بسیار شنیدهایم که حضرت هاجر، همسر حضرت ابراهیم(ع) بین صفا و مروه دواندوان میرفت و بهدنبال قطرهای آب برای فرزندش اسماعیل، خودش را به آبوآتش میزد. این بانو بهمحض دیدن سراب بهطرف آن حرکت میکرد. مستأصل و درمانده شده بود و برای فرزندش دنبال آب بود تا جان او را نجات دهد. بارها بین دو کوه صفا و مروه تقلا کرد و دوید و برای این حرکت، هر ساله، حاجیان خانۀ خدا باید بین این دو کوه دواندوان بروند.
واقعاً حرکت و دواندوانرفتن حاجیان بین این دو کوه چه معنایی دارد؟ و دوندۀ بین این دو کوه را متوجه چه حقیقتی میکند؟
پاسخ این کلام و این حرکت متشابه را در کلام قائم آل محمد علیهمالسلام، سید احمدالحسن علیهالسلام بررسی میکنیم:
در شب دهم محرمالحرام، سید احمدالحسن(ع) از جد شهیدش که تشنه و سربریده، شهید شد و ایشان هیچ روزی از یاد او غافل نبود، ذکری به میان آورد و فرمود:«امشب دربارۀ امام حسین(ع) خبری به تو میدهم که برایت خیر است.
به هاجر نگاه کن، هنگامی که پسرش اسماعیل را بر زمین نهاد؛ درحالیکه خود را چنین یافت که قادر به تحمل مرگ پسرش بر اثر تشنگی نیست، به سعیکردن بین صفا و مروه روی آورد.
آیا چنین عملی، آنطور که آنها میگویند، رفتار یک مادر دیوانۀ شوریدهای است که خِرَدش را از کف داده است؟! یا همین رفتار او باعث شد برای اسماعیل آب (از زمین) بجوشد و بالا بیاید؟
اگر سعی هاجر بین صفا و مروه عامل جوشیدن آب شد، پس چرا باید عملی مانند دویدن او بین دو کوه سببی برای جوشیدن آب به قدرت خداوند باشد و فرزندش را نجات بخشد؟!
در واقع همانطور که قبلاً بیان داشتهام، این دو کوه نماد فاطمه و علی (ع) است و سعی بین این دو نیز بهمعنای توسل به فاطمه و علی(ع) و به ذریه یا نسل آنهاست.
همین سعی هاجر باعث شد که خداوند بر او تفضل نماید، و (به این ترتیب) حسین(ع) فدایی اسماعیل شد.
ببین! این بلاگردانی اول است: قربانی برای عطش. اسماعیل(ع) باید از تشنگی جان میداد؛ ولی حسین(ع) پسر علی و فاطمه(ع)، یا همان صفا و مروهای که هاجر بین آن دو سعی نمود و به آنها توسل جست، بلاگردان او شد.
قربانی دوم: فدیه از ذبحشدن است که شما آن را میدانی. امام حسین(ع) بلاگردان اسماعیل شد و خداوند در قرآن از آن یاد کرده است:
(وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ) (و او را در ازاى قربانى بزرگى باز رهانيديم). (صافات، 107)
حسین(ع) بلاگردان او از تشنگی و از ذبحشدن شد و به همین دلیل امام حسین(ع) تشنه و سربریده جان داد.
در دین خدا یا در زندگی پیامبران(ع) هیچچیز بیهوده و بیحکمتی وجود ندارد؛ برخلاف تصور کسانی که از حقیقت آگاهی ندارند و چنین گمان میکنند که هاجر به دلیل تشنگی پسرش و اینکه چون اسماعیل در شرف مرگ بود، گیج و منگ شد و لذا این سعی (دویدن) وی هیچ معنا و مفهومی در بر نداشته است!
به همین دلیل کسی که به حج میرود و از حقایق آگاه نیست و نمیداند چه میکند، خداوند حج او را به سوتکشیدن و دستزدن توصیف فرموده است:
(وَمَا کَانَ صَلاَتُهُمْ عِندَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُکَاء وَتَصْدِيَةً فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ) (و نمازشان در خانۀ [خدا] جز سوتكشيدن و كفزدن نبود. پس بهسزاى آنكه كفر مىورزيديد، اين عذاب را بچشيد). (انفال، 35)
کاری که انجام بدهی ولی معنایش را ندانی و چیزی از آن نفهمی، هیچ ارزشی ندارد.
(أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا) (یا گمان کردهای که بیشترشان میشنوند و میفهمند؟ اینان چون چهارپایانی بیش نیستند؛ بلکه از چهارپایان هم گمراهترند). (فرقان، 44)
تو را به خدایت سوگند، چه فرقی است میان چهارپایی که بین دو کوه میدود، با کسی که ندانسته بین صفا و مروه سعی میکند؟!
موضوع این نیست که انسان بین دو کوه هروله کند یا بدود یا سعی کند؛ بلکه آدمی باید بداند چه میکند و چرا انجام میدهد!
رفتن بهسوی کعبه، سعی بین صفا و مروه و … و دیگر اعمال حج، همگی اعمالی است که به امام علی و امام حسین و آل محمد (ع) تعلق دارد.»
(در محضر عبد صالح، ج2)
با ما همراه باشید در کمپین #حج_با_امام_زمان