باز هم حیات خانۀ وحی، نفسش به شماره افتاده است…
آخرین رکن از ارکان هدایت فروریخته و اشکهای دردانههای علی و فاطمه (ع) جاری شده است…
پس از رسولالله(ص)، شیطان با شمشیر سقیفه، دومین رکن هدایت را شکست و فاطمه پس از مدتی کوتاه به پدرش پیوست.
و این بار کوتهبینی یاران علی و بیبصیرتی خوارج، ستون علی را برای همیشه ویران ساخت.
این بیبصیرتی نتیجه اعتمادنکردن به وصیت مقدس رسولالله بود. وصیتی که بارها از کودکی علی(ع) با زبان رسولالله(ص) تأیید شده بود؛ اما امان از دسیسههای شیطان که هر بار با لباسی نو و رنگی نو جلوهای نو از خود نشان میدهد.
و امان از اصحابی که بیماری حسدِ نهفته در وجودشان، آنها را به سرکشی در مقابل ولیالله سوق میدهد.
کسانی که با علی(ع) دشمنی کردند، هیچگاه جایگاه علی را نفهمیدند و هیچگاه دِینی را که علی بر گردنشان داشت ندانستند
آنها حتی جایگاه رسول خدا را نیز نمیدانستند:
پیامبر اکرم(ص)، فاطمه(س) و علی(ع) ارکان هدایت هستند؛ چراکه خلق بهواسطۀ آنها با خداوند روبهرو میشوند. این سه تن، ستونهای حق و هدایتاند.
«الله»، شهر جامع کمالات الهی است که با باب «رحمان» و «رحیم» مزین شده است و اگر بابی جز رحمت بر این شهر بود، سختیها بر اهل زمین چیره میشد.
«ظهور این اسامی در خلق، با محمد و علی و فاطمه است. محمد(ص) تجلیِ الله در خلق و علی(ع) تجلیِ رحمان و فاطمه(س) تجلیِ رحیم در خلق است.
با شهادت پیامبر، رکن اول منهدم شد و با شهادت فاطمه رکن دوم فروریخت؛ ولی این دو، با بقای سومی باقی ماندند، که همان علی(ع) بود.با شهادت علی (ع) رکن سوم نیز ویران شد، و حتی رکن اول و دوم نیز با او منهدم شد؛ از همین رو جبرئیل(ع) فرمود: “تهدمت والله ارکان الهدی” “به خدا سوگند ستونهای هدایت منهدم شد.”»
(سید احمدالحسن(ع)، متشابهات، جلد ۱، پرسش ۹)
پس از شهادت علی بن ابیطالب(ع)، ائمۀ معصوم از فرزندان ایشان، امام و راهنمای امت شدند؛ اما افسوس که این سنت تلخ، همیشه جاری بوده است و ایشان (ع) مادام از جانب امت خویش طرد و کنار گذاشته شدند.