بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله
مقدمۀ کوتاه:
امام علی(ع) در خطبۀ 38 نهجالبلاغه در تعریف شبهه فرمودند: «وَ اِنَّما سُمِّیَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لاِنَّها تُشْبِهُ الْحَقَّ. فَاَمّا اَوْلِیاءُ اللّهِ فَضِیاؤُهُمْ فیهَا الْیَقینُ، وَ دَلیلُهُمْ سَمْتُ الْهُدى. وَ اَمّا اَعْداءُ اللّهِ فَدُعاؤُهُمْ فیهَا الضَّلالُ، وَ دَلیلُهُمُ الْعَمى. فَما یَنْجُو مِنَ الْمَوْتِ مَنْ خافَهُ، وَلا یُعْطَى الْبَقاءَ مَنْ اَحَبَّهُ» «شبهه را براى اين شبهه ناميدند كه به حق شباهت دارد. اما نور هدايتكنندۀ اولیای خدا در شبهات، يقين است و راهنماى آنان، مسير هدايت الهى است. ولی دشمنان خدا، دعوتكنندهشان در شبهات، گمراهى است و راهنماى آنان كورى است. آنكس كه از مرگ بترسد نجات نمىيابد و آنكس كه زندهماندن را دوست دارد براى هميشه در دنيا نخواهد ماند.»
پرسش 37:
شیخ کورانی: جا دارد یادآور شوم که من هیچ روایتی از اهلبیت(ع) مبنی بر خرابشدن بغداد یا زورا نیافتم.
شیخ كورانی میگوید: «جا دارد یادآور شوم که من هیچ روایتی از اهلبیت(ع) مبنی بر خرابشدن بغداد یا زورا نیافتم. از نظر من روایاتی از این دست، از جعلهای پیروان بنیامیه بوده است تا با روایات واردشده از اهلبیت(ع) دربارۀ نابودی شام در عصر امام مهدی (ع) مقابله کند.»
پاسخ:
سبحانالله! كورانی هیچ روایتی از اهلبیت(ع) دربارۀ خرابشدن بغداد نیافته است! او كجا را جستوجو كرده است؟ روایات زیر را ملاحظه کنید تا عیار دانش این مرد مشخص شود:
- امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع): «… و حکومت به زورا بازمیگردد و امور، شورایی میشود و هرکس بر هرچه غالب شود همان کند. در آن هنگام سفیانی خروج میکند و نُه ماه در زمین میتازد که بدترین عذابها را به آنان میچشاند. پس وای بر مصر، وای بر زورا، وای بر کوفه و وای بر واسط! گویا من به واسط و آنچه در آن است مینگرم که خبردهندهای خبر میدهد. آری در آن هنگام سفیانی خروج میکند، غذا کم میشود، مردم دچار قحطی میشوند، باران کم میشود، گیاهی در زمین نمیروید و آسمان نمیبارد. سپس مهدی هدایتگرِ هدایتشده خارج میشود؛ کسی که پرچم را از دست عیسی بن مریم (ع) میستاند. سپس دجال خارج میشود. پس از آن، دجال از میسان از نواحی بصره خروج میکند.» [1]
- امام صادق(ع) دربارۀ بغداد فرموده است: «… در لعنت و خشم خداوند، فتنهها آن را ویران و با خاک یکسان میکند. وای برای آن و هرکسی که در آن ساکن باشد، از پرچمهای زرد و پرچمهای مغرب و آنها که از جزیره میآیند و پرچمهایی که از هر سو، از دور و نزدیک بهسوی آنها خواهد آمد. به خدا قسم از انواع عذاب بر آنها نازل شود که هیچ امتی از گذشتگان تا آیندگان ندیده است و عذابی بر آنها نازل شود که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی بهمانندش را نشنیده است. طوفانی که مردمِ آن را فرامیگیرد، شمشیر خواهد بود. وای بر کسانی که در آن مسکن گزینند؛ چراکه اقامتکننده در آن با شقاوت خود مانده و خارجشدگان از آن، با رحمت خدا خارج شدهاند.
به خدا سوگند، اهالی آن باقی خواهند ماند تا اینکه گویند خانهها و قصرهایش بهشت و زنانش حورالعین و جوانانش جوانان بهشتیاند. گمان میکنند خداوند روزی بندگان را جز در آنجا تقسیم نکرده است. در آن به خدا و رسول خدا(ص) افتراها میبندند و برخلاف کتاب خدا حکم میدهند و گواهی دروغین و شرب خمر و فجور و خوردن حرام و خونریزی کنند. از دنیا چیزی نماند مگر اینکه در آن باشد. سپس خداوند متعال با آن فتنهها و پرچمها زورا را خراب میکند تا حدی که وقتی کسی از آنجا گذر کند بگوید زمانی اینجا زورا بود.» [2]
- از عمرو بن شمر، از ابیحرب بن ابوالأسود دؤلی از پدرش که هر دو گفتند: علی بن ابیطالب (ع) فرمود: «از حبیبم محمد (صلى الله عليه و سلم) شنیدم که میفرمود: برای پسر عموهایم شهری در سمت مشرق، میان دجله، دجیل، قطربل و صراة خواهد بود که در آن شهر با چوب و آجر و گچ و طلا، قصر ساخته شود. بدترین خلق خدا و جباران امتم در آن ساکن شوند. بدانید که هلاکتشان به دست سفیانی خواهد بود. به خدا سوگند، گویی میبینم که بامهایش یکسر فروریخته است.» [3]
- از علی بن ابیطالب (ع) نقل شده است که فرمود: «شنیدم پیامبر (صلى الله عليه و سلم) میفرمود: شهری میان فرات و دجله خواهد بود که بنیعباس در آن حکومت کنند. آن شهر، «زورا» است. در آن جنگی پیدرپی خواهد بود که زنان به اسارت گرفته و مردان چونان گوسفند ذبح شوند.» ابوقیس گوید: به علی (ع) گفته شد: ای امیرالمؤمنین! چرا رسول خدا(صلى الله عليه و سلم) آن را زورا نامیده است؟ فرمود: «چون جنگ اطراف آن را احاطه خواهد کرد تا آنکه بر آن واقع خواهد شد.» [4]
5- از رسول خدا(ص) روایت شده است: «شهری میان دجله و دجیل، و قطربل و صراة بنا خواهد شد که گنجهای زمین بهسویش روانه شود و در زمین فروخواهد رفت (یعنی بغداد).» [5]
پرسش سیوهشتم در قسمت بعدی مطرح شده است.
