خانه > پاسخ شبهات > اشخاص > پاسخ به شبهات شیخ علی کورانی ، قسمت چهاردهم

پاسخ به شبهات شیخ علی کورانی ، قسمت چهاردهم

قسمت قبل

امام علی(ع) در خطبۀ 38 نهج‌البلاغه در تعریف شبهه فرمودند: «وَ اِنَّما سُمِّیَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لاِنَّها تُشْبِهُ الْحَقَّ. فَاَمّا اَوْلِیاءُ اللّهِ فَضِیاؤُهُمْ فیهَا الْیَقینُ، وَ دَلیلُهُمْ سَمْتُ الْهُدى. وَ اَمّا اَعْداءُ اللّهِ فَدُعاؤُهُمْ فیهَا الضَّلالُ، وَ دَلیلُهُمُ الْعَمى. فَما یَنْجُو مِنَ الْمَوْتِ مَنْ خافَهُ، وَلا یُعْطَى الْبَقاءَ مَنْ اَحَبَّهُ» «شبهه‏ را براى اين شبهه‏ ناميدند كه به حق شباهت دارد. اما نور هدايت‌كنندۀ اولیای خدا در شبهات، يقين است و راهنماى آنان، مسير هدايت الهى است. ولی دشمنان خدا، دعوت‌كننده‏شان در شبهات، گمراهى است و راهنماى آنان كورى است. آن‌كس كه از مرگ بترسد نجات نمى‏يابد و آن‌كس كه زنده‌ماندن را دوست دارد براى هميشه در دنيا نخواهد ماند.»

شبهات کورانی

پرسش 23:

روایت «و از بصره : عبدالرحمن بن اعطف بن سعد، احمد بن ‌ملیح، حماد بن ‌جابر و هفت نفر اصحاب كهف.»

دربارۀ این گفتۀ كورانی چه می‌گویید: «روایت سوم در دلائل‌الامامة، ‌ص566، که در آن آمده است: و از بصره : عبدالرحمن بن اعطف بن سعد، احمد  بن ‌ملیح، حماد بن‌ ‌جابر و هفت نفر اصحاب كهف.»

 

پاسخ:

نگارندۀ كتاب «بشارة‌الاسلام» این حدیث را از كتاب «غایة‌المرام» نقل كرده است؛ نه آن‌گونه كه كورانی اشاره می‌كند از كتاب «دلائل‌الامامة».

كتاب دلائل‌الامامة كه كورانی به آن اشاره می‌کند اگرچه قدیمی‌تر است، اما دچار [خطاهای] بسیاری شده است كه از ارزشش می‌كاهد. محقق این كتاب درباره‌اش گفته است: «نسخه‌برداری از آن به‌طور کامل انجام نشده و مقداری از ابتدای کتاب حذف شده است که ما در توصیف كتاب، دلیل این حذف‌شدن را خواهیم گفت.» [1]

لذا محقق كتاب ناگزیر در ارزشیابی این كتاب می‌گوید: «روش ما دربارۀ این كتاب: دربارۀ این کتاب طبق مراحل و گام‌های زیر عمل کردیم (… سپس سه نقطه گذاشته، می‌نویسد):

  1. ارزشیابی متن این كتاب: این كار با پاک‌سازی اشتباهات ناشی از نسخه‌برداری و چاپی ـ‌كه در مقایسه با دیگر كتاب‌ها واقعاً بسیار بوده‌اند‌ـ صورت پذیرفت.» [2]

بدیهی است که این امور ارزش علمی كتاب را پایین می‌آورد. همچنین نسخه‌هایی كه محقق در نقل از این كتاب به آن اعتماد كرده، مربوط به زمانی بعد از زمان تألیف كتاب «غایة‌المرام» بوده است. در این زمینه محقق می‌گوید:

