در روايات اسلامی آنچنان مقام و منزلتی برایمنتظران موعود برشمرده شده که گاه انسان را به تعجب وا میدارد که چگونه ممکن است عملی که شايد در ظاهر ساده جلوه کند از چنين فضيلتی برخوردار باشد. البته توجه به فلسفه انتظار و وظايفی که براي منتظران واقعی آن حضرت برشمرده شده، سرّ اين فضيلت را روشن میسازد. در اينجا به پارهای از فضائلی که برای منتظران قدوم، حضرت بقيه الله الاعظم برشمرده شده، اشاره میکنیم:
1- امام سجاد(علیهالسلام) منتظران را برترين مردم همه روزگاران برمیشمارند:
… اِنَّ اهلَ زَمانِ غَيبَهِ القائِلُونَ بِاِمامَتِهِ المُنتَظرونَ لِظُهُورهِ افضَلُ مِن کُلِّ اهلِ زَمانٍ. (محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 52، ص122، ح4.)
آن گروه از مردم عصر غيبت امام دوازدهم که امامت او را پذيرفته و منتظر ظهور او هستند برترين مردم همه روزگاران هستند.
2- شيخ صدوق در کتاب کمالالدین از امام صادق(علیهالسلام) روايت کرده که آن حضرت به نقل از پدران بزرگوارشان- که بر آنها درود باد- فرمود:
المُنتَظَرُ لَاَمرِناَ کَالمُتِشَحِّطِ بِدَمِهِ في سبيلِ اللهِ. (ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين(شيخ صدوق)، کمالالدین و تمام النعمه، ج 2، ص 645، ح 6.)
منتظر امر (حکومت) ما، بسان آن است که در راه خدا به خون خود غلتيده باشد.
3- در همان کتاب به نقل از امام صادق(علیهالسلام) روايت ديگري به اين شرح در فضيلت منتظران وارد شده است:
طُوبي لِشيعَهِ قائِمِناَ المُنتَظِرينَ لِظُهُورهِ في غَيبَتِهِ وَ المُطيعينَ لَهُ في ظُهُورِهِ اُولئکَ اَولياءُ اللهِ الَّذِينَ لَا خَوفٌ عَلَيهِم وَ لا هُم يَحزَنُونَ (همان، ج 2، ص 357، ح 54.).
خوشا به حال شيعيان قائم ما که در زمان غيبتش چشم به راه او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار او، آنان اولياء خدا هستند، همانها که نه ترسي برايشان هست و نه اندوهگين میشوند.
با مشاهده روايات ياد شده ممکن است براي بسياري اين پرسش پيش بيايد که چرا انتظار از چنين فضيلت برجستهای برخوردار است؟ براي رسيدن به پاسخ مناسبي براي اين پرسش چند نکته اساسي را بايد مورد توجه قرار داد:
مقصود از انتظار فرج، انتظار دگرگونی مثبت و گسترده در زندگی بشر و زدوده شدن ناکامیها و نابسامانیها از چهره غمزده جامعه انساني است و پيروزي حکومت عدالتگستر و معنویتگرای مهدوي بر دولتهای شرک و کفر و ستم است. پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله) آن را برترين اعمال و عبادات میداند: ((انتظار فرج از جانب خداي بلندمرتبه، برترين عمل امت من است))
انتظار فرج، در واقع نوعي آمادگي و استقبال از نیکیها است. آمادگي براي تلاش و حرکتي مداوم و کوششي خستگیناپذیر همراه با تهذيب نفس، پاک زيستن، حقخواهی و دور ماندن از زشتیها و آلودگیها … . بر اين اساس انتظار فرج، فراتر از انتظار معمولي است؛ يعني انتظاري همراه با آگاهي، بصيرت، درايت، معنويت، آمادگي، حقگرایی، عدل خواهی و … به عبارت روشنتر، انتظار فرج، شناختن رهبر و امام حق و انتظار یاری رساندن به او است. چنين شخصي در غيبت امام، چنان رفتار میکند که گويا در زمان ظهور و حضور او زندگي میکند. به همين جهت شيعه تمامي دشواریها و کاستیها را پشت سر نهاده و از خطر انقراض و زوال به دور مانده است. اين نوع انتظار است که دارای فضيلت و ارزش بیشماری است.از مهمترین رازهاي نهفته بقاي تشيع همين روح انتظاري است که کالبد شيعه را آکنده ساخته و پیوسته او را به تلاش، کوشش، جنبش و جوشش وا میدارد.
بنابراين اگر «انتظار» را از مکتب شيعه بگيريم تفاوت چنداني ميان اين مکتب و ديگر مکاتب باقي نخواهد ماند؛ البته انتظار به همان مفهوم درست آن؛ يعني اميد به ظهور و قيام عدالتگستر دوازدهمين امام معصوم از خاندان پيامبر اکرم، صلي الله عليه و آله؛ همانکه در حال حاضر حجّت خدا، واسطه فيض الهي، زنده و شاهد و ناظر اعمال شيعيان خود و فريادرس آنها در گرفتاري و ناملايمات است.
تفسیرهای نادرست از فرهنگ مهدویت
از آسیبهای مهم در فرهنگ مهدویت، تفسيرها و برداشتهای نادرست از موضوعات اين فرهنگ اسلامي است. درک و دريافت غلط از مفهوم « انتظار» سبب شده است بعضي گمان کنند که چون اصلاح جهان از فساد به دست امام عصر (علیهالسلام) خواهد بود، در برابر تباهیها و ناهنجاریها هيچ وظیفهای نداشته و بايد بیتفاوت بود و دست روي دست گذاشت چرا که همهچیز بر عهدهی ايشان است.
1- افرادي که انتظار فرج را به نشستن در مسجد، حسينيه، منزل و دعا کردن براي فرج میدانند، اینها مردم صالحي هستند که به تکاليف شرعي خود عمل میکنند لکن به فکر اين نيستند که براي فرج کاري بايد کرد.
2- بعضي ديگر انتظار فرج را اینگونه معنا میکنند که ما به اينکه در جهان و بر ملت چه میگذرد، کار نداشته باشيم. تنها تکاليف خود را ادا کنيم تا حضرت بيايند و ان شاء الله همهچیز را دنبال کنند.
3- عدهای نيز ميگويند عالم بايد پر از معصيت بشود تا حضرت بيايند، ما نبايد امر به معروف و نهي از منکر کنيم تا گناه زياد و فرج نزديک شود.
4- يک دسته هم از اين فراتر رفته و ميگويند: بايد به گناه دامن زد، بايد مردم را دعوت به گناه کرد تا دنيا پر از ظلم و جور بشود و حضرت تشريف بياورند.
انتظار واقعي، آمادهباش و کسب آمادگیهای لازم براي رسيدن به اهداف و خواستههای موردنظر است. انتظار، تنها يک حالت روحي نيست، بلکه با توجه به رواياتي که آن را «افضل الاعمال» يا «احب الاعمال» میدانند، يک حالت روحي جريان يافته و شکلگرفتهای است که از معرفت برخاسته و به اقدام و عمل میانجامد.