خانه > توهم بی‌خدایی > آیا فرهنگ وتمدن سومریان تنها حاصل گذشت زمان ونتیجۀ فرگشت است؟(قسمت اول)

آیا فرهنگ وتمدن سومریان تنها حاصل گذشت زمان ونتیجۀ فرگشت است؟(قسمت اول)

آیا فرهنگ و تمدن سومریان تنها حاصل گذشت زمان و نتیجۀ فرگشت است؟

قسمت اول

مقدمۀ کوتاه:

هرکس به مطالعۀ علم تاریخ علاقه داشته باشد، حتماً اسم تمدن سومر، آکد، الواح و کتیبه‌های آنان به گوشش خورده است. زمانی که بیشتر در تمدن و ویژگی‌های تمدن و فرهنگ آنان دقیق می‌شویم این سؤال به وجود می‌آید که چنین تمدن عظیمی چگونه بین هموساپینس‌ها پدید ‌آمد؟

هرکس به مطالعۀ علم تاریخ علاقه داشته باشد،حتماً اسم تمدن سومر،آکد الواح و کتیبه‌های آنان به گوشش خورده است. زمانی که بیشتر در تمدن و ویژگی‌های تمدن و فرهنگ آنان دقیق می‌شویم این سؤال به وجود می‌آید که چنین تمدن عظیمی چگونه بین هموساپینس‌ها پدید ‌آمد؟(کتاب توهم بی خدایی- سید احمدالحسن یمانی ع)

مقدمۀ بلند:

هرکس که با فرهنگ عظیم و تمدن پرشکوه اقوام سومر و آکد آشنا شود، این سؤال برایش پیش می‌آید که چگونه چنین تمدنی به وجود آمده ‌است؟ اگر قرار است این ارثی تکاملی باشد، پس چرا نئاندرتال‌ها که در مقایسه با هموساپینس‌ها زمان بیشتر و مغز بزرگ‌تری داشتند به چنین تمدنی نرسیدند؟

پیدایش فرهنگ و تمدن سومریان، آن‌قدر عجیب می‌نماید که زکریا سیچین، این ایده را مطرح کرده است که آن‌ها این تمدن را از آدم فضایی‌ها به‌دست آورده‌اند! هرچند که این عقیده‌ای اشتباه است.

به‌علاوه با رجوع به گفته‌های خود سومریان درمی‌یابیم که گذشتگان آنان فرهنگ و تمدنی برتر از آنان داشته اند! و این خود گویای این مطلب است که این فرهنگ حاصل تکامل نیست؛ که اگر بود، گذشتگان آنان باید فرهنگی مبتدی‌تر نسبت به آنان می‌داشتند نه والاتر؛ پس واضح است چیز جدیدی در معادلۀ هموساپینس وارد شده است.

متن اصلی:

برای پاسخ به این سؤال لازم است کمی بیشتر دربارۀ سومریان بدانیم؛ یعنی اولین تمدنی که در تاریخ ثبت شده است؛ اما از آنجا که تمدن این پیشینیان بر نِی استوار بود و با توجه به اینکه آن‌ها در دره‌ای با دریاچه‌های متعدد زندگی می‌کردند فقط بخش پایانی تمدن آن‌ها یعنی تقریباً هزارۀ پنجم قبل از میلاد به‌دست ما رسیده ‌است؛ یعنی از جایی که انسان خط را اختراع و شروع به نگاشتن کرد که حاصل آن، اطلاعات بسیار ارزشمندی است که اکنون در دست داریم و با توجه به این اطلاعات می‌توانیم (اگر نگوییم تمام حقیقت) به بخشی از حقیقت دربارۀ آنان پی ببریم.

با توجه به منطقۀ زندگی سومریان که در بین‌النهرین (عراق) بوده است، مشخص می‌شود که سومریان وارثان فرهنگ و تمدنی هستند که از مهاجران اولیه‌ای که در خلیج ‌فارس کنونی سکونت داشتند به آن‌ها منتقل شده است.

برای اینکه بتوانیم فرهنگ و تمدن سومریان را بشناسیم باید به ادبیات آن‌ها مراجعه کنیم؛ اما چرا؟

به این دلیل که ادبیات ابزاری ممتاز برای سنجش فرهنگ انسان و توانایی‌اش در اندیشیدن است. که به ابزار دیگری که ممکن است دقت سنجش را مخدوش و مشوش سازد نیازی ندارد؛ زیرا شاخصه‌هایی مثل صنعت و ساختمان‌سازی خود به ابزار و وسایل دیگری متکی است که از حیطۀ انسانیت انسان خارج است؛ پس نمی‌تواند معیار دقیقی باشد.

