خانه > توهم بی‌خدایی > آیا ادیان ابراهیمی، ریشه در دین سومر و اکد دارند؟!

آیا ادیان ابراهیمی، ریشه در دین سومر و اکد دارند؟!

دین سومر و اکد و ادیان سه‌گانه: اسلام، مسیحیّت و یهودیّت

واقعیت این است که هر کس با تورات، انجیل و قرآن آشنا و از مندرجات لوح‌های گلین سومری نیز مطلع باشد، قطعاً یکی از این دو حکم را که به‌هرحال از یکی از آن‌ها گریزی نخواهد بود، صادر می‌کند:

  1. حکم اول: خاستگاه دین، تألیفات انسان سومری است و تورات و انجیل و قرآن، فقط بازمانده‌ای از دین سومری به شمار می‌رود (آفرینش اولین انسان آدم، داستان هابیل و قابیل، داستان طوفان، گناه، زندگی پس از مرگ، بهشت، جهنم و غیره).
  2. حکم دوم: دین سومری همان دین آدم و نوح (ع) است، ولی به‌صورت تحریف‌شده انتقال یافته و سومریان و اکدیان (بابلی‌ها و آشوری‌ها) نیز به‌صورت تحریف‌شده با آن به عبادت می‌پرداختند؛ و این همان چیزی است که من می‌خواهم بیان کنم.
آیا ادیان ابراهیمی، ریشه در دین سومر و اکد دارند؟
آیا ادیان ابراهیمی، ریشه در دین سومر و اکد دارند؟

داستان‌های سومری در واقع چیزی نیست جز پیشگویی‌های غیبی که آدم آن‌ها را به زمین آورد؛ و اینکه این‌ها همان حکایات فرزندان صالح اوست و آنچه بر آن‌ها می‌گذرد؛ به‌ویژه کسانی که سمبل نشانه‌های مهمی در راه دین هستند، مانند دموزی (فرزند نیکوکار) یا گیلگمش.

«دکتر ساموئل کریمر» متوجه شباهت‌های فراوان مندرجات تورات با الواح سومری شد؛ حتی کار به‌جایی کشید که وی در کتاب‌های خود، فصل‌هایی را برای بیان شباهت‌های موجود بین الواح گِلین سومری و تورات تنظیم کرد؛ به‌عنوان‌مثال: فصل هفدهم (بهشت) نخستین موردی که در شباهت با تورات یافتم. ازدواج مقدس و غزل غزل‌های سلیمان. سومریان از امور دقیق دین الهی شناخت و آگاهی داشتند و به آن عمل می‌کردند؛ از قبیل اعتقاد به رؤیا و اینکه رؤیا کلام خداوند است، توسُّم و اعتقاد به اینکه خدا می‌تواند از طریق هر‌چه که بر آدمی می‌گذرد با وی گفت‌و‌گو کند:

شارل در اساطیر بابل می‌گوید:

اکنون دانستیم که انسان برای خدمتگزاری خدایان آفریده شد و آن‌ها انسان را به خاطر ناچیزترین گناهان مجازات می‌کنند؛ بنابراین بر انسان‌هاست که خواسته‌های آسمان را با وسواس و دقت اطاعت کنند و خواسته‌های خدایان را برآورده سازند. حال چطور دانستند که چگونه بر سر این پیمان بمانند و از خشم خدایان دوری گزینند؟ و اگر خواب‌هایی ببینند ـ‌که خدایان به‌وسیلۀ خواب، آنچه را در ذهن دارند به آن‌ها وحی می‌کنند‌ـ چگونه آن را به‌گونه‌ای تفسیر کنند که رضایت خدایان را در پی داشته باشد؟ این در صورتی است که خوابی در کار باشد؛ اگر خوابی وجود نداشته باشد، چه می‌شود؟

پاسخ: به تأییدات و راهنمایی‌های طبیعی اعتماد و آن‌ها نیز به حقیقت، راهنمایی‌شان می‌کردند؛ بنابراین نه‌فقط به تغییر و تحول ماه باید توجه کلی نشان داد، بلکه شکل و شمایل ابرها را نیز باید با دقت زیر نظر داشت. هر حرکت و انتقال، از خزندۀ زیر چمن گرفته تا سیاره‌های شناور در میدان ستارگان همگی به خواست و ارادۀ الهه -چه خوب باشد و چه بد- اشاره دارد و اینجاست که هنر و علم، نبوغش را آشکار می‌سازد و مشخص می‌کند که این خواست، نیکوست یا نه.

جادوگران می‌بایست دخالت می‌کردند و آمدن بخت فرخنده را شتاب می‌بخشیدند و یا نیروهای خصمانه‌ای که زندگی را تهدید می‌کردند، دفع می‌نمودند. در اینجا مراد از زندگی، حیات عموم مردم نیست بلکه منظور زندگی پادشاهی است که سرنوشت کل امت به او سپرده شده است.

و این پادشاه که خدایان، عِلم را به او سپرده‌اند -همان‌طور که اشاره شد- هفتمین پادشاه از حکومت پیش از طوفان بود و او برحسب سلسلۀ مراتب وراثتی، با خنوخ (ادریس) مطابقت دارد که جایگاه هفتم از سلسلۀ آدم -سلسلۀ پیامبران پیش از طوفان- را به خود اختصاص داده بود. قابل‌ملاحظه است که هیچ‌وجه اشتراکی بین این دو اسم وجود ندارد، هر‌چند اعمال و رفتار آن‌ها دقیقاً یکی است.

حق آن است که گفته شود متن تورات مربوط به هفتمین پیامبر (خنوخ) بسیار کوتاه است که گفته: «خنوخ درحالی‌که رابطۀ نزدیکی با خدا داشت، ناپدید شد؛ زیرا خدا او را برد»؛ و به‌این‌ترتیب خنوخ به قهرمان بخشی از افسانه‌ها تبدیل شد که او را مخترع کتابت، مؤلف اولین کتاب، پدیدآورندۀ علم ستارگان و سیارات یعنی دانش اخترشناسی و تمام فلکیات معرفی نمود؛ بنابراین واضح است و می‌توانیم با فراغ بال قبول کنیم که این اسطورۀ یهودی چیزی نیست جز نقل و یا توسعۀ اسطورۀ کلدانی که پیش‌تر بوده است.
این اسطوره بیان می‌کند که سایر پادشاهان و پیامبران -نیاکان شش‌گانۀ خنوخ و سه جانشین او- صفات مشترکی با هم داشتند که برای ما غیر از شخصیت دهم که در زمان طوفان می‌زیسته است، باقی فاقد اهمیت است.

داستان‌های سومریان مانند دیگر ادیان الهی به‌وضوح از زندگی پس از مرگ حکایت دارد و اینکه خوبان و نیکوکاران به بهشت می‌روند و بدکاران به جهنم.

تأکید شده است که این‌ها پس از مرگ زندگی خواهند کرد ولی در تاریکی مطلق؛ و ایشان را هیچ پاداشی نیست، مگر درصورتی‌که در دار دنیا رفتار خوب در پیش‌گرفته باشند؛ یعنی تقوا. همان‌طور که برای اوم‌ناپیشتی (نوح علیه السلام) اتفاق افتاد یا با اجرای قوانین بین مردم همان‌طور که حمورابی انجام داد.

کتاب قرن، توهم بی‌خدایی، نوشتۀ احمد الحسن

برای کسب اطلاعات بیشتر، به کتاب توهم بی‌خدایی نوشتۀ احمد الحسن مراجعه نمایید.

لینک دانلود کتابتوهم بی‌خدایی(ترجمۀ‌ فارسی):
https://almahdyoon.co/Tavahomelhad.pdf

عربی:
https://almahdyoon.org/arabic/documents/books-saed/wahmilhad.pdf

ترجمه انگلیسی:
http://www.saviorofmankind.com/wp-content/uploads/2019/01/Atheism-Delusion-v01.pdf

همچنین ببینید

آیا فرگشت یک هدف کلان دارد؟

آیا فرگشت یک هدف کلان دارد؟

به قلم: شیث کشاورز امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریه‌ای است که در جامعۀ علمی، …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *