مشاهده نکردن چیزی،نفیکنندۀ وجود آن نیست.قسمت دوم
مقدمه:
یکی از مسائل اساسی برای انسان ، مسئلۀ وجود خداوند یا خالق است. اعتقاد داشتن یا بیاعتقادی به خالق، در زندگی انسان ، بسیار نقشآفرین است. اگر کسی به هر دلیلی به وجود خداوند اعتقاد پیدا کند، تمام اعمال و حرکات او، رنگوبوی خاصی به خود میگیرد و اگر هم بی اعتقاد به خالق باشد، باز اعمال او رنگوبوی دیگری پیدا میکند؛ بنابراین، انسان باید قبل از هر شناختی به این مسئله بپردازد که آیا واقعاً برای انسان و عالَم، خدایی وجود دارد یا اینکه انسان و عالَم بر اثر تصادف پدید آمده است و انسان نیز در زندگی هیچ وظیفه و هدفی جز ادامۀ زندگی و لذتبردن ندارد؟ اولین مسئله در وادی شناخت خداوند متعال، اثبات وجود او از طریق شناخت اثراتی است که در خلق بر او دلالت میکند.
در قسمت نخست آشکار شد محدودیتها و موانعی وجود دارند که باعث شده ما قادر به مشاهده و دیدن هر چیزی نباشیم. برخی از این موانع با استفاده از ابزارهای تشخیص برطرف شدند؛ لیکن نمیتوان همۀ موانع را رفع کرد تا هر چیزی قابل مشاهده باشد؛ زیرا از قوانین این هستی یا محدودیتهای موجود خارج است؛ بنابراین بدون مشاهده کردن، چگونه میتوانیم وجود آنها را از دیدگاه علم به اثبات برسانیم؟! در این قسمت میخواهیم به این سؤال پاسخ دهیم.
چگونه میتوان حقیقت چیزی را که دیده نمیشود پذیرفت؟!
وجود جهانهای موازی به دلیل قابل مشاهده نبودن، امری باورکردنی به نظر نمیرسد؛ ولی امروزه فیزیکدانان دلایل بسیاری دال بر وجود این جهانها در دست دارند. جهانهایی که چهبسا بسیار متفاوت از جهان ما باشند.
مکس تگمارک، دانشمند کیهانشناسی سوئدیامریکایی در یکی از سخنرانیهای خود گفت:
«ما انسان ها مانند شترمرغهایی فکر میکنیم که گردن درازشان را در ماسه فرو کردهاند؛ چون چیزی را نمیبینیم پس وجود ندارد. بهعنوان مثال زمانی که مادربزرگ من کوچک بود کسی نمیدانست که کهکشانهای دیگری هم وجود دارد حالا ما این قضیه را میدانیم که میلیاردها میلیارد کهکشان، آن بیرون هست.» [1]
از آنجا که ما در کیهان خود نمیتوانیم جهانهای دیگر را ببینیم، راهی نداریم جز کشف آثاری دال بر جهانهای دیگر و این کاری است که دانشمندان آن را انجام میدهند و همچنان این پژوهشها برای درک اثرات واضحتر از جهانهای دیگر ادامه دارد.
اما در برخی مواقع این محدودیتها، محدودیتهای زمانی است. شاید بهترین مثال برای این نوع محدودیت، نظریۀ فرگشت [2] باشد و این نظریه تنها تفسیری است که تنوع پیچیدۀ گونههای حیات امروزی را توضیح میدهد و در تمامی جوامع علمی جهان پذیرفته شده است؛ ولی آیا تاکنون کسی تکامل کلان را دیده است؟!
پاسخ واضح است. خیر، زیرا سیر فرگشت برای تغییرات کلان به زمانهای طولانی نیازمند است؛ ولی ندیدن تکامل کلان، دلیلی بر نبودِ این سیر در تاریخ حیات زمینی نیست؛ زیرا آنقدر شواهد علمی نظیر شواهد ژنتیکی، سنگوارهها (فسیل ها)، بررسیهای کالبدشناسی تطبیقی و… برای فرگشت (تکامل) و گونهزایی وجود دارد که انکار آن غیرممکن است؛ یعنی ما وجود سیر دگرگونش حیات را از طریق مشاهده اثراتی دال بر آن متوجه شدهایم.
به عبارتی، هرچند ما گونهزایی و سیر تکامل را ندیدهایم، ولی اثرات آن را در سنگوارهها، شواهد ژنتیکی و… دیدهایم.
ما انسانها هرگز دایناسورها را ندیدهایم؛ ولی آثار باقیمانده از آنها یعنی فسیل های آنها را دیدهایم. پس صِرف ندیدن دایناسورها در زمان فعلی، دلیلی بر رد وجود آنها در گذشته نیست؛ بلکه با کمی تأمل و دقت در شواهد باقیمانده از آنها، میتوانیم به وجود آنها در گذشته پی ببریم.
دانشمندان صِرف ندیدن چیزی یا واقعیتی، شتابزده حکم به نبودن آن نمیکنند؛ بلکه اقدام به رفع محدودیتها میکنند و نیز به بررسی آثار و شواهد میپردازند.
