خانه > دین آخرالزمان > عقاید یمانی > روزنه‌ای به خورشید وجود محمد (ص)

روزنه‌ای به خورشید وجود محمد (ص)

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان اللعین الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً کثیراً اللهم صل علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً کثیراً
سلام علیکم و رحمةالله و برکاته
ولادت رسول‌الله (ص) بر همۀ ما مبارک باد. منظور، ظهور ایشان در این عالم جسمانی است وگرنه همان‌طور که می‌دانید، رسول‌الله (ص) اولین آفریده خداوند است. مقام رسول‌الله (ص) بالاست و قطعاً همه عالم‌هایی که پایین‌تر از رسول‌الله (ص) هستند، قاصر هستند که به شکل کامل، به مقام رسول‌الله (ص) برسند؛ و نزدیک‌ترین شناختی که در این عالم، نسبت به رسول‌الله در قالب الفاظ می‌باشد، مسئله‌ای است که از محمد و آل محمد (ص) صادر شده است؛ مخصوصاً آنچه در آخرالزمان، بر زبان قائم (ص) صادر و بیان می‌شود. همو که بخشی از حقیقت محمد (ص) را بیان می‌کند. بنده برخی از کلماتی که یمانی آل محمد، دربارۀ رسول‌الله (ص) بیان کرده است، به‌اندازه امکان انتخاب کردم و آن را نقل می‌کنم.

روشنگری‌های سید احمدالحسن (ع) در مورد مقامات محمد (ص) از زبان شیخ حبیب سعیدی (حفظه الله)
ایشان می‌فرماید: «خلیفه آغازینِ حقیقی و در عوالم بالا، محمد (ص) می‌باشد… تا اینجا که فرمود: اما در این عالم جسمانی، ایشان فردی است که نسبت به خداوند سبحان، در هر زمانی داناتر است و او را بیشتر شناخته است؛ یعنی نه‌فقط در زمان خودشان، بلکه در زمان گذشته، داناترینشان بود و به آنان آموزش می‌داد و نسبت به امامانِ پس از خود، این‌گونه بود که همگی نسبت به رسول‌الله (ص) دائماً نیازمند بودند؛ به این خاطر که اولین چیزی که صادر شده است و هر چیزی که از ذات، به‌عنوان فیض می‌آید، باید از راه رسول‌الله (ص) بیاید. نسبت به این مسئله، احادیثی وجود دارد. از ایشان (ص) به این مضمون روایت شده است که فرمود: «هیچ‌وقت، با هیچ آفریده‌ای، با کُنه عقلم سخن نگفتم.»

می‌دانید که یمانی آل محمد، تفاوت بین علی و فاطمه و رسول‌الله (ص) را بیان کرده است. ما در‌‌صدد این نیستیم.

«محمد (ص) صاحب فتح مبین است.» این الفاظی است. صاحب فتح مبین؛ فردی که گوشه‌ای از این مسئله را شناخته است، وقتی این کلمات را به زبان جاری می‌کند، در حیرت و درد می‌ماند. (شیخ حبیب سعیدی حفظه الله)
«محمد (ص) صاحب فتح مبین است.»

