مشاهده نکردن چیزی،نفیکنندۀ وجود آن نیست.قسمت سوم
مقدمه:
یکی از مسائل اساسی برای انسان، مسئلۀ وجود خداوند یا خالق است. اعتقادداشتن یا بیاعتقادی به خالق، در زندگی انسان، بسیار نقشآفرین است. اگر کسی به هر دلیلی به وجود خداوند اعتقاد پیدا کند، تمام اعمال و حرکات او، رنگوبوی خاصی به خود میگیرد و اگر هم بیاعتقاد به خالق باشد، باز اعمال او رنگوبوی دیگری پیدا میکند؛ بنابراین، انسان باید قبل از هر شناختی به این مسئله بپردازد که آیا واقعاً برای انسان و عالَم، خدایی وجود دارد یا اینکه انسان و عالَم بر اثر تصادف پدید آمده است و انسان نیز در زندگی هیچ وظیفه و هدفی جز ادامۀ زندگی و لذتبردن ندارد؟ اولین مسئله در وادی شناخت خداوند متعال، اثبات وجود او از طریق شناخت اثراتی است که در خلق بر او دلالت میکند.
در قسمتهای پیشین آشکار شد محدودیت ها و موانعی وجود دارند که باعث شده ما قادر به مشاهده و دیدن هر چیزی نباشیم. برخی از این موانع با استفاده از ابزارهای تشخیص برطرف شدند؛ لیکن نمیتوان همۀ موانع را رفع کرد تا هر چیزی قابلمشاهده باشد؛ زیرا از قوانین این هستی یا محدودیت های موجود خارج است؛ بنابراین بدون مشاهدهکردن، از نظر علم راه دیگری وجود دارد جهتِ شناخت و اثباتِ حقیقت و آن از طریق شناخت اثرات دال بر آن حقیقت علمی است. لیکن از دیدگاه علم، راههای تأیید یک واقعیت (فکت) چیست؟ در این قسمت به این سؤال پاسخ خواهیم داد.
از دیدگاه علم راههای تأیید یک واقعیت (فکت) چیست؟
بهطور کلی در علم برای تأیید یک واقعیت (فکت) دو راه داریم:
- روش اول این است که آن را از طریق دیدن، کشف کنیم و پی به وجودش ببریم. مثلاً ما با دیدن یک سیب به وجود آن پی میبریم و… . بهطور کلی با حواس خودمان میتوانیم به وجود پدیدهها و واقعیتهای اطرافمان پی ببریم.
- روش دوم این است که برخی چیزها را مستقیم نمیتوانیم به وجودشان پی ببریم؛ زیرا قابلمشاهده و لمس نیستند یا با یکسری محدودیت ها مواجهیم؛ ولیکن ما میتوانیم اثرات آنها را مشاهده کنیم و از طریق این اثرات به وجودشان پی ببریم.
بهترین و سادهترین مثال برای درک اثر، نیروی جاذبه (گرانش) [1] است که قابلمشاهده نیست؛ اما اثرات آن، قابل شهود و محاسبه است و ما دائماً با آن سروکار داریم و یکی از 4 نیروی سازندۀ جهانِ ماست.
سیبی را که از درخت میافتد مشاهده میکنیم (اثر) و از طریق این مشاهده، به وجود نیروی گرانش (مؤثر) پی میبریم؛ درحالیکه این نیرو را نمیبینیم و صرفاً برای آن، اسمی انتخاب کردیم که عبارت است از گرانش (جاذبه). در حقیقت ما فقط میدانیم که گرانش، همان چیزی است که وقتی میخواهید از یک بلندی بپرید، باعث سقوط شما به سمت زمین میشود و اگر این نیرو نبود، شما سقوط نمیکردید.
بیل اندروز در مقالهای با عنوان «آیا تحقیق اخیر، ما را به فهمِ ریشۀ گرانش نزدیکتر میکند؟» مینویسد:
«در قرن هفدهم، آیزاک نیوتن اولین شخصى بود که بهطور رسمى ارتباطى بین افتادن سیب به زمین با ـافتادنـ زمین به دور خورشید را برقرار کرد. نیروى مؤثر در هر دو اتفاق، گرانش بود و نیوتن آن را فقط بهعنوان جاذبهاى که با افزایش جرم اشیا و کاهش فاصلۀ آنها، قوىتر میشد پذیرفته بود. آلبرت اینشتین بعد از چند قرن آمد و تفسیرى ارائه کرد. طبق نظریۀ نسبیتِ عام او، گرانش، یک ویژگى از فضازمان و تاروپودی از جهان است. هرچقدر شیئی، جرم بیشترى داشته باشد، فضازمان را بیشتر خمیده خواهد کرد. در نتیجه اشیای نزدیکتر بهطرف یکدیگر خواهند افتاد، اگر شیئى جرم کافى داشته باشد، میتواند امواج گرانشى در خور توجهى ایجاد کند… .» [2]
ما هیچوقت انحنای فضازمان را ندیده و نخواهیم دید؛ ولیکن نمیتوانیم منکر وجود چنین انحناهایی در جهان خود باشیم.
یا مثلاً عقل را تاکنون کسی ندیده و نخواهد دید؛ ولیکن هر انسان عاقلی از طریق مشاهدۀ اثرات، آن را قبول دارد. با مشاهدۀ کردار و گفتار افراد، به عقلانیت آنها پی میبریم؛ یعنی با مشاهدۀ اثراتی، به وجود عقل در فرد پی میبریم یا با مشاهدۀ رفتاری در حیوانی، متوجه میشویم عاقل نیست و… .
اگر بگویند فردی سیاه است با مشاهدۀ رنگ پوست او، صحت این ادعا را بررسی میکنیم؛ ولی وقتی بگویند فردی عاقل است صحت ادعا را این بار با مشاهدۀ رفتار، کردار و گفتار فرد که اثراتی برای عقل هستند بررسی میکنیم، نه با دیدن چیزی به نام عقل بر روی سر فرد مدنظر!
برای درک بهتر موضوعِ «اثر، دال بر مؤثر است» شما تصور کنید در اتاقی هستید و صدای گریه یک کودک را در بیرون اتاق میشنوید که متوجه خواهید شد کودکی در بیرون از اتاق در حال گریهکردن است (هرچند که او را نبینید)؛ زیرا طبق اصل علیت، «هر معلولی علتی دارد» اثر مذکور نمیتواند بدون مؤثر باشد و قطعاً عاملی در بیرون اتاق باعث ایجاد این اثر (صدای نوزاد) شده است هرچند که از ماهیت دقیق آن باخبر نباشیم و ممکن است نوزاد باشد یا صدای تلویزیون. بههرحال مؤثری وجود دارد که در این مثال شما هرچند کودک یا تلویزیون و… را ندیدید؛ ولی از اثرش، یعنی صدای کودک، متوجه وجود آن شُدید و به مؤثر آن پی بردید؛ و از این دست مثالها زیاد است.
آیزاک نیوتن در سخن معروفش میگوید:
«من نمیدانم به چشم مردم دنیا، چگونه به نظر میآیم؛ اما در چشم خودم شبیه کودکی هستم که در کنار دریا به بازی مشغول است و هر از گاهی از یافتن سنگی صافتر یا صدفی زیباتر [3] مشعوف میشود؛ درحالیکه اقیانوس عظیم، حقیقتِ کشفنشده، پیش چشم او گسترده است.»
آری، حقایق زیادی وجود دارند که یا باید با رفع محدودیت ها آنها را کشف کنیم یا با بررسی دقیقتر اثرات آنها؛ در نتیجه از آنجا که هر اثری طبق اصل علیت باید مؤثری داشته باشد، ما میتوانیم با بررسی اثرات، به وجود مؤثر آن پی ببریم؛ یعنی مؤثرها را میتوان از طریق اثراتشان نیز شناخت.
پس، از دیدگاه علم، هیچچیز وجود ندارد مگر اینکه، ما بتوانیم آن را مشاهده کنیم یا اینکه بتوانیم اثرش را مشاهده کنیم؛ پس منطقی است که بگوییم موجودات غیرقابلمشاهده وجود ندارند تا وقتی که ما اثرات آنها را مشاهده کنیم؛ ازاینرو این استدلال که تا وقتی ما خدا را نبینیم، او را قبول نمیکنیم اشتباه است؛ زیرا میبایست اثرات را نیز بررسی کنیم.
رابرت بویل شیمیدان، فیزیکدان، فیلسوف طبیعی و مخترع ایرلندی میگوید:
«وقتی با تلسکوپهای قوی به ستارگان و سیارات مینگرم و… هنگامی که با میکروسکوپهای دقیق، ساختار شگفتانگیز طبیعت را مشاهده میکنم و آن زمان که با چاقوی تشریح به مطالعۀ کتاب طبیعت میپردازم، خود را با سرایندۀ مزامیر همنوا میبینم و میگویم: خداوندا، آثار تو چه متنوع و گوناگون است و تویی که با حکمت و تدبیرت همه را آفریدی.» [4]
در نتیجه با توجه به مطالبی که پیشتر مطرح شد روشن میشود که دو روش برای اثبات یک واقعیت وجود دارد که یا مرئی و قابلمشاهده باشد، یا اینکه از طریق اثرات موجود بتوان آن را اثبات کرد. با توجه به مطالبی که ذکر شد نتیجه میگیریم که سؤال «چگونه وجود خدایی که دیده نمیشود، اثبات میشود؟» کاملاً اشتباه است و میبایست سؤال اینچنین مطرح شود که «خدایی که دیده نمیشود با چه اثراتی میتوان وجود او را به اثبات رساند؟». در قسمتهای بعدی پاسخ این سؤال را خواهیم داد. با ما همراه باشید.
پاورقیها:
- گرانش یا جاذبه، نیرویی است که دو جسم را بهسوی یکدیگر میکشد؛ نیرویی که سبب سقوط سیب به سمت زمین و حرکت سیارات به دور خورشید میشود. هرچه جرم یک جسم بیشتر باشد، کشش گرانشی نیرومندتری را اعمال میکند.
- http://discovermagazine.com/2016/oct/the-root-of-gravity
- یکی از این صدفهای زیبایی که نیوتن به وجودشان پی برد، همان نیروی گرانشی بود که هیچوقت آن را ندید.
- Emerton, Norma.”Arguments for the existence of God from nature and science,” 1994. P. 26