خانه > پاسخ شبهات > اشخاص > پاسخ به شبهات علی کورانی _ قسمت نوزدهم

پاسخ به شبهات علی کورانی _ قسمت نوزدهم

بسم الله الرحمن الرحیم و الحمد لله

مقدمۀ کوتاه:

امام علی(ع) در خطبۀ 38 نهج‌البلاغه در تعریف شبهه فرمودند: «وَ اِنَّما سُمِّیَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لاِنَّها تُشْبِهُ الْحَقَّ. فَاَمّا اَوْلِیاءُ اللّهِ فَضِیاؤُهُمْ فیهَا الْیَقینُ، وَ دَلیلُهُمْ سَمْتُ الْهُدى. وَ اَمّا اَعْداءُ اللّهِ فَدُعاؤُهُمْ فیهَا الضَّلالُ، وَ دَلیلُهُمُ الْعَمى. فَما یَنْجُو مِنَ الْمَوْتِ مَنْ خافَهُ، وَلا یُعْطَى الْبَقاءَ مَنْ اَحَبَّهُ» «شبهه‏ را براى اين شبهه‏ ناميدند كه به حق شباهت دارد. اما نور هدايت‌كنندۀ اولیای خدا در شبهات، يقين است و راهنماى آنان، مسير هدايت الهى است. ولی دشمنان خدا، دعوت‌كننده‏شان در شبهات، گمراهى است و راهنماى آنان كورى است. آن‌كس كه از مرگ بترسد نجات نمى‏يابد و آن‌كس كه زنده‌ماندن را دوست دارد براى هميشه در دنيا نخواهد ماند

كورانی قبلاً همین كتاب را با عنوان «فعالیت‌های صهیونیسم وهابی در عراق» منتشر كرده بودکه اكنون هم دراینترنت موجود است.اگر كسی به آن مراجعه کند خواهددید کورانی همین تهمت رابه استادضیاء زیدی ‌که اونیز درکتاب خویش بااین روایت استدلال کرده است،زده بود؛اما کینۀ کورانی باعث شده است که این مرتبه به سید احمدالحسن (ع) تهمت بزند.

پرسش 38:

سریال اتهام‌زدن به تحریف متون: حدیث اصبغ از امام علی (ع) در خصوص فرزندی از پشت یازدهم من.

شیخ کورانی در ادامۀ سریال اتهام‌زدن به تحریف متون می‌گوید: «دجال، روایتی را دربارۀ نَسَب مهدی تحریف کرده است. وی در صفحۀ اینترنتی خود گفته است: «از اصبغ بن نباته نقل شده است: روزی خدمت امیرالمؤمنین علی‌(ع) رسیدم؛ ایشان را دیدم که متفکرانه چوبی در دست گرفته بود و به زمین می‌زد. به ایشان عرض کردم: ای امیرالمؤمنین! چه شده است که متفکرانه سر چوب را به زمین می‌زنید؟ آیا به این زمین علاقه‌ای دارید؟ حضرت فرمود: «نه، به خدا قسم که هیچ‌وقت میل و رغبتی به زمین و دنیا نداشته‌ام؛ اما به مولودی فکر می‌کنم که از نسل فرزند یازدهم از فرزندان من خواهد بود.
او همان مهدی است که زمین را پر از عدل و داد می‌کند، چنان‌که از ظلم و جور پر شده است. برای او حیرت و غیبتی پیش می‌آید که در آن، بعضی از اقوام گمراه و بعضی دیگر هدایت می‌شوند.» عرض کردم: ای امیرالمؤمنین، حیرت و غیبت چه مدت خواهد بود؟ حضرت فرمود: «شش روز یا شش ماه یا شش سال.» عرض کردم: آیا واقعاً این امر صورت می‌گیرد؟ فرمود: «آری، گویی او خلق شده است؛ ولی ای اصبغ، تو را با این امر چه کار؟ آن‌ها برگزیدگان این امت‌اند همراه با نیکان این عترت.» [1]

و اضافه می‌کند: «این فرزند، همان فرزند امام مهدی است؛ زیرا امام مهدی، یازدهمین نفر از فرزندان امام علی(ع) است و کسی که از نسل اوست همان کسی است که ما درباره‌اش با عنوان زمینه‌ساز سلطنت امام سخن می‌گوییم.»

