عمر نوح (ع)
در این قسمت قصد داریم به سؤالات زیر بپردازیم:
آیا نوح (ع) و قومش با محاسبات مادی یا زیستشناسی، بیش از هزار سال عمر کردهاند؟
نظر علما در رابطه با عمر نوح (ع) چیست؟
آیا علم ژنتیک، ادعای قرآن برای عمر بیش از هزار سال را تأیید میکند و آیا واقعاً قومی در تاریخ وجود داشته که عمرهای بسیار طولانی داشتهاند؟
نوح (ع) یکی از شخصیتهای اصلی سفر پیدایش در تورات است و در قرآن نیز سورهای به نام «نوح» وجود دارد و قرآن در مجموع ۴۳ بار به نوح اشاره میکند.
موضوعی که داستان این پیامبر را از سایرین متمایز میکند عمر طولانی اوست که در تورات ۹۵۰ سال است و قرآن در آیۀ ۱۴ سورۀ عنکبوت، مدت زندگی حضرت نوح قبل از طوفان را ۹۵۰ سال دانسته و چون سخنی از کل عمر نوح به میان نیامده، در خصوص سن او اختلاف است. مدت عمر نوح از۹۵۰ سال تا ۲۵۰۰ سال در منابع مختلف ذکر شده است.
اکثر علمای شیعه و سنی عمر نوح را از لحاظ زیستشناسی معقول و برخی معجزه میدانند.
آقای طباطبایی صاحب تفسیر المیزان عنوان کرده است که براساس آیات و نیز نص صریح قرآن مبنی بر ۹۵۰ سال پیامبری حضرت نوح (ع) قبل از طوفان، نوح عمر بسیار طولانی داشته است و این عمر برخلاف آنچه دیگران عنوان کردهاند، نه معجزه بوده و نه مقدار سال و زمان آنها با زمان حال فرق داشته است. [۱] همچنین مرکز پژوهشهای اعتقادی، زیرنظر سید سیستانی دربارۀ پرسشی که معقولنبودن طول عمر نوح را مطرح کرده است پاسخی به این مضمون میدهد که براساس اختلاف دورههای تاریخی و شرایط زندگی و محیط و امکانات دادهشده از طرف خداوند و نیز نص قرآن، خداوند به نوح و قومش طول عمر بسیار بیشتری نسبت به سایر اقوام داده بود! [۲] حال به نظر شما آیا علم نظر علما را میپذیرد؟
سید احمدالحسن در این رابطه میگوید:
«اما عمر انسان در گذشته از نظر علمی و بهدقت شناختهشده است. ازآنجاکه امروزه ژنوم انسانی بهدقت شناختهشده است دانشمندان علتهای ژنتیکی را بهخوبی میشناسند و میفهمند چرا و در چه زمانی سلولها پیر میشوند و بدن انسان از هم فرومیپاشد. آنها تحقیقاتی را در دست بررسی دارند تا با استفاده از جهشهای ژنتیکی، عمر انسان را طولانیتر کنند و این هدفی است که میتواند روزی به دست آید.
در نتیجه دانشمندان بهصورت قطعی میدانند انسان در زمان نوح و پیش از آن عمر هزار ساله یا حتی نزدیک به آن نداشته است؛ درست همانگونه که ما طول خطکشی را که در دست داریم بهدقت میدانیم.» [۳]
پس برای دفاع از دیدگاه علمای دین، فقط میتوان گفت عمر نوح و قومش معجزه بوده و حالت طبیعی نبوده است.
در پاسخ باید گفت: اعجازی که از طرف خداوند اتفاق میافتد براساس حکمت است و هیچ اعجازی بیهوده اتفاق نمیافتد. اگر عمر نوح را اعجازی با حکمت از سوی خداوند برای هدایت حداکثری قوم نوح بدانیم، چگونه عمر طولانی قومش را که اکثر آنها مخالفش بودند و دچار عذاب شدند را با حکمت خداوند توجیه کنیم؟
دکتر علاء السالم میگوید:
«اگر چنینچیزی واقعاً اتفاق افتاده باشد، قطعاً یک حادثۀ انسانی منحصربهفرد و درخور توجه بوده است، و باید نسلاندرنسل برای ما نقل شده باشد، و باید هم متون دینی و هم متون تاریخی، آن را برای ما نقل میکردند، و تأثیر عملی آن را با ایمانآوردن قومش ـیا دستِکم عدۀ بسیاری از آنانـ لمس میکردیم؛ پس چرا بیشتر قوم وی به کفر به نوح و ایماننیاوردن به او اصرار داشتند، درحالیکه آنها شاهد اعجازی قهری بودهاند که ـطبق این فرضـ به برکت این مردی که آنان را به خدا فرامیخواند صدها سال در برابر دیدگانشان بوده است؟!» [۴]
پس برای عمر طولانی نوح و قومش نمیتوان حالت طبیعی آن دوره، یا اعجاز را درنظر گرفت؛ زیرا در هر دو صورت به بنبست خواهیم رسید…
در انتها پاسخ را سید احمدالحسن بیان میکند
ایشان وقوع معجزه با حکمت در عمر طولانی این پیامبر الهی را بلامانع میداند، هرچند با مسائل علمی روز مخالف باشد؛ سید احمدالحسن معتقد است که در مسئله عمر نوح و قومش اساساً معجزهای رخ نداده است؛ بلکه قضیهای است که فهم آن برای کسانی که زبان متکلم (خداوند) را نمیدانند دشوار است؛ زیرا قرآن کتابی آسمانی است که زبان مخصوص خود را دارد.