«در تحقیق این كتاب بر دو نسخۀ خطی و یک نسخۀ چاپی اعتماد کردیم؛ به شرح زیر:
  1. نسخۀ موجود در كتابخانۀ آستان قدس رضوی در مشهد مقدس به شمارۀ 7655 که تاریخ نگارشش ناشناخته است و چنین شروع می‌شود: «بسم الله الرحمن الرحیم، خبر داد ما را قاضی ابوبكر محمد بن ‌عمر جعابی» و در پایان نوشته است: «اصحاب قائم(ع) را یاد كرد و فرمود: 313 نفر هستند و هرکدام خود را در میان سیصد نفر می‌بیند» و با نام مستعار «م» به این نسخه اشاره می‌كنیم.
  2. نسخۀ موجود در كتابخانۀ مرعشی‌(ره) در قم مشرف به شمارۀ 2974 که در تاریخ 12‌ربیع‌الثانی1319‌ه.ق از روی نسخه‌ای كه در ماه صفر سال 1092ه.ق نوشته شده است. ابتدای آن «قاضی ابوبكر محمد بن ‌عمر جعابی» و انتهای آن «این نسخه به یاری و حسن توفیق خداوند متعال در پایان ماه صفر 1092 به پایان رسید. این نسخۀ شریف را در خزانۀ كتاب‌های حضرت مشرف غروی یافتم كه نسخه‌ای واقعاً عتیقه و با دستخطی ضعیف و ناسالم نوشته شده بود. محمدتقی ‌بروجردی ‌حائری ـ‌خداوند توفیقش دهد‌ـ این كتاب را کم‌ارزش شمرده است. در تاریخ 12‌ربیع‌الثانی1319ه.ق.» ما به این نسخه با اسم مستعار «ع» اشاره می‌كنیم.
  3. كتاب چاپ‌شده توسط انتشارات حیدریه در نجف اشرف سال 1369ه.ق؛ که با نام مستعار «ط» به این کتاب اشاره می‌كنیم.» [3] درحالی‌که تألیف کتاب «غایة‌المرام» ـ‌طبق گفتۀ محققش‌ـ طی سال‌های 1100 تا 1103ه.ق به پایان رسیده است. وی می‌گوید:

«23. «غایة المرام و حجة الخصام فی تعیین الامام من طریق الخاص و العام»: این کتاب را در سال 1100ه.ق و 1103ه.ق نوشته است.» [4]

به‌این‌ترتیب شایسته‌تر بود محقق این کتاب روایات موجود در نسخه‌های کتاب «دلائل‌الامامه» را با همانندهایشان در کتاب «غایة‌المرام» مقایسه می‌کرد؛ به‌خصوص اینکه گمان می‌رود این کتاب دوم از منابع قدیمی‌تر نقل کرده است. کتاب اخیر از منابع قدیمی‌تر نقل می‌کند؛ بنابراین بی‌تردید نگارنده‌اش به نسخه‌های قدیمی‌تری از نسخه‌ای که در اختیار محقق بوده دسترسی داشته است.

در نتیجه اعتماد به کتاب «غایة‌المرام» در خصوص روایت نقل‌شده از کتاب «دلائل‌الامامه» ‌دست‌کم نسبت به کتاب این محقق از نظر علمی معتبرتر خواهد بود.

 

پرسش 24:

نظر کورانی: باطل‌بودن استدلال به روایت «قائم دو اسم دارد.»

شیخ كورانی تحت عنوان «باطل‌بودن استدلال او به روایت: قائم دو اسم دارد» قلم‌فرسایی کرده، می‌نویسد: «این دجال گفته است: از امام باقر(ع) روایت شده است: «قائم دو اسم دارد: اسمی كه مخفی  و اسمی كه آشکار می‌شود. اسمی كه مخفی می‌شود، احمد و اسمی كه آشکار می‌شود، محمد است.»

سپس چنین توضیح می‌دهد: «می‌گویم: این بدعت‌گذار ادعا می‌کند مهدی(ع) یا زمینه‌ساز مهدی(ع) است با این بهانه كه اسمش احمد است، و اسم آشکار مهدی(ع) ـ‌همچون جد بزرگوارش(ع) محمد و اسم مخفی‌اش احمد است! در این صورت هرکسی كه اسمش احمد باشد، می‌تواند چنین ادعایی داشته باشد.»

