امْرأَةٍ فَرَفَعَ بَصَرَهُ اِليَ السَّماءِ اَوْ غَمَضَ بَصَرَهُ لَمْ يَرْتَدَّ اِلَيْهِ بَصَرُهُ حَتّي يُزَوَّجَهُ الله مِنَ الْحُورِ العينِ. «هر كسي زني را ببيند و (بلافاصله) دیدهاش را به آسمان بدوزد يا چشم فرو بندد، چشم باز نگرداند مگر خداوند حوريان بهشتي را به عقد او درآورد.» بحارالانوار، ج 101، ص 37.
پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: النَّظَرُ سَهْمٌ مَسموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبْليس فَمَنْ تَرَكَها خَوْفاً مِنَ الله اَعطاهُ الله ايماناً يَجِد حَلاوَتَهُ في قَلْبِهِ. «نگاه (به نامحرم) تير زهرآلودي از تيرهاي شيطان است و هر كس آن را از ترس خدا ترك كند، خداوند چنان ايماني به او عطا كند كه شیرینیاش را در دل خويش احساس كند.» نهج الفصاحه، پاينده، حديث 299، ص 58.
شجاعترین شجاعت، غلبه بر غریزه شهوت
رسول ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: اشْجَعُ النّاسِ مَنْ غَلَبُ هَواهُ. «شجاعترین مردم كسي است كه بر خواهش نفسانیاش چيره شود.» نهج الفصاحه، پاينده، حديث 299، ص 58.
سأل أمیرالمؤمنین علیهالسلام: بما يستعان علي غمض بصر؟ قال: بالخَمُودِ تَحْتَ السُّلطانِ الْمُطَّلَعِ عَلي سَتْرِك. از اميرمؤمنان علي ـ علیهالسلام ـ سؤال كردند: «به كمك چه چيزي میتوان چشم از نامحرم پوشيد؟ پاسخ داد: با خاموش كردن آتش شهوت، زير نظر قدرتمندي كه بر مخفيگاهت آگاه است.» بحارالانوار، ج 101، ص 411.
عفت در برابر عفت
نكته ظريف ديگري كه در مسئله «ناموس» نهفته است و روايات نيز آن را تأييد کردهاند مثال معروف «از هر دستي بدهي از همان دست پس میگیری» هست، چنانکه در روایات فرمودهاند: کما تُدينُ تُدانُ. «آن طور كه جزا دهي جزا بيني.» كافي، ج 5، ص 553.
حضرت امام باقر (ع) در رابطه با این جریان میفرمایند: فیمَا أَوْحَی اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِلَی مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ یَا مُوسَی انْهَ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَنِ الزِّنَی فَإِنَّهُ مَنْ زَنَی زُنِیَ بِهِ أَوْ بِالْعَقِبِ مِنْ بَعْدِهِ یَا مُوسَی عِفَّ یَعِفَّ أَهْلُکَ یَا مُوسَی إِنْ أَرَدْتَ أَنْ یَکْثُرَ خَیْرُ بَیْتِکَ فَإِیَّاکَ وَ الزِّنَی یَا مُوسَی بْنَ عِمْرَانَ کَمَا تَدِینُ تُدَانُ. «خداوند متعال به حضرت موسی (ع) وحی فرستاد که ای موسی! هر کس زنا کند، همان کار را دیگران با وی انجام دهند؛ هرچند در فرزندان و نسل او باشد. ای موسی! عفت پیشه خود کن تا دیگران در مورد محارمت عفت پیشه ورزند. ای موسی! هر طور عمل کنی همانطور جزا میبینی. (بهعبارتدیگر از هر دستی بدی از همان دست پس میگیری) المقنع (للصدوق)، المتن، ص 431.
امام صادق ـ علیهالسلام ـ فرمود: «در زمان حضرت موسي ـ علیهالسلام ـ مردي با زني زنا كرد وقتي به خانه خويش آمد، مردي را با زن خود ديد، آن مرد را نزد حضرت موسي آورد و از او شكايت كرد. در آن لحظه جبرئيل بر آن حضرت نازل شد و گفت: هر كس به ناموس ديگران تجاوز كند به ناموسش تجاوز كنند. حضرت موسي به آن دو فرمود: با عفت باشيد تا ناموستان محفوظ بماند.» كافي، ج 5، ص 553.
شخصي از امام صادق ـ علیهالسلام ـ پرسيد: آيا نگاه كردن به پشت سر زنهایی كه عبور میکنند جايز است؟ حضرت پاسخ داد: اگر به ناموس شما اینگونه نگاه كنند، خوشنود میشوید؟! آنگاه فرمود: براي مردم همان را بخواهيد كه براي خود میخواهید. مستدرك الوسائل، ج 2، ص 555.
اهمیت شوخی و مزاح و حدود آنها
امام علی (ع) در ضرورت گشادهرویی میفرماید: بشْرُ المُؤمِنِ فی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فی قَلبِهِ. «شادی و گشادهرویی مؤمن در چهره او [آشکار] و غمش در دل او [مخفی] است.» غرر الحکم و درر الکلم، ص 314.
بدین معنا که فرد مؤمن همواره غم خویش را برای خود نگه میدارد ولی در برخوردهای اجتماعی، دیگران را با گشادهرویی در شادی خود سهیم مینماید. این نهتنها گفتار اهلبیت علیهمالسلام است بلکه در رفتار آن بزرگواران نیز به گونه روشن و عینی به چشم میخورد. برخلاف آنچه در برخی اذهان جا افتاده است پیشوایان معصوم علیهمالسلام، نهتنها اهل شاد کردن و مزاح پسندیده با دیگران بودند بلکه به دیگران نیز آن را توصیه مینمودند و شاد نمودن دل مؤمن و پاک کردن غبار غم از چهره او را (اگرچه به اندازه یک شوخی ساده) سجیّهای اخلاقی میدانستند.
روزی «یونس شیبانی» از راه دوری جهت ملاقات با پیشوا و استاد خویش امام صادق (ع) نزد ایشان آمد و با امام دیدار و گفتگو نمود. اندکی گذشت و امام برای اینکه بداند شهر او چه حال و هوایی دارد و مؤمنان با دیگران چگونهاند، پرسیدند: «ای یونس شیبانی! شوخی شما با دیگران به چه اندازه است؟» یونس پاسخ داد: «سرورم، شوخی ما اندک است.» امام فرمود: «نه! اینگونه نباشید، بلکه در حد متوسط شوخی نمایید؛ زیرا شوخی پسندیده نشانه خوش خُلقی است؛ تو با شوخی با برادر مؤمنت او را شادمان مینمایی. بدان که رسول خدا (ص) نیز با دیگران شوخی مینمود و هدف او از این کار شادمان ساختن آنان بود.» الکافی ج 2، ص 663.
در این راستا در بیان شوخیهای رسول خدا (ص) نوشتهاند: روزی پیامبر (ص) در مقابل علی (ع) نشسته بود و ظرف خرمایی جلوی آنان بود. پیامبر (ص) هر بار خرمایی برمیداشت و میخورد، هسته آن را پیش روی علی (ع) مینهاد. وقتی مقداری خرما خوردند و همه هستهها جلوی امام علی (ع) جمع شد؛ پیامبر (ص) به شوخی به علی (ع) فرمود: «ای علی! تو چه قدر پرخور هستی؟!» و اشاره به هستههای انباشته شده جلوی او کرد. امام علی (ع) نیز شوخی ایشان را با شوخی پاسخ داد و فرمود: «پرخور کسی است که خرماها را با هسته بخورد» و اشاره به پیامبر (ص) کرد که هیچ هسته خرمایی جلوی ایشان نبود. زهر الربیع، ص 3.