سید احمدالحسن در توضیح علمی عمر نوح بیان کرده است:
«آنچه یک ناظر خارجی از یک سیستم فیزیکی میبیند با آنچه یک ناظر داخلی میبیند متفاوت است؛ مثلاً هنگام انبساط یا انقباض در یک سیستم فیزیکی، اندازهگیریهای ناظرِ واقع در داخل سیستم، بهطور کامل با اندازهگیریهای ناظر خارجی متفاوت خواهد بود؛ چراکه ناظر داخلی خودش جزئی از سیستم و در نتیجه مشمول انبساط و انقباض سیستم است؛ پس اسباب و عوامل اندازهگیری او نیز مشمول همین انبساط و انقباض سیستم هستند. این فرایند باعث میشود او از شناخت و اندازهگیری هر تغییری که شامل همۀ سیستم باشد ناتوان گردد.
البته اگر خود آن موجود ـمانند خود ماـ یک زندگی نفسانی داشته باشد، مانعی ندارد که از نظر نفسانی احساس کند در سیستم جهانی وی، تغییر یا افزایش سرعت یا کاهش سرعتی اتفاق افتاده است؛ همچنان که امروز بسیاری از مردم احساس میکنند زمان شتاب گرفته است؛ با اینکه آنها وقتی زمان را اندازهگیری میکنند نشانهای از تغییر پیدا نمیکنند.
برای توضیح این مطلب مثالی ذکر میکنم: فرض میکنیم انسانی در یک اتاق زندگی میکند و وسیلهای مانند یک خطکش برای سنجش طول در اختیار دارد. از او میخواهیم طول یک میز واقع در این اتاق را با استفاده از این خطکش اندازهگیری کرده و قد خودش را با طول و ارتفاع میز مقایسه کند. فرض میکنیم پس از این اندازهگیری، اتاق و آنچه در آن است بهصورت همگون در همۀ ابعاد به یک نسبت منبسط شود. حال اگر از آن شخص بخواهیم دوباره طول آن میز را اندازهگیری و آن را با مقدار حاصل از اندازهگیری قبلی مقایسه کند، خواهیم دید اندازهگیری وی هیچ تغییری را در طول میز نشان نمیدهد و اگر از او بخواهیم قد خودش را با طول و ارتفاع آن مقایسه کند باز هم هیچ تغییری دیده نمیشود؛ زیرا خودش و خطکش به همان نسبت طول میز کشیده شدهاند.
حال که این مطلب روشن شد میتوان فهمید اندازهگیریهای هر ناظری که میتواند از خارج از سیستم کیهانی که در آن زندگی میکنیم، این کیهان را مشاهده کند، قطعاً با اندازهگیریهای خود ما که درون این سیستم زندگی میکنیم متفاوت و مختلف خواهد بود.
پس اگر رفتار جهان مادی بهطور کلی تغییر کند مثل اینکه زمان (بهعنوان بعد چهارم جهان) منبسط یا منقبض ـیا به بیان ساده تر کندتر یا تندترـ شود ما که درون این جهان زندگی میکنیم، نمیتوانیم این تغییر را بسنجیم یا آن را تشخیص دهیم؛ اما ناظری که از بیرون سیستم جهانی که در آن زندگی میکنیم جهان را مشاهده میکند میتواند این تغییر را اندازهگیری کند و هنگام صحبت با ما ارقامی متفاوت با آنچه ما سنجیدهایم به ما ارائه دهد. این موضوع بهاختصار برای ما روشن میکند که ناظر خارجی (مثلاً خدای سبحان یا ملائکه) هنگامی که دربارۀ عمر نوح (ع) و قومش از آنها سؤال کنید یا خودشان سخن بگویند، به شما عددی میدهند که از آنچه شما در داخل این منظومه آفرینش اندازهگیری کردهاید بسیار متفاوت است؛ و هنگامی که از او بخواهی عمر انسان امروزی را با عمر انسان 15000 سال قبل مقایسه کند، به شما اعداد مختلفی خواهد داد، با اینکه شما هیچ اختلاف ملموسی را در اندازههای مادی و حدودش که در آن زندگی میکنیم نمییابید.» [5]
نتیجه: نوح و قومش با اندازهگیریهای زمینی، عمرهای خارقالعاده و بسیار طولانی نداشتهاند و اعدادی که خداوند بهعنوان ناظر خارجی سیستم جهان در کتب الهی ارائه میدهد با اندازهگیری زمینی ما متفاوت است…
به همین دلیل است که با مطالعۀ ژنتیکی عمر انسان در عصرهای مختلف، تغییر محسوسی نمییابیم؛ زیرا ما بهعنوان عضوی از سیستم جهان، شامل انقباض و انبساط این سیستم هستیم و هیچگاه با اندازهگیریهای زمینی نمیتوانیم تغییرات شتاب زمان را حس کنیم.
منابع:
1. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۰، ص۲۷۱.
۲. https://www.aqaed.com/faq/7891
3. سید احمدالحسن، عقاید اسلام، اشکالاتی که خداناباوران میتراشند.
4. علاء السالم، دفاع از قرآن، ص ۱۳۸.
5. سید احمدالحسن، عقاید اسلام، اشکالاتی که خداناباوران میتراشند.