مفهوم نشاط در لغت فارسی بهمعنای شادمانی، خوشی، چابکی، زندهدلی و … معنا شده است و این غیر از لفظ شادی است که ابتدا به ذهن متبادر میشود و معانی مشابهی با نشاط دارد؛[1] و همین ترادف معنایی گاهی سبب برداشت ناصحیح از معنای نشاط حقیقی شده است.
این در صورتی است که در کلام حضرات معصومین (ع) معنای صحیح و دقیق آن بیان شده است. گاهی از باب شناختن اشیا به واسطهی معنای مقابل آنها فرمودهاند: «النَّشَاطُ وَ ضِدَّهُ الْكَسَل» در صورتی خوشحالی (شادی) مقابل آن حزن، غم و اندوه بیان شده است:«الْفَرَحُ وَ ضِدَّهُ الْحَزَن»[2] افزون بر اختلاف معنایی این دو حالت نشاط و فرح در مقام ظهور فعلی، تفاوتشان بیشتر نشان داده میشود.
نشاط ضد آن سستی و کاهلی است. این حالت یعنی سستی و تنبلی در مقام ظاهرشدن انجام عمل نمودار میشود که با ظریفبینی بیشتر این واقعیت فهمیده میشود که ممکن است شخصی محزون باشد اما با میل و رغبت و با نشاط حقیقی کار خود را انجام دهد.
دقت در این مطلب به یاریرساندن حجت معصوم درهر زمانی کمک می رساند واز اهمیت ویژهای برخوردار است؛ به شکلی که در سیرۀ حجتهای الهی میبینیم با وجود غم و اندوه فراوان در ابلاغ رسالتشان که همانند تیرهایی سهمگین بر قلب رسولان الهی و بر قلب مؤمنین اصابت میکرد نه تنها موجب توقف در رسالتشان نشده، بلکه با روحیهای مضاعف در جهت هدایت امت گام برمیداشتند.
این جوشش درونی از هدایتهای منبع بیکران فیض الهی سرچشمه میگیرد و در این نوشتار مختصر به این موضوع بیشتر خواهیم پرداخت.
راهکار مادی و معنوی نشاط (راهکار ملکوتی اصلی و دائمی است)
تا بدینجا دربارۀ موضوع مدنظر اینچنین میتوان گفت که مؤلفههای داشتن نشاط این است ـانجام هرگونه عملی که با میل و رغبت همراه با یک نوع انبعاث و جوشش درونی شکل بگیردـ کاری که در آن نشاط حقیقی نباشد از روی بیمیلی همراه با عدم دوست داشتن و بدون کشش و جاذبهای درونی انجام میشود و چه بسا اگر کسالت بر جان انسان زیاد غلبه پیدا کند ـیعنی بیش از حد بیرغبتی و اکراه چیره شودـ سبب انجام ندادن عمل خواهد شد؛ از همین رو حتی به انجام دادن کار در حالت سستی و فتور امر شده است؛ چراکه این خود یکی از راههای جلوگیری از تنبلی و کسلی مفرط است.
توجه به همین نکته کوچک (انجام کار هرچند در حال کسلی) سبب میشود که ناتوانی در عمل از بین برود؛ امیرالمؤمنین علی (ع) در توصیهای به امام حسین (ع) فرمودند: «چه در حالت کسالت و چه در حالت نشاط عمل را انجام دهید.»[3] و در کلام دیگری حضرت (ع) در این حالت بر مداومت همیشگی بر انجام عمل تأکید فرمودند.[4]
همین طور راهکارهای مادی و جسمانی دیگری نیز برای ایجاد تحول روحی و سرزندگی بیان فرمودهاند؛[5] اما برای برخورداری نفْس (روح) از صفت نشاط توجه خاصی به عوامل ملکوتی شده است و در کلمات اهلبیت (ع) به ویژه در حدیث ارزشمند معروف به جنود عقل و جهل، نشاط از زیرمجموعههای لشکر عقل قلمداد شده است؛ همان گونه که حقیقت عقل، نوری و ملکوتی و اصلاً منشعب از وجود حقیقت نوری محمد (ص) بیان شده است[6]
پس بهلحاظ عقلی و قطعی یکی از سربازان لشکر عقل (نشاط) نیز در ایجادش و چه در دوامش باید از ملکوت و جبروت سرچشمه بگیرد و بهرهمندی از آن نیز ارتباط مستقیم با بهدستآوردن روحالایمان و روحالقدس از طریق پذیرش ولایت معصوم دارد.
مؤمنی که ایمان حقیقی و راستین دارد، سستی در وجودش راه پیدا نخواهد کرد و تنها راهکار اصلی برای از بین بردن کسالت و همچنین درمانش طریق معنوی است.
در حدیثی امام صادق (ع) یکی از نشانههای مؤمن را، دائمیبودن نشاطش ذکر کردهاند که در او سستی دیده نمیشود.[7] همچنین حضرت (ع) در روایت شریف دیگری فرمودند: «…برای مؤمن در هدایتش نشاط است.»[8] دقت به این نکته بسیار مهم است؛ برای مؤمن آنچه سبب نشاط حقیقی او میشود، هدایت از جانب خداوند متعال است.
ارتباط نشاط حقیقی و هدایت الهی
هنگامی که مؤمن بر ولایت حجت معصوم (ع) زمانش اقرار دارد و با دست و زبان و ارکان خود یاری میدهد، بهطور قطع خداوند او را، لحظه به لحظه بر مسیر درستش که همان نصرتدادن خلیفهاش است هدایت میکند، بر اعمال بندهاش حاضر و ناظر است، حمایت و تأیید خود را از راههای مختلف غیبی، رؤیا، مکاشفه یا هر طریق غیبی دیگری به او میرساند و با اسباب خود همانند ملائکه مقربش آگاهیاش میبخشد.
اینگونه است که با یقین، با کسب نشاط حقیقی و دائم که متصل به منبع لایزال الهی است کلمات خداوند را میشنود و میبیند و گام برمیدارد؛ در این هنگام ذرهای در انجام وظیفههای خود کوتاهی نمیورزد؛ گویا هر لحظهای که برایش رخ میدهد با هدایت و عنایت الهی نسبت به لحظۀ گذشتهاش صدچندان نشاط و انرژی به دست میآورد. او بدون کمترین احساس خستگی در جهت نصرت صاحب حق گامهای استوار برمیدارد، تسدید الهی را به عیان مشاهده میکند، حتی به واسطه سنگاندازی دشمنان انسی و جنی به هیج وجه حرکت همراه با رفعت مقامش را متوقف نمیکند و اینچنین است که خداوند متعال بندهاش را در دژ مستحکم حمایتش قرار میدهد.
خداوندی که نور مطلق است و در او ظلمتی نیست، قدرت مطلق است و در آن عجز نیست، علم مطلق است و در آن جهل نیست؛ و … مؤمن این مطلب را (تکیهگاه، فقط لاهوت مطلق است) با تمام وجودش درک میکند. این بدان معناست که هیچگاه حالت سکون، یکنواختی، کاهلی به انسان راه پیدا نمیکند.
به همین جهت حضرت فرمودند مؤمن نشاطش دائمی است؛ از اینجاست که نشاط همیشگی حجتهای الهی برای اعلای کلمۀ الله و حاکمیت خدا در زمین در اوج مصیبتها راحتتر درک میشود و این همان نشاط حقیقی و ممدوح است.
زنان و مردان با ایمان نیز اگر در مسیر پیادهسازی حاکمیت خدا بر روی زمین به شرط اخلاص و تسلیم محض بودن حرکت کنند لحظهای دچار سستی نمیشوند؛ اینجاست که نتایج هدایتها و بشارتهای الهی در روحیۀ آنان با صفت نشاط ظاهر میشود و از جمله ثمرههای دیگر این نشاط حقیقی استقامتورزیدن و تداومداشتن عمل را میتوان برشمرد؛ هرچند بر طبق معارف آل محمد (ع) در خود مداومت و مقامت در انجام عمل، نشاط تازهای از جنس بشارتهای الهی نهفته است.
در هر صورت نشاط حقیقی با هدایت الهی ارتباط تنگاتنگ دارد.
حال با توجه به توضیحات گذشته، کلام حکیمانه سید یمانی (ع) مولا امام احمدالحسن بیشتر فهمیده میشود. ایشان در ذیل بخشی از تفسیر آیات قرآن میفرمایند:
«…﴿ثُمَّ اتَّقَوْا وَآمَنُوا) (باز هم پرهيزكاری کنند و ايمان بیاورند)
انسان اگر به آنچه از علم پیامبر (ص) و اهل بیت آن حضرت (ع) آموخته است عمل کند و بر عبادت و بندگی که همان اصل عمل است مداومت نماید، قطعاً دربهای غیب به روی او گشوده خواهد شد، و اگر در عملش مخلص باشد، از نشانههای پروردگارش خواهد دید؛ چه به وسیلهی رؤیای صادقه یا مکاشفه و مشاهده یا هر راهی که خدای سبحان ومتعال برای اولیای مخلص خود بگشاید. و این چیزی که مؤمن در ملکوت آسمانها مشاهده میکند، حتماً باید به آن ایمان آورد؛ پس از آنکه تقوا پیشه کند و از خدای سبحان بترسد و صبوری پیشه کند تا تأویل آنچه را که دیده است، بداند.
در این آیه کلمه (ثم)(سپس)، (به عقب انداختن) و (تأخیر) را میرساند یعنی به محض عمل کردن، دروازه ملکوت برای مؤمن گشوده نخواهد شد؛ بلکه وی باید با اخلاص، بر عمل و بندگی مداومت نماید تا دروازههای ملکوت آسمانها برای اولیای الهی گشوده گردد.[9]»
همچنین در بخشی از تفسیر آیه 30 سورۀ فصلت میفرمایند:
… فرشتگان با رؤیای صالحه، آنها (مؤمنان) را به درستی راه و روش و استقامتورزی و حسنعاقبتشان بشارت میدهند؛ چراکه آنها بر مسیر ولایت خدا گام برمیدارند و ولی خدا را پیروی میکنند… .[10]
پس در این بشارتهای ملکوتی ابتهاج عمیق نفسانی وجود دارد که در آنها حرکت و پویایی مستمر، سرزندگی و حیات تازه در روح و جان آدمی شکل میگیرد و موجب تداوم در عمل و استقامت در مسیر حق و سبب رسیدن به درجه متقین میگردد.
تمام این موارد ثمرههای نشاط حقیقی بر پایه هدایت الهی است که اگر زنان و مردان با ایمان در مسیر نصرت خلیفه خدا در ایجاد و حفظ این صفت در خودشان کوشا باشند در پیشبرد اهداف حجت معصوم زمان با شتاب بیشتری یاری خواهند کرد و به توفیق خداوند متعال به مقام رضای الهی نائل میشوند. (والحمد لله وحده)
[1]. لغتنامه دهخدا، لغتنامه معین.
[2]. الکافی ج1 ص23.
[3]. يَا بُنَيَّ أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ فِي الْغِنَى وَ الْفَقْرِ، وَ كَلِمَةِ الْحَقِّ فِي الرِّضَا وَ الْغَضَبِ، وَ بِالْعَدْلِ عَلَى الصَّدِيقِ وَ الْعَدُوِّ، وَ بِالْعَمَلِ فِي النَّشَاطِ وَ الْكَسَلِ… تحف العقول 88
[4]. عَلَيْكَ بِإِدْمَانِ الْعَمَلِ فِي النَّشَاطِ وَ الْكَسَلِ. غررالحکم و دررالکلم، ص444
[5]. عَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ: اَلطِّيبُ نُشْرَةٌ وَ اَلْعَسَلُ نُشْرَةٌ وَ اَلرُّكُوبُ نُشْرَةٌ وَ اَلنَّظَرُ إِلَى اَلْخُضْرَةِ نُشْرَةٌ و … بحارالانوار ج73.
[6]. رجوع شود به کتاب عقاید اسلام امام احمد الحسن (ع)
[7]. عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَال: … تَرَاهُ بَعِيداً كَسَلُهُ دَائِماً نَشَاطُه … الکافی ج2 ص230
[8]. أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام، قَالَ: «الْمُؤْمِنُ لَهُ قُوَّةٌ فِي دِينٍ، وَ حَزْمٌ فِي لِينٍ، وَ إِيمَانٌ فِي يَقِينٍ، وَ حِرْصٌ فِي فِقْهٍ، وَ نَشَاطٌ فِي هُدًى الکافی ج 3 ص 584