امام احمد الحسن (ع) در کتاب شریف عقاید اسلام پس از اثبات ضرورت ارسال رسل و وجود خلفای خداوند و نیز بیان راه شناخت مصداق آنها، به مطلبی تحت عنوان دورانهای فترت و سپس تفسیر آیه اکمال دین میپردازند…
آنچه سید احمد الحسن (ع) در انتهای تفسیر آیه شریفه و بهعنوان جمعبندی مطرح میکنند این است که:
«هیچ روشی وجود ندارد که ساحت الهی را از تقصیر و کوتاهی منزه بدارد و همچنین با آیه اکمال دین مطابقت داشته و با آن متعارض نباشد، بهجز روشی که ما آن را مطرح کردیم و آن این است که زمان خالی نخواهد شد از:
1. حجتی آشکار که با مردم بهطور مستقیم [در ارتباط باشد].
۲. یا در صورت وجود مانع از طریق سفیرانی با آنها در ارتباط باشد.
۳. یا حجتی غایب که با مردم در ارتباط نیست…و در چنین حالتی زمان، همان زمان فترت خواهد بود، به سبب عدم وجود عدهای که قابلیت پذیرش حجت را داشته باشند و مؤمنین در این امر مقصر بوده و حال آنها موکول بهفرمان و تصمیم خداست». (کتاب عقاید اسلام: ص ۹۱)
سؤالات و مواردی که در اینجا مطرح است و قصد داریم در این نوشتار بدان پاسخ دهیم این است که در حالت دوم، زمانی که حجت الهی از عموم مردم غایب بوده و از طریق واسطههایی با مردم مرتبط است؛
- چرایی و حکمت وجود این واسطهها چیست؟
- این واسطهها چگونه شناخته میشوند؟
- در صورت گمراهی و خیانت آنان، راه اطلاع از آن و یا راه شناخت معصوم درصورتیکه در این هنگام ظهور کند، چیست؟
در طول تاریخ گاهی اوقات وجود مانع امنیتی برای حجتهای خداوند موجب ایجاد واسطههایی برای ارتباط با آنان میشد؛ یعنی شخصی بهعنوان واسطه میان حجت خدا و دیگران قرار میگرفت تا اوامر و نواهی حجت خدا را به مردم برساند.
اما راه شناخت واسطهها و اعتماد به آنها، اعتمادِ خود حجت خدا به اوست. به عبارت بهتر اگر حجت خدا بهواسطۀ نص، اعتماد خود نسبت به این واسطه را بیان کند و او را ثقه بداند، ما میتوانیم او را واسطه بدانیم و بپذیریم…
برای نمونه، وقتی ترس از قتل امام مهدی (ع) به وجود آمد، ایشان بهواسطه سفیران خویش که ثقه (مورد اعتماد) بودند با عموم مؤمنین ارتباط برقرار میکردند.
این سفیران چهار تن بودند که اسامی آنها عبارتاند از:
۱. عثمانبن سعید: که امام هادی (ع) و امام عسکری (ع) او را منصوب کرده بودند. در وثاقت او روایات متعددی نقل شده است؛ برای مثال احمد بن اسحاق بن سعد قمی در روایتی از امام هادی (ع) نقل میکند که ایشان در خصوص عثمانبن سعید اینگونه میفرمایند: «…این ابوعمرو (عثمانبن سعید) ثقه (مورد اعتماد) و امین (امانتدار) است که هرچه برایتان گفت از من میگوید…»؛ و نیز در ادامه همین روایت از امام عسکری (ع) نقل میکند که ایشان نیز پس از وفات امام هادی (ع) در خصوص عثمانبن سعید اینگونه فرمودند: «…این ابوعمرو (عثمانبن سعید) مورد اعتماد و امین است، در گذشته مورد اعتماد بوده و در زندگانی و مرگم مورد اعتماد من است که هرچه برایتان گفت از من میگوید…» (الغیبه شیخ طوسی: ص ۳۷۷)
همچنین روایات دیگری که بر وثاقت عثمانبن سعید، سفیر اول از سفرای چهارگانه امام مهدی (ع) دلالت دارد…که اینها در کنار توثیقات و تاییدات فراوانی است که علما نسبت به او داشتهاند.
