از جمله مواردی که معترضان و مخالفان را در روش جبههگیری در برابر خلفای خداوند در زمینش یکسان میگرداند، تهدید به حذف فیزیکی و جسمانی به شیوههای متعدد و زندانی کردن، شکنجه، تبعید و اخراجکردن است.
واضح است که این شیوه، روش سرکشان و متکبران علیه حجتها و بینات روشنی است که خلفای خدا با خود میآورند؛ و میبینیم افراد تحت امر این طغیانگران که به پرستش و اطاعت این ستمگران مشغولاند در نظر اربابشان بیش از بندگانی نیستند!
تهدید و ارعاب از سوی معترضان برای به خاموشی کشیدن این صدای الهی و سعی در خاموشکردن نور آن با کشتن، زندانی کردن، مسمومکردن، به صلیبکشیدن، راندن و اخراجکردن جریان دارد و این کمترین کاری است که آنها انجام میدهند.
نمونههایی از تهدید و قتل از معترضان و روش یکسان آنها در اعتراض به نورهای خدا در زمین را میتوان در جریان امام علی (ع) دید که آن حضرت با وجود سکوت و تحصن در خانهاش باز هم از حملۀ اهل سقیفه در امان نماند تا جایی که خانۀ ایشان را به آتش کشیدند و بانوی باردار ایشان را میان در و دیوار کشتند و قصد جان خود امام را هم داشتند.
همچنین در فاجعۀ خونین کربلا، امام حسین (ع) اذعان کرد که به قصد جنگ نیامده است و اجازه دهند تا آن امام مظلوم با اهل و عیالش به کشور دیگری برود، اما راه ایشان را سد کردند و ایشان را به قتلگاه کشاندند.
از این قبیل جنایات و تهدیدات و عملکردها در آیات قران به کرات میتوان دید که به حجتهای فرستادهشدۀ خدا با یک زبان و روش گفتند و فرعون (لعنهالله) به پیامبر خدا موسی (ع) میگوید: (قالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَیری لَأَجْعَلَنَّک مِنَ الْمَسْجُونین)؛ «فرعون گفت: اگر خدایى غیر از من اختیار کنى قطعاً تو را از زندانيان قرار خواهم داد.» و به کسانی که به موسی (ع) ایمان آوردند گفت: (قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکمْ إِنَّهُ لَکبیرُکمُ الَّذی عَلَّمَکمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَیدِیکمْ وَ أَرْجُلَکمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّکمْ أَجْمَعینَ)؛ «فرعون گفت: آیا پیش از آنکه به شما اجازه دهم، به او ایمان آوردید؟ قطعاً او همان بزرگ شماست که به شما سحر آموخته. بهزودی خواهید دانست. دستها و پاهای شما را خلاف يکديگر قطع میکنم و همۀ شما را به دار میآويزم.» (شعرا 29-49)
سنت معترضان دوباره بر قائم آل محمد تکرار میگردد. پاداش وی، مباحشدن خونش توسط علمای گمراهی است و هدیۀ مردم به او ترور شخصیت و انواع تهمتها برای ترور شخص و شخصیت و تخریب مساجد و حسینیههایش و ذخیرهشان برای او، قتل انصارش و به زندان افکندن و تبعید و شکنجه کردنشان است.
بهعلاوه اینکه این کارهای مردم با حق و اهل حق و انصار حق همیشگی است و دشمنی آنها حد و مرزی ندارد و در هرزمانی ستمکاران به ما یورش میآورند؛ و این مطلبی است که بر هیچ کسی پوشیده نیست، حتی اگر به نشنیدن اصرار داشته یا چشمانش را بهعمد بر حقیقت بسته باشد. خدا همۀ کسانی را که ستم میکنند، میبیند.
عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پساز او کذاب است. به قلم: متیاس… Read More
مصیبت برتر قسمت دوم به قلم: نازنین زینب احمدی مقدمه در بخش پیشین این مجموعه، با تکیه بر اهمیتی که… Read More
گفتوگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت دوم) به قلم: متیاس الیاس از پیشنهادِ رفتن نزد کشیش استقبال کرد… Read More
به قلم: شیث کشاورز امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریهای است که در جامعۀ علمی، بهطور گسترده بهعنوان توضیحی کاملاً… Read More
پاسخ به تئوفان اعترافکننده | قسمت چهارم به قلم: ارمیا خطیب • پیشگفتار در قسمت پیشین به سه ادعای تئوفانس… Read More
وظیفۀ مؤمنان در قبال رؤیا در پیشگاه فرستادۀ الهی به قلم: نوردخت مهدوی مقدمه رؤیا، سفری شیرین و روحانی است… Read More
View Comments
اکثر مردم وقتی که راجع به دعوت سید احمد الحسن یمانی ع تا حدی پی به واقعیت آن می برند، میگویند از این علما و حاکمان جامعه هیچ چیز بعید نیست، کسانی که ما دیده ایم حتی حضرت مهدی ع را نیز خواهند کشت؛ زیرا اینها ثابت شده که تنها طرفداران خودشان را قبول دارند، یعنی اگر حضرت مهدی ع بیاید و در میان مردم بگوید من همان مهدی منتظر هستم و مخالف علما باشد، در کشتن ایشان از هیچ کاری فروگذار نخواهند کرد.
در اصل آنها نمی خواهند بپذیرند که اشتباه کرده اند و خود را همچون معصومین علیهمالسلام از اشتباه مبرا میدانند و انتظار دارند حضرت مهدی ع با آنها سازش کند و حق را کنار بگذارد و آنها را بپذیرد و تایید کند.
حالا میتوان فهمید که حتی مردم هم میدانند که اینان در دشمنی با حضرت مهدی ع همچون یزیدیان هستند.
حسبنا الله و نعم الوکیل
اللهم صل علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا
و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم