متمدنبودن مسئلهای است که در دنیای امروز کسی که فاقد آن باشد، جایگاهی ندارد.
کتابهای بسیاری در رابطه با تمدن غرب و شرق نوشته شده است. آیا تمدن مادی چیزی است که مطلوب بشریت است و سعادت او را بهدنبال دارد؟
انسان اندیشمند و محقق در تاریخ، با مطالعۀ تمدنهای اولیۀ بشری همچون سومر و اکد و همچنین با بررسی اثرات تمدن اسلام در پیشرفت کنونی جهان، باید حداقل این احتمال را بدهد که صاحبان ادیان ـفرستادگان الهیـ در ایجاد این تمدنها نقش داشتهاند.
اما یک سؤال!
اساس تمدن باید بر چه چیزی استوار باشد که جامعه بهسوی نابودی پیش نرود؟ همانگونه که امروز با تهدیدات حملات اتمی شاهد آن هستیم.
سید احمدالحسن(ع) در تشریح جایگاه بشر میگوید:
«ما عبادت میکنیم تا به شناخت و معرفت برسیم و در عبادتی که صاحبش را به خداوند نزدیک نکند هیچ خیری نیست؛ به این ترتیب، عبادت، معرفت و شناخت انسان به خداوند سبحان و متعال را افزایش میدهد؛ بهعبارتدیگر انسان خلق شده است برای رسیدن به تکامل از نظر روحی و ارتقا به بالاترین مراتب این کمالی که برای انسان امکانپذیر است. پس مهم و آنچه مدنظر است، روح است نه جسمی که متعلق به این عالم مادی جسمانی است و انسان به این معنا خلیفه و جانشین خداوند سبحان و متعال است.» (کتاب «جهاد درب بهشت است»، ص۷۷)
پس تمدن مادی هدف خلقت نیست؛ بلکه طلایهداران تحقق هدف خلقت، فرستادگان الهی هستند و تمدن حقیقی را که همان تمدن روحیاخلاقی است پایهگذاری کردهاند.
سید احمدالحسن(ع) دراینباره میفرماید:
«پیشرفت تمدن اخلاقی، وظیفۀ خطیر انبیاست و همان چیزی است که آنها از طرف خداوند سبحان و متعال آوردهاند و هر آنچه از اخلاقیات والا و کریمانه در اختیار انسانهاست، چیزی نیست مگر تراوشاتی از همان اخلاق الهی که انبیا و اوصیا (ع) و سید و سرور انبیا و فرستادگان و آخرینشان حضرت محمد (ص) آوردهاند؛ و محمد (ص) بهطور مشخص برانگیختهشدن خود را چنین معرفی میفرماید که آمده است تا اخلاق الهی را به کمال برساند: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ» (مکارمالاخلاق، ص 8)
«من فقط برای بهکمالرسانیدن مکارم اخلاق مبعوث شدم.» حق این است که خاستگاه و معدن اخلاق کریمانه، تعالیم انبیا (ع) است؛ و اخلاق، مقیاس پیشرفت حقیقی امتهاست و پیشرفت مادی (تمدن مادی) هرقدر هم که بزرگ باشد، هیچ ارزشی ندارد اگر پیشرفت اخلاقی (تمدن اخلاقی) همراهش نباشد؛ و با وجود واضحبودن و سادگی این حقیقت، بیشتر مردم آن را درنمییابند!» (کتاب «جهاد درب بهشت است»، ص84)
درخت را از میوهاش میشناسند. سید احمدالحسن(ع) جز حکمت و معرفت در کلامش یافت نمیشود.
اگر کسی بگوید ما به دین نیاز نداریم و بر اساس انسانیت رفتار میکنیم، احمدالحسن(ع) اینگونه پاسخ او را میدهد که از جمله بزرگترین دینداران علی و فاطمه علیهاالسلام هستند که انسانیت را به زیباترین وجه به تصویر میکشند. احمدالحسن(ع) اینگونه انسانیت آنها را روایت میکند:
«در حقیقت فرد با انصاف باید بگوید ما بهعنوان گونۀ انسانی، در عمل، خودپرستی ژنها را نابود ساختهایم؛ زیرا اخلاق والا یا ایثارگری واقعی که انبیا و پیامبران الهی مروّج آن بوده و ادیان الهی به آن توصیه کردهاند، این خودخواهی را در هم کوبیده است. این خودخواهی ژنتیکی میگوید: پسرم برتر از پسر برادرم است، برادرم برتر از پسرعمویم است، پسرعمویم برتر از افراد غریب است، همشهریام برتر از اهالی شهرهای دیگر است، مردم کشورم برتر از مردم دیگر کشورها هستند، مردم طایفهام از طوایف دیگر بهترند و کشورم برتر از کشورهای مجاور است؛
اما پیامبران و ادیان به نیکیکردن به افراد غریب و ترجیحدادن آنها بر خود و فرزندان توصیه کردهاند و این رفتار ایثارگرایانه را بین مردم رواج دادهاند. من فقط به ذکر یک داستان تاریخی مشهور در اسلام که قرآن نیز از آن سخن گفته است بسنده میکنم؛ ماجرای اصحاب رسالت اسلام یعنی خاندان حضرت محمد(ص) پیامبر اسلام؛ داستان گرسنهماندن علی(ع) و فاطمه(ع) دختر محمد(ص) و فرزندان خردسالشان پس از آنکه غذای خود را به فقرا بخشیدند.
﴿وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا﴾ (انسان، آیات ۸ و ۹) (و غذا را در عین دوستداشتنش، به مسکین و یتیم و اسیر انفاق میکنند * [و میگویند:] ما شما را فقط برای خشنودی خدا اطعام میکنیم و انتظار هیچ پاداش و سپاسی را از شما نداریم).
سورۀ انسان، روایتکنندۀ داستان انسان حقیقی است که بر حیوانیت خویش پیروز شد و آمد تا دیگران را از حیوانیت و خودخواهیِ ژنتیکیشان رهایی بخشد. آنها با این ایثار به دنبال شهرت و معروفشدن نبودند؛ زیرا این کار بهصورت مخفیانه صورت پذیرفت و خود نیز آن را پنهان نمودند و بر کسی فاش نساختند. آنها با انجام این کار به دنبال منفعت و سود متقابل نیز نبودند؛ زیرا بخشیدند و چیزی نگرفتند و بخشش آنها نیز کوچک و ناچیز نبود؛ چراکه حضرت علی و فاطمه (ع) با این کار جان فرزندان کوچک خویش را به خطر انداختند.
به لطف این بزرگان و مانند آنان از پیامبران و فرستادگان الهی، امروزه افراد، گروهها و حتی کشورهایی داریم که دیگران را بر خویش ترجیح میدهند؛ هرچند ممکن است تعداد افرادی که بر خود مقدم میشمارند، اندکشمار باشد و بر وضعیت آنها نیز تأثیری بر جای نگذارد و چهبسا بعضاً در پسِ این بخشش اهدافی نهفته باشد؛ ولی بهطور کلی این حرکت، گامی در مسیر صحیح است که ما به فضل این بزرگان به آن رسیدهایم. آنها نمونههای برتر ایثارند که بشریت از آنها درس میآموزد.
امروزه ما در برابر خودخواهی ژنتیکی به پیروزیهایی حقیقی دست یافتهایم؛ ولی همۀ اینها مرهون تلاش پیامبران و فرستادگان بزرگ الهی است که نمونۀ برتر ایثارگری واقعی هستند تا جوامع انسانی را از حیوانیتشان رهایی بخشند.
به اعتقاد من کار علی و فاطمه(ع) آنقدر ارزشمند است که یک زیستشناس تکاملی یا زیستشناس اجتماعی ملحد لازم است حداقل با توجه به آن، محاسبات خود را مجدداً بررسی کند؛ زیرا وی میبیند که این بزرگان بیش از هزار سال پیش از زیستشناسان تکاملی، بیماری خودپرستی ژنتیکی را تشخیص دادند و برای آن راه درمانی وضع نمودند.» (توهم بیخدایی، ص255 به بعد)
سالروز میلاد این معلم اخلاق، فرستادهٔ امام مهدی(ع)، سید احمدالحسن(ع) را به همۀ آزادگان تبریک میگوییم.
با ما همراه باشید در کمپین #تولد_معلم_اخلاق