148 – سلسله پاسخ‌هایی به بدعت ۱۰۱ یوحنای دمشقی (قسمت دوازدهم)

﴿بگو من بدعـــتـــــی از فرستادگانْ نيـــستـــــم﴾

بطلان قانون دمشقی دربارۀ حقانیت کتب الهی

اگر خدا بخواهد در این قسمت سخنان دمشقی را در چند محور تقدیم می‌کنم و سپس به یاری خدا پاسخ می‌دهم.

‌• محور اول: پاسخ به اشکالی در باب نزول قرآن

دمشقی در ادامه می‌گوید:
«سپس، وقتی که ما می‌گوییم: ‘چگونه است که این پیامبر شما به روش مشابه نیامد، با دیگرانی که به او شهادت بدهند؟ و چگونه است که خداوند در حضور شما، کتابی را که شما به آن اشاره می‌کنید، به این مرد اعطا نکرده، همان گونه که شریعت را در حضور مردم نگریسته به [آن] و دود برخاسته از کوه به موسی داد، تا شما نیز، یقین داشته باشید؟’» پایان نقل‌قول.

دمشقی قانونی را دربارۀ کتب وضع کرده‌ است؛ اینکه یک کتاب باید در حضور مردم توسط خدا اعطا شود تا یقین حاصل شود که آن حق و از جانب خداست؛ اما چند نکته:

مگر سایر کتب عهد قدیم با همان قانونی که دمشقی وضع کرده ‌است، به دست یهودیان رسید؟! مثلاً آیا شایسته‌ نبود که خدا با کتاب حزقیال ‌ـ‌که خود دمشقی آن را قبول داشت‌ـ چنان می‌کرد که دمشقی انتظار داشت تا یهودیان به این فکر نیفتند که این کتاب را حذف کنند؟! در تلمود می‌خوانیم:

«راو یهودا گوید راو گوید: آن مرد به نیکی یاد می‌شود و حنینا پسر حزقیا نام اوست. اگر به‌خاطر او نبود، کتاب حزقیال حذف می‌شد؛ زیرا محتوای آن با اظهارات تورات در تضاد است. چه کرد؟ سیصد کوزه نفت آورد و در طبقۀ بالا نشست و اندرزگونه تفسیر کرد.» [۱]

همچنین همین سؤال را دربارۀ سایر کتب می‌توان پرسید! زیرا پیش‌تر در قسمت سوم و پانوشت ۶ و ۹ از اختلاف پدران مقدس یوحنای دمشقی با هم و حتی خود دمشقی با آنان دربارۀ کتب مقدس گفته شد! آن‌ها در قبول برخی کتب با یکدیگر اختلاف داشتند! آیا معیار آن‌ها برای قبول کتب، قانون دمشقی بود یا معیار دیگری؟ اصلاً چگونه خود دمشقی به سایر کتب پیامبران در عهد قدیم یقین پیدا کرد در حالی که آن ویژگی‌هایی را که او در قانونِ وضع‌شده‌اش گنجانده است دارا نیستند؟!
می‌بینیم که دمشقی انصاف ندارد و اینجا ضرب‌المثل «یک بام و دو هوا» بر او و رفتار ناعادلانه‌اش صدق پیدا می‌کند. نه‌تنها این، بلکه او حتی به کتب انبیای خدا و حتی عهد جدید نیز یقین ندارد و بس.

‌• محور دوم: دمشقی و نقض سخن پیشین خود

به دقت به سخن دمشقی توجه کنید:
«آن‌ها پاسخ می‌دهند که خدا هرچه بخواهد انجام می‌دهد. ‘ما می‌گوییم، ما این را می‌دانیم، ولی ما می‌پرسیم که چگونه این کتاب به پیامبرتان نازل شد’.» پایان نقل‌قول.

نکتۀ جالب اینجاست که دمشقی این موضوع را می‌داند و به آن اقرار می‌کند که برای خدا این امکان وجود دارد که هرچه بخواهد انجام دهد! و این نشانۀ دیگری از بی‌انصافی او در برخورد با دعوت محمد (ص) است؛ زیرا او با دانستن این حقیقت که خدا می‌تواند هرطور که بخواهد کتاب را نازل کند، سعی می‌کند با ارائۀ یک قیاس، مسلمانان را نسبت به قرآن بدبین کند! برای این کار او چه توصیفی را می‌توان به کار برد؟

‌• محور سوم: کیفیت وحی بر محمد (ص)

دمشقی در ادامه می‌گوید:
«ما می‌گوییم، ما این را می‌دانیم، ولی می‌پرسیم که چگونه این کتاب به پیامبرتان نازل شد. بعد پاسخ می‌دهند که ‘وقتی او در خواب بوده کتاب بر او نازل شد.’ سپس ما به مزاح به آن‌ها می‌گوییم ‘تا زمانی که کتاب را در خوابش دریافت کرده، و بالفعل اثری را تجربه نکرده، آن موقع، ضرب‌المثل مشهور برای او به کار می‌رود که می‌گوید: دارید برای من رؤیا می‌بافید.» پایان نقل‌قول.

می‌گویم:
الف. این خبر یا اشتباه به دمشقی رسیده است یا اینکه او حقیقت را می‌دانست! در هر صورت، آغاز وحی بر محمد (ص) از طریق رؤیا بود؛ [۲] سپس بعد از آن در بیداری و آگاهی بود؛ [۳] همان‌طور که دکتر علاء سالم در کتاب خود از سید احمد‌الحسن نقل می‌کند و احادیث را تقدیم می‌کند. [۴]ب. اما موضوع بسیار عجیبی که جا دارد مسیحیان به آن دقت زیادی کنند این است که او سعی در بی‌اعتبار نشان‌دادن وحی از طریق رؤیا در خواب داشت؛ پس اینجا رؤیای دانیال (ع) را ‌ـ‌که ادعای ایمان به او و کتابش را داشت‌ـ یادآور می‌شوم؛ رؤیایی که او دربارۀ آخرالزمان و منجی دید؛ در ابتدای فصل می‌خوانیم:

(در سال اول بلشصر پادشاه بابل، دانیال در بسترش خوابی و رؤیاهای سرش را دید. پس خواب را نوشت و کلیۀ مطالب را بیان نمود. * پس دانیال متکلم شده، گفت: «شبگاهان در عالم رؤیا شده، دیدم که ناگاه چهار باد آسمان بر روی دریای عظیم تاختند… .) [۵]بنابراین از دید دمشقی فصل هفتم از کتاب دانیال باید خارج شود! چراکه دمشقی چنین وحیی را قبول ندارد و آن نمی‌تواند برای مردم حجت باشد!
و می‌گویم اگر او جای یوسف نجار بود جان عیسی (ع) را نجات نمی‌داد؛ [۶] چراکه یوسف از طریق عمل به رؤیا، جان عیسی (ع) را نجات داد! یا اگر او جای فرعون بود به خواب اهمیتی نمی‌داد و ملت مصر را از گرسنگی می‌کشت. [۷] به گمانم کسی که کتاب مقدس را خوانده باشد اساساً متوجه می‌شود که دمشقی در راه صحیحی قرار ندارد!

‌• محور چهارم: قرآن و معیار عیسی (ع)

دمشقی در ادامه می‌گوید:
«وقتی ما دوباره می‌پرسیم: ‘چگونه است که وقتی او در این کتاب شما، ما را سفارش کرده که هیچ کاری را بدون شهود انجام ندهیم یا نپذیریم، شما از او نپرسیدید: ابتدا آیا خودت به ما به‌وسیلۀ‌ شهود نشان می‌دهی که تو پیامبر هستی و اینکه تو از طرف خدا آمده‌ای؟ و فقط به ما نشان بده چه متونی هستند که دربارۀ تو شهادت می دهند’ آن‌ها خجل می‌شوند و سکوت می‌کنند. ‘با آنکه شما نمی‌توانید بدون شاهد‌ها زنی را به نکاح دربیاورید یا بخرید یا مالی به دست آوردید؛ با آنکه شما بدون شاهد نه یک الاغ را می‌گیرید، و نه یک حیوان بارکش را مالک می‌شوید؛ و با آنکه شما از طریق شواهد، زن‌ها و مال و اموال و الاغ‌ها و… را مالک می‌شوید، با این حال، فقط این ایمانتان و کتاب مقدستان است که اثبات‌نشده با شواهد، نگه می‌دارید؟ زیرا آن کسی که این را به دست شما داد، نه هیچ ضمانتی از هیچ منبعی دارد، و نه هیچ فرد شناخته‌شده‌ای وجود دارد که دربارۀ او، قبل از اینکه او بیاید شهادت داده ‌باشد؛ برعکس، او در حالی که در خواب بوده، آن را دریافت کرده است.’» پایان نقل‌قول‌.
می‌گویم:
پاسخ اینکه کدام‌یک از پیامبران به حقانیت محمد (ص) گواهی می‌دهد و چه‌کسی به حقانیت قرآن شهادت می‌دهد، در قسمت دهم موجود است و به اندازه‌ای هست که برای هر مسیحی منصفی کفایت می‌کند.
همچنین می‌گویم شاید بسیاری از مسیحیان قرآن را از جانب شیطان می‌دانند، نه از سوی خدا! پس قصد دارم از علم سید احمد‌الحسن استفاده کنم؛ چراکه او پاسخ این اشکال را ارائه فرمود. [۸]

در انجیل می‌خوانیم:
(… هر مملکتی که بر خلاف خود منقسم شود، تباه گردد و خانه‌ای که بر خانه منقسم شود، منهدم گردد. * پس شیطان نیز اگر به ضد خود منقسم شود، سلطنت او چگونه پایدار بماند…). [۹]

سید احمد الحسن می‌گوید:

«آیا لازم نیست مسیحیان این سخن را ملاک قرار دهند و مطالب قرآن را مقایسه کنند تا دانسته شود که قرآن از سوی خداست؟
آیا این همان مقایسۀ عیسی (ع) نیست؟ پس چرا از آن روی‌گردان هستند؟ جز آنکه به قسمتی از کتاب، ایمان داشته باشند و به قسمتی دیگر کفر ‌ورزند؟» [۱۰]

برخی از آیاتی را که سید احمد‌الحسن در کتابش تقدیم کرده ‌است می‌آورم:
﴿با حكمت و اندرز نیكو به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان به آنچه نیكوتر است مجادله نمای. در حقیقت پروردگار تو به كسی‌كه از راه او منحرف شده است، داناتر و او به راه‏یافتگان داناتر است﴾. [۱۱]

﴿و خدا را بپرستید و چیزی را با او شریک مگردانید و به پدر و مادر احسان كنید؛ همچنین به خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و همسایۀ خویش و همسایۀ بیگانه و هم‌نشین و در راه‏مانده و بردگان خود؛ زیرا خدا كسی را كه متكبر و فخر‌فروش است، دوست نمی‌دارد﴾. [۱۲]﴿و از مردم رخ برمتاب و در زمین خرامان راه مرو كه خدا خودپسند فخرفروش را دوست نمی‌دارد﴾. [۱۳]﴿تا بر آنچه از دست‏ شما رفته اندوهگین نشوید و به آنچه به شما داده است‏ شادمانی نكنید و خدا هیچ خود‌پسند فخرفروشی را دوست ندارد﴾. [۱۴]آری؛ اگر مسیحیان سخن عیسی (ع) را مقیاس یا معیاری جهت مشخص‌شدن حقیقت قرآن قرار دهند، جز این نمی‌بینند که قرآن از سوی خداست، نه از شیطان.

• ختم کلام

در این قسمت مشخص شد یوحنای دمشقی با اشکالاتی که بر قرآن می‌گیرد، نه‌تنها خدشه‌ای را متوجه آن نمی‌کند، بلکه دوری خود از مسیر صحیح را اثبات می‌کند؛ و معتقدم این فاصلۀ دور را هر انسان منصف و آزاداندیشی متوجه می‌شود.

