خانه > برگزیده > بنر > حقیقت شب قدر

حقیقت شب قدر

محبوبۀ خدا فاطمه (س) همه‌چیز را تقدیر می‌کند

به قلم: سارا ستوده

فاطمه (س) یا درب باطن رحمت خداوند، او کسی است که شیعیانش را از آتش نجات می‌دهد و این نجات دادن هر ساله در شب قدر اتفاق می‌افتد. مگر نه این است که این دنیا با تمام جزئیاتش نشئه‌ای از ملکوت است، رودهای زمین همان علم آل‌محمد در ملکوت‌اند؛ شب قدر هم رخداد ملکوتی صحنۀ قيامت کبری است و نجات شیعیان توسط خانم فاطمۀ زهرا (س) است و نجات‌یافتگان در لیست شب قدر همان روسفیدان صحنۀ قیامت‌اند که توسط دختر رسول خدا (ص) از روی زمین به‌مانند دانه‌ای برچیده می‌شوند. اگر می‌خواهی جزو نجات‌یافتگان باشی بسم‌الله. هر چقدر عشق و یاری تو نسبت به حجت خدا، سرّ مستودع فاطمه (س) بیشتر باشد، بهره‌ات از قدر یا قيامت بیشتر خواهد بود. شب قدر یک مانور است برای قيامت، آیا برای مانور آماده‌ای؟!

پیشگفتار

خداوند سبحان گنجی بود ناشناخته و گوهری بود دست‌نیافتنی، انسان را آفرید تا شناخته شود، تا به او نزدیک شود، شبیه او شود، محبوب او شود و به مقام «قاب قوسین او ادنی» برسد، تا همۀ حجاب‌های نورانی و ظلمانی را کنار بزند و به مقام معرفت و شناخت «هو» برسد، تا بنده شود و بیابد خدا را تا خدای در خلق شود و انعکاس نور و صفات خدای رحمان شود. تنها هدفش همین بود، قرار هم همین بود: بندگی‌ و سرسپردگی‌اش تا همه بنده شوند، خلیفه شوند، عاشق شوند، محبوب شوند، اما نشد… از میان تمامی مخلوقات خوبانی برگزيده شدند، چراغ‌های همیشه فروزانی در بين سرشکستگان منتخب شدند تا انتخاب شویم، مانند شمع سوختند تا نسوزیم، روشنی بخشیدند که سیاهی و تاریکی‌های دنیا و درونمان جای خود را به نور و سپیدی دهد.
برای این مهم خداوندِ ستّار به لطف خویش با راه‌های بسیاری برای کمک به نوع انسان، فیض‌بخشی کرده و می‌کند تا تک‌تک انسان‌نماها به حقیقت انسان شوند، بنده شوند، آینه شوند و به هدف از آفرینش خود که همان معرفت خدای سبحان است نائل شوند.
راه‌های فیض‌بخشی خداوند منّان در مسیر سیر و سلوک الی‌الله بسیارند، اما شاید بتوان شاه‌راها را به چند دسته تقسیم کرد:
۱. چراغدان‌های همیشه فروزان یا همان حجج الهی؛
۲. کتب آسمانی؛
۳. روح ایمان و روح‌القدس؛
۴. فرشتگان موکل و همراه؛
۵. نفس لوامه یا وجدان؛
۶‌. شب قدر.
همۀ ما کم‌وبیش با این الطاف الهی در مسیر سرسپردگی آشناییم‌. در این مقاله سعی داریم به راه ششم یا همان شب قدر بپردازیم و از خلل آیات و روایات به فحوای کلام اهل‌بیت (ع) برسیم که: شب قدر چیست؟ حقیقت آن چیست؟ ارتباط آن با خانم فاطمۀ زهرا (س) چگونه است؟ و چطور شب قدر می‌تواند راه رسیدن به معرفت باشد؟ آن هم یک راه میان‌بُر و سریع؟

حقیقت شب قدر

قرآن کریم دربارۀ فضیلت این شب می‌فرماید: (انّا انزلناه فی لیلة مبارکة انّا کنّا منذرین* فیها یفرق کل امر حکیم) [1] (ما قرآن را در شبی فرخنده نازل کردیم زیراکه هشداردهنده بودیم* پس در آن شب هر کاری محکم و استوار می‌شود).
امام صادق ‏(ع) می‌فرماید: «مَن عَرَفَ فاطِمَةَ حَقَّ مَعرِفَتِها فَقَد أدرَکَ لَیلَةَ القَدرِ»[2] «هرکه فاطمه را آن‌گونه که سزاوار است بشناسد، بی‏ تردید شب قدر را درک کرده است.»
همه شنیده‌ایم که شب قدر از هزار ماه برتر است و اهل‌بیت (ع) فرمودند «حقیقت شب قدر مادر ما زهرا (س) است
برای یافتن پاسخ سؤالاتی که پیش‌تر مطرح شد بایستی همۀ ابعاد ظاهری و معرفتی روزه و ماه رمضان و شب قدر را بررسی کنیم تا به حقیقت نائل شویم ان‌شاءالله. ازآنجاکه هدف یکی است و حقیقت یکی، پس همۀ عوامل و راه‌ها همگی مانند زنجیرِ به‌هم متصلی رسالتی یکسان به عهده دارند و آن هم رساندن خلق به خالق است، رساندنی معرفت‌گونه و ملکوتی.
شب قدر شب پرواز است، شب عروج، شبی پر از گفته‌ها و ناگفته‌ها، شب یکی شدن، شب رحمت و مغفرت، شب معرفت، شب صیقلی شدن، پاک شدن و متصل شدن. همان‌طور که ستارگان نورانی در شب تاریک آسمان دنیا می‌درخشند شب قدر نیز، ستارۀ سهیلی است که در تمام سیصد و اندی روز سال، تنها یک شب می‌درخشد تا درخشش و عظمتش فضای کون و مکان را معطر و نورانی کند تا بشود آنچه خدا می‌خواهد.

رمضان ماه مهمانی خداست، ماهی که میزبان خداست و مهمان بندگان، گرچه همیشه سر سفرۀ بی‌انتها و پر روزی خدا نشسته‌ایم و از لطف بی‌دریغش ارتزاق کرده‌ایم. لطفی که یکی را ده تا و ده تا را صد تا محاسبه می‌کند، اما خدای لطیف در ماه رمضان لطفش لطیف‌تر از باقی اوقات است و در شب قدر لطف مطلق است؛ چراکه با هیچ ماشین‌حساب و چرتکه‌ای نمی‌توان این حجم از لطف را محاسبه کرد. دلیل اعطای بی‌حد و اندازۀ آن لطیف در شب قدر چیست؟

سید احمدالحسن در کتاب «تفسیر سورۀ فاتحه» می‌نویسد:

«اسم «رحمن» اسمی خاصّ برای او سبحان‌ومتعال است؛ از جهت دلالت کردن این اسم بر وسعت و شمول و دربرگیرندگی مطلق بر تمام موجودات. اما اسم رحیم، اسمی است که غیرخودش را دربرمی‌گیرد؛ چراکه بر قوّت و شدت رحمت دلالت می‌کند […..] و می‌توان گفت خصوصی بودن رحمان و عمومی بودن رحیم به‌سبب کاربرد و استعمال آنها نیز هست.»[3] لذا در شب قدر شدت رحمت خدا را داریم به یمن وجود با برکت خانم فاطمۀ زهرا (س).
اگر انسان همۀ شب و روز سال را در یک کفۀ ترازو و شب قدر را در کفۀ دیگر قرار دهد، تنها کاری که از او بر می‌آید انگشت تعجب بر دهان گذاشتن است. دلیل این ثقل و سنگینی به‌ظاهر متناقض چیست؟ کسی نمی‌تواند منکر ارزش و منزلت شب قدر شود، اما دلیل و چرایی این عظمت، انسان را تنها نمی‌گذارد و سؤالات بی‌پاسخش در اعماق وجود انسان حس غریبی ایجاد می‌کند. سؤالات عظیمی که پاسخ عظیم دارد و غیر از شخصی عظیم نمی‌تواند با پاسخش ذهن کنجکاو انسان را اقناع کرده و به آرامش برساند.
نعمات و برکات ویژۀ خداوند نسبت به بندگان در شب قدر سرازیر می‌شود، نعماتی رسالت‌گونه که برای رساندن آنها به جایگاهشان است؛ جایگاهی که استحقاقش را دارند همان آسمان هفتم، آسمان عقل. پس خداوند با رحمت خاصش در یک شب خاص با بندگانش آن هم با شدت رو‌به‌رو می‌شود تا حجتش را بر آنان تمام کند.
اهل‌بیت (ع) فرمودند «حقیقت شب قدر مادر ما زهرا (س) است» و می‌دانیم فاطمه (س) جلوۀ رحمت خاص خداست، پس شب قدر نیز شب رحمت خاص خداست. دخت رسول خدا (ص) حقیقت شب قدر است؛ لذا هرکس فاطمه (س) را بشناسد، شب قدر را شناخته است. با اینکه در این مقاله سعی ما بر شناخت هرچه بیشتر و کامل‌تر شب قدر و ارتباط آن با بنت رسول‌الله (ص) است، اما این شناخت و معرفت ماهیتی اکتسابی ندارد تا آن را به دست آوری، نه خواندنی است تا در کتابی بخوانی و نه شنیدنی است تا از زبانی بشنوی؛ بلکه گنجینه‌ای است که خداوند در قلب هر آن‌کس که لایق شود قرار می‌دهد.

پس ارادۀ خدا بر این قرار گرفته که از هر سال تنها یک شب را برگزیده، آن را با رحمتش تزیین کند و با مغفرتش معطر سازد و با بخشایشش گل‌آرایی کرده و با حضور ملائکه و روح، آن شب را نورافشانی کند تا شاهد استقبال بی‌نظیر بندگان در این مهمانی باشد، مهمانی سراسر لطف و بخشش به‌مانند حضور در یک معاملۀ بُردبُرد اگر بنده در آن حاضر شود، احیا بگیرد، استغفار کند، نماز بخواند و دعا کند، حداقل بهره‌اش از حداکثر بهرۀ سالیانه‌اش بیشتر است؛ زیرا خداوند وعدۀ پاک شدن از گناهان را داده است.
رسول‌الله (ص) فرمود:«هرکه از روی ایمان و برای رسیدن به ثواب الهی، شب قدر را به عبادت بگذراند گناهان گذشته‏اش آمرزیده می‏شود.» [4] و نیز وعدۀ رهایی از عذاب، ایشان (ص) می‌فرمایند: «هرکس شب قدر را احیا بدارد تا سال آینده عذاب از او برداشته می‏شود.»[5] این شب عظیم، شب توبه و انابه است. پس شب قدر شب جبران گذشته است، شب بخشش و مغفرت و پاک شدن تا خداوند ببخشد همۀ آن گناهانی را که مانع استجابت دعا می‌شوند، گناهانی که بلا را نازل می‌کنند، گناهانی که امید را نااميد می‌کنند، گناهانی که نعمت‌ها را تغییر می‌دهد. شبی که از هزار ماه برتر و بالاتر است. شبی که ملائکه و روح در آن شب نزول کرده، بر حجت خدا وارد می‌شوند و همۀ مقدرات را برای هر شخص در صحیفۀ تقدیر زندگی‌اش ثبت می‌کنند، همۀ بایدها و نبایدها را، بودن و نبودن‌ها را، همۀ آمدوشدها را؛ پس رحمت خدا بندگان را در هاله‌ای از نور قرار می‌دهد تا در این شب یگانه دردانه شوند، خاص و مخلَص شوند‌، تا راهی را که در یک سال نپیمودند در یک ماه و دقیق‌تر بگویم در یک شب طی طریق کنند، تا نامشان در جرگۀ مؤمنان به حجت خدا نوشته شود -مؤمنان عاملِ مخلص عارف- تا اگر ماندند مانند خدا و حجت‌هایش نورافشانی کنند و آینۀ تمام‌نمای حجت خدا در خلق او باشند و اگر قسمتشان سفر به دیار باقی است، عاقبت‌به‌خیر شوند و در جوار رحمت الهی آسوده‌خاطر بیارامند!

حال به چرایی حقیقت شب قدر بپردازیم. چگونه محبوبۀ خدا فاطمه (س) حقیقت شب قدر می‌شود؟

شب قدر یعنی فاطمۀ زهرا (س)، رحمت خدا یعنی فاطمۀ زهرا (س)، حجت خدا بر حجت‌هایش کسی نیست جز فاطمۀ زهرا (س)؛ پس غنینت شمریم این شب را چراکه ممکن است شب قدر دیگری را درک نکنیم.
«اُم یا مادر» در لغت به‌معنای منبع و سرچشمه و اصل هرچیز است. [6] معنای لغوی فاطمه به‌معنای رانده‌شده از آتش است؛👇یعنی کسی که از بدی‌ها و ناپسندی‌ها جدا شده [7] و در اصطلاح و روایات یعنی آن که خود و شیعیانش از آتش بازداشته (و در امان نگاه داشته) شده‌اند. [8] از اباعبدالله [امام صادق] (ع) روایت شده است که فرمود: «… و او فقط به این دلیل فاطمه نامیده شده است که خلق، شناخت و معرفتش را ترک گفته‌اند.» [9] ریشهٔ کلمهٔ حقیقت، «حق» و به‌معنای راستی و درستی است. حقیقت، اشاره به ماهیت راست و درست دارد .وجود مسلم چیزی که واقعاً رخ داده است، حقیقت دربارۀ واقعیت است. [10] قدر در لغت به‌معنای تقدیر کردن، ارزیابی و تخمین زدن است[11] و در اصطلاح به‌معنای شب سرنوشت است. امام صادق (ع) دراین‌باره می‌فرمایند: «آغاز سال (حساب اعمال) شب قدر است. در آن شب برنامۀ سال آينده نوشته می‏شود.» [12] دربارۀ قدر و منزلت ماه رمضان و شب قدر احادیث زیادی وارد شده که گلچینی از آنها را قرار می‌دهم.

فضیلت شب قدر در روایات

از امام صادق (ع) سؤال شد:«چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ حضرت فرمود: كار نيك در آن ماه از هزار کار نیک که در آن شب قدر نباشد بهتر است.» [13] رسول خدا (ص) فرمود: «اگر بندۀ خدا می دانست كه در ماه رمضان چيست [چه بركتى وجود دارد] دوست می‏داشت كه تمام سال، رمضان باشد.» [14] رسول خدا (ص) فرمود: «درب‌هاى آسمان در اولين شب ماه رمضان گشوده میشود و تا آخرين شب آن بسته نخواهد شد.» [15]

فلسفۀ روزه

روزه خود نوری است برای وارد شدن در نوری دیگر. روزه واجب شد تا از قِبَل نورانیت و تأثیر فراوانش، انسان مهیای شب قدر شود. نه‌تنها روزۀ ماه رمضان، بلکه روزۀ ماه‌های رجب و شعبان نیز بهانه‌ای است برای پاکی هرچه بیشتر نفس و درخشندگی هرچه تمام‌تر دل، تا پاک وارد ماه مبارک و بابرکت رمضان شویم و با روزه‌داری ماه رمضان، پاکی بر پاکی دیگری و نوری بر فراز نور دیگری قرار گیرد تا زنگارها زایل شود، تکبر و غرور از بین برود، روح انسان بزرگ شود، دل صیقلی گردد و همۀ اعضا و جوارح ناب شود و جان شود برای دیدار و حضورِ حجت الحجج، جانِ جانان، محبوبه و معشوقۀ خدا فاطمۀ زهرا (س).
در بسیاری از روایات به اهمیت روزه‌داری، آن هم روزۀ همه اعضا و جوارح و نه فقط شکم اشاره شده است. در باب اهمیت روزۀ حقیقی احادیث بسیارند، به‌جهت اختصار تنها به دو روایت بسنده می‌کنم.
امام على (ع) فرمود: «چه بسا روزه‏دارى كه از روزه‏اش جز گرسنگى و تشنگى بهره‏اى ندارد و چه بسا شب‌زنده‏دارى كه از نمازش جز بی‌خوابى و سختى سودى نمی ‏برد.» [16] حضرت زهرا (س) فرمود: «روزه ‏دارى كه زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نكرده، روزه ‏اش به چه كارش خواهد آمد.»[17] برای شناخت حقیقت شب قدر پای سخنان سرّ مستودعِ فاطمۀ زهرا (س) می‌نشینیم و سراپا گوش می‌شویم تا بفهمیم و درک کنیم همۀ آنچه نمی‌دانیم. سید احمدالحسن در پاسخ سؤالی مربوط به «حروف مقطعه»‌ می‌گوید:
«الف: یعنی فاطمه زهرا (س)، «الف» اصل و پایۀ حروف و نخستین آنها و اولین چیزی است که بعد از نقطه به وجود آمده است، و سایر حروف نیز از آن ترکیب می‌یابند؛ و این حرف فاطمۀ زهراست که پیامبر (ص) به نقل از خدای سبحان دربارۀ او فرموده است: «یا احمد لولاک لما خلقت الافلاک و لو لا علی لما خلقتک و لو لا فاطمه لما خلقتکما» «ای احمد! اگر تو نبودی، آسمان‌ها را خلق نمی‌کردم، و اگر علی نبود تو را خلق نمی‌کردم، و اگر فاطمه نبود شما دو تن را خلق نمی‌کردم.» بنابراین در این مقام، حرف زهرا (س) یعنی «ا» بر حرف علی یعنی «ل» و بر حرف محمد (ص) یعنی «م» برای بیان «لو لا فاطمه لما خلقتکما» «اگر فاطمه نبود شما دو تن را خلق نمی‌کردم» پیشی گرفته است […..] همچنین باطن آن «ا» رحمت برای مؤمنان و ظاهرش «ل» نقمت و عذاب برای کسانی است که به قائم کفر ورزیده‌اند.» [18] لذا در اینجا فاطمۀ زهرا (س) هم هدایت است برای ستمگران، کسانی که به خودشان ظلم کردند و با ایمان نداشتن به حجت خدا هر لحظه خود را به هاویه نزدیک و نزدیک‌تر می‌کنند و هم رحمتی برای مؤمنان تا از هم سبقت بگیرند و جان‌فدا شوند و سلمانی شوند که نه راست بروند و نه چپ، فقط و فقط به مولای خود سید احمدالحسن اقتدا کنند و جای پای خود را بر جای قدوم ایشان بگذارند، باشد که رستگار شوند.