همچنین نقل شده که روزی پیرزنی از صحابه رسول خدا (ص) که زنی مؤمن و پاکدامن بود برای عرض ارادت تصمیم گرفت نزد پیامبر (ص) برود. پیرزن لنگلنگان نزد پیامبر (ص) آمد تا در مورد بهشت از ایشان بپرسد. سلام کرد و در مورد بهشت از پیامبر (ص) سؤال کرد. رسول خدا (ص) به او فرمود: «پیرزنان به بهشت نمیروند.» پیرزن از این پاسخ یکّه خورد و بسیار غمگین شد و برخاست و رفت. بلال حبشی نزد پیامبر (ص) میرفت و دید پیرزن با چشمان اشکبار از نزد پیامبر (ص) بازمیگردد. از او پرسید: «ای مادر! چرا گریه میکنی؟» پاسخ داد: «زیرا پیامبر (ص) به من فرموده پیرزنها به بهشت نمیروند.» بلال نیز از این سخن بسیار تعجب کرد. با پیرزن خداحافظی نمود و نزد رسول اکرم (ص) آمد و درستی خبر را دوباره از پیامبر (ص) سؤال کرد. پیامبر (ص) به او فرمود: «سیاهها نیز به بهشت نمیروند.» بلال نیز غمگین شد و در گوشهای نشست. اندکی گذشت و عباس، عموی پیامبر (ص) که پیرمردی سالخورده بود بلال را گریان دید. نزد بلال رفت و پرسید: «چرا گریه میکنی؟» بلال اشک از چشمانش پاک کرد و گفت: «پیامبر (ص) فرمود سیاهان به بهشت نمیروند.» عباس پیش پیامبر (ص) آمد و جریان را باز گفت. پیامبر (ص) به عباس رو کرد و فرمود: «بدان که پیران نیز به بهشت نخواهند رفت.» او نیز بسیار غمگین شد. اندکی گذشت. برای اینکه خبر شادمانی، بیشتر در دل آنان تأثیر گذارد، هر سه آنان را نزد خود فراخواند و با تبسّمی فرمود: «پروردگار، اهل بهشت را ابتدا به صورت جوانی آراسته درحالیکه تاجی به سر دارد درمیآورد و سپس وارد بهشت میسازد؛ نه به صورت انسان پیر یا سیاهچرده.» هر سه از این مزاح شاد شدند. مناقب آل أبی طالب علیهمالسلام (لابن شهرآشوب)، ج1، ص 148.
معصومان (ع) شوخیهای حلال را دارای ارزش میدانستند. گاه عربی بیاباننشین نزد پیامبر (ص) میآمد و هدیهای برایشان میآورد و وقتی هدیه را میداد به شوخی به پیامبر (ص) میگفت: پولش را بده! رسول خدا (ص) نیز میخندید و از مزاح او شادمان میشد؛ و گاه که او را اندوهگین میدیدند میفرمود: کجاست آن عرب بذلهگوی بیابانگرد؟ کاش اکنون نزد ما بود و شوخی میکرد. الکافی ج 2، ص 663.
اهمیت شوخی تا آنجاست که اصحاب کربلا بعد از غسل شهادت با همدیگر شوخی میکردند و صدای خنده شنیده میشد. «بُرَیر» با «عبدالرحمن انصاری» در کنار خیمه ایستاده بودند. بُرَیر کارهایی میکرد که سبب خنده دیگران میشد. عبدالرحمن از او پرسید: «ای بریر! آیا مزاح میکنی و میخندی؟ اکنون که وقت مزاح و شوخی نیست!» بریر با خنده پاسخ داد: «تمام خویشاوندانم میدانند که من اهل مزاح و خنده نیستم و حتی در جوانی نیز چنین نمیکردم، چه رسد به حال که پیر شدهام؛ اما بدان که این شوخی و خندهای که از من میبینی به خاطر مژده بهشتی است که در پیش روی داریم. به خدا بین ما و بهشت فاصلهای نیست جز اینکه از سوی دشمن حملهای شود و ما جان خویش را در پی یاری فرزند رسول خدا صلی الله علیه وآله فدا کنیم و من چقدر منتظر این لحظه هستم. بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج 45، ص 1.
بنا بر روایات فوق شوخی و مزاح از جمله صفات پسندیده مؤمن است. البته اگر از حد خود نگذرد و وارد تمسخر، تحقیر، توهین و شوخی با نامحرمان نشود که در این صورت مذموم بوده و از جمله کارهای بیهوده است.
امیدواریم که با اهتمام به این روایات و عبرت های با ارزش، عفت و پاکدامنی بر جامعه اسلامي سایهگستر شود و به تحقق اسلام ناب محمدی در جامعه منجر گردد. انشاءالله در کشتی محمد و آل محمد (ع) به همراه قائم آل محمد علیهالسلام راهی شویم؛ و انشاءالله که فردای قیامت نزد خدای تعالی شرمنده نباشیم.
View Comments
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت دوستان و برادران محترم و زحمتکش انصار الله
خیلی جالب و واضح بود، خدا توفیق روز افزون نسیبتان کند ان شاءالله.