برای مثال هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید سازه‌های غول‌پیکر امروزی از بنای زیگورات اور [1] که سومریان بنا کردند عظیم‌تر است؛ چراکه مهندسان امروزی از ماشین‌آلات و تجاربی برخوردارند که در مدت زیادی از تاریخ تکامل یافته است؛ اما سومریان در آغاز این مسیر قرار گرفته بودند.

پس به سراغ بهترین معیار سنجش فرهنگ و تمدن سومریان یعنی ادبیات آن‌ها می‌رویم. هرکس با خواندن حماسۀ گیلگمش، آن را ادبیاتی می‌یابد که شایسته است صدرنشین ادبیات بشر شود. ادبیاتی که آشکارا نشان می‌دهد چیز جدیدی در معادلۀ هموساپینس وارد شده است. چیزی که او را از یک موجودی ابتدایی و ساده که خودخواهی و بقا بر او سایه افکنده، به انسانی متفکر و آگاه تبدیل کرده است! بله، موجودی متفکر و آگاه!

مهم‌ترین ویژگی‌ها یا شاخصه‌هایی که تمایز فرهنگ و تمدن سومریان با سلوک حیوانی و رفتار انسان‌واره‌هایی از قبیل هموارکتوس و هموساپینس کهن را نشان می‌دهد و ما آن را برای بحث انتخاب کردیم به این شرح است. البته سعی کردیم کوتاه به آن‌ها اشاره کنیم تا به سؤال اصلی بپردازیم:

الف. وضع قوانینی بر اساس معیارهای اخلاقی؛ مانند عدالت.

در کتاب از الواح سومر نوشتۀ دکتر سموئیل کریمر [2] این‌گونه می‌خوانیم:

«طبق آنچه از مکتوبات و آثار برمی‌آید سومری‌ها شیفتۀ نیکویی، راستی، نظم، قانون، دادگری، درستی، رحم و شفقت بودند و از تبهکاری، دروغ، هرج‌ومرج و بی‌انضباطی، بی‌عدالتی، ستمکاری، گناه و گمراهی و سنگ‌دلی بیزار بودند. پادشاهان و فرمانروایان ایشان همواره به خود می‌بالیدند که نظم و قانون را در کشورشان برپا کرده‌اند، ناتوان را در برابر توانگر و تهی‌دست را در مقابل ثروتمند حمایت کرده‌اند و ریشۀ ظلم و شرارت و تجاوز را برکنده‌اند.»

کریمر ادامه می‌دهد:

«پیش از این در فصل ششم سند کم‌نظیری تجزیه‌وتحلیل شد: «اوروکاگینا» فرمانروای لاگاش در 24 قرن پیش از میلاد افتخار می‌کرد که آزادی و عدالت را به مردم ستمدیده بازگردانده است، کارمندان متمرد را که در همۀ شئون راه داشتند، برکنار ساخته و از بیوه‌زنان و یتیمان نگهداری کرده و بنیاد بهره‌کشی و ستمگری را برانداخته است. هنوز چهار قرن از این اصلاحات نگذشته بود که «اور نمو» بنیان‌گذار سومین سلسلۀ خاندان اور مجموعۀ قوانین خود را انتشار داد.

در دیباچۀ این قوانین، مجموعۀ کارهای اور نمو در حوزۀ اصلاحات اخلاقی بیان شد؛ از جمله: مانع برخی از بیدادگری دولتیان (بوروکرات‌ها یا دیوان‌سالاران) شد، اوزان و اندازه‌ها را سروصورت داد تا معاملات بازار با امانت و درستی انجام یابد، یتیمان و بیوه‌زنان و تهی‌دستان را از ظلم و بهره‌کشی مصون داشت. در حدود دو قرن بعد «لیپیت ایشتار» پادشاه شهر «ایسین» قانون دیگری اعلام کرد. ایشتار به خود می‌بالید که از جانب «آن» و «انلیل» دو خدای بزرگ سومر به فرمانروایی رسیده است تا داد بگسترد و بیدادگری را براندازد و دشمنی و نافرمانی را به‌زور سلاح درهم کوبد و زندگی بهتری برای سومری‌ها و آکدی‌ها برپا دارد.»

