کورانی : چون در صورت امام مهدی اثری وجود دارد و در صورت من هم هست، پس من مهدی هستم! این مضحک است.
منظور از این اثری که در چهرۀ مهدی(ع) وجود دارد یک خال زیبا و متمایز است؛ اما اثری که در چهرۀ احمد اسماعیل کویطع وجود دارد ـآنگونه که میگویندـ یک زخم کریه است. شاید این زخم، اثر باقیمانده از ضربهای در حادثهای ناگوار بوده باشد.»
همین تفاوتهای میان ما و کورانی، ما را بس است. از کوزه همان برون تراود که در اوست! کورانی بهتر از هرکس دیگری میداند کسی نمیتواند با چنین روشی استدلال کند. کتابهای ما در دسترس عموم قرار دارد و چنین استدلالی در آنها مطرح نشده است.
اما کورانی میخواهد خودش را از حسادتی آرام کند که قلبش را به درد آورده است؛ لذا چنین مسائلی را به هم میبافد تا ناسزا بگوید و دشنام بدهد، نه چیز دیگر.
عجیب است که این مرد ما را از قلم تهمت خود در امان نگذاشته، مینویسد: «بهعلاوه او را در رفتار و گفتارش چنین میبینیم که به هیچ اصولی احترام نمیگذارد و هیچ حد و مرزی نمیشناسد، حتی حد و مرزهای رفتارهای معمول اجتماعی را، چه برسد به دیگر شایستگیها!»
بنده تنها برای آنان که تقوا پیشه کردهاند، روشن میکنم اثری که روایت ذکر کرده است، برخلاف پندار کورانی، «خال» نیست؛ و گمان نمیکنم بیشتر مردم بگویند «اثر» بهمعنای «خال» است؛ وگرنه آیا یک عاقل میتواند چنین بگوید که «یک زخم کریه است. شاید این زخم، اثر باقیمانده از ضربهای، در حادثهای ناگوار بوده باشد»؟ آیا خال، در نتیجۀ ضربه پدید میآید؟
منظور از اثر همان است که عراقیها به آن «اخت» میگویند. من حاضرم به شدیدترین وجه ممکن قسم یاد کنم این ادعای کورانی که کسی به او چنین چیزی گفته، دروغ محض است. هیچکسی چنین چیزی به او نگفته است؛ به یک دلیل ساده: اینکه اثر موجود در چهرۀ سید(ع) خیلی معمولی است؛ بهطوری که اگر وارسی نکنی متوجه آن نمیشوی.
از سخن شما متوجه شدم که شما میگویی روایت مذکور، بر سید احمدالحسن انطباق دارد؟
بله؛ همینطور است. روایات بسیاری مهدی را توصیف میکنند. اگر کسی در آنها دقت کند متوجه میشود که این روایتها، در حقیقت دو نفر را توصیف میفرمایند، نه یک نفر. این نکتهای است که سید صدر(ره) نیز در کتاب خود یادآور شده است. برادران انصار نیز در نوشتههای خودشان این نکته را متذکر شده و به روایتها پرداختهاند و این مسئله را چنان روشن ساختهاند که هیچ شک و شبههای در آن باقی نمیماند.
کورانی میگوید ما در استخاره، فریبکاری میکنیم.
کورانی میگوید ما در استخاره، فریبکاری میکنیم و به افراد میگوییم قرآن را باز کن و از خداوند استخاره بگیر. اگر استخاره به سود ما باشد که هیچ، اما اگر بر ضد ما باشد به او میگوییم باید نیتت را خالص کنی!
پیشتر به شما عرض کردم که ما با «متن» استدلال میکنیم؛ اما برای دلیلآوردن برای اصل اعتقادی، از استخاره و رؤیا استفاده نمیکنیم؛ بلکه از این وسیله تنها برای تشخیص مصداق حجت خدا بهره میبریم؛ یعنی استخاره یکی از روشهایی است که مصداق حجت خدا را نشان میدهد؛ همان طور که رؤیا و متن تشخیصی نیز اینچنین است.
این سخنی که کورانی ما را به آن متهم میکند، در نهایت سُستی قرار دارد؛ زیرا وقتی ما بخش نظری مربوط به این مسئله را بیان میکنیم، وظیفهمان به پایان میرسد؛ یعنی ما برای مردم بیان میکنیم که متن تشخیصی، رؤیای صادقه و همچنین استخاره، هرکدام راهی برای تشخیص حجت خداست و برای این سخن خود از قرآن و حدیث، دلیل میآوریم.
ولی استفاده از این راهها ـمثلاً اینکه یکی از آنان برای استخاره داوطلب شودـ این به خود شخص مربوط میشود و میتواند آن را در خانۀ خود یا هرجای دیگر انجام دهد و ما هیچ ارتباطی با این مسئله نداریم.
کوتاهترین راه برای ایمان به غیب، خودِ غیب است.
او همچنین میگوید ـآنچه نوشته است را میخوانمـ: «او در سایت خود سؤالی از طرف زینب موسوی منتشر کرده که پرسیده است: چگونه میتوانم از کوتاهترین راه تصدیق کنم که سید احمدالحسن، فرستاده و وصی امام مهدی(ع) است؟
و دجال چنین پاسخ داده است: «کوتاهترین راه برای ایمان به غیب، خودِ غیب است؛ پس از آنکه سه روز، روزه گرفتی از خداوند سؤال کن و به حق فاطمه ـدختر محمد(ص)ـ متوسل شو تا حق را از طرف خداوند، بهوسیلۀ رؤیا یا مکاشفه یا هر نشانهای از نشانههای غیبی ملکوتی خداوند سبحانومتعال، بشناسی.» و اینچنین او را با کوتاهترین راه بهسوی گمراهی دعوت کرده است.
این خانم ـهمان طور که از سؤالش پیداستـ میخواهد کوتاهترین راه را برای تشخیص مصداق بشناسد و میگوید: «چگونه میتوانم از کوتاهترین راه تصدیق کنم که سید احمدالحسن، فرستاده و وصی امام مهدی(ع) است؟»
یعنی او با ادلهای که این دعوت مبارک عرضه داشته است، میداند امام مهدی(ع)، وصی و فرستادهای دارد و میخواهد بداند که آیا این عنوان بر مصداق ـیعنی سید احمدالحسن(ع) استـ منطبق است یا خیر؛ به همین دلیل از کوتاهترین راه برای رسیدن به پاسخ، سؤال کرده است؛ و واضح است که کوتاهترین راه، سؤالکردن از خداوند عزوجل و دریافت پاسخ از اوست.
اینکه ایمان بر اساس غیب باشد و اینکه امکان ندارد خداوند بندهاش را تباه کند و اینکه «او» متعال از طریق هرچیزی با بندگانش صحبت میکند تا گمراهی و ضلالت را دور کند. بنده متوجه نمیشوم این مرد به چهچیزی ایمان دارد!
ادامه دارد…
عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پساز او کذاب است. به قلم: متیاس… Read More
مصیبت برتر قسمت دوم به قلم: نازنین زینب احمدی مقدمه در بخش پیشین این مجموعه، با تکیه بر اهمیتی که… Read More
گفتوگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت دوم) به قلم: متیاس الیاس از پیشنهادِ رفتن نزد کشیش استقبال کرد… Read More
به قلم: شیث کشاورز امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریهای است که در جامعۀ علمی، بهطور گسترده بهعنوان توضیحی کاملاً… Read More
پاسخ به تئوفان اعترافکننده | قسمت چهارم به قلم: ارمیا خطیب • پیشگفتار در قسمت پیشین به سه ادعای تئوفانس… Read More
وظیفۀ مؤمنان در قبال رؤیا در پیشگاه فرستادۀ الهی به قلم: نوردخت مهدوی مقدمه رؤیا، سفری شیرین و روحانی است… Read More