خانه > توهم بی‌خدایی > قسمت بیست‌و‌سوم: بررسی ازدواج فرزندان آدم (ع)، بخش اول

قسمت بیست‌و‌سوم: بررسی ازدواج فرزندان آدم (ع)، بخش اول

علی محمدی هوشیار در صفحۀ ۳۷ مقاله «تو هَم بی‌خدایی» می‌نویسد:

«احمد بصری در صدد آن است تا به نوعی مساله ازدواج و تولید مثل فرزندان آدم (ع) را به نفع فرضیه تکامل حل کند، لذا بر اساس عادت همیشگی‌اش ابتدا علمای ادیان، خاصه علمای شیعه را مورد حمله قرار داده و گفته است: «هویت همسران فرزندان آدم (ع) موضوعی است که بسیاری از کسانی که ادعای نمایندگی دین الهی را دارند، در آن به بیراهه رفته‌اند. آن‌ها علاوه بر اینکه می‌گویند حوا از دنده آدم خلق‌شده، بر این عقیده‌اند که برادران با خواهران خود ازدواج کرده‌اند. نتیجه چنین باوری آن است که این افراد، بشریت را در گام اول نتیجه ازدواج آدم با قسمتی از بدن خودش می‌دانند و در گام دوم ثمره زنای محارم بین برادران و خواهران!»

احمدالحسن در‌این‌باره می‌نویسند:هویت همسران فرزندان آدم ع موضوعی است که بسیاری از کسانی که ادعای نمایندگی دین الهی را دارند،در آن به بیراهه رفته‌اند. آن‌هاعلاوه براینکه می‌گویند حوا از دندۀ آدم خلق شده، براین عقیده‌اند که برادران با خواهران خود ازدواج کرده‌اند. این عقیده در دین یهودیت و مسیحیت موجود بوده و ازآنجا به...

دیدگاه علمای اسلام درباره مساله ازدواج فرزندان آدم (ع)، یک مساله اختلافی است که هر گروه برای اثبات دیدگاه خود به آیات و روایات استناد کرده اند. لذا هیچکدام از علمای اسلام رأی و نظر شخصی خود را در این باره دخیل نکرده‌است».

اولاً از نویسنده می‌پرسیم: منظور وی از حمله به علما چیست؟! آیا او قائل به عصمت علما از خطا، و مصونیت آنان از نقد علمی است؟! چرا نقد علمی را برنتافته و احمدالحسن را که تنها به نقد علمی و آشکار‌ساختن عقاید باطل برخی از آن‌ها پرداخته، به حمله متهم می‌کند؟!

آیا نویسنده، به عصمت علمای ادیان معتقد است و برداشتِ ظنی و اشتباهشان از متون دینی را وحی مُنزل می‌داند؟!

ثانیاً، او می‌گوید:
«هر گروه از علماء برای اثبات دیدگاه خود به آیات و روایات استناد کرده اند. لذا هیچکدام از علمای اسلام رأی و نظر شخصی خود را در این باره دخیل نکرده‌است».

دراین‌باره احمدالحسن در کتاب توهم‌ بی‌‌‌خدایی می‌فرمایند:
«این اشکال را نمی‌توان به ائمۀ اهل‌بیت ع نسبت داد؛ زیرا آن‌ها چنین افتراهایی را بر آدم ع و فرزندانش مردود شمرده‌اند. با این ‌حال متأسفانه برخی مفسران شیعه با این استدلال که به گمان آن‌ها این عقیده با ظاهر قرآن موافقت دارد و در برخی روایات نیز به آن اشاره شده است، آن را درست شمرده‌اند.

این در حالی است که ائمه ع شیوۀ جداسازی حق از باطل به هنگام بروز تعارض در روایات را بیان کرده‌اند. حال چگونه است که این گروه از شیعیان، نسبت به امر تقیه و قاعدۀ “الرشد في خلافهم” (راه درست در مخالفت با آن‌هاست) که ائمه ع بر آن تأکید ورزیده‌اند، غفلت کرده‌اند؟» [1]

اما در خصوص نحوۀ ازدواج فرزندان آدم ع ، احمدالحسن چنین می‌فرمایند:

«… طبق آنچه در روایات آمده، هابیل با حورالعین و قابیل با یک جن ازدواج کرد و این اشاره‌ای به صالح‌بودن زن هابیل و ارتقای روحی او به حورالعین است و همچنین اشاره‌ای است به اینکه زن قابیل بدکردار بود و نفسش از نظر سفاحت و نادانی مانند یک جن بدکردار تنزل کرد.» [2]

همچنین نویسنده در صفحۀ 37 می‌نویسد:
«احمد بصری در صدد آن است تا به نوعی ازدواج و تولید مثل فرزندان آدم (ع) را به نفع فرضیه تکامل حل کند ….».

جناب نویسنده باید بداند که اجتناب از زنای با محارم توسط فرزندان آدم ع نه‌تنها پشتوانۀ علمی دارد، بلکه اهل‌بیت ع نیز بیش از هزار سال پیش، آن را تأیید کرده‌اند و این گفتۀ جدیدی نیست؛ بلکه امروزه یافته‌های علمی، بر کلام اهل‌بیت پیامبر اسلام ص صحه گذاشته‌اند.

و البته این یافته‌های علمی بیش‌ازپیش، جهل و ظلمت ناشی از تکبر منزجرکنندۀ علمای بی‌عمل ادیان ـ‌بالأخص علمای یهود که آغازکنندۀ این تفسیر باطل بودند‌ـ را برای ما مشخص کرده است؛ علمایی که در جهل مرکب به سر می‌برند و با قلم خودشان، پرده از تاریکی درون خود برمی‌دارند، تا اهل خرد آن‌ها را بشناسند.

احمدالحسن در‌این‌باره می‌نویسند:
«هویت همسران فرزندان آدم ع موضوعی است که بسیاری از کسانی که ادعای نمایندگی دین الهی را دارند، در آن به بیراهه رفته‌اند. آن‌ها علاوه بر اینکه می‌گویند حوا از دندۀ آدم خلق شده، بر این عقیده‌اند که برادران با خواهران خود ازدواج کرده‌اند.
این عقیده در دین یهودیت و مسیحیت موجود بوده و از آنجا به مذهب اهل‌سنت انتقال یافته است. نتیجۀ چنین باوری، آن است که این افراد، بشریت را در گام اول نتیجۀ ازدواج آدم با قسمتی از بدن خودش می‌دانند و در گام دوم ثمرۀ زنای محارم بین برادران و خواهران!
این موضوع بهانه‌ای به دست ملحدان پیرو تکامل داده که از مدعیان دین‌داری که به آفرینش دفعی انسان معتقدند، خرده بگیرند؛ زیرا از نظر علمی انسان‌واره‌ها از زنای با محارم اجتناب می‌کرده‌اند؛ حال چگونه ممکن است خداوند انسانی را بیافریند که در بدو آفرینش خود به زنای با محارم اقدام می‌کرده است؟!

این اشکال را نمی‌توان به ائمۀ اهل‌بیت ع نسبت داد؛ زیرا آن‌ها چنین افتراهایی را بر آدم و فرزندانش مردود شمرده‌اند. با این‌ حال متأسفانه برخی مفسران شیعه با این استدلال که به گمان آن‌ها این عقیده با ظاهر قرآن موافقت دارد و در برخی روایات نیز به آن اشاره شده است، آن را درست شمرده‌اند.

این در حالی است که ائمه ع شیوۀ جداسازی حق از باطل به هنگام بروز تعارض در روایات را بیان کرده‌اند. حال چگونه است که این گروه از شیعیان، نسبت به امر تقیه و قاعدۀ “الرُّشْدُ فِی خِلَافِهِمْ” (راه درست در مخالفت با آن‌هاست)[3] که ائمه ع بر آن تأکید ورزیده‌اند، غفلت کرده‌اند؟ ما آرای وارده را بیان خواهیم کرد و سپس واقعیت موضوع را مشخص کرده، به اشکالات پاسخ خواهیم داد.» [4]

امروزه می‌دانیم که ازدواج خویشاوندی عامل بسیار مهمی در بروز اختلال‌های ژنتیکی است و در ادامه برای رد توهم برخی از مفسرین، به توضیح اختلال ژنتیکی و سازوکار طبیعت برای جلوگیری از وقوع آن خواهیم پرداخت.

هر ژن بر روی کروموزوم جایگاه ویژه‌ای دارد که به آن لوکوس گفته می‌شود. آلل در حقیقت ژن کنترل‌کنندۀ یک صفت است که در یک جایگاه مشخص (لوکوس) روی کروموزوم قرار گرفته است.
البته فرم‌های مختلفی از یک ژن می‌توانند در آن جایگاه قرار بگیرند؛ به تعبیر دیگر وقتی دو ژن (مثل ژن چشم آبی و قهوه‌ای) برای به‌دست‌آوردن یک جایگاه واحد روی کروموزوم با هم رقابت می‌کنند، آلل یکدیگر نامیده می‌شوند؛ ازاین‌رو آلل‌هایی که در جایگاه مشابه هم، روی کروموزوم‌های همتا قرار گرفته‌اند یک صفت را کنترل می‌کنند.
مثلاً چروکیدگی یا صاف‌بودن دانه‌های یک گیاه، توسط دو آللی که در جایگاه مشابه هم روی دو کروموزوم همتا قرار گرفته‌اند کنترل می‌شود. بین آلل‌ها سه رابطۀ «غالب و مغلوب»، «غالب ناقص» و «هم‌توان» برقرار است.

برای درک رابطه غالب و مغلوب فرض کنید در یک گیاه دیپلویید (Diploid) تنها یک ژن، رنگ گلبرگ‌ها را تنظیم می‌کند و این گونۀ گیاهی می‌تواند دارای دو گلبرگ به رنگ‌های سرخ و سفید باشد و رنگ سرخ بر سفید چیره (غالب) است؛ آنگاه گیاه با داشتن آلل سرخ بر روی هر دو کروموزوم خود دارای گلبرگ سرخ، با داشتن آلل سفید بر روی هر دو کروموزوم خود دارای گلبرگ سفید، و با داشتن آلل سرخ بر روی یکی از کروموزوم‌ها و داشتن آلل سفید بر روی کروموزوم دیگر باز هم دارای گلبرگ سرخ (به‌دلیل چیرگی صفت سرخی) می‌شود؛ زیرا آلل سرخ غالب است و آلل سفید مغلوب است.

احمدالحسن در‌این‌باره می‌نویسند:هویت همسران فرزندان آدم ع موضوعی است که بسیاری از کسانی که ادعای نمایندگی دین الهی را دارند،در آن به بیراهه رفته‌اند. آن‌هاعلاوه براینکه می‌گویند حوا از دندۀ آدم خلق شده، براین عقیده‌اند که برادران با خواهران خود ازدواج کرده‌اند. این عقیده در دین یهودیت و مسیحیت موجود بوده و ازآنجا به...

در این رابطه بین دو یا چند آللی که روی کروموزوم‌های همتا قرار دارند رابطۀ غالب و مغلوبی وجود دارد؛ یعنی اینکه یکی از آلل‌ها بر دیگری غالب است و اجازه پروتئین‌سازی و تعیین فِنوتیپ[5] را به آلل مغلوب نمی‌دهد. مثلاً صاف یا چروکیده‌بودن دانۀ یک گیاه دیپلوئیدی فقط از طریق دو آلل روی کروموزوم‌های همتا تعیین می‌شود.
درصورتی که آلل مربوط به چروکیدگی همان آلل مغلوب باشد و آلل مربوط به صافی، آلل غالب، اگر روی یکی از کروموزوم‌ها آلل غالب باشد و روی دیگری آلل مغلوب، چون آلل صافی غالب است، دانۀ گیاه صاف می‌شود.
در صورتی که هر دو آلل غالب باشند نیز همان اتفاق می‌افتد و دانه صاف می‌شود و تنها در صورتی که هر دو آلل روی کروموزوم‌های همتا مغلوب باشند دانه چروکیده می‌شود.

بنابراین ژن مغلوب در ژنتیک، آللی است که تنها در صورت وجود ژنوتیپ همسان (هموزیگوت)،[6] فنوتیپ را ایجاد می‌کند و هیچ‌گاه در شرایط ناهمسان (هتروزیگوت) [7] آشکار نمی‌شود و به‌صورت نهفته باقی می‌ماند؛ و ژن غالب، ژنی است که تظاهر آلل دیگر را بر لوکوس مهار می‌کند. اصولاً ژن غالب را با حرف بزرگ (A) و ژن مغلوب را با حرف کوچک (a) نشان می‌دهند؛ پس در حالت غالب و مغلوب، یک آلل (غالب) مانع از بروز آلل دیگر (مغلوب) می‌شود.

احمدالحسن در‌این‌باره می‌نویسند:هویت همسران فرزندان آدم ع موضوعی است که بسیاری از کسانی که ادعای نمایندگی دین الهی را دارند،در آن به بیراهه رفته‌اند. آن‌هاعلاوه براینکه می‌گویند حوا از دندۀ آدم خلق شده، براین عقیده‌اند که برادران با خواهران خود ازدواج کرده‌اند. این عقیده در دین یهودیت و مسیحیت موجود بوده و ازآنجا به...

یکی از انواع اختلال ژنتیکیِ ارثی، اختلال مغلوب نام دارد؛ که موضوع بحث ما در ازدواج خویشاوندی و به‌طور خاص زنای با محارم (ازدواج خویشاوندی درجۀ یک)، در این باره است.

اختلال مغلوب یعنی هم پدر و هم مادر، یک ژن مغلوب دارند و آن را به کودک منتقل می‌کنند.

در اختلال اتوزومی مغلوب، ژن جهش‌یافتۀ مغلوب روی یکی از 22 کروموزوم‌ غیرجنسی (اتوزوم‌ها) قرار دارد. برای اینکه یک اختلال اتوزومی مغلوب به ارث برسد، باید هر دو نسخۀ ژن فرزند، جهش‌یافته (مغلوب) باشد.
فرد «حامل» شخصی است که ظاهراً سالم است ولی یک نسخه از ژن جهش‌یافته (مغلوب) را دارد و نسخۀ دیگر ژن طبیعی است. در صورتی که دو فردِ حامل ژن مغلوب ازدواج کنند و بچه‌دار شوند، 25‌درصد احتمالِ داشتن یک فرزند سالم با دو نسخۀ طبیعی ژن، 50‌درصد احتمال داشتن فرزند سالم که حامل ژن جهش‌یافته است و 25‌درصد احتمال داشتن فرزندی بیمار با دو ژن جهش‌یافته مغلوب را دارند.

احمدالحسن در‌این‌باره می‌نویسند:هویت همسران فرزندان آدم ع موضوعی است که بسیاری از کسانی که ادعای نمایندگی دین الهی را دارند،در آن به بیراهه رفته‌اند. آن‌هاعلاوه براینکه می‌گویند حوا از دندۀ آدم خلق شده، براین عقیده‌اند که برادران با خواهران خود ازدواج کرده‌اند. این عقیده در دین یهودیت و مسیحیت موجود بوده و ازآنجا به...

بنابراین هرچقدر درجۀ خویشاوندی نزدیک‌تر باشد خطر بیماری‌های ژنتیکی بیشتر می‌شود؛ در حالی که این احتمال در ازدواج‌های غیرخویشاوندی (با افراد غریبه) کمتر است.

در جوامع انسانی به پیوندهای ژنتیکی (خونی) یا سببی (از راه ازدواج بستگان دیگر)، یا بر اساس تعلق به گروهی خاص و قبول پایگاه اجتماعی خاص، خویشاوندی می‌گویند.

که در اینجا منظور ما خویشاوندان نَسَبی (خونی) است که از تولد فرزندان از پدر و مادر (یا در مواقع بکرزایی صرفاً از مادر) حاصل شود یا دو نفر که از یک منشأ به وجود آمده باشند؛ بنابراین خانواده را از این دیدگاه می‌توانیم یک گروه خویشاوند بنامیم.

اما نکته قابل‌توجه آن است که ازدواج خویشاوندی یا درون‌زایی برحسب درجۀ خویشاوندی متفاوت است که سه درجۀ آن عبارت‌اند از:
درجۀ یک: پدر، مادر، فرزند، برادر و خواهر (مانند ازدواج برادر و خواهر یا ازدواج پدر یا مادر با فرزند)
درجۀ دو: عمو، دایی، عمه و خاله، برادرزاده و خواهرزاده (مانند ازدواج دایی با خواهرزاده)
درجۀ سه: پسرعمو، دخترعمو، پسرخاله، دخترخاله، پسردایی، دختردایی، پسرعمه و دخترعمه. (مانند ازدواج پسرعمو ـ دخترعمو و دخترخاله ـ پسرخاله)

در ازدواج خویشاوندی درجۀ یک و دو، به‌دلیل تشابه ژنی زیاد، خطر تولد فرزند مبتلا به اختلالات ژنتیکی[8] زیاد است.

و شایان‌ذکر است تشابه ژنی در خویشاوندان درجۀ یک هم‌نیا (والد مشترک دارند)، یعنی برادر و خواهر بیشتر از سایر خویشاوندان است و در بین هم‌نیاها جفت‌های دوقلوی یکسان (همسان) بیشترین حد مشترک خویشاوندی را دارند (خویشاوندی=1).

ازدواج خویشاوندی موقعیت‌های ژنتیکی می‌آفریند که در سایر ازدواج‌ها معمولاً پیش نمی‌آید. دلیل آن هم افزایش احتمال به اشتراک گذاشته‌شدن ژن‌هایی است که صفات نهفته را آشکار می‌کنند.

اصلی در ژنتیک وجود دارد که می‌گوید: هرچقدر شباهت زوج (دو فرد که با هم ازدواج کرده‌اند) بیشتر باشد، بقای نسل آن‌ها بیشتر به خطر می‌افتد.

وقتی اهمیت موضوع بیشتر می‌شود که بدانیم:
«احتمال مشترک بودن ژن‌ها در خویشاوندان نزدیک (درجۀ یک مثل خواهر و برادر) بیش از حدِ متوسط است.» [9]

به عبارتی مشکل ناشی از ازدواج خویشاوندان نزدیک (درون‌زایی) با اختلال ژنتیکی مغلوب مرتبط است. یک اختلال احتمالی می‌تواند به‌کمک نسخۀ دوم سالم برطرف شود؛ اما در صورتی‌ که والدین خویشاوند باشند، احتمال اختلال در هر دو نسخه بسیار بالاست؛ زیرا در این نوع ازدواج‌ها احتمال اینکه بیماری‌های ارثی مغلوب، خودشان را نشان دهند بیشتر می‌شود.

امروزه رابطه درون‌زایی (حاصل تولیدمثل دو والد دارای ویژگی‌های ژنتیکی بسیار نزدیک) و باروری، ثابت‌شده است و مضرات این رابطه وقتی بیشتر می‌شود که قرابت‌های ژنتیکی بیشتر شود.

«اغلب به این نکته توجه شده است که به‌دلیل پیامدهای نامطلوب بیولوژیکی، رابطۀ بین اعضای خانواده از لحاظ اخلاقی نادرست است.» [10]

«تمایل کاهش‌یافتۀ فرزندان خویشاوند (هم‌خون) به‌علت افزایش احتمال ترکیب مضر آلل‌های مغلوب هموزیگوت و قابلیت افزایش ایجاد بیماری در موجود زنده است.» [11]

بنابراین واضح است احتمال بروز مشکل و بیماری‌های ژنتیکی در زنای با محارم (خویشاوندان درجۀ یک) خیلی بیشتر است.

«فرزندان حاصل از روابط بستگان درجۀ یک، 17 تا 40‌درصد بیشتر از فرزندان متولد‌شده از روابط غیرخویشاوندی، از بیماری یا مرگ‌ومیر رنج می‌برند.» [12]

پروفسور ریچارد داوکینز در‌این‌باره می‌نویسد:
تعدادی از ژن‌های من در کل جمعیت نادر است و شما هم ژن‌هایی دارید که در کل جمعیت کمیاب است. در واقع احتمال اینکه هر دوی ما دارای ژن‌های کمیاب یکسانی باشیم بسیار کم است؛ اما احتمال اینکه خواهر من دارای همان ژن‌های کمیابی باشد که در من است، کم نیست؛ و همین اندازه احتمال دارد خواهرتان در یک ژن کمیاب با شما شریک باشد. در این موارد، احتمال دقیقاً 50‌درصد است و توضیح آن مشکل نیست.

