با رجوع به قرآن و بررسی چگونگی برخورد قوم حضرت آدم علیهالسلام با این حجت الهی، گروهی از آنها را میبینیم که به نص الهی معترض بودند و جسارت کردند و ایشان را فردی فسادگر و خونریز بر روی زمین میدانستند.
این اعتراض که در ابتدا از جانب ملائکۀ الهی رقم خورد، پس از عرضۀ علم الهی از طرف خلیفۀ منصوص خدای متعال، فضاحتش مشخص شد و همگی به جهل خود و قضاوت اشتباهشان پی بردند و تسلیم حجت خدا شدند؛ اما اینکه خداوند برای پذیرش توبه و استغفارشان طواف گِرد خانهاش را بر آنها واجب نمود چه معنایی دارد؟
فردی از وصی و فرستادۀ امام مهدی، سید احمدالحسن علیهماالسلام پرسید: آیا برای ولادت علی(ع) در کعبه، دلیلی وجود دارد؟
سید احمدالحسن در پاسخ فرمودند:
کعبه یا بیتاللهالحرام در واقع، تجلی و ظهور بیتالمعمور است که در آسمان قرار داده شد تا فرشتگان گِرد آن طواف کنند و درخواست آمرزش کنند، بهجهت اعتراض و جدالی که برای فرمان جانشین خداوند ـآدم(ع)ـ با خداوند سبحانومتعال داشتند.
هنگامی که آدم(ع) به درخت علم آل محمد(ع) و درخت ولایت، تعدی و دستدرازی کرد (وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا)(طه، 115) (و او را استوار و ثابتقدم نيافتيم) یعنی برای تحمل ولایت آل محمد(ع) به زمین فرود آورده شد و به طواف گِرد کعبه فرمان داده شد تا خداوند از سر تقصیر و کوتاهیاش بگذرد.
سپس خداوند بهجاآوردن حج بهسوی خانهاش ـبیتالله الحرام (کعبه)ـ را تشریع نمود تا مردم بهوسیلۀ آن، ولایتشان را بر حجت خدا در زمانشان عرضه کنند و به تقصیر و کوتاهی در حق او اعتراف ، و از تقصیر و کوتاهی که در حق او روا داشتهاند، استغفار و طلب بخشش نمایند؛ همانطور که خداوند به مسلمانان دستور داد تا کعبه را قبلۀ خویش قرار دهند؛ برخلاف امتهای پیشین که بیتالمقدس قبلهشان بوده است.
در این خصوص نکاتی چند وجود دارد:
1. کعبه، ارتباط تنگاتنگی با ولایت دارد؛ چراکه حج بهسوی آن، برای دیدار با حجت و عرضۀ ولایت بر وی از جانب مردم و استغفار و درخواست بخشش از تقصیر و کوتاهی در حق او، قرار داده شده است.
2. کعبه، قبلۀ نماز و سجود برای خداوند سبحان و متعال است؛ با اینکه سجده پیش از آن، برای آدم(ع) ـخلیفه و جانشین خدا و حجت اوـ بوده است؛ و حتی سجده برای نوری بوده که در صلب او قرار داشته که همان نور امیرالمؤمنین(ع) است؛ بنابراین نخستین قبلهای که فرشتگان روی به سویش آوردند، علی بن ابیطالب(ع) است؛ پس قبلۀ حقیقی، کعبه و سنگها نیست؛ بلکه آن گوهری است که کعبه به دنیایش آورد و او همان ولی خدا و حجت تام الهی، علی بن ابیطالب(ع) است. ازهمینرو حجرالأسود در رکن کعبه قرار داده شده است؛ چراکه این سنگ، کتاب میثاقی است که خداوند بر ولایت علی بن ابیطالب(ع) از مردم گرفته است.
بنابراین کسی که رو به کعبه میآورد، در عمل، بهناچار به ولایت علی بن ابیطالب(ع) اقرار و اعتراف میکند؛ حتی اگر در گفتار و در قلبش، به آن کافر باشد. حقتعالی میفرماید:
(وَلِلهِ يَسْجُدُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا)(رعد، 15) (همۀ آنها که در آسمانها و زمين هستند، خواهوناخواه برای خداوند سجده میکنند).
کسی که به ولایت اقرار کرده، از روی میل و رغبت است و کسی که به ولایت اقرار ندارد، از سرِ بیمیلی و اجبار.
حقتعالی میفرماید: (أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللهَ يَسْجُدُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِّنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَمَن يُهِنِ اللهُ فَمَا لَهُ مِن مُّكْرِمٍ إِنَّ اللهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاء)(حج، 18) (آيا نمیبینی که هرکس در آسمانها و هرکس که در زمين است و آفتاب و ماه و ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان و بسياری از مردم، خدا را سجده میکنند؟ و بسيارى هستند كه عذاب بر آنان محقق شده است؛ و هركه را خدا خوار كند هیچ گرامىدارندهاى نخواهد داشت؛ چراكه خدا هرچه بخواهد انجام مىدهد).
کسانی که سجده میکنند و درعینحال، عذاب بر آنها محقق گشته است، کسانی هستند که ولایت علی(ع) را نه با گفتار اعتراف میکنند و نه در دلهایشان قبول دارند؛ ولی با اعمال و کردار خود، بهناچار، مجبور به اعتراف به آن هستند و سجدهگزاری آنها برحسب اتفاق، بر مکانی است که علی(ع) در آن متولد شده است؛ یعنی همان کعبه؛ و خداوند سبحان و متعال با این سجدهگزاری آنها را خوار و حقیر نموده است و این حسرتی برای آنها خواهد بود:
(وَمَن يُهِنِ اللهُ فَمَا لَهُ مِن مُّكْرِمٍ)(حج، 18) (و هركه را خدا خوار كند هیچ گرامىدارندهاى نخواهد داشت).
آنچه باقی میماند، این است که قبله، همان چیزی است که بهواسطۀ آن بهسوی خداوند روی آورده، و با آن، خداوند سبحان و متعال شناخته میشود؛ بنابراین، قبلۀ حقیقی، انسان کامل است که با او خداوند شناخته میشود؛ و او، همان وجه الله سبحانومتعال است که با آن با خلقش رویارو شده است و توجه و روکردن به او، همان توجه به خداوند است؛ و انسان کامل، علی بن ابیطالب(ع)، سرور اوصیا و اولیاست.
و خداوند او را از کعبه ظاهر و نمایان تا به مردم بگوید که این انسان، قبلۀ شماست و حج شما بهسوی اوست؛ و تا خداوند سبحان و متعال بگوید که من کعبه را فقط بهخاطر علی(ع) و اینکه علی(ع) در آن متولد شود آفریدهام؛ و اگر مرا فرزندی میبود، همانی بود که در خانهام به دنیا آمده است: (قُلْ إِن كَانَ لِلرَّحْمَنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ) (زخرف، 81) (بگو اگر براى [خداى] رحمان فرزندى بود، خودِ من نخستين پرستندگان بودم).
حال چهچیز سزاوارتر است که بهعنوان قبله برگرفته شود؟ سنگها یا آن کسی که سنگها را با ولادت خویش در آن، قداست بخشیده است؟
عیسی(ع) سخنی به این معنا میفرماید: «شما ای علمای بیعمل! میگویید آنکه به هیکل سوگند یاد کند، بر سوگندش استوار نمیماند؛ ولی کسی که به طلای هیکل قسم بخورد، بر سوگندش پایبند میماند. ای کوردلان، کدامیک بزرگتر است؟ طلا یا هیکلی که به طلا قداست بخشیده است؟» (متشابهات، ج3، س 87)
والحمدلله رب العالمین