 

پاسخ:

این نهایت تلاش كورانی است: ناسزا و دشنام؛ نه هیچ استدلال علمی و نه سخنی متین. سید احمدالحسن‌(ع) ادعا نمی‌كند كه خودش امام مهدی محمد بن الحسن(ع) است. مغالطه‌ها و شیوه‌های خنده‌دار كه كورانی به آن‌ها پناه می‌برد، نشان‌دهندۀ شکست و ناتوانی او از رویارویی با ادلۀ این دعوت مبارک مهدوی است.

این روایت وصیت است که بر انطباق‌داشتن لقب مهدی بر او دلالت می‌کند؛ آنجا که می‌فرماید احمد ـ‌پسر امام مهدی(ع) ‌ـ سه نام دارد: «عبدالله، احمد و مهدی»؛ به‌این‌ترتیب او نیازی ندارد كه ادعا كند مهدی است. لقب مهدی بر همۀ مهدیین دوازده‌گانه نیز منطبق است؛ بلكه بر اساس روایات، حتی امامان دوازده‌گانه نیز مهدی هستند.

در خصوص «احمد» روایاتی غیر از وصیت، وارد‌ شده كه او را مهدی نامیده است. حذیفه گوید: شنیدم رسول خدا(ص) مهدی را یاد کرد و فرمود: «با او میان ركن و مقام بیعت می‌شود. اسمش احمد، عبدالله و مهدی است. این‌ها نام‌های سه‌گانۀ او هستند». [5]

عبارت‌های وارد‌شده در این روایت بسیار شبیه همان الفاظی است که در روایت وصیت مقدس وارد شده است.

 

پرسش 25:

کورانی مفهوم اینکه «مهدی دو اسم دارد» را نمی‌فهمد.

به نظر می‌رسد شیخ کورانی متوجه معنای این حدیث نمی‌شود؛ که «مهدی دو اسم دارد، یکی مخفی می‌شود و دیگری آشکار.»

 

پاسخ:

آری؛ همین‌طور است که شما می‌گویی. اکنون باید بپرسیم معنای اسم مخفی چیست؟ آیا معنایش ناشناخته‌بودن نیست؟ و چگونه مخفی یا ناشناخته باشد، درحالی‌که خودِ این روایت آن را بیان می‌کند و می‌گوید اسم مخفی «احمد» است؟!

 

پرسش 26:

پس در این صورت، اشکال به وجود می‌آید.

 

پاسخ:

بله؛ و گریزی نخواهد بود جز اینکه قائل شویم مقصود از اسم، لفظ نیست؛ زیرا همان‌طور که دانستی، این لفظ در خود روایت بیان شده است. در واقع مقصود، شخصیت است؛ یعنی امام اسم را بیان و صاحب اسم را اراده فرموده و آن چیزی که مخفی است صاحب اسم یا شخصیت است؛ به‌این‌ترتیب که «قائم دو اسم دارد» یعنی دو شخصیت وجود دارد که لقب هر دو قائم است، و این دو، احمد و محمد هستند؛ به‌هرحال روایاتی که بر این حقیقت دلالت می‌کنند، واقعاً فراوان‌اند و شاید ما در مناسبت دیگری جزئیات بیشتری از این موضوع را بیان کنیم.

 

پرسش 27:

این گفتۀ کورانی چطور «هرکس اسمش احمد باشد می‌تواند چنین ادعایی داشته باشد»؟

 

پاسخ:

اگر منظور او این است که کسی غیر از صاحب متن تشخیصی می‌تواند آن را قبل از صاحبش ادعا کند، یعنی کورانی معتقد است خداوند عزوجل حجتی بر بندگانش ندارد!

 

پرسش 28: چطور ممکن است کورانی معتقد باشد که خداوند عزوجل حجتی بر بندگانش ندارد؟

 

پاسخ:

حجت‌های خداوند با متنی که آن‌ها را مشخص می‌کند شناخته می‌شوند. اگر این متون توسط خداوند مصون و محفوظ نباشند و کسی غیر از صاحب متن بتواند آن‌ها را ادعا کند، این یعنی خداوند حجتی بر بندگانش ندارد؛ زیرا مردم از کجا باید بدانند کسی که این متن را ادعا کرده صاحب واقعی آن بوده و مدعی دروغین نبوده است؟ و خداوند چگونه بر آنان با حجتی احتجاج می‌کند که نفوذپذیر است؟

خداوند عزوجل وصیت رسول خدا(ص) را ‌که سید احمدالحسن(ع) با آن احتجاج کرده، چنین توصیف می‌فرماید که هرکس به آن چنگ زند هرگز گمراه نمی‌شود؛ یعنی چنین توصیف فرموده است که این نوشتار، شخص تمسک‌جوینده به آن را از گمراهی حفظ می‌کند. حال آیا مدعی دروغین می‌تواند متنی را که این‌چنین توصیف شده است،  پیش از ادعای صاحبش ادعا کند؟

کسی که بگوید چنین چیزی ممکن است، ‌بی‌تردید خداوند را متهم به فریب‌کاری و گمراه‌کردن بندگانش کرده است؛ زیرا خداوند عزوجل همان کسی است که این نوشتار را ـ‌از زبان پیامبری که از روی هوا و هوس سخن نمی‌گوید و جز وحی بر زبان نمی‌راند‌ـ به بازدارنده‌بودن از گمراهی برای کسی که به آن تمسک جوید توصیف فرموده، و این بنده نیز با اعتماد به پروردگارش به آن متوسل شده است؛ پس در این صورت خداوند متعال بنده‌اش را با چیزی باطل، گمراه کرده است ـ‌خداوند متعال بسی والاتر از چنین نسبت‌هایی است‌ـ و این نتیجه‌ای است که کورانی را گرفتار می‌کند.

یا شاید کورانی معتقد است وقتی خداوند وصیت را برای کسی که به آن تمسک جسته، به بازدارنده‌بودن از گمراهی توصیف فرموده، به بنده‌اش دروغ گفته است؛ ‌درحالی‌که حقیقت چیز دیگری است؛ یا شاید کورانی معتقد است خداوند تضمین فرموده بنده‌ای را که به وصیت متمسک شود از گمراهی حفظ فرماید (نوشتار بازدارنده از گمراهی برای کسی که به آن متمسک شود) اما از اجرای ضمانتش ناتوان شده است؟!

یا شاید معتقد است خداوند به بنده‌اش وعده فرموده که او را در صورت تمسک‌جستن به این نوشتار، از گمراهی محافظت نماید؛ اما از اجرای وعده‌اش شانه خالی کرده است؟! خداوند بسی بلندمرتبه از چنین نسبت‌های ناروایی است!

کورانی چاره‌ای ندارد جز اینکه یکی از این احتمالاتی را که آیین خودش او را به آن سو کشانده است برگزیند!

 

ادامه دارد…

 

پاورقی‌ها:

  1. دلائل‌الامامة، محمد بن ‌جریر الطبری (الشیعی)، ‌ص33.
  2. دلائل‌الامامة، محمد بن ‌جریر الطبری (الشیعی)، ص45.
  3. دلائل‌الامامة، محمد بن‌ جریر الطبری (شیعی)، ص44.
  4. غایة‌المرام، سید هاشم‌ بحرانی، ج1، ص11.
  5. غیبت طوسی، ص299 و 305.

همچنین ببینید

174 عید غدیر

174 – علت انکار غدیر و شکستن بیعت با امام علی(ع)

به قلم: ستاره شرقی   مقدمه واقعۀ غدیر از مهم‌ترین وقایع تاریخ است. روزی است …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار × سه =