لیکن داستان زمانی جالبتر میشود که بدانیم علاوه بر محدودیتهای گفتهشده، پدیدههایی وجود دارند که اساساً امکان تشخیص دقیق ماهیت و دیدن آنها، حتی با دستگاههای مختلف وجود ندارد؛ مانند جاذبه، عقل و… و اینجا سؤال مطرح میشود که چگونه میتوانیم به وجود اینگونه واقعیتها پی ببریم؟
ما میدانیم که مشاهده مستقیم، تنها راه شناخت واقعیت نیست؛ بلکه میشود حتی از روی اثرات، به وجود واقعیتها پی ببریم. به عبارتی از طریق مشاهده اثر، به وجود مؤثر یا عامل ایجادکننده آن پی میبریم؛ زیرا در برخی مواقع پدیدهای وجود دارد ولی در صورتی قرار دارد که ما نمیتوانیم آن را ببینیم.
داگلاس تیبالد در مقالهای تحت عنوان «29 شاهد برای تکامل کلان» مینویسد:
«کارکرد اولیه و اصلی علم نشاندادن وجود پدیدههایی است که بهصورت مستقیم قابل مشاهده نیستند. نیاز نیست علم چیزهایی را به ما نشان دهد که با چشم خود میتوانیم آنها را ببینیم. مشاهده مستقیم نهتنها در علم لازم نیست، بلکه در بسیاری مواقع، مشاهده مستقیم غیرممکن است. برای مثال بسیاری از کشفیات مهم علم از مشاهدات غیر مستقیم استنتاج شدهاند… هیچکس تاکنون بهطور مستقیم الکترون را مشاهده نکرده است. همجوشی داخل ستارهها، امواج رادیویی، آنتروپی، یا گردش زمین به دور خورشید، همۀ اینها واقعیت علمی هستند… .»
جان رننی در مقالهای تحت عنوان «15 پاسخ به بیحرمتی خلقت» در پاسخ شمارۀ 1مینویسد:
«همچنین NAS، واقعیت (فکت) را بهعنوان مشاهده ای تعریف میکند که بارها تأیید شده است و برای همۀ اهداف عملی، بهعنوان روش صحیح و پذیرفتهشده است. ثبت فسیل و سایر شواهد نشان میدهد که موجودات در طول زمان تکامل یافتهاند. شواهد غیر مستقیمِ بدون ابهام و قانعکنندهای دال بر صحت آن وجود دارد؛ گرچه هیچکس این تحولات را مشاهده نکرده است.
همۀ علوم اغلب بر شواهد غیر مستقیم متکی هستند. فیزیکدانها نمیتوانند بهصورت مستقیم ذرات ریز اتمی را ببینند؛ بنابراین موجودیت این ذرات را از طریق مشاهده مسیرهای مشخص ذرات خارج شده از اتاقک ابر (cloud chambers) [3] تأیید میکنند. نبودِ مشاهدات مستقیم، بر قطعیت نتیجهگیریهای فیزیکدانان اثر منفی ندارد.» [4]
در این زمینه ابراهیم ویکتوری [5] نویسندۀ کتاب شگفتیهای جهان میگوید:
«حقیقتِ علمی یعنی آن چیزی که وجود دارد و ما میتوانیم یا آن را ببینیم یا اینکه لمسش کنیم یا اینکه مهمتر از آنها، اثرش را ببینیم. ممکن است چیزی وجود داشته باشد، ولی با یک صورتی است که ما نمیتوانیم ببینیم؛ مثلاً ماده نیست که ما بتوانیم ببینیم و یا نمیتواند نوری را از خودش ساطع یا منعکس کند… .
از نظر علمی هیچ چیزی وجود ندارد، مگر اینکه دیده یا لمس شود یا اینکه اثرش را ببینیم که بهترین مثال، اثر جاذبه است؛ مانند راهرفتن بر روی زمین که اثری برای جاذبه است.» [6]
در نتیجه با توجه به مطالب گذشته روشن میشود که یکی از راههای اثبات وجود یک شیء اثرات دال بر آن است. در قسمت بعدی به راههای تأیید یک واقعیت (فکت) خواهیم پرداخت. در این سفر معرفتی با ما همراه باشید.
پاورقیها:
- https://www.aparat.com/v/7LOym
- البته با تعریفی صحیح (یعنی پذیرفتن هدف بلندمدت برای فرگشت و نیز تصادفی محض نبودن جهشهای ژنی).
- اتاقک ابر وسيلهای است که فيزيکدانان فيزيک هستهای از آن برای تشخيص و مطالعۀ ذرات بنيادی از ميان ذرات بیشمار قابلکشف استفاده میکند. اين ذرات عبارتاند از ذرات آلفا، پروتونها، الکترونها، پوزيترونها و انواع مختلفی از مزونها.
- http://www.talkorigins.org/faqs/comdesc/sciproof.html
- پژوهشگر فضایی، نویسنده و برنامهساز تلویزیونی است و عضو انجمن موشکی آمریکا، جامعۀ فیزیک آمریکا، جامعۀ فضانوردی آمریکا و انجمن سیگماسای بوده است. https://en.wikipedia.org/wiki/Ebrahim_Victory
6. https://www.youtube.com/watch?v=TgpbKimpRds