قرآن کریم: ﴿وَقَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوَاراً * أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقاً * وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجاً * وَاللَّهُ أَنبَتَكُم مِّنَ الْأَرْضِ نَبَاتا﴾[1]
ترجمه: و حال آنكه شما را در شکلهای متمایز رو به ارتقا آفرید * مگر ملاحظه نكردهايد كه چگونه خدا هفتآسمان را يکي بالاي ديگري آفريده است * و ماه را در ميان آسمانها مايۀ روشنايي و خورشيد را چراغ فروزاني قرار داده است * و خداوند شما را همچون گياهي، از زمين رويانيد.
کارگروه توهم بیخدایی مؤسسه وارثین ملکوت در جواب مقالۀ یکی از اتباع مرجعیت دینی (دکتر م. غلامی) کتاب «پاسخهای علمی بر پندارهای غیرعلمی» را منتشر نمود.
در کتاب مذکور به دروغها و اشکالات ناشی از جهل نویسنده، بهصورت علمی، دقیق و مبسوط پاسخ داده شد؛ اما متأسفانه جناب غلامی، کتاب «پاسخهای علمی بر پندارهای غیرعلمی» که در رد اظهارات ایشان نگاشته شده بود را دقیق مطالعه نکرده و شتابزده دست به قلم شده و مجدداً جهل خویش را در مقالهای 24 صفحهای اثبات نمودند.
ایشان در ردیۀ جدیدشان مجدداً بر اشکالات و دروغهایی که در مقالۀ قبلی به آنها پرداخته بودند، اصرار نموده و به توجیه آنها پرداختهاند! اکنون به چند نمونه از اشکالات و دروغهای ایشان که در کتاب پاسخهای علمی بر پندارهای غیرعلمی به آنها جواب داده شده است، اشاره میکنیم.
غلامی در صفحه 36 مقاله قبلی خود، بهدروغ گفته بود: «دانشمندان معروف جهان در معتبرترین مجله پزشکی جهان (Nature) و نیز معتبرترین کنفرانسها از دید ژنتیکی و سلولی-مولکولی، تکامل را رد کردهاند و این فرضیه دیگر جای دفاعی ندارد.»
این در حالی استکه مجلۀ علمی نیچر هیچگاه چنین مطلبی را مطرح نکرده است.[2]
در صفحۀ 6 آن مقاله نوشته بودند: «در مورد انسان و میمون که ادعا شده دارای نیای مشترک هستند، تنها یک سنگواره از موجودی شبیه میمون که دارای قامت ایستاده و جمجمهای بزرگتر از میمون بود، در غاری کشف شد که ادعا کردند حدّ واسط میمون و انسان است حالآنکه میتوانست احتمالات دیگری از جمله یک انسان کم ذهن و دارای مغز کوچکتر (کمهوش یا حتی عقبماندۀ ذهنی) در نظر گرفته شود.»
درحالیکه در هیچ کجای نظریه تکامل، ذکر نشده است انسان و میمون دارای نیای مشترک هستند و در ادامه، دروغی دیگر به دانشمندان نسبت میدهد که آنها گفتهاند فلان جمجمه، حدّ واسط بین انسان و میمون است! و حال آنکه انسان، تکاملیافتۀ میمون نیست که حد واسطی داشته باشند؛ و واقعاً جای تعجب دارد که جناب غلامی (از اتباع مرجعیت دینی) در یک پاراگراف دو دروغ بزرگ را بهراحتی به دانشمندان نسبت میدهد!
همچنین در همان صفحه جناب غلامی شاهکار دیگری ارائه میدهد و مینویسد: «دانشمندان بزرگ جهان نیز امروز اعتراف به ناکارآمدی و عدم امکان نظریه داروین در پیدایش جهان خلقت دارند.»
درحالیکه نظریه تکامل کاری به پیدایش جهان خلقت ندارد و آنچه داروین و دانشمندان پس از وی گفتند، منحصر به سیر تکامل حیات از همانندساز اولیه تا تنوع گونههای فعلی میباشد و حتی پیدایش حیات که بخش ابتدایی و شروع تکامل حیات است، در قالب فرضیهها و نظریههای مستقلی توضیح داده میشود، چه برسد به پیدایش جهان که اساساً از حیطه دانش زیستشناسی خارج است؛ که البته اگر جناب غلامی ابتدای فصل دوم کتاب توهم بیخدایی و همچنین فصل اول این کتاب را دقیق مطالعه میکردند چنین جملهای را نمینوشتند.
