آیا تمدن سومریان تنها حاصل گذشت زمان و نتیجۀ فرگشت است؟
قسمت دوم
مقدمۀ کوتاه:
هرکس به مطالعۀ علم تاریخ علاقه داشته باشد، حتماً اسم تمدن سومر، آکد، الواح و کتیبههای آنان به گوشش خورده است. زمانی که بیشتر در تمدن و ویژگیهای تمدن و فرهنگ آنان دقیق میشویم این سؤال به وجود میآید که چنین تمدن عظیمی چگونه بین هموساپینس ها پدید آمد؟
مقدمۀ بلند:
هرکس که با فرهنگ عظیم و تمدن پرشکوه اقوام سومر و آکد آشنا شود، این سؤال برایش پیش میآید که چگونه چنین تمدنی به وجود آمده است؟ اگر قرار است این ارثی تکاملی باشد، پس چرا نئاندرتالها که در مقایسه با هموساپینس ها زمان بیشتر و مغز بزرگتری داشتند به چنین تمدنی نرسیدند؟
پیدایش فرهنگ و تمدن سومریان، آنقدر عجیب مینماید که زکریا سیچین، این ایده را مطرح کرده است که آنها این تمدن را از آدم فضاییها بهدست آوردهاند! هرچند که این عقیدهای اشتباه است.
بهعلاوه با رجوع به گفتههای خود سومریان درمییابیم که گذشتگان آنان فرهنگ و تمدنی برتر از آنان داشته اند! و این خود گویای این مطلب است که این فرهنگ حاصل تکامل نیست؛ که اگر بود، گذشتگان آنان باید فرهنگی مبتدیتر نسبت به آنان میداشتند نه والاتر؛ پس واضح است چیز جدیدی در معادلۀ هموساپینس وارد شده است.
متن اصلی:
با مطالعۀ الواح سومری درمییابیم که آنها بهدنبال نجاتدهندۀ انسان از حیوانیت خویش بودهاند! و برخی از این شخصیتها را بهصورت رهاییبخش، نجاتدهندۀ منتظر و سمبل عدالت انسانی که سومریان ظهورش را انتظار میکشیدند به تصویر میکشند. چگونه میتوان تصور کرد که انسان خردمند یا هموساپینس بدون اینکه چیزی در معادله وارد شود به این سطح از اندیشههای متعالی و آرمانی رسیده است؟
«دستاوردهای ادبی در تمدن بینالنهرین اهمیت بسیار عمیقی در تاریخ ادبیات بشر دارد؛ زیرا اولین تلاشهای انسان برای بیان درک زندگی و ارزشها و مفاهیم آن در چهارچوب تخیل و هنر محسوب میشود. با وجود اینکه این اقدامات، اولین عملکرد در تاریخ تکامل بشری به شمار میرود، شگفتانگیزترین و باشکوهترین چیزی که کاوشگر ادبیات بینالنهرین با آن روبهرو میشود، این است که با وجود کهنبودن این تمدن و پیشتربودن آن در مقایسه با تمام ادبیات جهانی، دارای ویژگیهای بنیادینی است که آن را برتر و بالاتر از آثار ادبی مشهور در جهان قرار میدهد! چه این برتری در حوزۀ تکنیکها و روشها باشد، چه مربوط به مقولۀ موضوع و محتوا یا در حوزۀ تصاویر هنری.» [1]
ت) دستاوردهای علمی و صنعتی:
مهمترین ویژگی که سومریان داشتند سیستم آموزشی است؛ یعنی مدارس و آموزگاران و شیوۀ تدریس ضابطهمند بوده است؛ همچنین آنها دارای مشاغلی چون آموزگاری، معماری، نویسندگی، طبابت، سفالگری، کار با ابزار پیچیدۀ مهندسی از قبیل خطکشهای مرتبط با رصد ستارگان، استخراج معادن و… بودند که بزرگیِ جهشِ فرهنگی آنها را نشان میدهد.
آری امکان ندارد کسی این مسائل را در سومریان مشاهده کند و اعتراف نکند که تغییر بسیار زیادی، آنهم تنها در طی چندهزار سال ایجاد شد که حاصل آن فرهنگ و تمدن عظیم سومریان است. اما بازمیگردیم به سؤال اول؛ آیا ممکن است همۀ این تغییرات در فرهنگ و تمدن تنها حاصل ارث تکاملی و نتیجۀ فرگشت باشد؟!
سؤالی که در اینجا پیش میآید این است که اگر اینگونه باشد، پس چرا چنین فرهنگ و تمدنی در بین نئاندرتالها به وجود نیامد؟ آنهم در صورتی که نئاندرتالها در مقایسه با ما مغز بزرگتر و زمان بیشتری برای رسیدن به چنین تمدنی داشتند!
