خانه > توهم بی‌خدایی > آیا می‌توان به وجود روح ، باور داشت؟

آیا می‌توان به وجود روح ، باور داشت؟

آلبرت اینشتین، دانشمند معروف آلمانی، در سال 1935 میلادی، آخرین و معروف‌ترین حربۀ خود را دربارۀ نظریۀ کوانتومی، طی مقاله‌ای منتشر کرد. عنوان مقاله، این بود: «آیا توصیف مکانیک کوانتومی از واقعیت‌های فیزیکی، می‌تواند کامل در نظر گرفته شود؟»

احمد الحسن : مکانیک کوانتوم بابی در علم کیهان‌شناسی گشوده است،با مقولۀ چندجهانی یا جهان‌هایی که ممکن است هریک بر دیگری تأثیرگذار باشد.اگر این بحث برای اثبات وجود نفْس یا روح انسانی کفایت نکند، بااین‌حال، قطعاًهرانسان عاقلی رابه طرح پرسش،ازمیزان واقعیت این مطلب وامی‌دارد که آیا وجود ما فقط به این کیهان منحصرومحصوراست...

در این مقاله، با طرح یک آزمایش ذهنی، قرار بود بدون اینکه نیاز باشد سیستم مختل شود، بتوان قطعیت را پیش‌بینی کرد. در واقع، آلبرت اینشتین و همکارانش، به دنبال نقض اصل عدم قطعیت هایزنبرگ بودند تا نشان دهند، چگونه مکانیک کوانتومی، دچار مشکل می‌شود.

آن‌ها دو ذره که با سرعت‌های یکسان از یک مبدأ و در دو جهت مخالف را در حال حرکت، تصور کردند؛ بنابر‌این، هر زمان که موقعیت و اندازۀ حرکت (تکانه) یک ذره را بدانیم، موقعیت و اندازۀ حرکت ذرۀ دیگر را نیز خواهیم دانست، بدون اینکه به ذرۀ دوم نگاه کنیم.

در کتاب عدم قطعیت لندلی آمده: «به این صورت، نویسندگان با خوشحالی نتیجه گرفتند که هم موقعیت و هم اندازۀ حرکت ذرۀ دوم، باید “عناصری از واقعیت فیزیکی” باشد؛ زیرا این خاصیت‌ها را بدون اختلال در وضعیت ذره، می‌توان اندازه‌گیری کرد.» [1]

اما اصل عدم قطعیت، این‌گونه بیان می‌کند که هرچه بکوشیم تا اندازۀ حرکت این ذرات را اندازه بگیریم، نسبت به موقعیت آن به عدم قطعیت بیشتری می‌رسیم و بالعکس.

سید احمد‌الحسن در کتاب توهم بی‌خدایی می‌فرماید: «از این مقوله، چندین برداشت به دست می‌آید؛ ازجمله: در تشخیص ویژگی‌های ذرۀ دوم، ناظر یا فرآیند اندازه‌گیری، مهم نیستند؛ زیرا ما توانستیم ویژگی‌های آن را بدون اینکه به سراغ ذره برویم و به‌طور مستقیم آن را مورداندازه‌گیری و سنجش قرار دهیم، به دست آوریم؛ همچنین: ویژگی ذرۀ دوم که بدون اندازه‌گیری مستقیم به آن پی برده‌ایم، عنصری از عناصر فیزیکی است؛ یعنی ذرات، دارای ویژگی‌های مشخصی هستند؛ برخلاف آنچه اصل عدم قطعیت هایزنبرگ فرض می‌گیرد: «اساساً ویژگی‌های فیزیکی تا زمانی که موردسنجش و اندازه‌گیری قرار نگیرند، نامشخص هستند.» همچنین گردآوردن انسجام کوانتومی و اصل عدم قطعیت در این مثال، حاکی از آن است که اطلاعات با سرعتی بیشتر از سرعت نور جابه‌جا می‌شود.» [2]

در این مثال، اگر ما یکی از ویژگی‌های ذرۀ اول را بسنجیم، در لحظه، ویژگی ذرۀ دوم را هم شناخته‌ایم، بدون اینکه نیاز به زمان داشته باشیم و اگر فرآیند اندازه‌گیری، تأثیری بر ذرۀ اول داشته باشد، این تأثیر برای اینکه مجموع سیستم به‌طورکلی حفظ شود، باید به‌صورت لحظه‌ای بر ذرۀ دوم هم تأثیر بگذارد. این، یعنی مکانیک کوانتوم، نسبیت خاص را نقض می‌کند؛ چراکه در نسبیت خاص، معتقدیم که هیچ‌چیز با سرعتی بالاتر از سرعت نور حرکت نمی‌کند. ظاهراً باید بین مکانیک کوانتوم و نسبیت خاص اینشتین یکی را انتخاب کنیم!