۲. محمدبن عثمان: امام مهدی (ع) او را منصوب کرده و در توقیعی خطاب به او اینچنین فرموده بودند: «… از کمال سعادت پدرت این بود که خداوند تعالی فرزندی مثل تو را روزی او کرد که پس از او جانشینش میشود و به امر او به جایش میایستد و بر او رحمت میفرستد و خداوند را حمد میگویم، چراکه نفوس، با مقام و منزلت تو و آنچه خداوند در تو و نزد تو قرار داده پاک میشوند، خداوند یاری و تقویتت کند و تو را موفق بدارد و سرپرست و نگهدار و مربی و کفایتکنندهات باشد…» (الغیبه شیخ طوسی: ص ۳۶۱)
همچنین امام زمان (عج) در توقیعی دیگر که با دستخط خودشان نوشته شده بود اینگونه فرمودهاند: «…اما محمدبن عثمان خداوند از او و پدرش که پیش از او بود راضی باشد، پس او مورد اعتماد من بوده و نوشتۀ او نوشتۀ من است…» (الغیبه شیخ طوسی: ص ۳۶۲)
و دیگر روایاتی که بر وثاقت و جایگاه نایب دوم امام مهدی (ع) دلالت دارد.
۳. حسینبن روح نوبختی: ایشان نیز از اصحاب امام عسکری (ع) و از یاران سفیر دوم و منصوب امام مهدی (ع) بود.
در بخشی از روایتی از دختر جناب محمدبن عثمان (سفیر دوم) اینگونه آمده که «حسینبن روح از وکلای جناب محمدبن عثمان بود؛ که در برخی امور مالی وکالت داشته و به خاطر جایگاه ویژه و مورد اعتمادی که نزد محمدبن عثمان داشت، شیعیان مقام او را شناخته و سفارتش را احتمال میدادند؛ تا اینکه محمدبن عثمان پیش از وفاتش و به دستور امام مهدی (ع) به او وصیت کرد…» (الغیبه طوسی: ص ۳۷۲)
۴. علیبن محمد سمری: ایشان هم از یاران امام حسن عسکری (ع) و امام مهدی (ع) بود که به مدت سه سال عهدهدار نیابت امام مهدی (ع) شد.
از محمدبن احمد صفوانی چنین نقل شده که: «…نایب سوم امام مهدی (ع)، حسینبن روح به علیبن محمد سمری وصیت کرد و او همان وظیفهای را عهدهدار شد که حسینبن روح بر عهده داشت…» (الغیبه طوسی: ص ۳۹۴)
طبرسی در کتاب احتجاج مینویسد: «…هیچ یک از اینان (نواب) بدین منصب بزرگ نرسید، مگر اینکه قبلاً از طرف صاحبالامر فرمان انتصاب آنها صادر میگشت و شخص قبل از او، جانشین خود را معرفی میکرد…» (احتجاج: ج ۲، ص ۲۹۷)
همانظور که در ابتدای مقاله بیان شد، بر طبق کلام سید احمد الحسن در کتاب عقاید اسلام، ممکن است حجت خداوند در برههای از زمان، از طریق سفیران و واسطههایی با مردم در ارتباط باشد.
در این بین اما سؤالاتی مطرح میشود که عبارتاند از:
- چرایی و حکمت وجود این واسطهها چیست؟
- این واسطهها چگونه شناخته میشوند؟
- در صورت گمراهی و خیانت آنان، راه اطلاع از آن و یا راه شناخت معصوم درصورتیکه در این هنگام ظهور کند چیست؟
در قسمت قبل به سؤال اول و دوم پاسخ داده شد؛ حکمت وجود واسطهها، حفظ جان معصوم است، در شرایطی که برای ارتباط او و دیگران موانع امنیتی وجود دارد.
همچنین گفته شد که راه شناخت واسطهها و اعتماد به آنان، اعتماد و نصِ خود معصوم به آنهاست و برای نمونه، نصوصی که به سفیران چهارگانۀ امام مهدی (ع) وجود داشت، ذکر شد.
