«روز هشتم ذوالحجه یا همانطور که در مناسک حج معروف است، روز ترویه، میبینیم حسین بن علی (ع) و پسر فاطمه، دختر محمد(ص) و آقای جوانان اهل بهشت و یکی از افراد عترت ـکه طبق فرمایش صریح رسول خدا(ص) بازدارنده از گمراهی هستندـ و وارث اذان جدش ابراهیم(ع) «وَ أَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ» «و در میان مردم اذان و ندای حج بده که بهسوی تو بیایند.» را اینگونه مییابیم که از مکه بهسوی عراق بیرون رفت؛
درحالیکه مراسم حج را رها کرد [و] آن را پشت سر خود قرار داد. با اینکه چند ماه در مکه اقامت داشت. اینچنین حسین (ع) مدعیان اسلام را در موضعی قرار داد که نسبت به آن حسادت نمیورزند و حج آنان را تا امروز، سوت و کفزدن جلوه داد. «وَ مَا كَانَ صَلاَتُهُمْ عِندَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكَاء وَ تَصْدِيَةً فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ» «و نمازشان کنار خانه، فقط سوت و کفزدن است. به خاطر کفرتان، عذاب را بچشید.»
(سید احمدالحسن، ۱۵سپتامبر ۲۰۱۵)
واضح است که حرمت کعبه به امام و حجت زمانش است. آنان که حسین علیهالسلام را همراهی نکردند هرچقدر هم به سمت خانۀ سنگی حرکت کنند، غیر از پرستش سنگ، چیز دیگری از خود بروز ندادهاند.
مسجدالحرام همان حجت زمان توست که باید او را بشناسی و به سمتش حرکت کنی و اعتراف به کوتاهی در حقش را داشته باشی.
پرسش زیر و پاسخی از کلام یمانی و فرستاده امام مهدی علیهالسلام گویای این حقیقت گرانبها خواهد بود.
سؤال:
چرا هنگامیکه لشکر ابرهۀ حبشی میخواست کعبه را ویران کند با سنگ سجیل سنگسار شد؛ اما زمانی که لشکر امویان قصد داشتند خانۀ کعبه را منهدم کنند سنگسار نشدند؟! تا آنجا که منجنیق بر کعبه نهادند و بیتالحرام تخریب شد.
پاسخ:
«بیتاللهالحرام (کعبه) حرمتی دارد و فرشتگان، این خانه را از تجاوزگری حفاظت میکنند. این محافظتِ معجزهوار، همیشه به وقوع نمیپیوندد؛ بلکه هنگامی اتفاق میافتد که مردم از این معجزه بهرهمند شوند و از آن پند گیرند و بهسبب آن، به راه مستقیم هدایت شوند؛ اما اگر انسانها قسیالقلب باشند و با هشدارها و عقوبتها و مجازات الهی یا آیات روشن خداوندی موعظه نشوند، منعکردن آنها از عصیان و طغیان و تکبر و نیز بازداشتن اجباری آنها از راه جهنم، معنایی نخواهد داشت و چنین چیزی با وضعیت امتحان و آزمایشکردن انسان بر این زمین منافات دارد.
در زمان عبدالمطلب(ع) ـجد محمد نبی(ص) ـ مردم از این نشانه بهرهمند میشدند و از آن پند میگرفتند؛ علاوه بر این، چنین معجزهای به حرمت عبدالمطلب و اهلبیت او و پیوند آنها با آسمان اشاره داشت؛ چراکه عبدالمطلب(ع) یکی از اوصیای ابراهیم(ع) بود؛ ولی در زمان یزید (لعنهالله) مردم قسیالقلب بودند و موعظه نمیپذیرفتند؛ حتی آنها حرمت بزرگتر از کعبه را که همان حرمت حسین(ع) بود شکستند، هنگامیکه آن حضرت را کشتند و بدن پاک و مقدسش را مُثله کردند.
حسین (ع) در خطبهاش این مطلب را برای آنها توضیح داد که پس از کشتن او، آنها از هیچ هتک حرمتی ابا نخواهند داشت یا از پایمالکردن آن هیچ واهمهای به خود راه نخواهند داد. بااینحال هنگامیکه لشکر یزید (لعنهالله) از مدینه بهسوی کعبه رهسپار شد، آن ملعون (مسلم بن عقبه) فرماندۀ لشکر اموی جان باخت ولی مردم بازنایستادند؛ بلکه با فرماندهی حُصین بن نُمیر سکونی به پیشروی ادامه دادند تا کار به کوبیدن کعبه با منجنیق و کشتن ابنزبیر در حرم منتهی شد.
در انتهای کار یعنی در زمان امام مهدی(ع)، از آنجا که مردم به گوشهای از فطرت بازمیگردند و با عقوبتها و نشانهها پند میگیرند، این نشانه دوباره به منصۀ ظهور خواهد رسید و این بار هنگامی است که پس از خروج امام مهدی(ع) از مدینه و پناهبردن او به مکه، حرم خداوند سبحان و متعال، همانطور که از معصومین(ع) نقل شده است، لشکر سفیانی بین مدینه و مکه به زمین فرو میرود. [بحارالانوار، ج 52، ص222 و 223]
مهمترین علت رخدادن این نشانه یا تأخیر آن، بهرهمندشدن مردم از آن، هدایتشدنشان بهسبب آن و پندگرفتن، یا غفلتورزیدنشان از آن و تکیهکردن آنها به ماده و بازگردانیدن تمام اسباب و مسببات به آن است».(متشابهات جلد۲، پرسش ۳۹)
با ما همراه باشید در کمپین #حج_با_امام_زمان