سید احمدالحسن در پاسخ به پرسش: معنای این حدیث چیست؟ «فاطمه (ع) همان شب قدر است.» می‌نویسد:
«[….] حضرت فاطمه (س) باطن و درون دروازۀ شهر است و بیرون آن حضرت علی (ع) و شهر، حضرت محمد (ص) است؛ در مقابلِ اسم‌های سه‌گانۀ: الرحیم، الرحمن و الله. آنها که سلام و صلوات خداوند بر آنها باد ارکان سه‌گانۀ هدایت و تجلی ارکان سه‌گانۀ اسم اعظم‌اند: الله، الرحمن و الرحیم.
و علم جملگی در شهر است؛ پس هرگاه فرود آمدن آن خواسته شود باید از باب و دروازه صورت گیرد، و در ابتدا از باطن دروازه و سپس از ظاهر آن به‌سمت خلق نازل شود. باطن دروازه حضرت فاطمه است که صلوات خدا بر او باد، پس نازل شدن در اوست و آن حضرت، ظرف علم باطن است و علم و آنچه در شهر است (پیامبر خدا (ص) یا قرآن) در او نازل شده است، همان‌طور که پیش‌تر در متشابهات بیان نموده‌ام، به آن مراجعه نمایید.
قرآن، در شب قدر نازل می‌شود و قرآن در فاطمه (ع) نازل می‌شود و شب قدر همان فاطمه (ع) است و همان‌طور که معصومین (ع) فرموده‌اند «ما حجت‌های خداییم و فاطمه (ع) حجّت خدا بر ماست» و همان‌گونه که پیامبر (ص) فرمود «فاطمه، مادرِ پدرش است» و مادر، ظرف است و فاطمه (یا باطن دروازه) همان ظرفی است که قرآن در آن نازل می‌شود و قرآن، محمد (ص) است.
و این معنای دوم باطن برای این حدیث است. پیامبر خدا (ص) در حدیث قدسی از قول خداوند می‌فرماید: «لولاک لما خلقت الافلاک و لو لا علی لما خلقتک و لو لا فاطمه لما خلقتکما» «اگر تو نبودی افلاک را خلق نمی‌کردم و اگر علی نبود، تو را و اگر فاطمه نبود، شما دو تن را خلق نمی‌کردم.»
فاطمه (ع) همان ظرف نزول قرآن است و آن حضرت، باطن دروازۀ شهری است که از آن بر خلق افاضه می‌شود. بنابراین وجود آن حضرت ضروری است و با نبودن ایشان نظام آفرینش راست نمی‌گردد؛ چراکه او یکی از ارکان سه‌گانه است پس او ظرف نزول قرآن است.» [19] طبق تفسیر سید احمدالحسن، فاطمه (س) ظرف نزول قرآن است و دروازۀ شهری است که از آن شهر، رحمت بر خلق افاضه می‌شود؛ یعنی هر لطف و عنایت و استجابت دعایی که بخواهد به بندگان برسد باید از تأیید فاطمه زهرا (س) عبور کند و خداوند منّان رجب، شعبان، روزه، دعا و همۀ عبادات خاصه این ماه‌های پرخیر و برکت را قرار داده تا از برکات و فیوضات این روزهای عزیز و شب‌های گران‌قدر برای با تقوا شدن و پاک شدن بهره ببریم. برای به یقین رسیدن، لایق فیض شدن، دردانه شدن و یگانه شدن تا از میان میلیاردها انسان انتخاب شویم برای یاری خدا، دین خدا و حجت خدا؛ کسی که ظرف همۀ حقایق قرآن باشد، مصداق حقیقت شب قدر است، حقیقت شب قدر خانم فاطمۀ زهرا (س) و الف انعکاس حقیقت و تجلی رحمت خدا و درب باطن است که بر درب ظاهر مقدم می‌شود چراکه تجلی آخرت است، پس فاطمه زهرا (س) تجلی آخرت و حجت خداست که شب قدر در میان ماست.