هموساپینس ها و نئاندرتالها که هر دو از هموارکتوسها منشعب شدند، تفاوتهای بسیاری دارند. نئاندرتالها در زمانی حدود صدهزار سال که در اروپا بودند به هیچ نوع تکامل فرهنگی یا تمدنی حتی در سطح زندگی اجتماعی یا زبان یا نگارگری نرسیدند و تمام آنچه انجام دادند ساخت ابزار سنگی سادهای بود که حتی در اینکه مخترع این ادوات خود آنها باشند هم تردید وجود دارد! و این احتمال میرود که آنها این فنون را پس از مهاجرت هموساپینس ها به اروپا فراگرفته باشند؛ این در حالی است که هموساپینس ها در کمتر از شصتهزار سال به مرحلۀ تدوین قوانین اخلاقی در لوحهای گلی رسیدند! برخی از این دست مسائل که شگفتی و عظمت تمدن آنها را نشان میدهد قبلتر بیان شد.
پس لازم است به وجود رمز و رازی در این بین اقرار کنیم. این موضوع آنقدر عجیب است که زکریا سیچین (پژوهشگر و نویسنده) ایدۀ موجودات فضایی را برای توجیه آن مطرح میکند! اینچنین تفسیر میکند که صدهاهزار سال پیش موجودات فضایی به زمین آمدهاند. معتقد است که سومریان نتیجۀ تلاقی هموارکتوسها و این موجودات فضایی هستند؛ اما هیچ اطلاعات واقعی که بتوان با استناد به آن چنین چیزی را تأیید کرد وجود ندارد. و این ایده در مقابل یافتههای علمی رنگ میبازد و اساساً با زیستشناسی تکاملی ناسازگار است.
هدف ما از بیان ایدۀ سیچین تنها این بود که بگوییم پیدایش چنین ایدهای برای توضیح و توجیه تمدن سومری دلیل و اعترافی حقیقی بر این موضوع است که سومریان دارای جهشی در تمدن و فرهنگ بودهاند که البته این جهش نیاز به علت دارد! از همۀ اینها هم که بگذریم گفتۀ سومریان و آثار باستانی بهجایمانده نشان میدهد که این تمدن حاصل تکامل نیست؛ چراکه اگر قرار است این فرهنگ و تمدن در طول زمان تکامل پیدا کرده باشد؛ پس نیاکان آنها باید در مقایسه با آنها فرهنگی عقبتر یا مبتدیتر داشته باشند. ولی سومریان شرح دادهاند که نیاکانشان از آنها برتر بودهاند. این یعنی فرهنگ و تمدن کسانی که قبل سومریان بودهاند به هیچ عنوان از آنها عقبتر نبوده است!
آری، ممکن است فرهنگ نیاکان آنها به دلایلی از قبیل کمبودن افراد، وقوع طوفان و فراهمنبودن امکانات مادی با خط خودشان به ما نرسیده باشد؛ اما سومریان که دارای این شرایط بودند تمدن و فرهنگشان را با خط خود منتقل ساختند و در بسیاری از مسائل فقط به نقل فرهنگ اجدادشان بسنده کردهاند. مثلاً در حماسۀ انمرکار و سرزمین ارته شاهد ستودن فرهنگ نیاکان سومریان توسط آنها هستیم.
«در روزگاران دیرین، سرزمینهای شوبر و همازی، و سرزمین چندزبانی سومر، سرزمین باعظمت فرمانروایی و قوانین مقدس، و سرزمین آوری، سرزمینی که چیزهای شایسته داشت، و سرزمین مارتو در امن و آسایش بود. در سراسر کیهان، یگانگی و وحدت بر مردم حکمفرما بود و همگان با یک زبان، انلیل را میستودند.
آنگاه پدری که سرور اوست، پدری که شاهزاده است، پدری که پادشاه است، پدری که… کمی سخنان منقطع را ادامه میدهد؛ سپس پنجخط از متن خرد شده است.» [2]
شارل ویرولو [3] پروفسور فرانسوی و استاد دانشگاه سوربن که محقق متخصص در زمینۀ تحقیقات سامی سومری ایرانی بود هم گفتۀ جالبی دراینباره دارد:
بنا بر عقیدۀ بابلیها، دستیابی انسانها به آنچه بشر و حیوان را از یکدیگر تمییز میدهد؛ از قبیل: شخمزدن مزارع و شهرسازی، نه از راه جستوجو و کندوکاو و نه از راه تجربهاندوزی و تلاشهای گوناگون و نه با کارگروهی صورت گرفته؛ بلکه دانش بهصورت ناگهانی و یکجا از سوی خدایان بهسوی آنان آمد.» [4]
حالا دیگر برای همۀ ما واضح است که جهشی عظیم در فرهنگ هموساپینس رخ داده است و چیز جدیدی در معادلۀ آنها وارد شده است. اکنون دیگر کسی نمیتواند بگوید که این فرهنگ از هیچ به وجود آمده یا تکاملیافتۀ فرهنگ گذشتگان است.
———–
[1]. طه باقر، حماسۀ گیلگمش.
- 2. کریمر، از الواح سومر.
- 3. charle virlleaud.
- 4. ویرولو، اسطورههای بابل و کنعان.