به قلم: کاظم محمدی
یکی از اهداف اولیۀ دعوت یمانی، از بین بردن فقر و ایجاد زندگی شرافتمندانه برای تمام انسانهاست.[1] برطرف کردن رنج و آلام مستمندان در حد شعار باقی نماند و دعوت یمانی تا آنجا که میتوانست در کمک به فقرا عملگرایی کرده و با ایجاد مؤسسات «دارالایتام لرعایة الفقراء» و «کمک به بیماران سرطانی» در تحقق این شعار کوشش نموده است.
بدیهی است هرکسی بهاندازۀ توانش تکلیف دارد [2] و ازآنجاکه سید احمدالحسن و مؤسسات تابع او توان مالی گستردهای ندارند، انتظار تحول چشمگیر نیز نمیتوان از او داشت.
نظر به اینکه حداقل در زمان ما، ریشۀ فقر مادی نه در تولید کم و نبود سرمایه، بلکه در نحوۀ توزیع و گردش آن است، باید بپذیریم مهمترین فقر، فقر فرهنگی است. فقر فرهنگی موجب میشود سرمایه در دست کسانی انباشته شود که حتی خود آنها نیز از بخش زیادی از آن بهرهای نمیبرند و آن سرمایه و ثروت عملاً رها میشود. بهعنوان مثال میتوانیم از بیل گیتس، مارک زاکربرگ، ایلان ماسک، جف بزوس و… نام ببریم. این عده بهاندازهای سرمایه دارند که اگر همین امروز تمام کسب و کار خود را تعطیل کنند و در عمارتهای میلیاردی خود بنشینند، تا آخر عمر بینیازند و حتی میراث بسیاری نیز برای بازماندگان خود بر جای خواهند گذاشت.
ایلان ماسک با سرمایهای معادل 222 میلیارد دلار که رو به افزایش است، اگر همین امروز دست از کار بکشد و روزی هزار دلار هزینه کند، 222 میلیون روز یعنی 608.219 سال و 6.082 قرن بینیاز است. و اگر هزینۀ روزانۀ او را ده برابر کنیم، او حدوداً 61 هزار سال میتواند بدون کار کردن زندگی کند. و اگر روزی 100 هزار دلار هزینه کند شش هزار سال نیازی به کار کردن ندارد. دیگر رقبای او نیز وضعیتی مشابه دارند و میتوانند بدون کار کردن هزاران سال زندگی مرفه و بیدردسر داشته باشند.
این اشخاص فقط در آمریکا و تنها تعدادی از اشخاص حقیقی هستند و اگر بخواهیم تمام افراد حقیقی و حقوقیِ میلیاردر (به دلار) را نام ببریم، لیستی طولانی خواهد شد و اگر به این لیست میلیونرها را نیز بیفزاییم شاید برای خواننده موجب سردرد شود.
حال اگر این لیست را شامل تمام افراد توانگر کنیم و همۀ اشخاص و مؤسساتی را که میتوانند از مازاد درآمد خود به دیگران کمک مالی کنند نیز در نظر بگیریم، هر وجدان بیداری به درد خواهد آمد که چرا با این مقدار از سرمایه، هنوز در جهان کسانی از فقر رنج میبرند و حتی عدهای مجبور میشوند برای گذران زندگیِ حداقلی کلیه، کبد، مغز استخوان یا خون خود را به فروش بگذارند.
اگر سرمایهداران واقعبینانه بیندیشند، به این نتیجه میرسند این سرمایه هیچ نفع محسوسی برای آنها در پی ندارد و زندگی آنها با زندگی کسانی که یکهزارم سرمایۀ آنها را دارند نهتنها هیچ تفاوتی ندارد، بلکه شاید کیفیت پایینتری نیز داشته باشد. از نگاه نویسنده، حتی ممکن است این افراد به این خاطر که ترسِ از دست رفتن سرمایه و جایگاه خود را دارند، به نسبت یک کارمند عادی، استرس بیشتری خواهند داشت.