فاطمۀ زهرا (س) و شب قدر

دُرّ یگانۀ پیامبر اکرم (ص)، حضرت فاطمه (س) که محور اهل‌بیت و مادر امامان و مهدیین (ع) است، از مصداق حقیقی شب قدر است که برخی سخنان وی شاهد بر این مدعاست. حضرت فاطمه (س) در یکی از دعاهایش می‌فرماید: «الحمدلله الذی لم یجعلنی جاحدة لشی‏ء من کتابه و لا متحیرة فی شی‏ء من أمره‏» [20] «حمد مخصوص خدایی است که مرا انکارکنندۀ چیزی از کتابش و سرگردان در چیزی از امورش قرار نداده است». به عبارت دیگر مرا بر همۀ اسرار و حقایق قرآن آگاه کرده است و این، بیانگر آن است که وجود شریف حضرت فاطمه (س) ظرف حقایق قرآن عظیم و «شب قدر» است.

از امام صادق (ع) در آنچه در شب قدر پراکنده می‌شود پرسیده شد که آیا همان است که خداوند سبحان‌ومتعال در آن تقدیر می‌کند؟ فرمود: «قدرت خداوند سبحان به وصف درنیاید؛ زیرا او هر آنچه بخواهد ایجاد می‌کند. اما این سخن او (خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر) (بهتر از هزار ماه است) یعنی فاطمه؛ و این سخن حق‌تعالی (تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فيها) (در آن فرشتگان و روح فرود می‌آیند) ملائکه در اینجا مؤمنانی هستند که علم آل‌محمد را در اختیار دارند، و روح، روح‌القدس یعنی همان فاطمه است. (بكُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ) (برای انجام دادن همۀ کارها، سلامی) می‌فرماید: هر امری را در سلامت قرار داده تا طلوع فجر؛ یعنی تا هنگامی که قائم (ع) قیام کند.» [21] و این، جلوۀ بالاترین مقام روح و مصداق آن است که همان مقام زهراست ـ‌که سلام و صلوات خدا بر او باد‌ـ پس از مقام رسول خدا (ص) و مقام علی (ع) ـ‌که هم‌مقام ایشان (ع) است‌ـ ؛ پس علی (ع) کُفو و هم‌تراز زهراست. درود خداوند بر همگی‌شان!
لطف بی‌حد برای کوتاهی زمان است. عطای بی‌حدوحصر شب قدر، همۀ حسنات را هزار برابر می‌کند؛ چراکه خداوند می‌خواهد بیشترین تأثیر را در کوتاه‌ترین زمان ممکن برای مخلوقاتش جلوه‌گر کند. رحمت و لطف بی‌کران اوست تا سریع‌ترین بهره و روشن‌ترین آثار خیلی زود هویدا شود و از روشنیِ آن، حجتی را که نشناخته‌اند بشناسند، یا اینکه معرفت و یقین بیشتری نسبت به حجتی که شناختند پیدا کنند؛ مانند سلمان. آنچه مهم است این است که همۀ ما به‌دلیل نگاه به نفس خود و تعلق‌خاطر به دنیای سیاه اطرافمان از خلیفه شدن بازماندیم و ظلمت آمیخته با نور شدیم، خداوند سبحان می‌خواهد با ایمان به خلیفه‌اش و تقویت ایمان به حجتش نور آمیخته به ظلمت شویم و تا می‌توانیم بهرۀ خود را از شب قدر بیشتر کنیم تا این ظلمت یا همان منیت و هوای نفس به کمترین حد خود برسد. خواستِ خداست که خلیفۀ خدا در زمین شویم تا قابل شده، مراحل ده‌گانۀ ایمان را بپیماییم و به ملکوت خدا و آسمان کلی عقل دست پیدا کنیم. برای همین است که همۀ فرشتگان و روح برای تعظیم و اکرام حجت خدا فرود می‌آیند تا از نورشان نوری برگیریم و نور شویم، خود آتش شویم که اگر نشویم معنای حقیقی آن را درک نخواهیم کرد.