فرض کنید شما یک نسخه از ژن G دارید و باید آن را از پدر یا مادرتان گرفته باشید. فرض می‌کنیم پدرتان این ژن را به شما داده است؛ بنابراین باید در هر سلول معمولی بدنش یک نسخه از این ژن G وجود داشته باشد.
خب حالا به‌یاد بیاورید که وقتی مردی یک اسپرم می‌سازد، نیمی از ژن‌های خود را در آن پخش می‌کند؛ بنابراین به احتمال 50‌درصد در آن اسپرمی که خواهر شما را ساخته است، ژن G وجود داشته است. از طرف دیگر اگر شما ژن G را از مادر خود گرفته باشید، باز هم به احتمال 50‌درصد خواهرتان هم این ژن را دریافت کرده است.
این یعنی اگر شما 100 خواهر و برادر داشتید، حدوداً 50‌درصد هر ژنِ خاص و کمیابی که دارید در بدن هریک از خواهر یا برادرهای شما وجود دارد.» [13]

حال که از معایب ازدواج‌های خویشاوندی (به‌ویژه از نوع درجۀ یک) مطلع شدیم به بررسی راهکارهای بیولوژیکیِ تکامل‌یافته برای مقابله با آن‌ها می‌پردازیم.

یکی از سازوکارهای طبیعت برای جلوگیری از انقراض جانداران، حفظ تنوع ژنتیکی در جمعیت است. تنوع ژنتیکی از کنار هم قرار‌گرفتن آلل‌های مضرِ مغلوب به‌صورت هموزیگوت و بیماری و مرگ‌ومیر ناشی از آن جلوگیری کرده و همچنین باعث می‌شود جانداران در برابر خطرات محیطی، مقاومت‌های متفاوت داشته باشند و به این ترتیب در اثر بحران‌های احتمالی کل جمعیت از بین نرفته و منقرض نشوند.

پستانداران، بسیاری از حیوانات دیگر و همچنین گیاهان پیشرفته، مکانیسم‌های تکامل‌یافته‌ای برای جلوگیری از درون‌زایی دارند. بعضی از آن‌ها مانند گیلاس، حتی مکانیسم بیوشیمیایی دقیقی را به وجود آورده‌اند تا اطمینان حاصل شود که گل‌های خود را نمی‌توانند توسط خودشان یا افراد دارای ژنتیک بسیار مشابه بارور کنند.

اکثر حیواناتِ دارای زندگی گروهی (مانند شیرها، پرندگان و سگ‌ها)، نرهای جوان را از گروه خارج می‌کنند تا از جفت‌گیری آن‌ها با ماده‌های خویشاوند جلوگیری کنند.

انسان‌ها تابوهای[14] بسیار قوی علیه جفت‌گیری با خویشاوندان دارند. حتی مگس‌های سرکه ظاهراً یک مکانیسم اساسی برای جلوگیری از درون‌زایی بیش از حد دارند. آن‌ها حتی در یک جمعیت بسته، تنوع ژنتیکی بیشتری را نسبت به جفت­گیری تصادفی نشان می­دهند.» [15]

«چرا موجودات زنده از درون‌زایی اجتناب می­کنند؟

از آنجا که به‌طور کلی، درون‌زایی برای یک جمعیت یا یک ارگانیسم به‌کلی مضر است.

در اینجا اصطلاحی تحت عنوان رکود (تنزل) درون‌زایی[16] مطرح می­شود که با وجود مطالعات بسیار، به‌طور جزئی درک می­شود.

تصور می‌شود که رکود درون‌زایی در ابتدا با جمع‌آوری بسیاری از جهش‌های زیان‌آور که تعدادی از آن‌ها کشنده و همه کاهش‌دهندۀ تناسب[17] جمعیت هستند، ایجاد شود. به‌طور معمول، در یک جمعیت تولیدمثل‌کننده با غیرخویشاوندان، این آلل‌ها با حضور آلل‌های خوب در جمعیت انتخاب، مخفی یا اصلاح می‌شوند.

ما عموماً تصور می‌کنیم که جهش تنها در یک زمان طولانی رخ می‌دهد. این قطعاً برای ژن‌های فردی و انواع خاصی از جهش­ ها صادق است. با این‌ حال دانشمندان میزان جهش در انسان، شامپانزه و گوریل را اندازه‌گیری کرده‌اند و کشف کردند که تقریباً 2/4 جهش / فرد / نسل است ]یعنی تعداد 2/4 جهش در هر فرد از هر نسل رخ می‌دهد که می‌تواند مضر یا مفید باشد.[، که بر پروتئین‌های نهایی واقعی کدگذاری‌شده توسط ژن‌ها تأثیر می‌گذارد.

از همۀ این جهش‌ها، در حدود 5/1 جهش، زیان‌آور است؛ به‌عبارت دیگر در صورت هموزیگوت‌بودن باعث آسیب به جاندار می‌شود. دانشمندانی که اين تحليل را انجام دادند، احتمال می­دهند که تعداد آن‌ها به چند دلیل معتبر به‌طور مصنوعی پايين باشد و برآورد می­شود که تعداد واقعی ممکن است به 3 جهش بدخيم در هر فرد در هر نسل نزدیک‌تر باشد.

پس چگونه ما به هزاران بیماری ژنتیکی مبتلا نیستیم؟

پاسخ ساده است. به دلیل تولیدمثل جنسی و درهم‌آمیختن آلل­های ژن­ها، که بر اثر جفت‌گیری غیرخویشاوندان رخ می‌دهد.

زمانی که این درهم­ آمیختگی به‌دلیل شباهت آلل­های هر دو والد نمی­تواند رخ بدهد، نتیجه رکود ناشی از درون‌زایی خواهد بود. که ممکن است بلافاصله رخ ندهد و در طی چند نسل آینده در یک نژاد مشاهده شود.

رکود درون‌زایی شامل انواع مختلفی از نقایص فیزیکی و سلامتی می­شود. هر جاندار حاصل درون‌زایی مبتلا به بسیاری از این نقایص و نه همۀ آن­هاست:

شیوع بالای بیماری‌های ژنتیکی پس از زایمان
کاهش باروری از طریق کاهش میزان زایمان و زیست‌پذیری اسپرم
افزایش نقص مادرزادی مانند کریپتورکیدیسم، نقایص قلبی، شکاف کام
کاهش وزن هنگام تولد
مرگ‌ومیر نوزادان
نرخ رشد کندتر
اندازه کوچک­تر بالغین
از‌دست‌دادن عملکرد سیستم ایمنی بدن.» [18]

«در میان پریمات­ها و اکثر پستانداران، یک تحریم بزرگ در برابر روابط بین خویشاوندان درجۀ یک (برای مثال والدین با فرزندان یا خواهر و برادر) وجود دارد. اجتناب از زنای با محارم[19] به‌عنوان یک مکانیسم تکاملی برای جلوگیری از باقی‌ماندن آلل­ها و فنوتیپ‌های نامطلوب در جمعیت مطرح می­شود.» [20]

«بیتسون نشان داد که بلدرچین‌ها ترجیح می‌دهند با ماده‌های غیرخویشاوند جفت‌گیری کنند، نه با بلدرچین‌هایی که با آن‌ها رشد کرده‌اند.» [21]

«در گیاهان نیز یک RNA کوچک غیرکدکننده تفاوت‌هایی را در حالت غالب ژن واسطه‌گری می‌کند که از درون‌زایی در گیاهان جلوگیری می‌کند.» [22]

ریچارد داوکینز در کتاب ژن خودخواه می‌نویسد:
«در آمیزشِ با محارم، مثل آمیزش عضو‌های دو گونۀ مختلف، احتمال نتایجِ آسیب‌دیده وجود دارد؛ زیرا در آن، ژن کشنده و نیمه‌کشندۀ مغلوب خود را نشان می‌دهد.» [23]

نتیجۀ درون‌زایی به‌صورت بروز صفات مغلوب که می‌توانند مضر باشند، دیده می‌شود؛ و این نوع ازدواج‌ها منجر به افزایش میزان مرگ‌های جنین و اختلال‌های ژنتیکی در انسان‌ها و دیگر گونه‌هایی می‌شود که به‌طور معمول برون‌زایی[24] (ازدواج غیرخویشاوندی) دارند.

اما سؤالی پیش می‌آید که طبیعت برای جلوگیری از کنار هم قرار‌گرفتن این آلل‌های مضر و مغلوب به‌صورت هموزیگوت و بروز صفات مضر چگونه عمل می‌کند؟

ادامه دارد …

—————-
1. احمدالحسن، کتاب توهم بی‌خدایی، ص۱۷۵.

  1. 2. کتاب جواب المنیر۲،سؤال۱۴۸
  2. 3. برای آگاهی بیشتر و مطالعۀ روایات دستور به مخالفت با عامه در هنگام تعارض روایات، به کتاب وسائل‌الشیعه، جلد 27، باب جمع بین احادیث مراجعه کنید؛ مثلاً در کتب شیعه روایتی از امام جعفر بن محمد صادقg نقل شده است با این مضمون: «روایاتی را که در تأیید روایات عامه (اهل تسنن) است، رها کنید؛ چراکه راه درست در مخالفت با آن‌هاست.» (مترجم)
  3. 4. احمدالحسن، کتاب توهم بی‌خدایی، ص175
  4. 5. خصوصیات قابل‌مشاهده یا صفت یک جاندار است و در اصل شکل یا خواص ظاهری یک ژن است؛ مثلاً ژنوتیپ AA قد بلند، در اینجا قد بلند فنوتیپ است.
  5. 6. Homozygote
  6. 7. Heterozygote
  7. 8. برای مثال اختلالات ژنتیکی ناشی از ازدواج‌های خویشاوندی مهم‌ترین دلیل تولد کودکان معلول است.
  8. 9. ریچارد داوکینز، کتاب ژن‌های خودخواه، ص145.
  9. 1 Bittles, Alan H. Consanguinity in context. Vol. 63. Cambridge University Press, 2012.
  10. 1 Bittles, Alan H., and James V. Neel. “The costs of human inbreeding and their implications for variations at the DNA level.” Nature genetics 8.2 (1994): 117.
  11. 1 Aoki, Kenichi. “Avoidance and prohibition of brother–sister sex in humans.” Population Ecology 47.1 (2005): 13-19.
  12. 1 ریچارد داوکینز، ژن‌های خودخواه، ص147
  13. 1 تحریم اجتماعیِ یک عمل یا یک کلمه به‌طور رسمی.
  14. 1 مفهوم آنچه نویسنده در این سطور نگاشته، این است که: اگر مگس‌های سرکه به‌صورت کاملاً تصادفی و بدون وجود ترجیح خاصی با یکدیگر جفت‌گیری داشتند، احتمال جفت‌گیری با خویشاوندان بیشتر بود؛ اما تنوع ژنتیکی جمعیت‌های مگس سرکه نشان‌دهندۀ تنوع بیشتری است که از وجود بازدارنده‌هایی در برابر جفت‌گیری با خویشاوندان حکایت دارد.
  15. 1 Inbreeding depression
  16. 1 fitness
  17. 1 http://helorimer.people.ysu.edu/inbred.html
  18. 1 incest
  19. 2 Pusey, Anne. “Mechanisms of inbreeding avoidance in nonhuman primates.” Pedophilia. Springer, New York, NY, 1990. 201-220.
  20. 2 https://carta.anthropogeny.org/moca/topics/incest-avoidance
  21. 2 www.nature.com/articles/466926a
  22. 2 ریچارد داوکینز، ژن خودخواه، ص240.
  23. 2 outbreeding

همچنین ببینید

آیا فرگشت یک هدف کلان دارد؟

آیا فرگشت یک هدف کلان دارد؟

به قلم: شیث کشاورز امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریه‌ای است که در جامعۀ علمی، …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *