برخی از علمای ادیان و اتباع آنها از آنجا که با مفاهیم علمی آشنایی کامل ندارند، میپندارند با به کار بردن عبارت فرضیه برای تکامل میتوانند آن را در نزد عموم بیارزش جلوه دهند!
درحالیکه در علم مفاهیم؛ فکت (واقعیت)، فرضیه و نظریه تعاریف مشخصی دارند که باهم متفاوت هستند و امروزه واقعیت (فکت) تکامل و تطور حیات پذیرفته شده است و برای آن نظریات مختلفی نظیر نظریه تکامل بهوسیله انتخاب طبیعی، نظریه سنتز تکاملی مدرن و اخیراً نظریه سنتز تکاملی توسعهیافته و … ارائه شده است.
برای فهم بهتر مطالب فوق به توضیح و تعریف آنها میپردازیم:
- واقعیت یا Fact: عبارت است از مشاهدات ما در مورد محیط پیرامون که قابلاثبات و تکرارپذیری باشد.
- فرضیه یا HypoThesis: توضیح احتمالی یا حدسیات ما در مورد چگونگی وقوع آن واقعیت است که قابلآزمایش میباشد.
- نظریه یا Theory: توضیح علت پدیدهها (واقعیت) است که توسط مجموعهای از شواهد علمی پشتیبانی میشود. در واقع زمانی که درستی فرضیههای متعددی با استفاده از روشهای علمی، در مورد علت وقوع یک پدیده تأیید میگردد، یک نظریه علمی ثبت میشود.
برای درک بهتر کاربرد مفاهیم تعریف شده به مثال زیر توجه کنید:
واقعیت (فکت): بهعنوان مثال سقوط یک سیب از درخت به سمت زمین.
فرضیه: نیرویی وجود دارد که سیب را به سمت زمین میکشد.
نظریه: نیروی گرانش و انحنای فضا-زمان سبب سقوط اجسام از ارتفاع است.
سوالی که اینجا مطرح میشود آن است که آیا سیر تکامل و تطور حیات یک واقعیت (فکت) است یا نه؟
پاسخ بسیار واضح است؛ از آنجا که تکامل حیات از حدود 4 میلیارد سال پیش تاکنون شروع شده است و ما شاهد گونهزایی و تنوع انواع در این برهه زمانی نبودهایم، نمیتوانیم بهطور مستقیم شاهد این فکت باشیم؛ ولی این دلیل رد نمودن فکت یا واقعیت تکامل حیات نمیتواند باشد زیرا برای درک واقعیات از نقطهنظر علم یا باید مستقیم آن را مشاهده کرد یا از طریق اثراتی به آن پی ببریم. مثلاً ما دایناسورها را ندیدهایم ولی با مشاهده فسیل آنها پی به وجود آنها در میلیونها سال پیش بردهایم.
در موضوع تطور و تکامل حیات نیز همینطور است. ما با بررسی دقیق فسیلها، متوجه این سیر تکاملی از موجودات ساده به سمت موجودات پیچیده هستیم و بهوضوح میبینیم که در دورههای مختلف زمینشناسی، موجودات مختلف بهمرور به وجود آمدهاند. مثلاً فسیل انسانها را در 100 میلیون سال پیش نمیبینیم.
به عبارتی با مشاهده فسیلهایی که بهصورت کلی هر چه قدیمیتر هستند، سادهتر و هر چه به زمان فعلی نزدیکتر میشوند، پیچیدهتر میشوند؛ متوجه سیر حرکت حیات از سادگی به سمت پیچیدگی میشویم و با توجه به نوع گونهها، کاملاً طبقه به طبقه و به ترتیب میباشند. گونههای سادهتر در نخستین دورهها و گونههای پیچیدهتر در دوران متأخرتر ظاهر شدهاند.
سید احمد الحسن در این رابطه در کتاب توهم بی خدایی مینویسند:
بنابراین تکامل، موضوعی است حتمی که در گذشته، حال و آینده وجود داشته، دارد و خواهد داشت؛ زیرا تمام مقدمات آن فراهم است و قبلاً نیز این مقدمات فراهم بوده است؛ بنابراین، موضوع بر سر پاسخ آری یا خیر نیست؛ زیرا وجود تکامل واقعیتی کاملاً بدیهی است؛ به همان روشنی چرخیدن زمین!
علاوه بر آنچه گذشت، دلایل فراوانی از علم کالبدشناسی تطبیقی، سنگوارهها و علم ژنتیک وجود دارد که همگی موضوع تکامل را تأیید میکنند و بر آن صحه میگذارند. تکامل موضوع روشنی است و حتی در زنجیرهی جانداران امروزی که در دسترس ما قرار دارند، نیز بهوضوح دیده میشود.[1]
- در نتیجه تکامل حیات یک فکت و واقعیت غیرقابل انکار است.
[1] سید احمد الحسن، کتاب توهم بیخدایی، ص 86