فرد حساس از نظر عاطفی و برخی روشهای برطرفکردن این نقص:
قسمت جدید برنامۀ «قهوۀ من» از دکتر زینب الشمری (با پارهای مطالب اضافه)
امروز در مورد برخی صفات مردمی سخن میگویم که بسیار حساس هستند؛ تا بدانی تو یکی از آنها هستی یا نه؛ و این صفت ممکن است از بزرگترین اموری باشد که باید به آن توجه کنی و نیز ممکن است از بزرگترین صفاتی باشد که با آن متمایز میشوی. فیلمی ارزشمند و در نهایت ویدئو، راهحلی آزمودهشده وجود دارد که نمیتوان از آن بینیاز بود.
حساس به چه معناست؟ اگر فرد حساسی هستی آیا باید این احساسات را بهصورت کور و نامنظم ارائه دهی؟
نویسندهای به نام «الن ارون» ” Elaine N. Aron” کتابی با عنوان «فرد بسیار حساس» دارد. این کتاب در مورد افرادی است که بیش از متوسط جامعه دچار حساسیت هستند؛ و آنها 20% جامعه را تشکیل میدهند. حساسیت یک مشخصۀ ژنتیکی است.
این حساسیت میتواند زندگی تو را سختتر از دیگران کند. تو میتوانی حدود بین خود و دیگران و میزان تحمل خود را بفهمی و از میزان حساسیت خود کم کنی.
چند مشخصه که نشان میدهد فرد حساسی هستی:
اول اینکه نیاز داری در میان جمع، منفرد و منحصربهفرد باشی، بدون آنکه نقش برجستهای داشته باشی!
دوم: در این افراد احساساتی مانند بویایی یا شنوایی، دقت بیشتری نسبت به دیگران دارد و این دقت زیاد، باعث آزار فرد میشود؛ پس وقتی در محلی شلوغ قرار بگیری، به خاطر مثلاً سروصدا احساس ناراحتی میکنی و نیاز به آرامشی طولانی داری تا بتوانی حواس خود را دوباره جمع کنی.
سوم اینکه با کم شدن خواب احساس خستگی شدیدی میکنی. خواب برای سلامتی بسیار لازم است ولی در فرد حساس ، بیخوابی تأثیر بسیار زیادی دارد.
در مورد فردی که در حواس خود، حساسیت زیادی دارد روشی که میتوان استفاده کرد استفاده از صداهایی مانند صدای پرندگان یا صدای تکان خوردن درختان در باد است؛ یا قرار گرفتن مداوم در معرض برخی محرکها برای حواس در شرایط برنامهریزیشده، میتواند به افزایش قدرت تحمل و کمکردن حساسیت کمک کند. در برخی بیماران با حساسیت زیاد میتوان از برخی هورمونها مانند اکسیتوسین استفاده کرد.
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/23982273
در برخی بیماران مانندADHD میزان حساسیت، بیشتر از افراد عادی است؛ و درمان این بیماری، میتواند میزان حساسیت را کمتر کند. در درمان این بیماری از محرکهایی مانند ریتالین استفاده میشود.
https://www.additudemag.com/hypersensitivity-disorder-with
adhd احساسات و ادراکات انسان، تحت تأثیر محرکهاست و بهمرورزمان حساسیت آن در برابر محرکها کمتر میشود (fatiguability ,tolerability) و از این قابلیت، میتوان در کاستن حساسیتها استفاده کرد؛ و امروزه در مورد دردهای شدید و در مواردی مانند درد ناشی از قطع اندام، جهت کاهش میزان درد از ورزشهای خاصی استفاده میشود. این ورزشها باید تا حدی ایجاد درد کند و چندین بار طی روز انجام شود تا بهتدریج باعث کاهش درد شود.
https://www.verywellhealth.com/desensitization-exercises-2696171
در برخی موارد، یک سخن زیبا و حکمتآمیز میتواند در کمشدن احساسات مؤثر باشد؛ مانند سخن سید احمدالحسن، که خیلی تأثیرگذار است:
«همۀ ما در این زندگی، شاید هر روز با سخن یا موضعگیریهایی مواجه میشویم که ما را آزار میدهد؛ برخی از آنها مهم و برخی بیارزش است؛ برخی از طرف کسانی است که دوستشان داریم و برخی از طرف کسانی است که آنها را نمیشناسیم؛
و ما میتوانیم این امور و کلمات و موضعگیریها را ـکه ما را ناراحت میکندـ بزرگ کنیم و نیز میتوانیم بهاندازۀ قدرت خود، به آن توجه نکنیم و از آن بگذریم و در مورد آن، فکر نکنیم؛
تأثیرپذیری و حساسیت روانی، از فردی تا فرد دیگر متفاوت است و برخی از ما مانند حوضچۀ آبی هستیم که اگر سنگی در آن بیفتد تأثیر سنگ، توسعه مییابد تا آنکه همۀ حوضچه را فرابگیرد؛ تأکید میکنم اگر اینگونه هستیم لازم است روی خودمان بیشتر کار کنیم تا آن را تهذیب کنیم و خود را از این سختگیری و نگرانیای ـکه به خودمان و بدنهایمان آسیب میزندـ دور کنیم؛ و درمان، انشاءالله، در پناه جستن به یاد خدا و فکر نکردن به این سخنان و رها کردن آنهاست.»
برخی مشخصات فرد حساس :
1- در دورههایی نیاز داری یگانۀ زمان و منحصربهفرد باشی.
2- کافیین مانند چای و قهوه تأثیر زیادی بر تو دارد. اینها برای رفع خستگی، خوب است و مغز را به فعالیت بیشتر دعوت میکند ولی در فرد حساس ، اینها تأثیر بیشتری دارد.
3- حسهای پنجگانه شما خیلی حساس است.
4- کمخوابی بهصورت زیادی بر شما تأثیر میگذارد بهگونهای که احساس میکنی پس از بیخوابی یک زامبی متحرک هستی!
5- آسانترین امور را علیه و به زیان خودت حساب میکنی.
6- تو انسانی نمونه هستی، اشتباهات را بسیار ناپسند میدانی هرچند موفقیتی را هم به دست بیاوری.
7- کریهترین چیز نزد تو آن چیزی است که بهگونهای پیش برود که برای آن نقشه ریختی.
8- نیازمند آرامش هستی، تا هنگامیکه مشغول کار شوی.
9- فیلمهای رعب و جنگ و فیلمهای حزنآلود بر شما تأثیرگذار است.
10- برای تو بسیار سخت است به کسی «نه» بگویی.
توضیح:
در سلسله مباحث «حس و ادراک» در کانال و سایت دکتر سید سلمان فاطمی، بیان شد که دریافتهای ما از جهان اطراف و یا جهانهای دیگر، نخستین گام در واکنشها و رفتارهای ماست و این احساسات در جهان مادی ما ـبه دلیل سازگاریهایی که در طی تکامل به دست آمده استـ بهگونهای است که بتواند شرایط برتر زندگی را در این جهان مادی برای ما فراهم کند.
شکی نیست که صداها یا امواج الکترومغناطیس موجود در عالَم هستی، بسیار بیشتر از صداها و امواجی است که ما درک میکنیم، ولی آیا شنیدن همۀ صداها و امواج موجود در عالم، برای ما سودمند است؟ آیا شنیدن صدای حشرات در زمانی که در فاصلۀ زیادی از ما پرواز میکنند یا با شاخکهای خود خشخش میکنند و یا شنیدن جیکجیک جوجههای گرسنۀ پرندگان بر سرِ درختان، و یا صدای ماهیانی که زیر آبها شنا میکنند، برای ما ارزش حیاتی دارد؟!
عالَم مادی ما از طریق انتخاب طبیعی، ساختار بدنی سازگاری را برای ما ساخته است؛ تا بتواند از میان میلیونها محرک موجود در عالم هستی، مواردی را برگزیند که برای ما نقش حیاتی دارد و بتواند به بقا و زادوولد ما در دنیا کمک کند؛ ولی کاملاً مشخص است که محرکهای بسیار بیشتری وجود دارد؛ و حس کردن آنها نهتنها سودی برای ما ندارد، بلکه میتواند با مداخلهای ناگوار در برابر احساسات لازم و ضروری، نقش احساسات حیاتی را کم کند.
(محرکهای عالَم مادی ما بسیار است و بدن فعلی ما بهگونهای آنها را فیلتر میکند که فقط موارد سودمند برای بقای مادی، به ما برسد و شاید پس از آنکه این جسم مادی از ما گرفته شد، بتوان بسیاری از این محرکها را بهطور دقیق حس کرد و همین احساسات رقیق و زیاد، میتواند بلای جان انسان، پس از مرگ شود. توصیه میشود به مقالهای تحت عنوان «عذاب و آتش در دوزخ چگونه است» نوشته دکتر صادق محمدی، مراجعه شود).
درک زیاد مهم نیست؛ درک سودمند برای بقا مهم است.
این جملهای کلیدی است و شاید بر این اساس نتیجه بگیریم که مغز بزرگ هم مهم نیست. مغز سازگار و سودمند برای بقا مهم است؛ بهگونهای که مغز بزرگ در پیشینیان انسان امروز، شاید کارکرد بیشتری از مغز امروز داشته است، ولی باید توجه کرد کارکرد بیشتر مهم نیست، کارکرد سازگارتر با عالم مادی کنونی ما مهم است؛ و شاید به همین دلیل بود که مغزهای بزرگ نئاندرتالها نتوانست با محیط اطراف خود سازگار شود و آنها با وجود مغز بزرگشان به تاریخ پیوستند.
ما در برخی بیماریها با قدرت بیشتر برخی قسمتهای مغز مواجهیم؛ مثلاً در بیماران دچار جنون (psychosis) یا اسکیزوفرنی، گاهی با بهرۀ هوشی (IQ) بیشتری مواجهیم؛ و یا در بیمارانی با افزایش فعالیتهای بدنی و مغزی (ADHD) نهتنها سودی به فرد نمیرسد، بلکه برای درمان آنها لازم است این فعالیتهای اضافی هرس و زدوده شود؛ و در افراد دچار احساسات و عواطف زیاد ـکه ممکن است بهوسیلۀ فعالیت بیشتر مغز در قسمت ونترومدیال رخ دهدـ لازم است این فعالیت اضافی کاسته شود.
مغز اخلاقی و رفتاری انسان امروز، از دو مؤلفه تفکر و احساسات ساخته شده است. (توصیه میشود به کتاب «خاستگاه و ریشههای اخلاق انسانی» از دکتر توفیق مسرور مراجعه شود). این دو مانند دو صندلی الّاکلنگ هستند که باید در توازن کامل با هم قرار گیرند و فعالیت بیشازحد هرکدام از آنها میتواند ما را در انسانشدن با مشکل مواجه کند. این تضادها در عالم مادی ما بسیار است و شگفتانگیز آنکه قدرتی هست و میتواند فراتر از زمان و مکان و نگاه امروز، این تضادها را در توازن با هم قرار دهد!
بسیار عالی