این الفاظی است. صاحب فتح مبین؛ فردی که گوشه‌ای از این مسئله را شناخته است، وقتی این کلمات را به زبان جاری می‌کند، در حیرت و درد می‌ماند؛ اما فردی که از آن بدون درک عبور می‌کند، به خاطر کم‌بودن شناخت است. «او فردی است که به‌اندازۀ سر سوزن، برایش فتح، حاصل و گوشه‌ای از حجاب و پردۀ لاهوت، برایش برداشته شده است. همو که فقط ایشان (ص) است که به این مرحله رسیده است. ایشان، از آیات و نشانه‌های بزرگ پروردگارش دید. ایشان مدینه و شهر علم است. ایشان، صورت مدینۀ کمالات الهی یا ذات الهی است؛ و در این آفریده (ص) آشکار شده است. همان‌طور که قرآن کریم می‌فرماید: (این سخن امام (س) است.) «لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم ثم رددناه اسفل سافلین» «انسان را در برترین شکل آفریدیم. سپس او را به پایین‌ترین مرحله رساندیم.» مشخص است که بالاترین موجودی که در عوالم نور آفریده شده است، انسان می‌باشد و ایشان همان محمد (ص) یا عقل اول است. پنهان نیست که شناخت ابراهیم (ع) نسبت به محمد (ص) بر اساس [جایگاه] خود ابراهیم (ع) می‌باشد، نه اینکه ابراهیم، ایشان را کاملاً شناخته باشد؛ به این خاطر که او، با ستاره و ماه و خورشید اشتباه گرفت.»
ایشان می‌فرماید که در ذهن هیچ فردی خطور نمی‌کند که ابراهیم، ایشان را کاملاً شناخته باشد. ایشان می‌فرماید آیا پس از سخن رسول‌الله (ص) فردی شک می‌کند و در اشتباه می‌افتد؟ و رسول‌الله (ص) این سخن را می‌فرماید. ایشان فرمود: «آیا پس از سخن رسول‌الله (ص) به علی:
-ای علی! فقط من و خداوند، علی را شناختیم؛ و فقط خداوند و تو، مرا شناختید؛ و تو را فقط خداوند و من شناختید- فردی شک می‌کند؟
آیا فردی بالاتر از ابراهیم، در این میدان است؟!
ایشان می‌فرماید: «آیا پس از سخن رسول‌الله، فرصتی برای شک و توهم می‌ماند که [بگوییم] ابراهیم (ع) ایشان را با تمام حقیقتشان شناخته است؟!»
ایشان در مکان دیگری می‌فرماید: «همه موجودات به‌واسطه نور خداوند بین آفریدگانش نورانی هستند و ایشان همان محمد (ص) می‌باشد.» بر اساس تعبیر و فهم بنده، همۀ موجودات به‌واسطۀ نور محمد (ص) نورانی هستند؛ به این خاطر که ایشان، اصل نور خداوند سبحان و متعال است. «ایشان، درب اِفاضه خداست. این نور الهی، علی و فاطمه (ع) هستند.»
همچنین ایشان، در مکان دیگری می‌فرماید: «سبع المثانی: رسول در این حالت، همان ثناگو و ستایش‌کننده و حمد‌کننده است. اگر این سوره را حمد بنامی، رسول همان حمدکننده و محمد یا احمد (ص) می‌شود. «انا فتحنا لک فتحاً مبیناً» «ما برای تو، فتحی آشکار نمودیم.» این همان مقام محمود می‌باشد که رسول کریم، محمد (ص) بدان رسیده است؛ و در این مقام و در لحظاتی، خداوند برای محمد (ص) تجلّی کرده است؛ و بین ایشان، حجاب و پرده‌ای بود که می‌درخشید و رفت‌و‌آمد داشت؛ یعنی بین محمد (ص) و بین ذات الهی.» همان‌طور که نزد شما مشخص است و یمانی آل محمد و قرآن کریم، آن را بیان کرده است.
«یعنی حجاب، در لحظاتی از بین می‌رود و بازمی‌گردد؛ و در حالت از بین‌رفتن آن، محمد باقی نمی‌ماند؛ بلکه از بین می‌رود و آتش می‌گیرد و وجه الله، محمد (ص) باقی نمی‌ماند؛ چون به‌واسطۀ ذات، از بین رفته است. بلکه فقط خداوند واحد قهّار باقی می‌ماند.» در این مرتبه، هیچ فرصتی برای هیچ آفریده‌ای، به‌جز محمد (ص) باقی نمی‌ماند. یا محمد!
«کشف کامل، در لحظاتی، برای حضرت محمد (ص) حاصل شد؛ و آن حضرت با نوسان حجاب، به جنبش درمی‌آید و همۀ هستی و کائنات نیز با حضرت به حرکت درمی‌آیند. اگر شما قرآن بخوانی، با نوسان او به حرکت رفت و برگشت درمی‌آیی، بدون اینکه قصد و نیتی بر این کار داشته باشی؛ گویی در انجام آن مجبور و بی‌اختیار هستی.»(متشابهات، ج2، پرسش28)
ایشان در مکان دیگری می‌فرماید: «اسم الله: همان شهر کمالاتی است که از حقیقت و هویت خدای سبحان ـ‌که کسی جز او سبحان و متعال آن را نمی‌داند‌ـ اشراق و تجلّی یافته است. الرحمن الرحیم که در معنا با یکدیگر اتحاد دارند، نماد باب این شهر هستند. سایه‌ی این شهر در عالم ممکنات همان کسی است که در ذات او اشراق و در آن تجلّی یافته است و او حضرت محمد (ص) می‌باشد.» (متشابهات، ج2،پرسش45)
ای محمد! چقدر تو بزرگ هستی. درود خداوند، بر ایشان و خاندانش.
«خداوند متعال فرمود: «و انّک لعلی خلق عظیم» «تو بر اخلاق بزرگی هستی.» به این خاطر است که ایشان، به اخلاق خداوند، مُتخلِّق شده است وگرنه هیچ اخلاقی، چنین اِستحقاقی ندارد که به بزرگ‌بودن توصیف شود؛ مگر وقتی تجلی و ظهور اخلاق خداوند سبحان و متعال باشد. به همین خاطر است که محمد، مدینه و شهر علم است. ایشان شهر کمالات الهی است که در آفریدگان، تجلّی کرده است.» درود خداوند، بر ایشان و خاندانش.
«و کتاب خداوند که در بردارندۀ علم است، همان محمد (ص) و میم (ص) است. این همان علی یا لام است. این همان فاطمه یا الف است.» منظور همۀ کتاب است. آیه قرآنی که در آغاز سوره بقره است.
«محمد (ص) همان کتاب کامل‌تر و کلمه تامّه است و سزاوارتر است که [نام] کتاب خدا، بر او -محمد (ص)- اطلاق شود. همۀ موجودات، در صفحۀ ایشان موجود است. در صفحه وجود مبارک ایشان هستند. در آن نگاشته شدند؛ مثل کلماتی که در دفتر نگاشته شده است.» وقتی محمد (ص) انسان نامیده می‌شود و زمانی که محمد (ص) خلیفه نامیده می‌شود و زمانی که محمد (ص) کلمه تامّه نامیده می‌شود، کاملاً نامی برای مُسمّی می‌باشد؛ اما برای افراد دیگر، هرکدام به‌اندازه خودشان است. به تعبیر مجازی نیز منظور ایشان (ص) می‌باشد؛ به این خاطر که نور ایشان (ص) پس از حجاب‌های بسیاری آشکار شده است. به‌عنوان‌مثال، درباره قائم این‌گونه تعبیر می‌کنیم که کلمه تامّه است. منظور از این کلمه نیز محمد می‌باشد، البته با حجاب‌ها پرده‌های بسیار؛ یعنی امکان دارد که همه نورهایی که شبیه نور محمد (ص) باشد، نور محمد شمرده شود و می‌توان به او نور ذاتی گفت که برای خلق، تجلّی کرده است و می‌توان به آن، تجلّی خداوند سبحان و متعال گفت؛ و اصل همۀ این‌ها، برای خداوند سبحان و متعال می‌باشد؛ و صورتی که از ذات الهی تجلّی کرده است، از کُنه و حقیقت خداوند سبحان و متعال تجلّی کرده است.
و درنتیجه همۀ این‌ها، صورت و نشانه‌هایی است که در میان ما، به‌سوی خداوند سبحان و متعال راهنمایی می‌کند و بین ما، نام خدا را صدا می‌زند. همۀ این‌ها، بخشش و نعمت واقعاً بزرگی برای ماست و در میان ما فریاد می‌زند که خداوند سبحان و متعال می‌گوید: من در میان شما، تجلّی کرده‌ام و با شما سخن می‌گویم. ولی بین آفریدگانم [سخن می‌گویم.] یاالله.
«ایشان (ص) در عالم خلق، الف و یاء و آغاز و پایان و ظاهر و باطن است؛ همچنین علی و فاطمه این‌چنین هستند. محمد (ص) کتاب بدون پرده و حجاب است و این دو -علی و فاطمه- به‌واسطه ایشان، از ذات محجوب هستند. ایشان مدینه و شهر است و این دو، درب هستند که با آفریدگان، مواجه می‌شوند؛ و از این دو است که گرفته می‌شود و از این دو است که نسبت به آفریدگان، فیض داده می‌شود؛ اما ایشان (ص) برزخ و جداکننده است؛ و محمد (ص) راز است. حتی این مسئله را در عالم جسمانی می‌یابی که ظهوری که کارهای رسول‌الله (ص) دارد، مانند ظهور علی (ع) نیست.»
علی (ع) درب ظاهر می‌باشد؛ ظاهر درب است؛ و فاطمه (ص) رازی است که باطن و درون درب است. همان‌طور که ایشان، درون ماه و آشکار خورشید می‌باشد. محمد (ص) برزخ است. همان‌طور که امام، بیشتر در تفسیر کرده است.
ادامه دارد…
ادامه خطبه را در لینک ذیل دنبال کنید:

https://youtu.be/BHIGlUCQqWc

همچنین ببینید

حجت شناسی 1

171 – روش استدلال به قرآن کریم برای اثبات اصول امامت و مهدویت

حجت‌شناسی قرآنی (قسمت اول) به قلم: عباس فتحیه   درآمد چند سال پیش در بهار …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهارده − هشت =