بنر

175 – آیا اساس دین، امامِ معصوم است؟

جایگاه بی‌بدیل امام مهدی (ع) در ثبات هستی

به قلم: کاظم محمدی

جملۀ معروفی که طی چند دهۀ گذشته از سپهر سیاست و دیانت مردم حذف نشد و هرگاه درحال کم‌رنگ شدن بود کسی از راه رسید و به آن حیات دوباره‌ای بخشید، اعتقادی اسف‌بار است عبارت از اینکه: «حفظ نظام از حفظ جان یک نفر ولو آن یک نفر امام زمان باشد واجب‌تر است
این مسئله اگر اشتباهی و سهوی بود، می‌توانستیم با مماشات از کنار آن بگذریم و اجازه دهیم تاریخ آن را به فراموشی بسپارد. اما ازآنجایی‌که پیروان این تفکر سیاسی از این سخن اِعراض نکرده و آن را رها نمی‌کنند، بلکه به آن شاخ‌وبرگ داده و این جمله را چنان با آب‌و‌تاب بیان می‌کنند که گویی اصلی از اصول دین را ترویج و تبلیغ می‌کنند، مجبوریم به آن پرداخته و آن را نقد کنیم.
بعضی از معتقدین به این طرزفکر که احیاناً از ذات نازیبای آن هم باخبرند و در عین حال میخواهند همچنان و به هر قیمتی در ساختار سیاسی نقش ایفا کنند، به‌جای نقد و نفی این فکر، اقدام به توجیه و تفسیر آن میکنند. ازجمله اینکه “همان‌طور که امام حسین (ع) جان خود را برای حفظ اسلام فدا کرد، امام زمان (ع) نیز همینکار را خواهد کرد.”

اما قبل از هرچیز میخواهیم نگاهی علمی به این نوع تفکر بیندازیم و سپس به توجیهات حامیان آن نیز خواهیم پرداخت.
ازآنجایی‌که این طرز فکر، امام مهدی (ع) را آخرین حجت خدا به شمار می‌آورد و به مهدیین (ع) اعتقاد ندارد، باید به این سؤال پاسخ دهند: «مگر نمی‌دانید که اگر حجت خدا نباشد زمین اهلش را فروخواهد برد؟»[1] یعنی اگر برای بقای نظام بخواهید امام زمان (ع) را فدا کنید، طبق اعتقاد خودتان زمین و ازجمله نظام مدنظرتان نیز از بین خواهد رفت. یعنی چیزی را فرض گرفتید که شما را نه‌تنها به هدفتان نمی‌رساند، بلکه طبق اعتقاد خودتان، شما و تمام بشر را نیز از بین خواهد برد. آنچنان‌که مرحوم سید محمدباقر صدر میگوید: «از حجیتش عدم حجیتش لازم میآید.» [2] این تعارض و پارادکُس تنها یک راه حل برای معتقدینش برجای میگذارد و آن این است که آنها معتقد شوند بعد از امام زمان (ع) زمین از حجت خالی نشده ولی حجتی که واسطۀ فیض است، نه مهدیینِ مذکور در وصیت پیامبر (ص)، بلکه خود این آقایان هستند.
برای آنان که نگاه و روش علمی دارند مهم خواهد بود که چگونه ممکن است این نتیجه بدون استناد به آیه‌ای محکم یا روایتی متواتر پذیرفته شود؟ و آنان که انصاف دارند را نیز به فکر وامیدارد که اگر بنا باشد بعد از امام مهدی (ع) حجتی باشد، چرا مهدیین (ع) با تمامی ادلۀ محکم و متواتر، جانشین امام مهدی (ع) نباشند و دیگرانی بدون حتی یک حدیثی که تأییدشان کند، شدند حجتِ بعد از امام مهدی (ع)؟
اما اجازه دهید از واضحات و بدیهیات کمی آن‌سوتر برویم و از آنان بپرسیم که مگر شما نمی‌گفتید بنا بر اضطرار جای حجت خدا را گرفتید و برای اینکه مردم تکالیف شرعی خود را بدون افتادن به عسر و حرج انجام دهند به فتوا دادن و احکام ظاهری و ثانویه تن دادید؟[3] همان‌طور که در تعریف احکام ظاهری گفته شد «احکام ظاهری به این معناست که وقتی ما حکم واقعی را نمیدانیم، به آنچه نسبت به حکم بودن آن گمان داریم عمل میکنیم.»[4] حال چه شد احکامی که از روی اجبار و استیصال و به اقرار خودتان از روی ظن و گمان صادر شده‌اند، جای احکام واقعی را گرفته و حتی آن‌قدر مهم‌اند که میخواهید برای بقای بر این ظن و گمان جان امام زمان (ع) را بگیرید؟

هرکسی اندکی با دین آشنایی داشته باشد میداند که در بودن آب تیمُّم باطل است و حتی اگر ما بپذیریم که شما همانند تیمُّم جایگزین امام زمان (ع) شدید، آیا می‌توان پذیرفت حال‌که آب پیدا شده، بگوییم بیایید آب را هدر دهیم تا تیمُّم کردنمان شرعی شود؟
با این اوضاع چرا انکار می‌کنید[5] که شما همان کسانی هستید که به جنگ با امام قائم (ع) می‌روید؟ «عَنْ أَبِي الْجَارُودِ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: سَأَلْتُهُ، مَتَى يَقُومُ قَائِمُكُمْ؟…… وَ يَسِيرُ إِلَى الْكُوفَةِ، فَيَخْرُجُ مِنْهَا سِتَّةَ عَشَرَ أَلْفاً مِنَ الْبُتْرِيَّةِ، شَاكِينَ‏ فِي السِّلَاحِ‏، قُرَّاءَ الْقُرْآنِ، فُقَهَاءَ فِي الدِّينِ، قَدْ قَرَحُوا جِبَاهَهُمْ، وَ شَمَّرُوا ثِيَابَهُمْ، وَ عَمَّهُمْ النِّفَاقُ، وَ كُلُّهُمْ يَقُولُونَ: يَا ابْنَ فَاطِمَةَ، ارْجِعْ لَا حَاجَةَ لَنَا فِيك» «ابوجارود گوید از امام باقر (ع) پرسیدم چه وقت قائمتان قیام میکند؟ …… امام باقر (ع) فرمود: و به‌سمت کوفه میرود، شانزده هزار نفر از بتریه از کوفه خارج میشوند، همگی مسلح، قاریان قرآن، فقیه در دین، پیشانیشان را زخمی و لباسشان را (برای آمادگی در جنگ) بالا زدند، نفاق آنها را در بر گرفته و همهشان می‌گویند: ای پسر فاطمه برگرد، نیازی به تو نداریم.»[6]

نویسنده در پی اثبات این نیست که آن شانزده هزار نفر کیستند؛ چراکه وقتی عده‌ای خود اقرار کردند و نه فقط اقرار، بلکه به آن افتخار می‌کنند که برای رسیدن به اهداف خود حاضرند حتی جان امام زمان (ع) را نیز بگیرند دیگر جای چه بحثی باقی می‌ماند؟ اما خوب است به این نکته اشاره کنیم که ظاهراً این تناقض نیز به نظر این گروه فکری هیچ مشکلی پیش نمی‌آورد. تنها چیزی که باقی می‌ماند این است که ما نمیدانیم «اصولاً دوری از تناقض چه جایگاهی در تفکرات و رفتارهای شما دارد؟»

اما آیا آنچنان‌که برخی از دنباله‌روها و مروجین این طرز تفکر در توجیه آن میگویند، میتوان در توجیه این جسارت به ساحت مقدس امام مهدی (ع) گفت: «همان‌طور که امام حسین (ع) برای دین فدا شد، امام مهدی (ع) هم میتواند یا باید برای دین فدا شود؟»
با این توضیح: «باید دانست آن کسانی که راه را برای اجرای حدود و قوانین دین خدا بستند، همان کسانی بودند که امام حسین (ع) و یارانش را به قتل رساندند و اگر یزیدیان آن زمان اجازه می‌دادند امام حسین (ع) طبق آنچه خدا به او آموخت (و نه طبق آنچه یزید و اطرافیانش می‌خواستند یا می‌پنداشتند) عمل کند، آیا شهادت امام حسین (ع) ضروری بود؟ آیا اگر امام مهدی (ع) بخواهد طبق آنچه خدا به او امر کرده عمل کند و نمایندۀ خود را مأمور به گرفتن بیعت و اصلاح حوزه و فساد مالی و اخلاقی آن کند، به این دلیل که با خواستههای شما سازگار نیست، حکمش قتل است؟» پاسخ را به خوانندگان محترم می‌سپاریم.

منابع:
1- محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم، مكتبة المرعشي النجفي – ايران، قم، چاپ: دوم، 1404ق. ج‏1، ص489.
عَنْ سُلَيْمَانَ الْجَعْفَرِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) قُلْتُ تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ حُجَّةِ اللَّهِ قَالَ لَوْ خَلَتِ الْأَرْضُ طَرْفَةَ عَيْنٍ مِنْ حُجَّةٍ لَسَاخَتْ‏ بِأَهْلِهَا، سلیمان جعفری گوید از امام رضا (ع) پرسیدم: آیا زمین از حجت خدا خالی می‌شود؟ امام رضا (ع) فرمود: «اگر زمین لحظه‌ای از حجت خالی شود، اهلش را فرو خواهد برد.»
2- سید محمدباقر صدر، دروس فی علم الاصول، چاپ دوم، 1406ق/1986م، دارالکتب اللبنانی، بیروت، لبنان، کتابخانه مدرسه، ج 3، ص 255.
3- محمدحسین اصفهانی، بحوث فی الاصول، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1409هـ.ق، ج3، ص17.
4- جعفر سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ج1، ص 96.
5- نجم‌الدین طبسی، نقش علما در عصر ظهور امام زمان (ع)، ویراستار: محمد رضا غفوری، انتشارات مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم، تابستان 1400.
6- محمد بن جرير بن رستم، طبرى آملى صغير، دلائل الإمامة (ط-الحديثة)،1جلد، بعثت – ايران، قم، چاپ: اول، 1413ق. ص456.

 

دانلود تمامی شماره های هفته نامه زمان ظهور

ali03131

Recent Posts

گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت سوم)

عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پس‌از او کذاب است. به قلم: متیاس… Read More

1 ماه ago

مدعیان خیر

مصیبت برتر قسمت دوم به قلم: نازنین زینب احمدی مقدمه در بخش پیشین این مجموعه، با تکیه بر اهمیتی که… Read More

2 ماه ago

آیا معجزه راه ثابت شناخت فرستادگان الهی است؟

 گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت دوم) به قلم: متیاس الیاس از پیشنهادِ رفتن نزد کشیش استقبال کرد… Read More

2 ماه ago

آیا فرگشت یک هدف کلان دارد؟

به قلم: شیث کشاورز   امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریه‌ای است که در جامعۀ علمی، به‌طور گسترده به‌عنوان توضیحی کاملاً… Read More

2 ماه ago

پاسخ به اتهام فرصت‌طلبیِ پیامبر(ص) و یادگیری ایشان از اهل کتاب

پاسخ به تئوفان اعتراف‌کننده | قسمت چهارم به قلم: ارمیا خطیب • پیشگفتار در قسمت پیشین به سه ادعای تئوفانس… Read More

2 ماه ago

«رؤیا» دریچه‌ای به‌سوی ملکوت

وظیفۀ مؤمنان در قبال رؤیا در پیشگاه فرستادۀ الهی به قلم: نوردخت مهدوی مقدمه رؤیا، سفری شیرین و روحانی است… Read More

2 ماه ago