[3] تنها چیزی که میتواند انباشت سرمایه در این مقیاس و حرص ورزیدن برای درآمد بیشتر را توجیه کند، جهل است یا بهتر است بگوییم فقر فرهنگی. یعنی حتی اگر تمدن دینی را که میگوید: «إِنَّ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةَ عَدُوَّانِ مُتَفَاوِتَانِ وَ سَبِيلَانِ مُخْتَلِفَانِ فَمَنْ أَحَبَّ الدُّنْيَا وَ تَوَلَّاهَا أَبْغَضَ الْآخِرَةَ وَ عَادَاهَا وَ هُمَا بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ مَاشٍ بَيْنَهُمَا كُلَّمَا قَرُبَ مِنْ وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الْآخَرِ وَ هُمَا بَعْدُ ضَرَّتَان»[4] «دنیا و آخرت دشمن یکدیگر و دو راه جدای از هماند، هرکسی دنیا را دوست بدارد و به آن رو کند، از آخرت بدش میآید و با آن دشمنی کرده است. و آنها همانند مشرق و مغرباند و کسی که بین آنها راه میرود، هر اندازه که به یکی از آنها نزدیک شود از دیگری دور میشود و آن دو هوو هستند.» در نظر نگیریم و کاملاً مادی به مسئله نگاه کنیم، چه توجیهی وجود دارد که انسان زندگی خود را تباه کند و شبانهروز به فکر ثروتاندوزی باشد؟
آیا بهعنوان مثال شخص ثروتمند روزانه صد وعده غذا میخورد و بهجای یک لباس پنجاه لباس روی هم میپوشد؟
نگارنده بیاطلاع نیست که ثروتمندان برای به رخ کشیدن ثروت خود، غذای لاکچری میخورند و صاحب خانههای لوکس هستند، اما این قضیه نهتنها به سؤال ما پاسخ نمیدهد، بلکه سؤال جدیدی نیز به وجود میآورد. ثروتمندان برای جلبتوجه دیگران این کارها را میکنند که به چهچیز جدیدی برسند؟ آیا ثروت، برای آنها شخصیت به ارمغان نیاورد تا برای برطرف کردن این نقص نیازمند جلبنظر دیگران باشند؟
این همان فقر فرهنگی است و دولت مهدی (ع) برای این مشکل برنامه و راهحل دارد. سید احمدالحسن در توضیح این راهحل میفرماید: «در دولت مهدی انسانها ولو بهاندازهای با خدای خود عادل هستند وقتی که با عبادت و شکر و اخلاص به او توجه کنند و انسانها با جامعۀ اطراف خود نیز به عدالت رفتار میکنند چراکه افراد آنچه برای خود میپسندند برای دیگران هم میپسندند؛ به عبارت دیگر اخلاق الهی که مهدی آن را منتشر میکند و جامعۀ انسانی به آن آراسته میگردد، بعد از اینکه فقر روحی را ریشهکن میکند باعث از بین رفتن فقر مادی میشود و این پدیده در سطح فرد و جامعه رخ خواهد داد. انسانی که از لحاظ روحی به غنا و بینیازی رسیده، بهوسیلۀ قناعت که گنجی است تمام نشدنی قطعاً از نظر مادی هم غنی و بینیاز است؛ چنین جامعهای که از نظر روحی غنی است، با سرپرستی اجتماعی و اقتصادی، فقر مادی را از تمام اعضایش دور میگرداند.»[5]
ازآنجاکه مدیریت الهی بر جامعه حاکم نیست و حاکمان غیرالهی خود بخشی از روند فساد جامعه به حساب میآیند[6] مسئلۀ حرص و طمع بیش از حد که در تمام فرهنگها مذموم است، خودبهخود حل نخواهد شد؛ بلکه به سرپرستی الهی نیاز دارد تا بدین وسیله این فقر فرهنگی یا بهتر بگوییم فقر روحی ریشهکن شود.
قرآن میفرماید: (ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ)[7] (آن غنیمتی که خداوند از اهل شهرها به پیامبرش بخشید، برای خدا و رسول و نزدیکان و یتیمها و مسکینها و در راه ماندگان است تا چرخش بین ثروتمندان از شما نباشد؛ و آنچه را پیامبر به شما داد بگیرید و از آنچه شما را نهی کرد دست بکشید و از خدا بترسید که بهدرستی خدا سخت مجازات میکند). این آیه میفرماید ثروتهای عمومی باید به دست حجت خدا باشد، و حجت خدا این ثروت را بین نیازمندان تقسیم میکند. موضوع بعدی این است که ثروت نباید بین ثروتمندان بچرخد و چرخش سرمایه باید در تمام لایههای جامعه وجود داشته باشد.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که پیدایش قشر سرمایهدار از ابتدا در اسلام مذموم بوده و این نه فقط یک مسئلۀ اخلاقی است بلکه یک امر اقتصادی و حتی حکومتی است و در اسلام برای پیشگیری از به وجود آمدن سرمایهسالاری حکم فقهی وجود دارد. اما بهترین قانون وقتی به دست مجری باصلاحیت اجرا نشود، چیزی جز خرابی به بار نخواهد آورد.
تنها راه چاره این است که مردی را پیدا کنیم که اهلبیت (ع) یکی از ویژگیهای برجستۀ ایشان را دوری از فساد اقتصادی معرفی کردهاند: «عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) ….. قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَأَخْبِرْنِي بِمَا أَسْتَرِيحُ إِلَيْهِ قَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَيْسَ يَرَى أُمَّةُ مُحَمَّدٍ (ص) فَرَجاً أَبَداً مَا دَامَ لِوُلْدِ بَنِي فُلَانٍ مُلْكٌ حَتَّى يَنْقَرِضَ مُلْكُهُمْ فَإِذَا انْقَرَضَ مُلْكُهُمْ أَتَاحَ اللَّهُ لِأُمَّةِ مُحَمَّدٍ رَجُلًا [بِرَجُلٍ] مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ يُشِيرُ بِالتُّقَى وَ يَعْمَلُ بِالْهُدَى وَ لَا يَأْخُذُ فِي حُكْمِهِ الرِّشَا وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْرِفُهُ بِاسْمِهِ وَ اسْمِ أَبِيهِ ثُمَّ يَأْتِينَا الْغَلِيظُ الْقَصَرَةِ ذُو الْخَالِ وَ الشَّامَتَيْنِ الْقَائِمُ الْعَادِلُ الْحَافِظُ لِمَا اسْتُودِعَ يَمْلَأُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مَلَأَهَا الْفُجَّارُ جَوْراً وَ ظُلْما.»[8] «ابوبصیر از امام صادق (ع) روایت میکند ……. عرض کردم فدایت شوم، چیزی بگو تا جانم بهوسیلۀ آن آسوده شود. امام (ع) فرمود: ای ابامحمد برای امت محمد (ص) ابداً فرجی نخواهد بود مادامی که برای فرزندان فلان حکومتی باشد، تا اينکه مملکت آنها منقرض شود، پس اگر حکومتشان منقرض شد خداوند برای امت محمد (ص) به مردی از اهلبيت تمکين میکند که باتقوا و به هدايت عمل میکند و در حکمش رشوه نمیگيرد. به خدا سوگند که من نامش و نام پدرش را میدانم؛ سپس بعد از آن غليظ القصره (آن مرد فربهی کوتاهقد) صاحب خال [برجسته] و شامتين [خال غير برجسته] میآيد که فرمانده، عادل، و نگهدارندۀ چيزی است که به آن سپرده شده، زمين را پر از عدلوداد میکند همانطور که ستمگران آن را پر از ظلم و جور کردهاند.»
نظر به اینکه حاکم الهی خود دچار فساد اقتصادی نمیشود، اطرافیان او نیز بهتبع او از این مشکلات به دور خواهند بود و این فرهنگ به جامعه سرایت کرده و تمام جامعه به پلید بودن اختلاس و رانت حساس خواهند شد.
به امید نزدیک بودن روزی که جامعۀ ما با هدایت آن مرد الهی به آیۀ شریفۀ (و یؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصة)[9] (دیگران را بر خود تر جیح می دهند، اگرچه خود نیازمند باشند) متصف شود.
منابع:
1- «تقریباً سه سال گذشت. نه یاری و نه یاریکنندهای از طلبههای حوزه علمیه داشتم. بلکه افرادی بودند که سخن مرا پذیرفتند و با سخنم دربارۀ فساد مالی در حوزه موافقت نمودند. از اینجا بود که حرکت اصلاحی، علیه این فساد مالی آغاز شده بود، ولی باعث اصلاح حقیقی نشد. اما باعث تغییر سیاست مالی برخی از مراجع شد. ولی در حدی نبود که بیان شود. و خوشگذرانی و رفاه، نزد بسیاری از این علما و افراد مرتبط با آنان باقی ماند. و در مقابل آن، جامعۀ نیازمندی بود که از سختی گرسنگی و بیماری بدنی و روحی درد میکشیدند و هیچیک از آنان، برای تغییر این وضعیت دردآور تلاش نمیکردند.» سید احمدالحسن، خطبۀ ملاقات.
2- انعام،152.
3- «يَحْتَاجُ الْمَالُ إِلَى الْحَافِظِ وَ الْعِلْمُ يَحْفَظُ صَاحِبَه» «مال به نگهبان نیاز دارد ولی علم صاحبش را حفظ میکند.» زين الدين بن على، شهيد ثانى، منية المريد، ص110.
4- نهجالبلاغة (صبحي صالح)، ص486.
5- سید احمدالحسن، پاسخهای روشنگرانه، ج4، سوال 312.
6-«إِنَّ عِنْدَهَا يَلِيهِمْ أُمَرَاءُ جَوَرَةٌ وَ وُزَرَاءُ فَسَقَةٌ، وَ عُرَفَاءُ ظَلَمَةٌ، وَ أُمَنَاءُ خَوَنَة» «بهراستی که در آن زمان ]آخرالزمان[ حاکمان ظالم و وزیران فاسق و نامداران ظالم و امینهای خائن خواهند بود.» على بن ابراهيم قمى، تفسير القمي، ج2، ص304.
7- حشر،7.
8- على بن موسى، ابنطاووس، إقبال الأعمال (ط – القديمة)،ج2، ص599-600.
9- حشر، 9.
هفته نامه شماره 185
دانلود تمامی شماره های هفته نامه زمان ظهور
عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پساز او کذاب است. به قلم: متیاس… Read More
مصیبت برتر قسمت دوم به قلم: نازنین زینب احمدی مقدمه در بخش پیشین این مجموعه، با تکیه بر اهمیتی که… Read More
گفتوگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت دوم) به قلم: متیاس الیاس از پیشنهادِ رفتن نزد کشیش استقبال کرد… Read More
به قلم: شیث کشاورز امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریهای است که در جامعۀ علمی، بهطور گسترده بهعنوان توضیحی کاملاً… Read More
پاسخ به تئوفان اعترافکننده | قسمت چهارم به قلم: ارمیا خطیب • پیشگفتار در قسمت پیشین به سه ادعای تئوفانس… Read More
وظیفۀ مؤمنان در قبال رؤیا در پیشگاه فرستادۀ الهی به قلم: نوردخت مهدوی مقدمه رؤیا، سفری شیرین و روحانی است… Read More