خانه > پاسخ شبهات > 159 – دفاع از قرآن | قسمت اول

159 – دفاع از قرآن | قسمت اول

در مقالات دفاع از قرآن قصد داریم حقایق تحریف‌شده و شک و شبهات مربوط به دین الهی و قرآن کریم را بررسی و پاسخ قطعی و صحیح را از زبان سخن‌گوی رسمی دین بیان و تحلیل کنیم.

عوامل بروز شک‌و‌تردید در مسئلۀ خاص:

برای پاسخ به شکی که به وجود می‌آید ابتدا باید ریشۀ بروز شک را تحلیل و جست‌وجو کرد که موارد زیر برخی از آن‌هاست:

۱. جنبۀ علمی و تحقیقاتی؛
زمانی که هدف از آن تحقیق، رسیدن به حقیقت باشد؛ وگرنه هر تحقیقی که تعصب و جانب‌داری در آن نقش داشته باشد نتیجه‌ای حقیقی و صحیح نخواهد داشت.

۲. عوامل ناشی از شبهه و ناآگاهی؛

۳. ضربه و صدمه‌ای که به فرد شک‌کننده رسیده و موجب سلب اعتمادش شده است؛

۴. اثرات ناشی از بیماری‌ها و عقده‌های روانی.

البته عوامل بیشتری می‌تواند موجب بروز شک شود که هدف ما نام‌بردن همۀ آن‌ها نیست؛ به‌هرحال مطلب مهم این است که شک‌و‌تردید همیشه مذموم و نکوهیده نبوده و می‌تواند پل ارتباطی برای یافتن حقیقت باشد؛ به شرطی که هدف آن فقط رسیدن به حقیقت باشد.
شک و تردید در زندگی روزمره همۀ انسان‌ها به‌صورت مکرر در حال رخ دادن است، اما زمانی که این شک به اعتقادات رسوخ کند باعث آشفتگی درونی می‌شود.

شک در اعتقادات:

این نوع شک بی‌تردید امروزه در شدیدترین حالت خود قرار دارد؛ زیرا ارتباطات در بالاترین سطح، بستر مناسبی برای تبادل اعتقادات میان افراد جامعه ایجاد کرده است؛ حال چرا در یک اعتقاد دینی شک ایجاد می‌شود؟

نکتۀ اول:
جهل و ناآگاهی: هیچ چیزی بدتر از جهل و ناآگاهی، به تقابل و جنگ با واقعیت برنخاسته است. جهل و نادانی می‌تواند به شکل‌های متعددی جلوه‌گر شود از جمله:

– ناآگاهی به حقیقت یک باور: مثلاً بر اساس برداشت شخصی‌اش از آیه‌ای قرآنی اشکال و شک در ذهنش می‌تراشد و این برداشت خود را مبنایی برای سنجش و اشکال‌تراشی به سایر آیات و حتی اعمال فرستادگان الهی می‌کند؛ در حالی که شخص از پایه و اساس معنا و منظور آیه را متوجه نشده و در ذهن خود بنایی کج از اشتباهات ساخته است که هرچه بیشتر پیش می‌رود امکان سقوط این بنا بیشتر می‌شود!
«خشت اول گر نهد معمار کج/ تا ثریا می‌رود دیوار کج»

– رویکرد نادرست: هرچیزی اصول و مبادی و حدودی دارد، و در نتیجه در سیر تحقیقی و استدلالی، رویکرد تحقیقاتی مناسب آن باید در پیش گرفته شود؛ به‌عنوان مثال، متشابه به محکم بازگردانده می‌شود نه برعکس و چیزی که با «یقین» ثابت شده است با «شک‌و‌تردید» رد نمی‌شود، بلکه فقط با یقینی همانند خودش رد می‌شود.
وقتی «اصل» به‌شکل یقینی ثابت شود با فرعی که پنداشته می‌شود برخلاف آن اصل بوده است درباره‌اش داوری نمی‌شود؛ بلکه طبق رویکرد علمی و منطقی صحیح باید فروع را طوری تحلیل کرد که متناسب با اصل خود شود؛ البته وقتی که فرع از قابلیت هماهنگی برخوردار بوده باشد. [۱]

نکتۀ دوم:
اشتباه در تشخیص سخن‌گوی واقعی و رسمی دین: نه‌تنها در مبحث دین بلکه همۀ انجمن‌ها و مکاتب فکری باید دارای سخن‌گوی رسمی باشند تا او فصل‌الخطاب و تبیین‌کنندۀ منظور و مقصود باشد؛ در واقع نظرات و تفاسیر از زبانی غیر از سخن‌گوی رسمی، هیچ ارتباطی با حقیقت ندارد و تنها در حد همان نظر است و نمی‌توان به آن اعتماد و اتکا کرد.
در خصوص دین الهی فقط کسی که از ویژگی «خلافت: جانشینی» خداوند برخوردار است و توسط خدا ـ‌و نه هیچ‌کس دیگری‌ـ تعیین شده است سخن‌گوی رسمی، و تنها کسی است که از سوی صاحب دین مجوزی دارد که به‌موجب آن حق دارد به اسم او سخن بگوید و موضع‌گیری او را مشخص، و متشابهات متون وی را تفسیر کند؛ همچنین دیدگاه دین حقیقی را دربارهٔ مسائل مختلف توضیح دهد؛ از جمله مسائل و قضایای مربوط به انسان و به‌طور کلی حیات؛ از نظر عقلی و نقلی نیز ثابت شده است که هیچ زمانی از چنین سخن‌گویی خالی نیست.

بر این اساس دین الهی اساساً با تفسیرها و برداشت‌های علمای ادیان و اشتباهات یا اشکالات یا تناقضات شناختی یا اخلاقی یا علمی و دیگر مسائلی که به‌دنبال دارند هیچ ارتباطی ندارد؛ زیرا خداوند صاحب دین آنان را برای انجام این وظیفه، معین و منصوب، و انتخاب نکرده است و در نتیجه به‌دلیل نتایج ناشی از سخنان و نظرات آنان، «دین» مؤاخذه نمی‌شود؛ و اصرار برای ملزم‌کردن دین الهی به این سخنان و نظرات، فاصله‌گرفتن واضح و معنادار از رویکرد خردمندانۀ علمی محکم است؛ علاوه بر آنکه چیزی جز ظلم و بی‌عدالتی و لجاجت نخواهد بود؛ [۲]

هنگام بحث و مناقشه با فرد تشکیک‌کننده نباید از پس‌زمینۀ وی غافل بود. بیشتر افرادی که به اعتقادات و باورهای دینی شک‌و‌تردید وارد می‌کنند، به یکی از گرایش‌های زیر تعلق دارند:

– خداناباور که از اصل و اساس وجود خدا را انکار می‌کند؛
– لا أدری (ندانم‌گرا) که وجود خدا را نه انکار می‌کند و نه اثبات؛
– خداگرا که فقط به وجود خدا اعتقاد دارد و هرچه را غیر اوست انکار می‌کند.
– دین‌مدار یعنی پیرو یکی از ادیان الهی مثل مسیحیت یا اسلام است ولی به برخی از اعتقادات شک دارد و چه بسا تردید او، به انجیل و قرآن یا پیامبر خدا عیسی (ع) یا رسول اسلام، محمد (ص) یا یکی از اوصیای پاکش (ع) هم برسد.

بحث و مناقشه با خداناباوران باید مبتنی بر دلایل قطعی باشد و به آن محدود شود؛ زیرا آن‌ها خود را پایبند به آن می‌دانند.
در بحث با فرد خداگرا باید به‌ضرورت بعثت و ارسال الهی و مطرح‌کردن مباحث نبوت و ارسال عام با دلایل عقلی قطعی پرداخته شود.
اما دربارهٔ تشکیک‌کنندگان دین‌مدار مثلاً مسلمانان چه بسا گاهی ناچار می‌شویم مبادی اعتقاد اسلامی را برای آنان مطرح و این اصول و مبادی را به آنان یادآوری کنیم؛ و اگر تشکیک آنان را به حد طعنه واردکردن به قرآن کریم یا رسول خدا محمد (ص) یا یکی از اوصیای کریمش یا یکی از آموزه‌هایشان رسانده باشد بحث با آنان از طریق ارائۀ قانون شناخت حجت‌های خداست که از نظر عقلی و نقلی ثابت شده و ضرورت متصف‌بودن آنان به عصمت از نظر عقلی و نقلی انجام می‌شود.
(خلاصه‌شده از مقدمۀ کتاب دفاع از قرآن، نوشته دکتر علاء سالم)

منابع:

1. کتاب «دفاع از قرآن»، نوشتۀ دکتر علاء سالم، ص ۱۴.
2. کتاب «دفاع از قرآن»، نوشتۀ دکتر علاء سالم، ص ۱۵ و ۱۶.

159 – هفته نامه زمان ظهور – 4 شهریور 1402

دانلود تمامی شماره های هفته نامه زمان ظهور

همچنین ببینید

گفت‌وگوی_داستانی_دربارۀ_دعوت_فرستادۀ_عیسای_مسیح

گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت سوم)

عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پس‌از او …