پانوشت‌ها
۱. تلمود بابلی؛ منحوت ۴۵الف:۱۹.
۲. «… پیامبر(ص) در 37‌سالگی در خواب می‌دید که گویی شخصی نزد او آمده و می‌فرماید: ای رسول خدا؛ و او در میان کوه‌ها بود و چوپانی می‌کرد. گفت: من جبرئیل هستم، خدا مرا نزد تو فرستاد تا تو را به پیامبری برسانم و رسول خدا (ص) آن را کتمان می کرد… .» (بحار‌الأنوار، مؤسسةالوفاء، المجلسي، ج۱۸، ص۱۸۴)

۳. احول گويد از امام باقر(ع) دربارۀ رسول و نبی و محدث پرسيدم، فرمود: «رسول كسی است كه جبرئیل پيشش آيد و او را ببيند و با او سخن گويد، این است رسول؛ و اما نبی آن است كه در خواب ببيند؛ مانند خواب‌ديدن ابراهيم و مانند آنچه رسول خدا (ص) پيش از آمدن وحی از اسباب و علائم نبوت می‌ديد تا آنكه جبرئيل رسالت را برای او از جانب خدا آورد؛ و محمد(ص) هنگامی كه نبوت برايش فراهم گشت و رسالت از جانب خدا برای او آمد، جبرئيل برايش پيغام می‌آورد و روبه‌رو با او سخن می‌گفت. بعضى از انبيا نبوت برايش جمع شود و در خواب ببيند و روح‌القدس نزدش آيد و با او سخن گويد و بازگو نمايد، بدون آنكه در بيدارى ببيند؛ اما محدث آن است كه خبر داده شود، صدا را بشنود ولى نه مشاهده كند و نه در خواب ببيند.» (الكافی، ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج۱، ص۱۷۶، ح۳)
۴. دفاع از رسول، فصل ۲، شبهه ۷، متن عربی، ص ۷۳ و ۷۴.
۵. دانیال ۱:۷-۲.
۶. ر‌ک. مَتّیٰ ۱۳:۲-۱۴.
۷. ر.ک. پیدایش، فصلِ ۴۱.
۸. عقاید اسلام، خلافت محمد (ص)، دوم: علم و حکمت، ص۱۶۶ تا ۱۷۱.
۹. لوقا ۱۷:۱۱-۱۸.
۱۰. عقاید اسلام، خلافت محمد (ص)، دوم: علم و حکمت، ص۱۷۰.
۱۱. نحل: ۱۲۵.
۱۲. نساء: ۳۶.
۱۳. لقمان: ۱۸.
۱۴. حدید: ۲۳.

 

  • به‌قلم: آندریاس انصاری

۱۴۸ – هفته نامه زمان ظهور- ۴ فروردین ۱۴۰۲

دانلود تمامی شماره های هفته نامه زمان ظهور

ali03131

Recent Posts

گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت سوم)

عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پس‌از او کذاب است. به قلم: متیاس… Read More

1 ماه ago

مدعیان خیر

مصیبت برتر قسمت دوم به قلم: نازنین زینب احمدی مقدمه در بخش پیشین این مجموعه، با تکیه بر اهمیتی که… Read More

2 ماه ago

آیا معجزه راه ثابت شناخت فرستادگان الهی است؟

 گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت دوم) به قلم: متیاس الیاس از پیشنهادِ رفتن نزد کشیش استقبال کرد… Read More

2 ماه ago

آیا فرگشت یک هدف کلان دارد؟

به قلم: شیث کشاورز   امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریه‌ای است که در جامعۀ علمی، به‌طور گسترده به‌عنوان توضیحی کاملاً… Read More

2 ماه ago

پاسخ به اتهام فرصت‌طلبیِ پیامبر(ص) و یادگیری ایشان از اهل کتاب

پاسخ به تئوفان اعتراف‌کننده | قسمت چهارم به قلم: ارمیا خطیب • پیشگفتار در قسمت پیشین به سه ادعای تئوفانس… Read More

2 ماه ago

«رؤیا» دریچه‌ای به‌سوی ملکوت

وظیفۀ مؤمنان در قبال رؤیا در پیشگاه فرستادۀ الهی به قلم: نوردخت مهدوی مقدمه رؤیا، سفری شیرین و روحانی است… Read More

2 ماه ago