دانلود PDF مقاله آیا تغییر نظریه منجر به رد واقعیت میشود؟! (پاسخ به اشکالات دکتر غلامی)
وی در صفحه 9 مقاله خویش ادعا میکند مجلۀ علمی نیچر نظریات نبیل جورج را تأیید میکند! در ادامه با نظر جناب نبیل جورج آشنا شوید:
این نظریه (نظریۀ داروین) علاوه بر اینکه با دانش ژنتیک مخالفت دارد، تجربه و آزمایش نیز آن را نقض میکند. یهودیان و مسلمانان پسرانشان را ختنه میکنند ولی این سنت باعث نمیشود که پس از طی سالها، فرزندان ختنه شده از آنها متولد گردد؛ بهاینترتیب با پیشرفت علم، بطلان نظریۀ داروین بیشازپیش اثبات میگردد.[3]
آیا مجله نیچر مطلب کاملاً اشتباه و ناشی از جهل فوق را تأیید کرده است؟!
وی مجدداً در صفحۀ 9، دروغ دیگری را به مجله نیچر نسبت میدهد: «و در معتبرترین مجلۀ جهان اصل تکامل انواع بهطور کامل رد شده است.»؛ که میتوانید اصل مقالۀ[4] نیچر را خودتان مطالعه نمایید.
اما بد نیست کمی با شخصیت علمی جناب دکتر غلامی آشنا شوید؛ البته ما مانند ایشان بدون ارائه دلیل، به کسی برچسب نمیزنیم و صرفاً مطالب او را ذکر میکنیم و قضاوت را به خوانندگان واگذار مینماییم.
ایشان در صفحه 9 مینویسد: افزایش تدریجی قد انسان اکتسابی است و با جهشهای ژنی وراثتی نشده است! و بعد به دروغ ادعا میکند «در مقالات موجود از سال 2013 کلیه دانشمندان مشهور و مجلات معتبر جهان به این موضوع اعتراف دارند!»
در همان صفحه مینویسد: اینکه احمد الحسن انسان امروزی را جزو گونۀ هوموساپینس میداند، صراحتاً گفتهای باطل و تهی است! یعنی جناب غلامی انسانهای امروزی را جزو گونهای دیگر میداند! و در صفحه 25 ادعا میکند اسیدهای نوکلئیک و اسیدهای آمینه مولکول نیستند! و …
برای آشنایی بیشتر با جناب غلامی به شما توصیه میشود که مقاله نوشته شده توسط م. غلامی و کتاب منتشر شده توسط مؤسسه وارثین ملکوت را مطالعه نمایید.
ما همیشه به محققین توصیه میکنیم، نظرات دو طرف را مطالعه کنند؛ ازاینرو لینک دانلود دو مقالۀ جناب غلامی را در زیر قرار میدهیم تا محققین گرامی خودشان مطالب این فرد را مطالعه و قضاوت کنند.
- مقالۀ نقدی بر ترویج الحاد و داروینیسم در کتاب الحادی وهمالالحاد، نویسنده: م. غلامی
- کتاب پاسخهای علمی بر پندارهای غیرعلمی، تألیف انصار امام مهدی (ع) – پیروان سید احمد الحسن (ع)
- مقالۀ معجزۀ جهل، نویسنده: م. غلامی
ما برخلاف جناب غلامی لینک دانلود مقالات او را قرار میدهیم (او در مقالۀ دوم برای جلوگیری از مفتضحشدن خویش، لینک دانلود کتاب پاسخهای علمی بر پندارهای غیرعلمی را ذکر نمیکند و صرفاً برچسبهایی را بدون ارائه دلیل به کتاب نسبت میدهد!) و به همۀ جستجوگران حقیقت (بالأخص اتباع علمای آخرالزمان) توصیۀ اکید میکنیم، دو مقالۀ غلامی (از اتباع مرجعیت دینی) را حتماً مطالعه نمایید و اگر صرفاً با مطالعه این دو مقاله به اوج جهل و عناد این فرد نسبت به علم، دانشمندان و فرستاده امام مهدی (سید احمد الحسن)، پی نبردید، مطالعۀ کتاب پاسخهای علمی بر پندارهای غیرعلمی را نیز به شما توصیه میکنیم.
- توصیه مهم: حتماً به تمامی منابعی که جناب غلامی در دو مقاله مذکور ارجاع میدهد، مراجعه نمایید و اصل مقاله را مطالعه کنید تا با اوج دروغپردازیهای ایشان و اشکالات سطحی وی آشنا شوید.