در ادامه به بررسی واسطههای ارتباطی با سید احمد الحسن و نصوصی که در تأیید آنها وارد شده است، میپردازیم.سید احمد الحسن (ع) هم به دلیل مشکلات امنیتی، بهواسطۀ شیوخ مکتب مبارک و همچنین فضای مجازی (مانند سایت رسمی المهدیون، پالتاک و صفحه مبارکه فیسبوک) با عموم مؤمنین و مردم، مرتبط هستند. درنتیجه در رابطه با سید احمد الحسن (ع) این واسطهها به دو شکل است:
۱- اشخاص حقیقی یعنی همان مؤمنینی که ثقه و مورد اعتماد ائمه (ع) بودند.
۲- فضاهای مجازی مثل فیسبوک، سایت رسمی، پالتاک و… که برای اعتماد به آن، از سوی امام (ع) نص وجود دارد.
فضای مجازی که واسطهای جدید است، در زمان ما که عصر تکنولوژی است ایجاد شده و الحمدلله این فضا موجب جهانیشدن دعوت حق شده است؛ اما همچنان که گفته شد، راه شناخت واسطهها و اعتماد به آنان، اعتماد و نص خود معصوم به آنهاست. پس برای اعتماد و یقین به واسطههای سید احمد الحسن (ع) که دو قسم هستند، نیاز به نص او بر توثیق این اشخاص و واسطهها داریم.
واسطههای امام احمد الحسن (ع)
- اشخاص حقیقی که نص خود ایشان بر ثقه بودن این اشخاص را بیان میکنیم.
- ابزار مجازی مثل سایت رسمی (که بسیاری از سؤالات از این طریق از امام (ع) پرسیده شده و در کتاب پاسخهای روشنگرانه جمع شده است) و صفحه مبارکه فیسبوک و توییتر که نص امام (ع) بر این واسطهها از طریق اشخاص واسطه حقیقی یعنی شیوخ عزیز مکتب به ما رسیده است.
نصوص و تاییدات امام احمد الحسن (ع) بر شیوخ مکتب به طرق مختلفی نقل شده است:
۱. نصوصی که در کتب و بیانیههای سید احمد الحسن (ع) نقل شده است.
۲. نصوصی که به شکل شفاهی توسط عموم مؤمنین، از امام احمد الحسن (ع) نقل شده است.
۳. شهادتهایی که از جانب مخالفین به آن اقرار شده است.
۴. قرائنی که در خارج و در طول دعوت موجود است و ما را به قطع و یقین میرساند.
1. نصوصی که در کتب و بیانیههای سید احمد الحسن (ع) نقل شده است
قسمت اول از نصوص سید احمد الحسن (ع) بر شیخ ناظم عقیلی در کتب و بیانیههای ایشان است. بهعنوان مثال سید احمد الحسن (ع) در مقدمۀ کتاب الافحام لمکذب رسول الامام (ع) -که تألیف شیخ ناظم عقیلی است- ضمن تأیید این کتاب، شیخ ناظم عقیلی را به عالم فاضل و ولی ناصح برای آل محمد (ع) وصف میکنند. یا در بسیاری از کتب خویش، به کتب شیخ ناظم عقیلی ارجاع میدهند و ایشان را ثقه میدانند؛ مثلاً در خطبه نصیحتی به طلاب، کتاب بیان حق و سداد از طریق علم اعداد و…
همچنین در کتاب عقاید اسلام به کتاب چهل حدیث شیخ ناظم عقیلی استناد میکنند و او را به عالم فاضل و ولی ناصح، وصف مینمایند؛ و نیز در بیانیه معروف مناظره که سید احمد الحسن (ع) سه دسته از علما را ذکر میکنند، مناظره با دسته دوم و سوم را به عهدۀ شیخ ناظم عقیلی قرار میدهند.
در صفحه فیسبوک سید احمد الحسن (ع) و کتاب همگام با بنده صالح نیز، نصوص دیگری بر اینکه شیخ ناظم یا شیوخ مکتب، ثقه ایشان و ممثل ایشان هستند، بیان شده است.
ممکن است در اینجا اشکالی مطرح شود مبنی بر آنکه: از کجا معلوم این کتب و بیانیهها و نوشتهها از خود سید (ع) باشد، درحالیکه ناقل و حامل آن، سایت رسمی و یا صفحه فیسبوک است و این دو ابزار ارتباطی هم از طریق خود این اشخاص، مورد شهادت واقع شده است؟!
به بیان دیگر در اینجا شبهه دور پیش میآید و عقلاً دور محال است؛ پس باید نصی بهجز آنچه در کتب منتشر شده توسط مکتب نجف و یا صفحه فیسبوک آمده، بر این عزیزان بیان شود. اینجاست که ما به قسمت دوم یعنی نصوص شفاهی احتجاج میکنیم.
2. نصوصی که به شکل شفاهی توسط عموم مؤمنین از امام احمد الحسن (ع) نقل شده است
نصوص شفاهی بسیاری توسط عموم مؤمنین نقل شده است بر اینکه شیوخ مکتب، ثقه و مورد اعتماد سید احمد الحسن (ع) هستند و از روز اول با ایشان بودند و همه بیانیهها و کتب سید (ع) و اوامر و نواهی ایشان، از طریق همین شیوخ به دیگران رسیده است.
در واقع شخصیت سید احمد الحسن (ع) برای بسیاری از مؤمنین توسط همین واسطهها نقل و شناخته شده است تا جایی که بهیقین، این واسطهها جایگاه و ثواب عظیمی در دعوت حق دارند. این نقلقولها توسط عموم مؤمنین قدیمی و بهصورت متواتر بیان شده و قطعی است.
شاید کسی اشکال کند که از کجا معلوم اینها در نقل صادق باشند، ولی جواب واضح است. این نقلها متواتر است؛ یعنی عدۀ زیادی که منفعتی هم برای همدستی در دروغگویی ندارند و همدستی آنان در دروغگویی محال است، آن را نقل کردهاند.
همچنین این مسئله، کمی شبیه به زمان غیبت صغری است؛ که مردم بهواسطه وثاقت و جلالت و جایگاهی که سُفَرا در نزد راویان و شیعیان داشتند، اطمینان مییافتند و این بهنوعی از اعتماد و نص معصوم بر آنان حکایت داشت. در هر صورت نقل شفاهی، معروف و متواتر است و جای شک در آن نیست.
3. شهادتهایی که از جانب مخالفین به آن اقرار شده است
اما قسمت سوم، شهادت مخالفین بر اینکه شیخ ناظم عقیلی دست راست سید احمد الحسن (ع) است و توثیق او بر کسی پوشیده نیست.
4. قرائنی که در خارج و در طول دعوت موجود است و ما را به قطع و یقین میرساند
اما قسمت چهارم و قرائنی که در این بین بر وثاقت شیوخ و ممثلین مکتب وجود دارد؛ اینکه در تمام نقلهای مؤمنین به ثقه بودن شیخ ناظم عقیلی اشاره شده و اینکه در بیانیهها و کتب سید احمد الحسن (ع)، ایشان ثقه سید (ع) معرفی شدند و اینکه اوست که در پاسخهای روشنگرانه نیز به پاسخ سؤالات میپردازد و اینکه مخالفین هم به توثیق او شهادت میدهند و اینکه شخص اول مناظرات است و علم او زبانزد عام و خاص است و… همه و همه دال بر توثیق او و شیوخ مکتب مبارک است.
نتیجه آنکه این تواتر و این قرائن، ما را به یقین میرساند که این واسطهها قطعاً و یقیناً، صادق هستند.
واسطههای مجازی ارتباط با سید احمد الحسن (ع)
در این قسمت به واسطههای مجازی ارتباط با سید احمد الحسن (ع) و چگونگی اطمینان از وثاقت آنها میپردازیم؛ اما واسطههای مجازی ارتباط با سید احمد الحسن (ع) عبارتاند از:
1. سایت رسمی المهدیون که سید احمد الحسن (ع) پاسخ سؤالات شرعی، عقیدتی، تفسیر رؤیا، تفسیر قرآن و… را بهواسطه آن انجام میدهد نیز به شهادت شیوخ مکتب -که واسطههای نخست بودند- رسمی هستند.
2. صفحه فیسبوک و صفحه توییتر سید احمد الحسن (ع) که بهشخصه در آن مینویسد نیز به شهادت شیوخ و نزدیکان سید (ع) رسمی است.
3. مصاحبههای پالتاک که سید احمد الحسن (ع) بهصورت رسمی در این پیامرسان انجام داده است و… .
این واسطههای مجازی از طریق نص منقول از شیوخ ثابت شدهاند. اما علمی که در این واسطههای مجازی نشر میشود نیز دلیل غیرمستقل دیگری است. همچنین صوت سید احمد الحسن (ع)، رؤیاها، استخارهها و کرامات و… نیز مؤید هستند.
چگونگی اطمینان از وثاقت واسطههای مجازی
بهعنوانمثال، اگر صفحهای در فیسبوک به نام کسی ایجاد شود، برای علم و یقین به اینکه آن صفحه واسطهای برای ارتباط با همان شخص است یا نه، چند راه وجود دارد:
- به شکل حضوری از خود او سؤال شود؛ و اگر این مسئله ممکن نبود از واسطههایی که مورد اعتماد هستند، سؤال شود.
- گاهی برای تأیید، از او صوت و گاهی تصویر خواسته میشود.
- گاهی هم از آنچه مینویسد و علم و اطلاع او، به شخص او پی میبریم.
بنابراین مسئله بسیار ساده است؛ اگر صفحهای مجازی، اعم از سایت یا آیدی پالتاک یا صفحه فیسبوک یا صفحه توییتر یا اینستاگرام یا تلگرام و غیره، مدعی شد که رسمی بوده و همان احمد الحسن (ع) است، برای اثباتش همان راههایی که عرض شد، طی میشود؛
یعنی اگر توان دیدار با سید احمد الحسن (ع) بود از او میپرسیدیم، اما این راه، مسدود است؛ درنتیجه مجبوریم از طریق شیوخ مکتب و یا نزدیکان سید (ع) که ثقه و تأیید شده هستند، وارد شویم و از آنها سؤال کنیم. نهایتاً علم منشور در آن و یا صوت او، حجت را تمام میکند، اما راه اصلی بیان شد.
بنابراین هیچ صفحهای و یا آیدی در هیچ فضایی که مدعی انتساب به سید احمد الحسن (ع) است، صادق نیست، مگر اینکه نزدیکان سید (ع) و مکتب او که مورد اعتماد ایشان (ع) هستند، ما را از صحت آن مطلع سازند.
تنها سایت رسمی سید احمد الحسن (ع) است که میتوان سؤالات را از طریق قسمت «ارسال سؤالات» از ایشان بپرسیم؛ و صفحه رسمی فیسبوک و صفحه رسمی توییتر ایشان نیز موجود است.
اما در خصوص سؤال سومی که قصد داشتیم در این نوشتار بدان پاسخ دهیم. بر فرض گمراهی و خیانت واسطهها و یا از دسترس خارج شدن واسطههای مجازی، راه اطلاع از آن و یا راه شناخت معصوم درصورتیکه در این هنگام ظهور کند چیست؟!
این سؤال و سؤالاتی از این قبیل، اساسیترین سؤال یا شبههی تعدادی منافق انگشتشمار است که منکر مکتب مبارک امام احمد الحسن (ع) و همچنین صفحه مبارک ایشان در فیسبوک، هستند؛ صفحهای که جایگزین موقت حضور خود امام احمد الحسن (ع) در مکتب مبارک است.
راه شناخت حجت خدا در زمان گمراهی و خیانت واسطهها یا از دسترس خارج شدن واسطههای مجازی
در قسمتهای پیشین در خصوص زمانی که حجتی از حجتهای خداوند، از دید عموم انسانها پنهان بوده و از طریق واسطههایی با آنان در ارتباط است، صحبت شد؛ همچنین حکمت وجود این واسطهها و راه شناخت آنها و نیز در خصوص سفیران چهارگانه امام مهدی (ع) و توثیقات آنها صحبت شد. در ادامه نیز در مورد واسطههای ارتباطی با سید احمد الحسن -اعم از حقیقی و مجازی- صحبت شد و توثیقات آنان بیان گردید.
در این قسمت میخواهیم به این سؤال پاسخ دهیم که: بر فرض گمراهی و خیانت واسطهها و یا از دسترس خارج شدن واسطههای مجازی، راه اطلاع از آنها و یا راه شناخت معصوم، درصورتیکه در این هنگام ظهور کند چیست؟!
در ابتدا باید گفت شخصی که هیچوقت مردم را به گمراهی وارد نمیکند و از هدایت خارج نمیسازد، همان حجت معصومی است که بر او نص شده است؛ زیرا عصمت امری باطنی است و خداست که به باطن اشخاص آگاه است.
همچنان که سید احمد الحسن در تفسیر آیه اکمال دین میفرماید: در هر زمان حجتی وجود دارد که بر او نص شده است و وظیفه مردم، تبعیت از اوست…؛ اما اگر به خاطر وجود مانعی حجت خداوند غائب شود در این صورت از طریق سفیرانی با مردم در ارتباط خواهد بود؛ خلیفه خدا با نص خود بر این سفرا، اعتماد خود به آنان را آشکار میسازد و نص او بهواسطه شهادت عموم مؤمنین به مردم میرسد؛ همچنین حجت خدا، عاصم و بازدارندۀ نایبان خود، از گناه، گمراهی، خطا و خیانت است و او بر عمل آنان نظارت و اشراف کامل دارد.
همچنین گاهی این ثقات، به خاطر اخلاص بالا به روحالقدس میرسند و مسدد میشوند. (ر.ک به کتاب متشابهات و نبوت خاتمه)
اما احتمال و امکان خطا و خیانت از سوی آنها وجود دارد و این مسئله موجب سؤال است که اگر آنها اشتباه کردند و خیانت کردند، از کجا بفهمیم که دیگر مورد اعتماد امام نیستند؟ درحالیکه آنها واسطه امام هستند و همچنین ابزارهای مجازی ارتباطی با ایشان هم از طریق همین واسطه حقیقی، ثابت شده بودند.
پاسخ به این سؤال و شبهه بسیار ساده است؛ ما از طریق نص خود ایشان، به مکتب که راه ارتباطی اصلی با امام احمد الحسن (ع) است اعتماد کردیم و این نص از طریق شهادت عموم مؤمنین بیان شده است؛ یعنی شاهدانی بر نص امام (ع) وجود داشتند تا ما به یقین برسیم؛ یعنی شاهدانی که به شکل متواتر این نصوصِ توثیق شده را بیان نمودند. (همچنان که گفته شد، نص متواتر قطعی است و تواتر وزنۀ قیاسی عقلی است و حجیتش از عقل و بداهت عقل استنباط میشود).
در مقابل، راه اطلاع از خیانت واسطهها نیز نص خود ایشان خواهد بود که از طریق مؤمنینی که شاهد نص توثیقی بودند، به مردم میرسد؛ و البته ناگفته پیداست که استدلال هر فرد یا افرادی بر خیانت این واسطهها بدون به همراه داشتن نص خود امام احمد الحسن، استدلالی واهی و احتجاج به شک خواهد بود.
در اهمیت نقش شهود، همین بس که حتی نص و وصیت خلفای خداوند به حجتهای بعدی نیز از طریق شاهدهایی به دیگران میرسد؛ پس نقش این شاهدان، اساسی است و کسی نمیتواند نقش آنها در نقل این نصوص را انکار کند، چه در شناخت حجت خدا و چه شناخت واسطههای حجت خدا؛
بنابراین در صورت وقوع خیانت، این شهود ما را مطلع میسازند و راه اطلاع از خیانت واسطهها و نواب و شناسایی امام (ع) درصورتیکه در این حین ظاهر شوند، همین شهود هستند.
در این بین، برخی اشکالی بدین مضمون مطرح میکنند که: مگر نه اینکه راه شناخت حجت (قانون معرفت حجت): نص (نص الهی که همان رؤیاست و نص و وصیت حجت سابق) و علم و دعوت به حاکمیت خداوند است؟ پس چرا شما واسطهها و شهود را راه شناخت حجت میدانید؟!
در پاسخ باید گفت: قانون معرفت حجت (رؤیا، وصیت، علم و دعوت به حاکمیت خدا) فقط برای تشخیص مصداق خلیفه خدا در هر زمان است؛ وقتی گفته میشود تشخیص مصداق، یعنی آنکه بفهمیم مصداق احمد مذکور در وصیت رسول خدا (ص)، این شخصی است که نام او احمد است و نام پدرش اسماعیل بوده و در دانشکده مهندسی بصره تحصیل کرده و چنین و چنان است (صفات ظاهری و شخصیتی).
وقتی گفته میشود تشخیص مصداق، یعنی آنکه بفهمیم مصداق احمد مذکور در وصیت رسول خدا (ص)، همین شخص است و نه فردی دیگر، تشخیص مصداق بدین معناست؛ و در این حال اگر بعد از اینکه مصداق شناخته شد (و فهمیده شد مصداق احمد مذکور در وصیت، همین شخص است)، چنانچه پس از این، آن شخص غائب شود، برای شناسایی چهرۀ او و شخصیت حقیقیاش بعد از آمدن از غیبت، از رؤیا استفاده نمیشود، بلکه از همان معتمدین و شهودی استفاده میشود که پیشتر از آنان گفته شد؛ افرادی که احمد الحسن را دیدهاند و او را میشناسند و البته قابلاعتمادند و دلیلی هم برای خیانت و همدستی آنها در دروغگویی، وجود ندارد.
درباره غیبت امام عصر (عج) هم همین گفته میشود، امام عصر (عج) یکمرتبه هزار و اندی سال قبل به خلافت رسید و به وصیت احتجاج کرد و بدینوسیله مصداق وصی امام عسکری (ع) مشخص شد و بعد که امام مهدی (ع) به غیبت رفتند، پس از آمدن او از غیبت، او و چهرۀ او با وصیت و قانون معرفت حجت شناخته نمیشود، بلکه با مولایی شناخته میشود که طبق روایت با او در ارتباط است، همان یمانی که در روایت آمده «یدعو الی صاحبکم».
بنابراین، اگر حجتی از حجتهای خداوند بعد از احتجاج به وصیت و بعد از آنکه مصداق حجت موعود مشخص شد، به غیبت رفت، در اینجا وقتی او از غیبت برمیگردد با وصیت و رؤیا شناخته نمیشود، بلکه با شهود و نمایندگانش که او را دیده و میشناسند، میشناسیم؛ در نتیجه امام مهدی (عج) از طریق یمانی و یمانی از طریق نمایندگان و شهود او شناخته میشود؛
به بیان دیگر، وصیت و بهطورکلی قانون معرفت حجت، برای تطبیق بین شخصیت حجت مذکور در وصیت و بین مصداق او در عالم خارج است، نه برای شناختن شخصیت حقیقی او؛ و این دو نکته مهمی است که نباید بین آنها خلط شود.
همچنین حکمت و رحمت خدا اقتضا میکند که مؤمنین به گمراهی وارد نشوند، درحالیکه در بین آنها قابلیتی موجود است و یا خدا قصد اتمام حجت دارد؛ قران کریم میفرماید: «ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻗﻮﻣﻰ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩ، ﮔﻤﺮﺍﻩ ﺳﺎﺯﺩ، ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺍﻣﻮﺭﻱ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﭙﺮﻫﻴﺰﻧﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻴﺎﻥ ﻛﻨﺪ [ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻭﺭﺯﻧﺪ]؛ ﻣﺴﻠﻤﺎً ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ». (توبه ۱۱۵)
راههای قطعی دیگری نیز وجود دارد که در صورت نیاز، خدا آن را برای حجتش قرار میدهد. در هر صورت باید بدانیم که خدا هیچوقت قصد گمراهی امت را ندارد و هدف خداوند هدایت مردم است.
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
و لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و سلم تسلیما کثیرا
درود پروردگار کائنات بر شما
سلام علیکم
اللهم صل علی محمد و آل محمد الائمه والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا
لبیک یا سیدی و مولای یا امامی یا احمد الحسن الیمانی
سلام و درود خداوند بر احمد الحسن
سلام و درود خداوند بر دوستان و یاران احمد الحسن
و لعنت خداوند بر دشمنان و دوستان دشمنان احمد الحسن علیه السلام
احسنتم
ممنون
خیلی عالی بود
جزاکم الله خیرا …