در این مقاله قصد داریم در راستای پاسخ بهشبهات خداناباورانو در ادامه سلسله مقالاتاثرات خداوند در جهان، به بررسی سوالات مهم زیر بپردازیم:
- برهان نظم چیست؟
- منظور از نظم در برهان نظم چیست؟
- تعریف نظم غایی چیست؟
- چطور وجود نظم دلالت بر ناظمی آگاه دارد؟
- چرا ناظم، آگاه و هدفدار است؟
- چگونه نظم را در جهان هستی تشخیص دهیم؟
برهان نظم چیست؟
- انَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا ینْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِن مَاءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِن کُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَینَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یعْقِلُونَ
ترجمه: قطعاً در آفرینش آسمانها و زمین و پی در پی آمدن شب و روز و کشتیهایی که در دریا رواناند، با آنچه به مردم سود میرساند و آبی که خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن زمین را پس از مردنش زنده نموده و از هرگونه جنبده ای در آن پراکنده کرده و (همچنین در) دگرگونی بادها و ابرهایی که میان آسمان و زمین مسخّر است، نشانههایی هست برای گروهی که خردورزی میکنند.(بقره–۱۶۴)
امام صادق (ع) در قسمتی از گفتار مفصل خود به مفضل بن عمرو در زمینه خداشناسی و دلایل آن، نظم و اتقان موجود در جهان را یادآور شدند و فرمودند: «نخستین عبرتها و دلایل بر وجود خداوند، آفرینش این جهان و تألیف و نظم حاکم بر اجزای آن است، زیرا اگر با فکر و اندیشه خود در آن تأمل کنی و با عقل و خرد خویش داوری نمایی، جهان را چون خانهای مییابی که همه وسایل و ساز و برگهای زندگی در آن آماده شده است. آسمان چونان سقف این خانه و زمین چونان بساط و فرش این خانه و ستارگان بسان چراغها و معادن، ذخایر و اندوختههای آن میباشند؛ و هر چیزی در جایگاه مناسب خود قرار داده شده است. انسان مالک این سرای است که انواع حیوانات و گیاهان در خدمت او و برای تأمین نیازهای او قرار داده شدهاند. این نظم و ترتیب دلیلی آشکار بر این است که جهان بر اساس تقدیر، حکمت و نظم و هماهنگی، طراحی و آفریده شده است و آفریدگاری یکتا این نظم و تألیف را پدید آورده است.»[1]
ما در جهان هستی و حیات زمینی شاهد نظم هستیم بهگونهای که وجود خود ما سراسر نظم میباشد. اگر انسان بخواهد ساختار وجود خود را مطالعه کند، شگفتیهای عجیبی در وجود خود میبیند. با مشاهده چنین نظمهایی، برهان نظم جهت اثبات وجود خداوند ارائه شد.( که یکی از رایجترین، کهنترین و آشناترین برهانِ اثبات وجود خدا است)
برهان نظم[2]از جمله استدلالهایی است که مبتنی بر مشاهدات طبیعت است که جهان را دارای نظم و قوانین میداند و در نتیجه موثر آن را ناظم، طراح، هدفدار و آگاه معرفی میکند؛ زیرا در پدیدههای طبیعی آنچنان ساختار، عملکرد و هماهنگی یا ارتباط درونی دقیقی وجود دارد که انسان نتیجه میگیرد ورای آنها، یک طراح خلاق وجود دارد.
- تقریر برهان نظم عبارت است از:
مقدمه اول (صغری): جهان دارای نظم است.
مقدمه دوم (کبری): هر نظمی، ناظمی دارد.
نتیجه: موثر جهان، ناظمِ آگاه و هدفدار است.
مقدمه اول حسی و تجربی است و میتوانیم با شواهد علمی آن را بررسی کنیم و مقدمه دوم از بدیهیات عقلی است زیرا به حکم عقل، هر پدیده نظام مند و منسجم، مخلوق و مصنوع ناظمی آگاه و دارای شعور است. اما اینجا سوال میشود مراد از نظمی که در سطور پیشین به کار بردیم چیست؟ و چه نظمی ما را متوجه ناظمی آگاه میکند؟ و اساساً چرا ناظم آگاه است؟ از این رو به بررسی مفهوم نظم میپردازیم.
نظم غایی چیست؟
تعریف نظمی که در برهان نظم استفاده میشود عبارت است از وجود نوعی رابطه میان دو یا چند چیز که هدف مشخصی را دنبال میکنند، که به آن نظم غایی نیز میگویند. در این نظم رابطه میان اجزا از نوع غایی است؛ یعنی هماهنگی و ارتباط اجزای سیستم برای رسیدن به غایتی[3] مشخص و معین میباشد.مانند ساعت یا چشم.
اجزای ساعت را یک طراح با دقت کنار هم قرار داده است تا اجزای آن با هماهنگی تنظیم شدهای طبق روال مشخصی کار کنند (غایت) که در نتیجه ما بتوانیم در هر موقع از شبانهروز ساعت یا زمان دقیق را بدانیم (هدف)
یا در مثال چشم، اجزای آن دقیق و هماهنگ کنار هم قرار گرفته و فعالیت میکنند تا عضو چشم به وجود بیاید (غایت) تا توانایی دیدن و نظاره محیط اطراف به وجود بیاید (هدف). خوب است کمی به تفاوت غایت با هدف بپردازیم.
اگر ما یک قطعهی چوب و ابزار نجاری در دست داشته باشیم و بخواهیم صندلی درست کنیم، غایت ما ساخت صندلی است ولی هدف یا غرض از ساختن صندلی، نشستن بر روی آن است. در مورد تکامل چشم نیز چنین است. غایت مواد و قوانین، ساختن چشم است اما هدف از چشم، دیدن میباشد.
پس مشخص شد “غایت”، محصول و خروجیِ هماهنگی بین اجزا میباشد و “هدف”، منافعی است که از خروجی مجموعه (غایت) انتظار میرود و طبق این تعریف صندلی، غایت و نشستن بر روی آن، هدف میباشد. یعنی اگر بین اجزای یک سیستم، هماهنگی جهت رسیدن به غایت و هدفی مشاهده شود، نتیجه میگیریم آن سیستم نظم غایی دارد. البته در برخی موارد ممکن هست ما نتوانیم پی به هدف ببریم و فقط شاهد غایت کار باشیم. مثلاً ممکن است ما هدف خلقت برخی موجودات زنده یا پدیدههای منظم طبیعی را ندانیم ولیکن غایت آنها را میبینیم که وجود آنهاست. پس در نتیجه اگر هدف را ندانستیم نمیتوانیم نظم را زیر سوال ببریم و صرفاً دیدن هماهنگی غایتمند و مشاهده غایت برای اثبات نظم کافی است.
ويليام پِیلي[4] معاون اُسقُف كارليسل و فيلسوف برجستهی قرن هجدهم، برهان نظم را در كتاب الهیات طبيعي اينگونه بیان كرده است: «فرض كنيد در حال عبور از صحرايي پاي من به سنگي برخورد كند و با اين سوال روبرو شوم كه چگونه اين سنگ در آنجا قرار گرفته است. ممكن است پاسخ دهم كه تا آنجا كه من میدانم، اين سنگ همواره اينجا بوده است. احتمالاً اثبات نامعقول بودن اين پاسخ چندان آسان نخواهد بود؛ اما فرض كنيد كه بر روي زمين ساعتي یافتهام و بايد بررسي شود كه بودن ساعت در آن مكان چگونه اتفاق افتاده است. بسيار بعيد است كه پاسخ قبلي به ذهن من خطور كند. يعني اينكه تا آنجا كه میدانم اين ساعت همواره اينجا بوده است؛ اما چرا اين جواب نبايد آنگونه كه براي سنگ مفيد بود براي ساعت مفيد باشد؟ چرا جواب مذكور آنگونه كه در مورد اول قابل قبول بود در مورد دوم پذيرفتني نيست؟
تنها دليل آن است كه وقتي ساعت را بررسي میکنیم، میبینیم اجزاي گوناگون آن براي هدفي پرداخته و به يكديگر مرتبط شدهاند. (چيزي كه در مورد سنگ نمیتوان كشف نمود.) مثلاً اين هدف كه اجزاي مذكور آنگونه طرحریزی و به هم پيوند داده شدهاند كه توليد حركت كنند و حركت مذكور چنان تنظيم شده است كه زمان را در شبانهروز نشان دهد. يعني اگر اجزاي مختلف به گونهای متفاوت از آنچه هستند ساخته میشدند، مثلاً در اندازهای متفاوت با آنچه كه دارند يا به هر روش يا ترتيب ديگري غير از وضعيت كنوني تعبيه شده بودند، در اين صورت يا اساساً هيچ حركتي در ساعت به وقوع نمیپیوست و يا هيچ حركتي كه تامين کنندهی كاربرد كنوني آن باشد، واقع نمیشد.»
در بیان پیلی شرط منظم بودن مجموعه، هماهنگی غایتمندِ اجزای مختلف آن در نظر گرفته شده است. پس در نتیجه غايتمندى و هدفدارى، شرط اساسى این نوع نظم میباشد. ما در مجموعههای منظم شاهد هماهنگی غایتمند هستیم و به صورت خلاصه آموختیم مراد از نظم در برهان نظم، همان نظم غایی (هماهنگی غایتمند) میباشد که توضیحاتش در بالا آمد.
نظم غایی چگونه دلالت بر آگاهی ناظم دارد؟
همانطور که در بخشهای قبلی متوجه شدیم طبق «صفت اثر دلالت بر صفت موثر دارد» ما با مشاهده نظم در جهان هستی پی به وجود ناظم میبریم اما اینکه چطور با مشاهده نظم در اثر، صفت آگاهی موثر نیز اثبات میشود را در این بخش بررسی میکنیم. یعنی چگونه با مشاهده نظم یا هماهنگیهای غایتمند در جهان هستی و حیات زمینی اطرافمان، متوجه موثری آگاه میشویم؟
آنچه مسلم است این است که ما با دیدن شی یا موجودی ساخت یافته و منظم که به سوی غایت و هدفی خاص در حرکت است نمیتوانیم بگوییم بصورت تصادفی یا از عدم ایجاد شده است (زیرا فاقد شی اعطا کننده شی نمیباشد) مثلاً اگر اين شی را ساعت در نظر بگیریم با دیدن نظم و هماهنگي بين اعضايش به این نتیجه میرسیم که بايد موثری ناظم و هدفدار داشته باشد؛ زیرا نظم مجموعههای پیچیدهای نظیر ساعت، موجودات زنده، ساختار DNA و … حاصل قوانین تصادفی نمیباشند بلکه به طراحی نیاز دارند که آگاه، قانونگذار و هدفدار است و با طراحی آگاهانه، جهت رسیدن به غایت مطلوب اقدام میکند؛ زیرا همانطور که در تعریف نظم مشخص شد، وجود هماهنگیِ غایتمند در اجزای مجموعه، دلالت بر منظم بودن مجموعه دارد؛ یعنی حتما باید موجودی آگاه و دارای هدف وجود داشته باشد که برای رسیدن به هدفش چیزی (غایت) را طراحی کند که به وسیله آن شی به هدفش برسد؛ مانند ساخت ساعت برای تعیین زمان یا ساخت چشم برای دیدن محیط و …
در نتیجه در بطن تعریف نظم، صفت آگاهی و هدفمندی برای موثر آن اثر منظم اثبات میشود. به عبارتی:
اثر: ساعت
صفت اثر: نظم غایی (وجود هماهنگی غایتمند بین اجزایش)
صفت موثر: ناظم هدفدار
موثر: طراحی آگاه
پس واضح است وقتی به مفهوم نظم دقت شود، وجود هدف و غایت در مجموعه منظم مشخص خواهد شد. در نتیجه موثر آن ناظمیِ هدفدار میباشد که برای رسیدن به هدفش، غایتی را در نظر گرفته تا بوسیله آن، هدفش تحقق یابد و چون داشتن هدف و طراحی کردن، مخصوص موجودات هوشمند و آگاه میباشد پس منطقی است، همانطور که ما با دیدن ساعت پی به موثری آگاه برای آن میبریم (ساعت ساز)، با دیدن موجودات زنده نیز پی به موثری آگاه (خدا) ببریم.
به طور کلی صفات قانونگذار، طراح، ناظم و هدفدار دلالت بر آگاهی و هوشمندی دارند و اگر برای مثال وجود قوانین در جهان اثبات شود موثر آن قانونگذارِ آگاه خواهد بود یا اگر هدفمندی اثبات شود موثر آن هدفدارِ آگاه خواهد بود و همچنین سایر صفات؛ زیرا ما جز از وجودی هوشمند، عالم و آگاه، انتظار وضع قوانین، هدفگذاری، طراحی و خلق مجموعههای منظم را نداریم و از آنجا که مجموعههای منظم، غایتمند و هدفمند میباشند و نیز طراحی شده و تابع قوانین هستند، در نتیجه قطعا موثر آنها باید آگاه و هوشمند باشد.
چگونه مجموعههای منظم در جهان را تشخیص دهیم؟
برای تشخیص مجموعههای منظم در طبیعت باید ابتدا معنای نظم را بدانیم که عبارت است از وجود هماهنگی غایتمند بین اجزای آن مجموعه. هدفمندی و غایتمندی معیارهای بسیار خوبی برای تشخیص مجموعههای منظم از غیر منظم میباشند.
- نکته: در برخی مواقع ما میتوانیم غایت را درک کنیم ولی ممکن است از درک هدف عاجز باشیم. برخی مواقع ممکن است ما نتوانیم هدف سازنده برخی از اشیای پیچیده و ساخته شده را درک کنیم. مثلاً وقتی شما وارد یک نمایشگاه لوازم صنعتی میشوید و ابزارهای پیچیده مختلف را میبینید، چون تخصصی در رشتههای مختلف صنعتی ندارید، شاید برایتان سوال شود این ابزارهای پیچیده صنعتی برای چه هدفی ساخته شدهاند؟ اما ما به دلیل ندانستن هدف، نمیتوانیم غایتمندی و ساخت یافتگی آنها را (که حاصل طرح و تدبیر میباشند) انکار کنیم. یعنی اگر ما در جایی یک صندلی را دیدیم به صرف مشاهده هماهنگیِ غایتمند اجزای صندلی (تکههای چوب برش خورده در سایزهای مختلف، میخها، اتصالات خاص و …) به وجود نظم در آن پی میبریم بی آنکه دانستن هدف (مثلا نشستن روی آن) برای ما مشخص شود؛ زیرا غایت و هماهنگی غایتمند را دیدهایم و تصادفی به وجود آمدن آن غیرمحتمل و غیرمعقول میباشد.
پس صرفاً مشاهده غایت، برای اثبات وجود نظم کافی است. اما وقتی به جهان اطراف خود نگاه میکنیم و سعی در تشخیص مجموعههای منظم داریم، ابتدا متوجه غایت مجموعهها، نظیر موجودات زنده، کهکشانها و … میشویم. یعنی ما در ابتدا چشم و اجزای پیچیده و هماهنگ آن را میبینیم و سپس پی به وجود قوانین و ساخت یافتگی در روابطشان میبریم. آنگاه متوجه میشویم طرحی در کار است که غایتش ساختن چشم و هدفش دیدن میباشد پس موثر آن، طراحی آگاه میباشد.
و به همین ترتیب ما میتوانیم تمام موجودات زنده و مجموعهها را در جهان بررسی کنیم. بنابراین اگر در مجموعههای منظم دقت شود، آشکار میگردد که دو عنصر اصلی و سازنده مفهوم نظم، عبارتند از:
الف: طراحی و برنامهریزی
ب: غایتمندی (هدفمندی)
و به عبارتی این دو عنصر با هم آمیخته هستند؛ زیرا هیچ طراحی و برنامهریزی، بیهدف نیست؛ اما معیار مهم برای تشخیص مجموعههای منظم عبارت است از: “هماهنگی غایتمند بین اجزای آن”
اکنون با مثالی مطالب پیشین را مرور میکنیم. برای مثال اجزای صندلی با هماهنگی خاصی که طبق طرح مشخصی تعیین میشود، به صورت مرتب کنار هم قرار میگیرند. در نتیجه این مجموعه از روی طرحی نوشته شده، ساخته شده است تا به غایت یا شکل مد نظر برسد تا برای هدف ما یعنی نشستن مناسب باشد که این پروسه جز از موجودی هدفدارِ آگاه توقع نمیرود؛ زیرا ابتدا انسانی به این فکر افتاده است تا وسیلهای برای نشستن اختراع کند پس با هدف ساختن وسیلهای برای نشستن، در ذهن هوشمند خود وسیلهای را تصور کرد (غایت) و سپس شروع به کشیدن طرح آن نمود و پس از تکمیل طراحی و نقشه، با رعایت قوانین خاص و ضابطههای تعیین شده در طرح، اجزای صندلی را برش زده و به صورت هماهنگ و مرتبط کنار هم قرار داد و در نتیجه صندلی (غایت) را برای نشستن (هدف) ساخت.
ما وقتی در جهان هستی، پیچیدگی و هماهنگیهای غایتمند را میبینیم متوجه مجموعههای منظم میشویم و در نتیجه پی به موثری ناظم، هدفدار و آگاه میبریم؛ اما خداناباوران از آنجا که با قبول این نظم و پیچیدگی غایتمند راهی نداشتند جز اقرار به وجود موثری آگاه و هدفدار، از این رو به روشهای مختلف سعی کردند برهان نظم را زیر سوال ببرند؛ زیرا جهان ما پر است از این نظمهای غایتمند.
در مقالات بعدی شبهات خداناباوران در مورد برهان نظمو اثرات خداوند در جهانرا بررسی خواهیم کرد.
لینک مطالعه آنلاین کتاب توهم بی خدایی
[1] علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۳، ص۶۲.
[2] برهان در اصطلاح، برترين نوع استدلال است كه با تكيه بر مقدمات قطعى و يقينى به نتيجه يقينى منتهى مىگردد.
[3] مقصد، فرجام
[4] William Paley