پاسخ اشکالات جناب غلامی که در مقالۀ جدیدش تکرار کرده است، در کتاب پاسخهای علمی بر پندارهای غیرعلمی موجود است و ازاینرو محققین عزیز را به مطالعه این کتاب ارجاع میدهیم، اما در ادامه مجدداً در مورد موضوعی که جناب غلامی و بزرگان او در فهم آن مشکل دارند، توضیحات مختصری را ارائه میدهیم که شاید دست از انکار واقعیتهای تأیید شدۀ علمی بردارند و به جای عناد با دانش و دانشمندان، بیشتر به امر مطالعه بپردازند و روابط خود را با اهل علم اصلاح کنند!
موضوع تکامل یا فرگشت حیات از دو مبحث جدای «پیدایش» و «ارتقا» تشکیل شده است و با نظریات و فرضیات جدا از هم توضیح داده میشوند و این بدان معنا نیست که توضیح پیدایش حیات و ارتقای آن یکی است.
نظریۀ انتخاب طبیعی داروین مربوط به ارتقای حیات از همانندساز اولیه به تنوع فعلی بوده است و هیچ ارتباطی با پیدایش همانندساز اولیه ندارد؛ که سید احمد الحسن نیز در ابتدای فصل دوم کتاب توهم بیخدایی به این موضوع اشاره کردهاند.
بنابراین علیرغم اینکه، این موضوع را مفصلاً در کتاب قبلی توضیح دادیم، متأسفانه جناب غلامی بر آن پافشاری میکند و سعی دارد دروغ خود را توجیه نماید. غلامی در صفحه 2 مقالۀ قبلی خود نوشته بود: «مهمترین شاهد بر مدعای ما چاپ مقالهای[5] با عنوان ناکارآمدی نئوداروینیسم در توجیه پیدایش خلقت در معتبرترین مجله پزشکی جهان (Nature) است.»
غلامی فکر میکند نئوداروینیسم توضیحدهندۀ پیدایش خلقت است؛ یعنی وقایعی نظیر مهبانگ، پیدایش حیات و همچنین فرگشت حیات، در آن توضیح داده میشود! و به دروغ میگوید ژورنال نیچر مقالهای با عنوان فوق را چاپ کرده است! درحالیکه عنوان مقاله مذکور عبارت است از: ?does evolutionary theory need a rethink، به معنای: آیا نظریه تکاملی نیاز به بازنگری دارد؟
اینکه کجای عنوان فوق نوشته شده توجیه پیدایش خلقت را جناب غلامی باید توضیح دهد و بگوید چرا جهل خود را به دروغ، به نشریۀ نیچر نسبت میدهد؟!
غلامی در مقاله جدید خود مینویسد: «لطف کنید تفاوت فرگشت و داروینیسم را برای ما توضیح دهید»
واقعاً جای تعجب دارد، وی که این موضوع ساده را نمیداند به انصار امام مهدی (ع) برچسب میزند که به اصول فرگشت تسلط ندارند، درحالیکه یک دانشآموز با دیپلم تجربی میداند نظریۀ داروینیسم یا نئوداروینیسم و … تقریرهای مختلفی برای توضیح واقعیت تکامل یا فرگشت حیات هستند و تغییر و تکمیل و توسعۀ آنها، نفیکننده اصل واقعیت تکامل نیست، بلکه صرفاً توضیحات ارائهشده برای این واقعیت در حال تکمیل و تصحیح هستند؛ ازاینرو وقتی ما میگوییم تکامل حیات تأیید شده است یا سنتی الهی است، به این منظور نیست که توضیح ارائهشده توسط داروین صد درصد کامل است، بلکه این توضیحات با پیشرفت علم و یافتههای جدید، تکمیل و جامعتر میشوند؛ که این موضوع را به شکل مفصل در کتاب پاسخهای علمی بر پندارهای غیرعلمی توضیح دادیم؛ اما متأسفانه از آنجا که نویسنده، یا نخوانده است یا نتوانسته درک کند، مجدداً آن را بهعنوان اشکال مطرح کرده و در قالب سؤال از انصار امام مهدی (ع) پرسیده است.
جالب است بدانید جناب غلامی میپندارد چون نئوداروینیسم و داروینیسم، تصحیح، تکمیل یا جایگزین میشوند، در نتیجه، واقعیت تکامل حیات اشتباه و مردود است! و پندار بزرگانش یعنی خلقت دفعی صحیح است! درحالیکه رد یا تصحیح و تکمیل و توسعۀ نظریه نئوداروینیسم، دلیلی بر رد واقعیت تکامل حیات نیست، بلکه دانشمندان نظریهای جدید برای توضیح تکامل حیات ارائه میدهند و بههیچوجه دنیس نوبل و … نگفتهاند چون تقریر نئوداروینیسم نقصهایی دارد پس در نتیجه واقعیت تکامل حیات نیز رد میشود و حیات امروزی حاصل سیر تکاملی نیست و طبق داستانهای خیالی علمای بیعمل ادیان، دفعتاً از عدم ایجاد شدهاند!
اما او باید بداند یکی از توضیحات جایگزین (که البته هنوز به طور کامل تأیید نشده) نظریه سنتز توسعهیافتۀ تکاملی (EES) است و همانطور که از اسمش مشخص است این نظریه جدید نمیگوید توهم علمای بیعمل ادیان صحیح است، بلکه توضیحی جامعتر و دقیقتر برای سیر تکامل حیات ارائه داده است و بههیچوجه هیچکدام از دانشمندان ارائهدهنده این نظریه جدید، همعقیده با علمای ادیان نیستند، بلکه عقیدهای کاملاً خلاف آنها دارند و معتقد به فرگشت حیات هستند و توضیحی جدید برای فرگشت ارائه دادهاند.
غلامی فکر میکند شخصیتهایی نظیر دنیس نوبل چون بر توضیح فعلی ارائهشده برای تکامل حیات انتقاد دارد، در نتیجه او معتقد است خلقت بهصورت دفعی بوده است! درحالیکه احمد الحسن نیز انتقادات بسیار دقیقی بر تقریر فعلی مطرح کرده است، مخصوصاً در بخشهایی که جهشها را مطلقاً تصادفی میدانند؛ پس آیا میتوانیم بگوییم احمد الحسن نیز به خلقت دفعی معتقد است؟!
پس نه دنیس نوبل و نه ایدهپردازان نظریۀ EES و نه احمد الحسن، هیچکدامشان با علمای بیعمل ادیان همعقیده نیستند، بلکه به واقعیت تکامل حیات معتقدند.
بنابراین توضیحات و نظریات جدید، نفیکنندۀ واقعیت تکامل نیستند، همانطور که نظریه نسبیت عام اینشتین، نفیکننده واقعیت گرانش نبود؛ اما از آنجا که عمده اتباع علمای ادیان مانند بزرگانشان، با علم و متد علمی آشنایی ندارند و از درک این مسائل ساده، عاجز هستند، جهل خود را با افتخار، مکتوب و منتشر میکنند!
«نظریهها یا روش تفسیر آنها ممکن است تغییر کند، اما فکتها (واقعیتها) خودشان تغییر نمیکنند.[6]»
بنابراین سید احمد الحسن واقعیت تکامل را سنتی الهی میدانند و شواهد علمی تأییدکنندۀ آن را نیز ارائه دادهاند؛ و تصحیح توضیحات ارائهشده برای تکامل حیات، هیچ اشکالی به مطالب کتاب توهم بیخدایی وارد نمیکند و البته خوب بود نویسنده، فصل 4 کتاب توهم بیخدایی را مطالعه میکردند تا با نقدهای دقیق احمد الحسن بر تقریر نئوداروینیسم آشنا میشدند، مخصوصاً آنجا که نظرات دانشمندان ملحد را بررسی میکنند و تصادفیِ مطلق بودن جهشهای ژنی و بیهدفیِ تکامل را به روش علمی رد میکنند؛ و تقریری بسیار زیبا از تکامل حیات ارائه میدهند و با اثبات هدفمندی تکامل -کاری که علمای ادیان و اتباع آنها از آن عاجزند- وجود مؤثر آگاه و هدفدار را اثبات میکنند.
بنابراین دانشمندانی نظیر دنیس نوبل و … بههیچوجه با عقاید و داستانهای اسطورهای و تخیلی علمای ادیان موافق نیستند، زیرا اساساً هیچ انسان عاقلی این داستانهای تخیلی را قبول نمیکند و واقعاً جای تعجب است که این افراد، به وجود آمدن گونههای جدید طی میلیونها سال تکامل را قبول نمیکنند (تکامل کلان)، اما پیدایش دفعی و ناگهانی گونههای جدید از عدم را بسیار منطقی و عقلانی میدانند! درحالیکه پیدایش تصادفی و دفعیِ حتی یک مولکول هموگلوبین در طول بازه زمانی کل عمر کیهان ما ممکن نیست، چه برسد به ساختار پیچیدۀ جانداران.[7]
همچنین جناب غلامی در مقالۀ جدید، مجدداً از مطالب دروغ و غیرعلمی مرجع محبوبش (جناب ناصر مکارم شیرازی) دفاع میکند که ما نیز مجدداً او و سایر اتباع مرجعیت دینی را به مطالعۀ دقیق مقالۀ «نقدی بر آراء ناصر مکارم شیرازی» و همچنین به تحدی مؤسسۀ علمی فرهنگی وارثین ملکوت به ناصر مکارم شیرازی ارجاع میدهیم تا اصرار و رضایت بر جهل جناب غلامی بر همگان مشخص شود که آیا واقعاً مکارم شیرازی نقد بسیار زیبایی بر نظریه تکامل نوشتهاند یا نه؟!
دو سؤال تحدی ناصر مکارم شیرازی عبارتاند از:
1. منابع خبری که به آنها استناد نمودید را ذکر نموده و دقیق تشریح نمایید که چگونه این جمجمهها، پایههای نظریه تکامل را به لرزه درآوردهاند؟!
2. شما در جلد 11 تفسیر نمونه، دلایل طرفداران تکامل را در سه مورد خلاصه میکنید: فسیلها – تشریح مقایسهای – جنینشناسی
چرا از بیان شواهد ژنتیکی که از مهمترین دلایل تأییدکننده تکامل حیات است چشمپوشی کردهاید! و دلایل تکامل را در سه مورد مذکور خلاصه نمودهاید؟! لطفاً برای این باور خود دلایل علمی ارائه نمایید.
متأسفانه تاکنون جناب مکارم شیرازی بهجای ارائۀ پاسخی علمی و دقیق به دو سؤال مؤسسه علمی فرهنگی وارثین ملکوت، به سکوت رضایت دادهاند!
«ای مردم، علمای گمراه و پیروانشان شما را فریب ندهند. بخوانید، جستجو کنید، دقت کـنید و بـیاموزید و خود حقيقت را بـيابـيد و بر كس دیگری توکل نکـنید تا برای آخرت شما تصمیمگیری کند زیرا که فردا پشیـمان خواهید شد و فردا پشیمانی سودی نخواهد داشت». (سید احمد الحسن، خطبه پنجم محرم، ۱۳۸۹ هـ. ش)
[1]– نوح: 14– 17.
[2]– برای مطالعۀ مقالۀ مذکور به لینک زیر مراجعه نمایید:
http://www.nature.com/news/does-evolutionary-theory-need-a-rethink-1.16080
[3]–https://www.almahdyoon.co/doa.html#p=42
https://www.almahdyoon.co/index.php/1/item/550-2017-07-30-10-59-31#_ftnref5
[4]- http://www.nature.com/news/does-evolutionary-theory-need-a-rethink-1.16080
[5]- http://www.nature.com/news/does-evolutionary-theory-need-a-rethink-1.16080
[6]- https://www.livescience.com/21457-what-is-a-law-in-science-definition-of-scientific-law.html
[7]- https://t.me/tavahomelhad/1608
سلام بزرگوار محمد
بله ما (هوموساپینس ها) با میمون ها و کپی ها نظیر شامپانزه ها و اورانگوتان ها و … نیای مشترک داریم و بعدها طی تکامل انشقاق پیدا کردند و سیر تکاملشون جدا شد
یعنی ما با میمون ها نیای مشترک داریم ولی مسیر تکاملی ما متفاوت است.
و ختنه کردن یک جراحی است و مربوط به سلول های بدنی است در حالیکه اگر جهش ژنتیکی یا تغییر ژنتیکی در سلول جنسی ایجاد شود آن تغییر به فرزندان منتقل می شود در حالیکه قطع عضو هیچ تاثیری در ژنوم سلول های جنسی ندارند. این شبهه را سید احمد الحسن به صورت مفصل در فصل اول کتاب توهم بی خدایی توضیح داده اند.
سلام خدا خیرتون بده، یک سوال داشتم مگه این غلطه که انسان و میمون یک نیای مشترک داشتند مثلا اورانگوتان (حالا من زیاد نمیدونم متاسفانه؛ لطفا اصلاح کنید) و بعد طی تکامل یک سمت میره سمت میمون و سمت دیگر میاد سمت هوموارکتس و هموسامینس ها …؛ غلطه؟؟؟؟ بعد در جواب کسانی که در مورد رد تکامل به دلیل ختنه نشدن خود به خودی فرزندان پسر مسلمان و یهود، چه باید گفت؟