سید احمدالحسن در کتاب توهم بی‌خدایی می‌فرماید:

«به نظر من، برای حل این مشکل، می‌توانیم چنین فرض بگیریم که اطلاعاتی که بین دو جسم ردوبدل می‌شود، در کیهان دیگری بین این دو، انتقال می‌یابد که در آن، این دو ذره دارای یک وجود شَبح‌گونه هستند و اشیا در آن کیهان می‌توانند با سرعتی بیش از سرعت نور حرکت کنند. ایرادی که اینشتین مطرح کرده را می‌توان به‌صورتی دیگر مطرح کرد: دو جسم به همراه فرآیند اندازه‌گیری، یک سامانۀ واحد را تشکیل می‌دهند و از همین رو تعیین مکان ذرۀ دوم توسط ما، به‌مجرد درک مکان ذرۀ اول، به این معناست که (اساساً ویژگی‌های فیزیکی تا زمانی که موردسنجش و اندازه‌گیری قرار نگیرند، نامشخص هستند)؛ همان‌طور که اصل عدم قطعیت در مکانیک کوانتوم، بر این ایده، صحّه می‌گذارد؛ بنابراین ما با رصد ذرۀ اول، باعث شدیم تابع موج سامانه -به‌عنوان یک واحد کلی‌- فوراً تغییر یابد؛ به‌گونه‌ای که باعث شد، ذرۀ دوم دارای مکان یا سرعت مشخصی گردد […].

سرعت، عبارت است از مسافت تقسیم بر زمان. در این حالت موردنظر ما، مسافت هرچقدر هم که باشد، سرعت نامتناهی است و اگر اطلاعات به‌طور آنی و فوری انتقال یابد، یعنی زمان برابر با صفر است؛

به‌عبارت‌دیگر، می‌توانیم بگوییم، در جهانی که اطلاعاتِ تابع موج در آن منتقل می‌شود، بُعد زمان، پنهان و محو‌شده است. این به آن معناست که اگر نسبیت خاص، درست باشد، به‌طورقطع، این اطلاعات در جهان دیگری که قوانین آن، اجازۀ این امور غیرممکن در جهان ما را می‌دهد، انتقال می‌یابد. جهان مزبور حتماً باید بر جهان ما تأثیرگذار و به آن متصل باشد. چیزهای موجود در جهان ما، در آن جهان، وجودی شبح‌گونه دارند، به صورتی که می‌توانند با آن‌ها ارتباط و اتصال داشته و اطلاعات بین آن‌ها، با سرعت نامتناهی ردوبدل شود، یا شاید ما و سایر موجوداتی که در این جهان هستیم، اشباحی باشیم برای واقعیت‌هایی لطیف‌تر که در جهانی لطیف‌تر از ما جای گرفته‌اند.

مکانیک کوانتوم بابی در علم کیهان‌شناسی گشوده است، با مقولۀ چندجهانی یا جهان‌هایی که ممکن است هریک بر دیگری تأثیرگذار باشد. اگر این بحث برای اثبات وجود نفْس یا روح انسانی کفایت نکند، بااین‌حال، قطعاً هر انسان عاقلی را به طرح پرسش، از میزان واقعیت این مطلب وامی‌دارد که آیا وجود ما فقط به این کیهان منحصر و محصور است و ما صرفاً بدن‌هایی هستیم که از مادۀ این کیهان خلق شده‌ایم؟!

آیا این احتمال متصور نیست که این جهان‌های چندگانه، لطیف‌تر از کیهان ما باشد و ذرات آن نیز ریزتر از ذرات مادی و انرژی موجود در جهان ما باشد؛ به‌گونه‌ای که اجازۀ انتقال با سرعتی بیشتر از سرعت نور را که ذرات انرژی یا فوتون‌ها با آن سرعت در این دنیا حرکت می‌کنند، می‌دهد؟ آیا ممکن نیست که این جهان ما و وضعیت فعلی، تجریدی از وجود شَبح‌گونه‌ای از جهانی لطیف‌تر باشد؟

انسجام کوانتومی یا ناگسسته‌بودن آن، ابعاد بسیار بزرگ‌تری از وضعیت دو ذره یا دو فوتون را که از یک منبع منتشر شده‌اند، شامل می‌شود؛ زیرا کیهان، جملگی یک رویداد کوانتومی است و به هنگام انفجار بزرگ، به یک اصل و منشأ بازمی‌گردد. در گذشته، برخی ذرات به یکدیگر نزدیک و چسبیده بوده‌اند. ذره‌ای که در گوشه‌ای از هستی یا در جسم یک جاندار دیگر قرار دارد، چه‌بسا روزگاری و در لحظه‌ای به ذره‌ای که الآن در جسم ماست، چسبیده بوده و چه‌بسا با تحت تأثیر قرار گرفتن آن، ما نیز تحت تأثیر قرار بگیریم؛ همان‌طور که شاید ما نیز به نحوی از آن‌ها و از طریق انسجام کوانتومی بر اشیا اثرگذار بوده باشیم». [3]

«وَ تَحْسَبُ أَنَّكَ جِرْمٌ صَغِيرٌ وَ فِيكَ انْطَوَى الْعَالَمُ الْأَكْبَر» (آیا گمان می‌کنی تو جسم کوچکی هستی؟ و حال‌آنکه جهان بزرگی در وجود تو نهفته است). [4]

منابع:

1. لندلی، عدم قطعیت، ص234 تا 236.

2. احمدالحسن، توهم بی‌خدایی، ص446.

3. احمدالحسن، توهم بی‌خدایی، ص446 تا 448.

4. حسين بن معین‌الدین، ديوان امير‌المؤمنين (ع)، ص175.

همچنین ببینید

آیا فرگشت یک هدف کلان دارد؟

آیا فرگشت یک هدف کلان دارد؟

به قلم: شیث کشاورز امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریه‌ای است که در جامعۀ علمی، …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *