این روزها یادآور حسین(ع) است. یادآور فداشدنش برای عرش خدا، یادآور فداشدنش برای امامان، محمد(ع) و احمد(ع)؛ و چه خوب است بحثی را از کتاب مقدس دربارۀ این موضوع داشته باشیم و اشارات کتاب مقدس را دربارۀ او (ع) یاد کنیم، انشاءالله.
در آغاز، در کتاب «توقفگاههایی برگزیده از چشماندازهای سومر و اَکِد»، توقفگاه چهارم نوشتۀ سید احمدالحسن میخوانیم:
«سومریان یا اکدیان هزاران سال بر دُموزی (دمو: فرزند، زی: نیکوکار) گریستند و مویه کردند.
گریهوزاری سرزمین بینالنهرین بر دموزی تا زمان حزقیال نبی ادامه یافت.
در تورات نقل شده است که ساکنان بینالنهرین بر تموز (دموزی) نوحهسرایی میکردند:
(سپس گفت بیا تا گناهان بدتر از اینها را به تو نشان دهم * آنگاه مرا به دروازۀ شمالی خانۀ خداوند آورد و زنانی را نشان داد که آنجا نشسته بودند و بر تموز گریه میکردند * خداوند به من فرمود: آیا این را میبینی، ای فرزند آدم؟ ولی از این بدتر را هم به تو نشان خواهم داد * سپس مرا به حیاط داخلی خانۀ خداوند آورد. آنجا در کنار دروازۀ خانه، هیکل خداوند و بین ایوان و قربانگاه، در حدود بیستوپنج مرد پشت به هیکل خداوند و رو به مشرق، در شرق، آفتاب را سجده میکردند).[کتاب مقدس، عهد عتیق، سِفر حزقیال ۸: ۱۳ تا ۱۶]
عملی که در اینجا گناه و پلیدی خوانده شده، همان قتل تموز (دموزی) است که آن زنان را به گریه و مردان را کنار قتلگاهش به سجده واداشته است.» پایان نقلقول.
پس در اینجا نگریستیم که ذکر امام حسین(ع) در کتاب حزقیال نبی که هم یهودیان و هم مسیحیان به آن ایمان دارند، آمده است.
حتی میتوانیم در کتاب دیگری که هم مسیحیان و هم یهودیان به آن ایمان دارند، ذکر ایشان را بیابیم؛ آیا میدانید کدام کتاب؟ بله! کتاب ارمیای نبی!
• ذبیحهای نزد رود فُرات
در کتاب ارمیای نبی، فصل ۴۶، آیۀ ۱۰ میتوانیم ارتباط بین روز انتقام یهوه صبایوت (خدای لشکرها) ـکه همان منجی استـ را با ذبیحهای که نزد رود فرات است، بیابیم:
(زیرا که آن روز روز انتقام خداوند یهوه صبایوت است که از دشمنان خود انتقام بگیرد. پس شمشیر هلاک میکند، سیر میشود و از خون ایشان مست میگردد؛ زیرا خداوند یهوه صبایوت در زمین شمال، نزد نهر فرات ذبحی دارد).
همان طور که انشاءالله میدانید، عبارت «خداوند» که در این ترجمه وجود دارد با عبارت «خدا» متفاوت است؛ در نسخۀ عربی مسیحی (اِی وی دی AVD) میخوانیم:
(فَهَذَا ٱلْيَوْمُ لِلسَّيِّد رَبّ ٱلْجُنُود يَوْمُ نَقْمَةٍ لِلِٱنْتِقَام مِنْ مُبْغِضِيهِ، فَيَأْكُلُ ٱلسَّيْفُ وَيَشْبَعُ وَيَرْتَوِي مِنْ دَمِهِمْ. لِأَنَّ لِلسَّيِّد رَبّ ٱلْجُنُود ذَبِيحَةً فِي أَرْض ٱلشِّمَال عِنْدَ نَهْر ٱلْفُرَاتِ).
و میتوانیم این آیه را اینگونه نیز بخوانیم:
(زیرا این روز، برای سید، «پروردگار سپاهیان» روز کیفر است؛ برای انتقام از دشمنانش. پس شمشیر، میخورد، سیر میشود و از خون ایشان سیراب میگردد؛ زیرا سید، «پروردگار سپاهیان» در زمین شمال نزد نهر فرات ذبحی دارد).
پس این سید یا منجی، روز انتقامی دارد؛ اما چرا؟ زیرا نزد رود فرات قربانیای دارد؛ اما سؤال: این قربانیِ نزد رود فرات چهکسی است؟
دکتر علاء سالم، در کتاب «احمد موعود» فرمود:
«آن قربانی عزیزی که خواستار انتقام خونش است جدش حسین(ع) است که در کربلا در کنار رود فرات به شهادت رسید؛ بنابراین امام مهدی(ع) در دعای ندبه به ما یاد میدهد که در یاد فرزند قائمش احمد، سوگواری کنیم و بخوانیم: (کجاست خواهندۀ حق پیامبران و فرزندان پیامبران، کجاست خواهندۀ خون کشته در کربلا) و چون کربلا در شمال بصره قرار گرفته، پس این بدین معناست که محل سکونت و جایی که از آن شروع میکند در جنوب کربلا خواهد بود.»
پس تا اینجا چه نکات مهمی را یافتیم؟
یافتیم که در موقعیت شمالی نسبت به مکان منجی، قربانیای کنار رود فرات وجود دارد و او امام حسین(ع) است که در کربلا به شهادت رسید؛ پس اگر کربلا در موقعیت شمالی نسبت به مکان منجی قرار دارد، نجاتدهنده در جنوب کربلاست یا بهعبارت دیگر منجی از آنجا خواهد آمد!
• منتقم از بصره میآید
دکتر علاء سالم در ادامه، متنی را از کتاب اشعیا تقدیم کرد؛ یعنی آیۀ اول از فصل ۶۳ از این کتاب را که از مکانی که منجی از آن میآید سخن به میان آمده است؛ مکانی در جنوب کربلا! در این آیه میخوانیم:
(این کیست که از ادوم با لباس سرخ از بصره میآید؟ یعنی اینکه به لباس جلیل خود ملبّس است و در کثرت قوّت خویش میخرامد؟ من که به عدالت تکلم میکنم و برای نجات، زورآور هستم).
در حقیقت از طریق کتاب مقدس مشخص میشود که بصره، در جنوب کربلا، همان مکانی است که انتقامگیرنده یا همان سید از آنجا میآید؛ متن بعدی بهخصوص آیۀ ۴ این ادعا را ثابت میکند که نجاتدهندهای که از بصره میآید همان سیدی است که از جنوب کربلا میآید و روز انتقامی دارد؛ چراکه در این آیه بهوضوح بیان شده است که او روز انتقامی دارد که علتش با توجه به آنچه پیشتر تقدیم شد، روشن است:
(۲ چرا لباس تو سرخ است و جامۀ تو مثل کسی که چرخشت را پایمال کند؟ ۳ من چرخشت را تنها پایمال نمودم و احدی از قومها با من نبود و ایشان را به غضب خود پایمال کردم و به حدّت خشم خویش لگدکوب نمودم و خون ایشان به لباس من پاشیده شده، تمامی جامۀ خود را آلوده ساختم. ۴ زیرا که روز انتقام در دل من بود و سال فدیهشدگانم رسیده بود).
پیوستگی آیات بسیار قابلتأمل است!
جالب این است که صفات این شخص که با لباس خونین از «بصره» میآید، منطبق بر همان «سوار بر اسب سفید» در کتاب مکاشفه است! در فصل ۱۹ از این کتاب، در آیۀ ۱۱، نکتهای دربارۀ این شخص وجود دارد و این نکته در نسخههای مسیحیان عربزبان بسیار روشنتر است؛ بهطور مثال در نسخۀ AVD میخوانیم:
(ثُمَّ رَأَيْتُ ٱلسَّمَاءَ مَفْتُوحَةً، وَإِذَا فَرَسٌ أَبْيَضُ وَٱلْجَالِسُ عَلَيْه يُدْعَى أَمِينًا وَصَادِقًا، وَبِٱلْعَدْل يَحْكُمُ وَيُحَارِبُ).
و اگر بخواهیم برخی عبارات ترجمۀ قدیم فارسی را بر طبق متن این نسخۀ عربی تغییر دهیم، میتوانیم آن را اینگونه بخوانیم:(و دیدم آسمان را گشوده و ناگاه اسبی سفید که سوارش «امین» و «صادق» خوانده میشود و به عدل داوری و جنگ میکند).
این دو وصف، یعنی «صادق» و «امین» همان اوصافی است که سید احمدالحسن را با آن خطاب قرار میدادند؛ ایشان در بخشی از خطبۀ حج فرمودند: «… و آنانى كه عهد را شكستند، مىگفتند: رؤیا و مكاشفه از جن است و معجزه، سحر است؛ و تا دیروز مرا “صادقالأمین” میخواندند و امروز مرا ساحر كذاب میخوانند؛ پس به خانۀ خویش بازگشتم و امر خود را به خدا سپردم و به محبوبم… .»
و شایانذکر است که این سوار بر اسب سفید همان برّه در کتاب مکاشفۀ یوحنای رسول است؛ همان که اوصافش منطبق بر شخصیت «مهدی اولِ» مذکور، در وصیت مقدس پیامبر اسلام(ص) است (ر.ک. احمدالحسن، کتاب نامۀ هدایت).
در نتیجه منتقم خون حسین(ع) از بصره میآید و «صادق» و «امین» خوانده میشود و او همان برّهای است که شخصیتش مطابق با شخصیت مهدی اول یا احمد است.
پس تا اینجا مشخص شد که ذکر امام حسین(ع) و سید احمدالحسن که از بصره آمده، بهدقت در پیشگوییهای کتاب مقدس توصیف شده است.
• حسین (ع) در کلام عیسی (ع)
انشاءالله در ادامه میخواهیم ذکر ایشان را در انجیل و بر طبق کلام عیسی علیهالسلام تقدیم کنیم.
در مقدمه میگوییم: در انجیل متی، فصل ۲۴، آیۀ ۲۷ میخوانیم:
(زیرا همچنان که برق از مشرق ساطع شده، تا به مغرب ظاهر میشود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد).
میدانیم که برق از هر سمتی خارج میشود و در هر سمتی ظاهر میشود؛ اما در سخن عیسی به یک برق خاص اشاره شده است که از مشرق خارج میشود و در مغرب ظاهر میشود! این شخص چهکسی است؟ نخست باید توجه کنیم که عیسی(ع) این سخن را بر روی کوه زیتون بیان فرمود؛ پس برق باید شخصی باشد که از مشرق نسبت به مکان عیسی خارج و در مغرب ظاهر شود!
سید احمدالحسن حقیقت این برق را برای ما آشکار ساخت؛ او برای ما روشن کرد که منظور از برق، ابراهیم(ع) بود! چراکه او از مشرق نسبت به مکان عیسی ـبهطور خاصتر جنوب عراقـ خارج شد و در سرزمین مقدس ظاهر شد.
اما این مسئله را که او از جنوب عراق کنونی خارج شده است، میتوان از طریق آیات کتاب مقدس دریافت؛ در پیدایش، فصل ۱۲، آیات ۱ تا ۲ میخوانیم:
(۱ و خداوند به ابرام گفت: «از ولایت خود، و از مولد خویش و از خانۀ پدر خود بهسوی زمینی که به تو نشان دهم بیرون شو ۲ از تو قومی بزرگ پدید خواهم آورد و تو را برکت خواهم داد؛ نام تو را بزرگ خواهم ساخت و تو برکت خواهی بود).
و در عهد جدید در کتاب اعمال رسولان، فصل ۷، آیات ۲ تا ۴ میخوانیم:
(۲ او گفت: «ای برادران و پدران، گوش دهید. خدای ذوالجلال بر پدر ما ابراهیم ظاهر شد؛ وقتی که در جزیره بود قبل از توقفش در حران. ۳ و بدو گفت: «از وطن خود و خویشانت بیرون شده، به زمینی که تو را نشان دهم برو.» ۴ پس از دیار کلدانیان روانه شده، در حران درنگ نمود؛ و بعد از وفات پدرش، او را کوچ داد بهسوی این زمین که شما الآن در آن ساکن هستید).
و در پیدایش، فصل ۱۵، آیۀ ۷ بهطور دقیقتر مشخص میشود که او از «اور» خارج شده است:
(پس وی را گفت: «من هستم یهوه که تو را از اور کلدانیان بیرون آوردم، تا این زمین را به ارثیت، به تو بخشم.»).
پس ابراهیم(ع) از جنوب عراق آمد و در مغرب یعنی سرزمین مقدس ظاهر شد.
در ادامه به نکتهای که عیسی(ع) فرمود، رجوع خواهیم داشت؛ جایی که او پس از بیان نحوۀ خروج و ظهور ابراهیم فرمود: (… ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد).
پس واضح است که پسر انسان نیز مانند ابراهیم(ع) از جنوب عراق خارج و در مغرب ظاهر میشود! این شخص چهکسی است جز همان منتقم و سیدی که از بصره میآید؟ در آیۀ بعدی یعنی آیۀ ۲۸ از فصل ۲۷ از انجیل متی، طبق یکی از نسخههای فارسی میخوانیم:
(و هر جا که مرداری باشد، کرکسان در آنجا جمع شوند).
اما در یکی از بهترین نُسخههای عربی کتاب مقدس یعنی نسخۀ (اِی وی دی AVD) میخوانیم:
(لِأَنَّهُ حَيْثُمَا تَكُن ٱلْجُثَّةُ، فَهُنَاكَ تَجْتَمِعُ ٱلنُّسُورُ).
دقت کنیم که آن جسد یا مردار با حرف تعریف (ال) ذکر شده است و آن، مُردار یا جَسَد خاصی است و معنی متن عربی نسخه اینگونه است: (جایی که جسد باشد کرکسها جمع میشوند).
اما سؤال: هدف عیسی(ع) از بهکاربردن عبارت «جسد» که در آیۀ (۲۸) خواندیم چه بود؟ یعنی بعد از آنکه عیسی به عراق و پسر انسان که از عراق خارج میشود اشاره کرد، بهراستی چرا این سخن را فرمود و به آن «جسد» اشاره کرد؟ آن «جسد» کیست؟
دکتر علاء سالم در یکی از سخنرانیهای خود حول (بازگشت عیسی) توضیحی دربارۀ این «جسد» بیان فرمود؛ او دربارۀ آیات ۲۷ و ۲۸ گفت: «این متن به مشرق اشاره میکند و مشرق نسبت به مکان عیسی(ع) عراق یا سرزمین انبیا یا همان سومر یعنی همان سرزمین آدم و نوح است. این متن بازهم میان برق و جسد ارتباط برقرار میکند. برخی مفسران کتب مقدس جسد را مرتبط با فرد ذبحشده، یعنی عیسی (ع) میدانند و ما میگوییم: حسین(ع) فدای عرش خدا شد و او همان ذبحشده بر ساحل رود فرات است.»
در نتیجه عیسی بعد از اشاره به محل خارج شدن «پسر انسان» در عراق، دقیقاً به همان مکان تأکید کرد؛ اما این بار با بهکاربردن عبارت «جسد»! همان «امام حسین(ع)»، قربانیای که کنار رود فرات ذبح شد و منجی، خواهان انتقام اوست؛ همان «تموز» یا «دموزی»!
• ختم کلام
در نتیجه میبینیم که قضیۀ حسین(ع) و منتقم حسین(ع) یا احمد بارها در کتاب مقدس ذکر شده است!
و اگر بخواهیم شرح بیشتری ارائه کنیم بهدرازا خواهد کشید. خدا اجر ما و شما را در این روزها بهسبب مصائب اهلبیت(ع) و شهدای کربلا عظیم بدارد.