پس از دولت قائم ـطبق روایتـ کسی جز فرزندش حکومتی نخواهد داشت.
به هر حال، شیخ كورانی پینوشتی بر این سخن شیخ مفید نوشته است: «پس از دولت قائم (ع) كسی دولتی نخواهد داشت، مگر آنچه روایت، انشاءالله دربارۀ قیام فرزندان او بیان داشته است.»
كورانی میگوید: «مطمئناً این دوازده نفر جزو امامان نیستند؛ بلكه از شیعیان امامان(ع) و از نسل حسین(ع) و ـروشن است كهـ از فرزندان مهدی(ع) هستند. برخی از علما ـمثل شیخ مفیدـ این را خبر آحاد میدانستند که آنان از فرزندان امام مهدی(ع) باشند.»
وی در این خصوص به روایت واردشده از ابوبصیر استدلال میكند که گفته است: به امام صادق جعفر بن محمد (ع) عرض کردم: ای پسر رسول خدا! من از پدرت(ع) شنیدم که میفرمود: پس از قائم دوازده مهدی است. امام صادق(ع) فرمود: «فرموده دوازده مهدی و نگفته است دوازده امام، و آنها گروهی از شیعیان ما هستند که مردم را به موالات و دوستی ما و شناخت حق ما دعوت میکنند.»
اینكه ادلۀ مهدیین خبر واحد محسوب میشوند یا نه، روایات پاسخ قطعی دادهاند. تعدادی از آنها را در پاسخ به سؤال قبلی شما بیان کردم؛ و بهاینترتیب روشن میشود كه روایات بسیاری بر اینكه مهدیین از نسل امام مهدی(ع) هستند دلالت دارند.
اما ادعای شیخ كورانی مبنی بر اینكه مهدیین، امام نیستند، خلاف چیزی است كه در روایات آمده. شما روایاتی را كه بهعنوان دلیل بر وجود مهدیین از نسل امام مهدی(ع) آوردم به یاد داری. این روایات از مهدیین با عنوان «امامان از فرزندانش» تعبیر کردهاند؛ پس مهدیین امام هستند.
روایات دیگری نیز وجود دارند که با عنوان امام از آنها تعبیر میکنند. از روایتی كه در شرحالأخبار قاضی نعمانی، ج2، ص42 آمده است: پیامبر(ص) از مهدی(ع) و آنچه خدا از خوبیها و پیروزی به دست او جاری میکند یادی نمود. به ایشان گفته شد: ای رسول خدا(ص) همۀ اینها را خدا برای او جمع خواهد فرمود؟ فرمود: «بله؛ و آنچه در زندگی و روزگار او نباشد در روزگار امامان بعد از او، از فرزندانش خواهد بود.»
اما روایتی كه كورانی ـبه گمان خودـ دلیلی قرار داده است بر اینكه مهدیین امام نیستند، این روایت قطعاً بر چنین امری دلالت ندارد. این از یک سو. از سوی دیگر حتی اگر دلالتی بر این مطلب هم داشته باشد، به جهت کوتاهآمدن از جدل میگویم: این روایت در برابر روایاتی كه بر امامبودن مهدیین دلالت دارند توان ایستادگی و مخالفت ندارد.
امام در اینجا بر صفت مهدیین كه پدرش امام باقر(ع) از آنها سخن به میان آورده است ـیعنی عبارت «دوازده مهدی»ـ تأکید میفرماید و تأکیدكردن بر یک موضوع، موضوعات دیگر را نفی نمیکند؛ یعنی گویا امام صادق(ع) میفرماید: پدرم توصیف امام را به كار نبرده و نفرموده است «دوازده امام» و تنها توصیف مهدیین را به كار برده است. پس ایشان(ع) میخواهد بر عبارتی که پدرش(ع) بیان فرموده است تأکید فرماید؛ زیرا این عبارت، نتیجه و هدفی مهم در خود دارد و برای نفی معنای معینی ـكه كورانی بهاشتباه متوجه شدهـ وارد نشده است.
امام صادق(ع) بهکاربردن لفظ «ائمه» توسط پدرش را نفی كرده است؛ اما معنای امامت را از آنان نفی نمیفرماید.
یعنی میخواهید بگویید امام صادق(ع) بهکاربردن لفظ «ائمه» توسط پدرش را نفی كرده، به این معنا كه امام باقر(ع) مهدیین را بیان كرده است؛ ولی بااینحال معنای امامت را از آنان نفی نفرموده است؟
دقیقاً. مثالی میزنم. «ابوالعلاء معری» سخن مشهوری دارد. او گفته است: «المتنبّی و ابوتمام، حكیم هستند ولی “بحتری” فقط شاعر است.» مقصود او نفی شاعربودن المتنبی و ابوتمام نیست و فقط میخواهد بر ویژگی “حكمت” كه از شعر آن دو میجوشد تأکید کند.
شما گفتید استفاده از توصیف مهدیین، نتیجه و هدفی در خود دارد. به نظر شما این هدف چیست؟
تا مهدیین از امامان متمایز شوند؛ یعنی کسی دچار چنین توهمی نشود كه مهدیین، همان امامان دوازدهگانه هستند؛ امامانی كه با امام علی شروع و با امام مهدی محمد بن الحسن(ع) به پایان میرسند.
بسیار خوب؛ اما امام چطور: «… ولی آنان گروهی از شیعیان ما هستند…»؟ آیا دلالت بر امامنبودن مهدیین دارد؟
خیر؛ به چنین مطلبی دلالت نمیکند. امام حسن و حسین(ع) نیز به اینکه شیعۀ علی هستند توصیف شدهاند. آیا كورانی چنین میفهمد كه این دو، امام نیستند؟
متن روایت: در احتجاج طبرسی، ج2، ص236 و صفحات پس از آن وارد شده است: ابومحمد حسن عسكری(ع) فرمود: «وقتی مأمون برای ولایتعهدی، عدهای را بهسوی علی بن موسیالرضا(ع) گسیل داشت، (خادم) بر امام داخل شد و عرض کرد: عدهای پشت در اجازۀ ورود میخواهند و میگویند ما شیعۀ علی هستیم. فرمود: «مشغولِ کاری هستم. آنها را بازگردان.» (تا آنجا که میفرماید) عرض کردند: چرا ای فرزند رسول خدا؟ فرمود: «زیرا شما ادعا میکنید شیعۀ امیرالمؤمنین(ع) هستید. وای بر شما! شیعیان او حسن و حسین و ابوذر و سلمان و مقداد و عمار و محمد بن ابوبکر بودند؛ کسانی که در هیچیک از فرمانهایش او را نافرمانی نکردند… .»
و روایتی دیگر: در بصائرالدرجات، محمد بن حسن صفار، ص91 و 92 از ابوجعفر(ع) روایت شده است: «خداوند به پیامبرش وحی فرمود به آنچه به تو وحی کردم تمسک جوی که تو بر صراط مستقیم هستی. سپس فرمود: تو بر ولایت علی هستی و علی همان صراط مستقیم است.»
نظر شیخ کورانی دربارۀ باطلبودن استدلال به دو روایت «اولین آنها از بصره و آخرینشان از ابدال است.» و «و از بصره، احمد.»
سپس كورانی ادامه میدهد: «یكی از فریبکاریها و تزویر این شخص این است كه روایات را از كتابی معاصر ـیعنی بشارةالاسلامـ نقل كرده كه مؤلفش سید حیدر كاظمی متوفای 1336 است و ما این روایات را در معجم موضوعی، ص381، تحت عنوان “احادیثی كه سندشان ثابت نشده است و نام اصحاب امام مهدی(ع) و شهرهای آنان را ذكر میكنند” آوردهایم.»
وی سپس به منابع این روایات در كتابها اشاره كرده است؛ از جمله سومین روایت واردشده در کتاب دلائلالامامة، ص556، که در آن آمده است: «و از بصره: عبدالرحمن بن اعطف بن سعد، احمد بن ملیح، حماد بن جابر و هفت نفر اصحاب كهف.»
دربارۀ سَنَد، پیشتر در خصوص آنچه «علم رجال» شیعه نامیده میشود، صحبت كردیم و گفتیم كه عِلم رجال بیشتر به فکاهی نزدیک است تا به چیز دیگری. اما اینكه او میگوید: «روایات را از كتابی معاصر ـیعنی بشارةالاسلامـ نقل كرده» میگویم:
ادامه دارد…
عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پساز او کذاب است. به قلم: متیاس… Read More
مصیبت برتر قسمت دوم به قلم: نازنین زینب احمدی مقدمه در بخش پیشین این مجموعه، با تکیه بر اهمیتی که… Read More
گفتوگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت دوم) به قلم: متیاس الیاس از پیشنهادِ رفتن نزد کشیش استقبال کرد… Read More
به قلم: شیث کشاورز امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریهای است که در جامعۀ علمی، بهطور گسترده بهعنوان توضیحی کاملاً… Read More
پاسخ به تئوفان اعترافکننده | قسمت چهارم به قلم: ارمیا خطیب • پیشگفتار در قسمت پیشین به سه ادعای تئوفانس… Read More
وظیفۀ مؤمنان در قبال رؤیا در پیشگاه فرستادۀ الهی به قلم: نوردخت مهدوی مقدمه رؤیا، سفری شیرین و روحانی است… Read More