پرسش 39:
شیخ كورانی در كتاب خود دربارۀ توافق برای مناظره و مباهله میان او و سید احمدالحسن(ع) سخن به میان آورده است.
شیخ كورانی در كتاب خود دربارۀ توافق برای مناظره و مباهله میان او و سید احمدالحسن(ع) سخن به میان آورده، مینویسد: «او دو نفر را فرستاد و ما تصمیم گرفتیم كسی را برای مناظرۀ با او بفرستیم. من شیخ عبدالحسین حلفی را به تنومه فرستادم. دجال با او مناظره نكرد؛ ولی مباهله را پذیرفت و شط العرب را بهعنوان مكان مباهله تعیین كردند؛ ولی دجال عقبنشینی كرد و حاضر نشد! شیخ عبدالحسین حلفی به حضورم آمد و گفت: متأسفانه او از این مباهله فرار كرد. پرسیدم: چگونه میخواستی با او مباهله كنی؟ گفت: وعده گذاشته بودیم فردای آن روز در شط العرب مباهله كنیم و مكان را معین كردیم و او پذیرفت. من حضور پیدا كردم؛ اما او نیامد و اگر حضور مییافت قصد داشتم شانهام را به شانهاش بچسبانم و به او بگویم: «از خدا بخواه كه از بین ما شخص باطل را هلاک و شخص مُحِق را نجات دهد.» و خودم و او را در شط العرب میانداختم و من یقین داشتم كه نجات خواهم یافت و او غرق خواهد شد.»
پاسخ:
هیچ انسان سالمالعقلی بههیچوجه چنین داستانهای خندهآوری را نمینویسد؛ زیرا حتی دروغ هم باید تا حدودی معقول باشد تا گویندهاش زیاد رسوا نشود.
هرکس كه از نوشتههای سید احمدالحسن(ع) در بیانیهها و كتابهایش آگاهی داشته باشد، بهخوبی میداند كه او تحدی به مناظره را متوجه بزرگان علمای ادیان سهگانه كرده است؛ اما كوچکترها ـمثل كورانیـ اینها باید با انصار سید احمدالحسن(ع) رویارو شوند. حال این شخص كه مرید این كوچکترهاست چه حرفی برای گفتن دارد؟ واقعاً خندهآور است.
تا همین امروز «تحدی علمی» (دعوت به مناظرۀ علمی) همچنان باقی است و سید احمدالحسن(ع) موضوعات دینی و علمی دیگری در زمینههای فیزیک نظری، زیستشناسی تكاملی و دیگر موضوعها معین كرده است.
در خصوص مباهله هم بیانیهای وجود دارد كه سید احمدالحسن(ع) از گذشته صادر كرده و در آن بزرگان علمای ادیان سهگانه را برای مباهله به مبارزه طلبیده است. در اینجا توضیح یک نکته ضروری است.
بزرگان علمای ادیان سهگانه خود را رهبران دین الهی در زمین میخوانند و سید احمدالحسن(ع) به آنها میفرماید امام مهدی(ع) مرا فرستاده است و در نتیجه منصبی كه شما ادعا میكنید از آنِ شما نیست؛ بلكه فقط برای امام مهدی و فرستادۀ اوست. اگر دلایلی را كه بر شما عرضه داشتهام نمیپذیرید و یقین دارید شایستگی مناصبی را كه ادعا میكنید دارید، پس بهیقین خود، عمل و با من مباهله کنید.
پس با چنین تصوری مسئلۀ مباهله آنگونه نیست كه كورانی بیان داشته است؛ اینكه «دری» باشد، گشوده، برای هرکسی که بیاید و برود! این شخصی كه كورانی از او یاد كرده و حتی خود كورانی از جمله مدعیان منصب حجت خدا نیستند (چون او خودش تنها پیرو شخصی دیگر است، نه بیشتر) و در نتیجه مباهله با او بیمعنا خواهد بود.
این را عرض کردم تا فضای کُمِدی كه كورانی به تصویر کشیده است برای شما روشن شود. این دروغی است رسواکننده.
پاورقیها:
- الملاحم و الفتن، ص134.
- بحارالأنوار، ج53، ص14.
- معجم احادیث امام مهدی، ج1، ص303، این کتاب تحت نظارت کورانی گردآوری شده است. آیا وی از گردآوری گروهش آگاه است؟
- تاریخ طبری، خطیب بغدادی، ج1، ص64.
- بحارالأنوار، ج18، ص113.