او سخن امیرالمؤمنین(ع) را چنین تحریف کرده است: «اما دربارۀ مولودی فکر می‌کنم که «من ظهری. الحادی العشر من ولدی» «از پشت من است. یازدهمین از فرزندانم.» او همان مهدی است که زمین را پر از عدل و داد می‌کند، چنان‌که از ظلم و جور پر شده است.»
او حرف «ی» را از کلمۀ « ظهری» (پشت من) حذف کرده و عبارت به این صورت شده است: «من ظهر الحادی عشر» (از نسل فرزند یازدهم) و آن را بر خودش تطبیق داده و ادعا می‌کند خودش از پشت یازدهمین نفر ـ‌یعنی امام مهدی (ع)‌‌ـ است! منابع متعدد ما این حدیث را با حرف «یاء» در کلمۀ « ظهری » روایت کرده‌اند و «یاء» در چاپ کتاب غیبت طوسی حذف شده است و این بدعت‌گذار آن را برگرفته، بر طبلش می‌کوبد! فرستادۀ او کتاب غیبت طوسی را آورد و گفت: ببینید! این روایت امیرالمؤمنین (ع) ظهور فرزند امام مهدی (ع) را ثابت می‌کند: «از پشت یازدهمین فرزندم!»

به او گفتم: به منابع دیگر این حدیث که قدیمی‌تر از غیبت طوسی است مراجعه کن تا ببینی در آن‌ها چنین نوشته است: «اما به مولودی فکر می‌کنم که «من ظهری، الحادی العشر من ولدی» (از پشت من است، یازدهمین از فرزندانم). او همان مهدی است که زمین را پر از عدل و داد می‌کند چنان‌که از ظلم و جور پر شده است!»

آیا اگر حرفی توسط یک نسخه‌بردار یا حروف‌چین حذف شود، درحالی‌که در منابع بسیار دیگر وجود داشته باشد، تو به همان متوسل می‌شوی تا بدعت و امامت امام خود را ثابت کنی؟ حدیثی که او ذکر کرده است «مستفیض» (فراگیر و شایع) است و در کتاب‌های زیر آمده است: امامة و التبصرة، ص120؛ کافی، ج1، ص338؛ کفایة‌الأثر، ص219؛ غیبت نعمانی، ص69؛ و کمال‌الدین، ص288.»

پاسخ:

ماشاءالله. بحث علمی و اخلاقی باید این‌گونه باشد؛ وگرنه بحثی نخواهد بود! او ما را متهم به تحریف می‌کند؛ در حالی ‌که در همین سخن خودش می‌گوید حرف «ی» توسط نسخه‌بردار یا حروف‌چین حذف شده است؛ یعنی به آن صورتی که وی به‌دروغ به ما نسبت می‌دهد، ما این حرف ‌و این حدیث را تحریف نکرده‌ایم. نمی‌دانم آیا از این به بعد این مرد می‌تواند به وهابی‌ها ایرادی بگیرد که خودش مرتکب نشده باشد؟!

اما آیا حرف «ی» آن‌گونه که او ادعا می‌کند حذف شده است؟ بیایید ببینیم:‌ طوسی این روایت را با دو سند در کتاب غیبت نقل کرده و در هر دو، عبارت «من ظهر» را آورده است نه «من ظهری»؛ پس ادعای حذف‌شدن «ی» بعید است. این در خصوص کتاب غیبت طوسی؛ اما دیگر کتاب‌ها: منابع مهم، این روایت را با لفظ «من ظهر» نقل کرده‌اند:

  1. الهدایة‌الکبری، حسین بن حمدان ‌خصیبی، ص362.
  2. دلائل‌الامامة، ص529 و 530.
  3. اختصاص، شیخ مفید، ص209.
  4. کافی، ‌ج1، ص379. محقق حرف «ی» را میان پرانتز قرار داده است تا اشاره کند که در نسخۀ مورد اعتماد او وجود نداشته است.

در خصوص کتاب کمال‌‌الدین، در چاپ‌های زیر، این روایت به شکل «من ظهر» نقل شده است:

الف‌. دار ذوی‌القربی، ایران، چاپ اول، 1428 هجری.

ب‌. انتشارات طلیعۀ نور، ایران، چاپ اول، 1425 هجری.

ج‌. انتشارات طلیعۀ نور، ایران، چاپ سوم، 1429 هجری.

در حالی ‌که در چاپ مؤسسۀ نشر اسلامی متعلق به جامعۀ مدرسین قم مشرفه، تحقیق و تصحیح علی‌اکبر غفاری، چاپ چهارم، 1422 هجری، با لفظ «من ظهری» آمده است و این، یعنی «ی» به این چاپ اضافه شده است. گواه بر این مطلب اینکه وقتی ما دربارۀ این روایت در کتاب کمال‌الدین جست‌وجو می‌کنیم، می‌بینیم میرزا محمد‌تقی ‌اصفهانی آن را در مکیال‌المکارم، ج1، ص113 از کمال‌الدین به شکل «من ظهر» نقل کرده است.

نتیجه: کورانی با نسبت‌دادن تهمت تحریف به ما، دروغ گفته است و ثابت شد که او خودش تحریفگر است؛ زیرا به‌دروغ فریاد می‌زند این روایت در کتاب کافی و کمال‌الدین با لفظ «من ظهری» آمده است.

در پایان: كورانی قبلاً همین كتاب را با عنوان «فعالیت‌های صهیونیسم وهابی در عراق» منتشر كرده بود که اكنون هم در اینترنت موجود است. اگر كسی به آن مراجعه کند خواهد دید که کورانی همین تهمت را به استاد ضیاء زیدی ‌که او نیز در کتاب خویش با این روایت استدلال کرده است، زده بود؛ اما کینۀ کورانی باعث شده است که این مرتبه به سید احمدالحسن (ع) تهمت بزند.

این گفت‌وگویی که وی ادعا می‌کند میان او و یکی از انصار در‌این‌باره جریان داشته است، به‌طور کامل، دروغین و ناشی از اوهامات بیمارگونۀ اوست. کورانی در قالب همین گفت‌وگو، شخص استاد ضیاء زیدی را مخاطب ساخته بود، بی‌آنکه او را ملاقات کرده باشد!

پرسش 39 در قسمت قبلی مطرح شده است.

پرسش 40:

معتقدم مباهله بین سید احمدالحسن و برخی افراد اتفاق افتاده است.

پاسخ:

بله؛ درست است. برخی افراد مدعی مقام و منصب حجت خدا بودند؛ مثل كسی كه ملقب به قحطانی بود و خودش را یمانی موعود می‌دانست. این مرد صفحه‌ای داشت كه در آن مباهله‌ای با سید احمدالحسن (ع) نوشت، بی‌آنكه پیش از آن بین دو طرف توافقی صورت گرفته باشد. او میوۀ كارش را چید؛ چون خداوند بیش از چند روز به او فرصت نداد تا در نهایت هلاک شد.

و نیز مردی یمنی كه محمد ناصر یمانی خوانده می‌شود. این مرد ادعا می‌كند كه خودِ امام مهدی (ع) منتظر است؛ در حالی ‌که باطل‌بودنش روشن است و دلیل و حجتی ندارد و حتی او به مسئلۀ تنصیب الهی و حجت‌های خدا بر خلق ـ‌یعنی آل محمد (ع)‌ـ ایمان ندارد.

این شخص مانند شخص قبلی به تحدی با سید احمدالحسن(ع) پرداخت و در صفحۀ فیس‌بوک سید(ع) مباهله‌ای برای سید احمدالحسن نوشت كه در آن چنین آمده است:

«بسم الله الرحمن الرحیم از مهدی منتظر حق، امام ناصر محمد یمانی به سید احمدالحسن (سپس دشنام می‌دهد). من مهدی منتظر و حق و یاریگر محمد رسول خدا (ص)، و امامِ یاور، محمد یمانی هستم و تعداد امامان آل بیت رسول خدا(ص) را تنها دوازده نفر می‌دانم که اولینشان امام علی بن ابی‌طالب (سلام و صلوات بر او) و آخرینشان مهدی منتظر حق امام ناصر محمد یمانی است…
(و می‌گوید): تو را به مباهله در صفحۀ خودم، صفحۀ امام ناصر محمد یمانی، فرا‌می‌خوانم و اگر بخواهی آن را در همین صفحه‌ای كه بیان تو را پذیرفته‌اند، قرار خواهم داد. وقتی برای مباهله به همین صفحه یا به صفحۀ من بیایی و پس از آنكه مباهله کردیم، اگر در یک ثانیه خداوند تو را به خوک تبدیل نكند من مهدی منتظر حق نیستم. هرکدام از ما كه شانه خالی کند، دروغ‌گوی خودخواه است. ای صاحبان این صفحه،‌ خطابیۀ ناصر محمد یمانی را حذف نكنید. (و پس از نوشتن مباهله‌اش می‌گوید):