آیا حکمت شب قدر و نزول مقدرات برای بهتر شدن زندگی دنیایی است؟

مطلب مهم دیگر اینکه در احادیث آمده همۀ ریزودرشت یک سال زندگی انسان مقدر می‌شود، اما خدایی که زمین را از زمانی که خلق کرده به آن نظری نیفکنده، چطور این همه تشریفات و عظمت را فقط برای رقم زدن یک سال دنیایی برپا کند؟ یا این‌همه رحمت و غفرانِ ویژه صرفاً برای خوشی و افزایش روزی و گذراندن هرچه بهتر و بیشتر عمر ما در دنیا دغدغه‌اش باشد! خیر، وقتی شیطان قسم خورد که همۀ انسان‌ها را با خود به جهنم خواهم برد خداوند سبحان پاسخ داد اما بندگانم را نمی‌توانی!
یک دنیا حرف است بین انسان و انسانیت، آدم و آدمیت، اگر انسان به شرف بندگی نائل نشود انسان‌نمایی بیش نیست، هموساپینسی است با ورژن جدید؛ در نتیجه این‌همه تلاش و ترغیب به پاک شدن و آماده شدن برای شب‌زنده‌داری قدر برای این است که زمان نزول اجلال روح‌القدس به‌همراهی فرشتگان نزد حجت خدا از رحمت واسعۀ او یا همان درب باطنش بهره ببریم و بنده‌ای باشیم تا نگاهمان کنند، تا انتخابمان کنند، تا از ما ناامید نشده و به کارمان گیرند، تا لیاقت خدمت به دین خدا را پیدا کنیم و بتوانیم سنگی باشیم در دستان حجت زمان خویش.

آیا همگی در شب قدر هدایت می‌شوند؟

سید احمدالحسن می‌گوید: «آیا چون آن حضرت نور و حق و یقین و تقواست، برای همگان مایۀ هدایت است؟ و آیا چون او پرچم برافراشته برای همگان است، همه را از مؤمن و فاسق و منافق… هدایت می‌کند؟ طبیعتاً خیر؛ چراکه لازمۀ هدایت به‌سوی حق، دو موضوع است:
اول: برافراشتن پرچم هدایت و نور است که از آن درخواست روشنایی می‌شود و این هدایتگرِ هادی، پیامبر یا امام است.
دوم: اینکه فطرت انسان پاک باشد تا با این نور هدایت شود و از آن روشنایی برگیرد. کسانی که فطرت خود را ـ‌که خداوند آن‌ها را بر این فطرت آفریده است‌ـ آلوده کرده‌اند چطور هدایت شوند؟! این عده حتی اگر به این نور ملحق شوند و به آن نزدیک گردند، این نزدیکی سودی به حالشان ندارد، چراکه بصیرتی ندارند و فرجامشان دوری است. پس براین‌اساس کتاب یا رسول یا امام، هدایتگری برای صاحبان یقین است؛ چراکه تقوا از ملزومات یقین است.» [22]

دو راهکار مهم رسیدن به تقوا و یقین و بهره‌مندی و درک شب قدر

خداوند در قرآن می‌فرماید: (… استعینوا بالصبر و الصلوة…) (بقره، 45) (… از صبر و نماز کمک بگیرید…). در روایات صبر همان روزه معرفی شده: یعنی از روزه و نماز کمک بگیرید. «عن عبدالله بن طلحة عن ابی عبدالله [فی قوله تعالی] (وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ) قال: الصبر هو الصوم.» [23] (استعینوا بالصبر و الصلوة) منظور از صبر روزه است.
ماهیت روزه را از امیرالمؤمنین (ع) و حقیقت نماز را از فاطمۀ زهرا (س) می‌پرسیم:
امام علی (ع): «خداوند روزه را واجب كرد تا به‌وسيلۀ آن اخلاص خلق را بيازمايد.» [24] حضرت زهرا (س) در خطبۀ فدکیه می‌فرمایند: «خداوند متعال نماز را براى پاک کردن شما از تکبّر واجب کرد»؛ آیۀ شریف ما را امر کرد به نماز و روزه؛ یعنی به دست آوردن اخلاص و دوری از تکبر که اگر نیکو بنگریم درمی‌یابیم داشتن اخلاص و دوری از تکبر به شناخت و یاری خلیفه می‌انجامد و خلاف آن، تکبر و نداشتن اخلاص سبب تکذیب خلیفه و یاری نکردن او می‌شود. این دو هم می‌توانند عامل سعادت شوند یا عامل شقاوت.

سخن پایانی

درب‌های آسمان و ملکوت در شب قدر بیش از هر زمان دیگری به‌روی بندگان گشوده است تا برگزیده شوند و در شب ظلمانی حکومت طواغیت بدرخشند، همان‌طور که اهل‌بیت (ع) درخشیدند، اما این درخشش و برگزیده شدن به توشه و بهرۀ خود از آنچه کسب کردند برمی‌گردد. شاید فحوای کلام را بشود از گفتۀ پولس قدیس بهتر دریافت کرد.
نامۀ پولس قدّیس به قُرنتیان 3 (آیات 17 و 18):
«پروردگار، روح است و هرجا روحِ پروردگار باشد آنجا آزادی است. و همۀ ما که با چهرۀ بی‌حجاب، جلال خداوند را چنان‌که در آینه‌ای می‌نگریم، به‌صورت همان تصویر، از جلالی به جلالی فزون‌تر دگرگون می‌شویم؛ چنان‌که این، از پروردگار ـ‌روح‌ـ است.»
انسان به همان مقداری که این روح در او تجلّی کرده باشد، از آن روح بازتاب می‌کند؛ و این همان مفهومی است که پولس می‌خواهد بیان کند که کمال انسان، به‌اندازۀ مقدار بازتابیدن این روح است تا آنجا که انسان صورتی برای آن شود.
نهایت بازتاب روح‌القدس در کالبد زمینی‌تان را برایتان آرزومندم.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.

منابع:
1- دخان، 3 و 4.
2- مجلسی، بحارالأنوار، ج 43، ص 65.
3- سید احمدالحسن، تفسیر سورۀ فاتحه، ص 17 و 18.
4- فضائل الأشهر الثلاثه، ص 136.
5- اقبال الأعمال، ج1، ص 345.
6- لینک
7- لینک
8- مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۳، ص 18-19.
9- بحارالانوار، ج 43، ص 65 از تفسیر فرات کوفی.
10- ویکی پدیا.
11-لینک
12- وسائل الشيعه، ج 7، ص 258، ح 8.
13- من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۱۵۸.
14- بحار الانوار، ج 93، ص 346.
15- همان، ص 344.
16- نهج البلاغه، حکمت ۱۴۵.
17- مجلسی، بحارالانوار، ج 93، ص 295.
18- سید احمدالحسن، پاسخ‌های روشنگرانه، ج 6، سؤال 529.
19- سید احمدالحسن، متشابهات، ج 4، سؤال137.
20- سید بن طاوس حلی، فلاح السائلین، ص ۱۷۳.
21- مجلسی، بحارالانوار، ج 25، ص 97.
22- سید احمدالحسن، متشابهات، ج 2، سؤال 45.
23- عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 43، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق.
24- نهج البلاغه، حكمت 252.

همچنین ببینید

گفتگوی_داستنانی_درابره_دعوت_فرستاده_ی_عیسی_ع

آیا معجزه راه ثابت شناخت فرستادگان الهی است؟

گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت دوم) به قلم: متیاس الیاس از پیشنهادِ …