او ادامه می‌دهد:

«سرودهای مذهبی چند تن دیگر از فرمانروایان سومر نیز آکنده از چنین ادعاهایی در فضیلت و اخلاق است. از گفته‌های حکمای سومری چنین برمی‌آید که خدایان نیز از پلیدی‌ها پرهیز می‌کردند و به اخلاق و فضیلت گرایش داشتند؛ چنان‌که اکثر خدایان بزرگ سومر، در سرودهای مذهبی، خود را هواخواه عدل و نیکوکاری و راستی و درستی معرفی کرده‌اند. این متن، ترجمۀ یکی از اسناد سومری‌هاست که الهۀ «نانشه» را توصیف می‌کند: او کسی است که یتیمان و بیوه‌زنان را می‌شناسد، کسی است که از ظلم انسان به انسان آگاه است، او مادر یتیمان است، الهۀ نانشه به‌معنی بیوه‌زن، کسی است که سرود دادگری سر می‌دهد… برای فقیرترین فقرا…، شهبانویی که بی‌پناهان را پناه می‌دهد، و کسی است که برای ناتوانان پناهگاه است.» [3]

ب. رفتارهای اجتماعی سازمان‌یافته؛

مثال این رفتارهای اجتماعی عبارت‌اند از: برپایی دولت و حکومت، سازمان‌دهی کشاورزی، تنظیم تقویم کشاورزی، سازمان‌دهی طب، تعیین دارونامه و مشاغل اداری از قبیل شهردار، سفیر، مدیر، دیوان و…، سازمان‌دهی مدارس و وسایل آموزش و… .

پ. ادبیات؛

«الواح گلین سومری ادبیات را در قالب والاترین سطح ارزش‌های اخلاقی بیان می‌کند. گاهی زبانی رمزآلود و سمبلیک است که نویسنده را از نوشتن ده‌ها جمله بی‌نیاز می‌کند. در این الواح شخصیت‌هایی آرمانی وجود دارند که دارای اخلاقی متعالی هستند که برای رسیدن به اهداف باارزش خود شکنجه شده و به قتل رسیدند! سومریان از این شخصیت‌ها به‌عنوان الهه یاد می‌کنند؛ ولی هنگامی که سرگذشت آنان را مطالعه کنید درمی‌یابید که آن‌ها بشر بوده‌اند؛ یعنی مثل بقیه می‌نوشیدند و می‌خوابیدند و ازدواج می‌کردند و… این الهه‌ها در واقع گروهی غیبی هستند که نشان‌دهندۀ پیامبران، صالحان، فرشتگان و افراد نخبه و حتی دنیا هستند.» [4]

«این افسانه تصویری روشن از ویژگی بشری یا ویژگی تشبیه که خدایگان سومری به آن تصویر شده‌اند برای ما پدیدار می‌سازد؛ حتی قدرتمندترین الهه‌ها و داناترین و حکیم‌ترین آن‌ها، ظاهر و افکار و اعمالی انسان‌گونه داشته اند. به‌عبارت دیگر:

الهه‌ها نیز مانند انسان‌ها خواسته‌هایی داشتند، تدبیر می‌کردند، وارد عمل می‌شدند، می‌خوردند، می‌نوشیدند، ازدواج می‌کردند، خانواده تشکیل می‌دادند و از خانواده‌های بسیاری مراقبت می‌کردند. این‌ها دارای احساسات و عواطف انسانی بودند و نیز برخوردار از صفات ضعف بشری و اگرچه این الهه‌ها صداقت و عدالت را بر دروغ و ستم ترجیح می‌دادند؛ ولی انگیزه‌هایی که به اعمال آن‌ها سمت‌وسو می‌بخشیده، بعضاً برای بشر روشن نبوده و چه بسیار که انسان از فهم آن‌ها ناتوان و سرگشته مانده است.» [5]

———–
[1]. چغازنبیل

  1. 2. samuel Noah Kramer؛ آشورشناس، اهل ایالات متحدۀ آمریکا.
  2. 3. دکتر کریمر، از الواح سومر.
  3. 4. بر گرفته از فصل پنجم کتاب توهم بی‌خدایی، سیداحمدالحسن(ع).
  4. 5. کریمر، از الواح سومر.

ادامه دارد…

دیگر مقالات توهم بی خدایی

کتاب توهم بی خدایی

همچنین ببینید

آیا فرگشت یک هدف کلان دارد؟

آیا فرگشت یک هدف کلان دارد؟

به قلم: شیث کشاورز امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریه‌ای است که در جامعۀ علمی، …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

6 − دو =