و خداوند نه در شأن محمد ‌الحسن ‌‌العسكری و نه در شأن احمدالحسن عراقی ـ‌كه خودش را یمانی می‌نامد‌ـ حجتی نازل نفرموده است. هنگامی‌که احمدالحسن عراقی برای مباهله در این صفحه یا صفحۀ من ـ‌صفحۀ امام ناصر یمانی‌ـ حاضر شود و پس از حضور‌یافتن و پایان مباهله اگر در اولین ثانیه، احمدالحسن به خوک تبدیل نشود ناصر محمد یمانی كذاب خودخواه است و مهدی منتظر امام دوازدهم از آل بیت پاک از نسل حسین بن علی بن ابی‌طالب نیست؛ و اگر پس از مباهله در ثانیۀ اول به خوک تبدیل شود، شیعیان خواهند فهمید كه احمدالحسن یمانی با شیطان رجیم همراه و فرستادۀ شیطان رجیم است و اینکه خداوند نه برای او و نه برای محمد الحسن ‌العسكری، حجتی نازل نفرموده است. پس ای کسی که مسئول این صفحه هستی، خطابیۀ مرا حذف نكن تا ببینیم چه كسی كذاب خودخواه است؛ احمدالحسن الیمانی یا ناصر محمد یمانی… .»

همان‌ طور كه می‌بینید او خودش شرط می‌كند كه سید احمدالحسن(ع) پس از مباهله با او حتی یک ثانیه هم باقی نخواهد ماند.

اما سید احمدالحسن(ع) مباهلۀ با او را نوشت و در صفحۀ این كذاب، ناصر محمد و صفحۀ خودش منتشر فرمود و حادثۀ مورد ادعای ناصر محمد اتفاق نیفتاد؛ و معلوم شد كه او خودش طبق شرطی که خودش وضع کرده، كذاب است.

همچنین شخص سومی وجود داشت كه جهان را لبریز از ناسزا و دشنام كرده بود و همراه پیروانش جلساتی برای ناسزاگویی برگزار می‌كرد. او با زبان خودش تصریح كرد كه می‌خواهد مظلومیتی برای احمدالحسن پایه‌گذاری كند كه در تاریخ نظیری نداشته است. او و پیروانش هیچ ناسزا و دشنامی باقی نگذاشتند كه از دهانشان خارج نشده باشد و در نهایت همراه پیروانش برای مباهله با سید احمدالحسن(ع) اقدام كردند. گویا شیاطین آنان را برای مرگ دفعی و عملی آماده كرده بودند و تمام جهان دیدند كه خداوند به او و پیروانش جز چند روز اندک فرصتی نداد، تا اینكه عذابی كه خودشان درخواست كرده بودند بر آنان فرود آمد و آتش جنگ میان آن‌ها و نیروهای امنیتی افروخته شد كه به دنبال آن بسیاری از آنان هلاک شدند.

این‌ها مباهله‌هایی است كه اتفاق افتاد. آیا كورانی و امثال او پند می‌گیرند؟

پاورقی‌ها:

  1. لفظ روایت در غیبت شیخ طوسی: الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: أَتَیتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَوَجَدْتُهُ مُتَفَكِّراً ینْكُتُ فِی الْأَرْضِ فَقُلْتُ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَا لِی أَرَاكَ مُتَفَكِّراً تَنْكُتُ فِی الْأَرْضِ أَرَغْبَةً مِنْكَ فِیهَا فَقَالَ لَا وَ اللهِ مَا رَغِبْتُ فِیهَا وَ لَا فِی الدُّنْیا یوْماً قَطُّ وَ لَكِنْ فَكَّرْتُ‏ فِی‏ مَوْلُودٍ یكُونُ مِنْ ظَهْرِ الْحَادِی عَشَرَ مِنْ وُلْدِی هُوَ الْمَهْدِی الَّذِی یمْلَأُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً تَكُونُ لَهُ حَیرَةٌ وَ غَیبَةٌ یضِلُّ فِیهَا أَقْوَامٌ وَ یهْتَدِی فِیهَا آخَرُونَ. (غیبت طوسی،‌ ص336) (مترجم)

همچنین ببینید

آیا فرگشت یک هدف کلان دارد؟

آیا فرگشت یک هدف کلان دارد؟

به قلم: شیث کشاورز امروزه نظریه تکامل (فرگشت) نظریه‌ای است که در جامعۀ علمی، …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *