بهقلم: علی تهرانی
بعضی افراد، چنین مطرح میکنند که اسلام و پیامبر اسلام بانوان را از مناصب رهبری عالی کشور مانند ریاست جمهوری، قوه قضائیه و امثال آن، با دلایل مختلفی محروم میکند و این ظلم به بانوان است و باعث شده تحقیر و هتک حرمت او بسیار شود! در این نوشتار قصد داریم، به شکل تطبیقی، به این مسئله بپردازیم و نظر صحیح اسلام را که همان نظر سید احمدالحسن است، بیان کنیم.
بدون شک این مسئله، بر اساس نظر شایع بین مسلمانان است و به نظریات علمای طوایف و فرقههای مختلف مسلمان نسبت داده میشود و کسی که به سخنان آنان مراجعه کند، میبیند در این زمینه اختلافنظر دارند و آرای مختلفی در این زمینه وجود دارد که خود تأکیدی بر اجتهادیبودن این نظریات دارد و متن واضح قطعی و روشنی برای این موضوع وجود ندارد؛ گرچه نظر غالب در میان آنان این است که «مردانگی» را شرط میدانند و به زنان اجازه نمیدهند مناصب قوۀ قضائیه یا «ریاست» حکومتی را به دست گیرند، و دلیلشان این است که این مناصب در حیطۀ امور دولتی است که فقط مختص مردان است، یا دلیل دیگری که مطرح کردند این است که دلیلی برای اینکه زنان متولی این مناصب شوند وجود ندارد یا امثال این دلیلها.
شیخ طوسی از مشهورترین محدثان و فقیهان شیعه میگوید:
«مسئلۀ ۶: جایز نیست زنان در هیچ حکمی قاضی باشند و شافعی نیز بر همین حکم قائل است.» [1]
و ابوحنیفه نعمان بن ثابت، فقیه و پایهگذار مذهب حنفی از مذاهب چهارگانهٔ اهلسنت میگوید: «زن میتواند قاضی باشد؛ البته در اموری که میتواند شاهد باشد که شامل همۀ احکام بهجز حد و قصاص میشود.»
ابنجریر میگوید:«قضاوت در هر چیزی که مرد در آن جایز است قضاوت کند جایز است؛ زیرا او از اهل اجتهاد محسوب میشود.»
اما دلیل ما: جواز این حکم نیاز به دلیل دارد؛ چون قضاوت یک حکم شرعی است و اگر کسی صلاحیت آن را داشته باشد باید دربارۀ آن دلیل شرعی وجود داشته باشد.
و ماوردی از فقهای اهلسنت میگوید: «جایز نیست زنان عهدهدار این مسئولیت شوند؛ هرچند خبری که میآورند، پذیرفته میشود؛ چون چنین معنایی فهمیده میشود که زنان نمیتوانند ولایت داشته باشند و این را از قول نبی (صلی الله علیه و سلم) میفهمیم: گروهی که امر خود را به زنان واگذار کنند، به سعادت نمیرسند؛ همچنین بهدلیل آنکه در این کار نیاز به مطالبه رأی و ثبات عزم و نیت هست و زنان در این کارها ضعیف هستند؛ و نیز به دلیل آنکه لازم است مستقیماً در کارها حضور پیدا کنند که از این کار منع شدهاند.» [2]
متوجه شدیم که ادلۀ عدم جواز بر اساس گمان و اجتهادات است و متن قطعی و محکمی در این زمینه وجود ندارد، و اما آنچه به رسولش نسبت دادهاند: «گروهی که امر خود را به زنان واگذار کنند، به سعادت نمیرسند»، نادرست است و به ایشان نسبت داده شده است؛ زیرا صرفاً با قرآن کریم منافات دارد. قرآن میگوید: مردمان تحتامر بلقیس (که زن بود) دهقانانشان بهدلیل اطاعت از آن بانو در پیروی از پیامبر خدا سلیمان (ع) و تسلیمشدن در برابر فرمان او نجات یافتند، و قرآن میگوید: مردمان تحتامر فرعون (که مرد بودند) هلاک شدند و خسارت دیدند چون از او تبعیت کردند و پیامبر خدا موسی (ع) را تکذیب کردند.
و خداوند سبحان و متعال گفته و عمل هر دو را در کتاب خود ذکر کرده است:
(قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ)
([ملكه] گفت پروردگارا من به خود ستم كردم و [اينک] با سليمان در برابر خدا پروردگار جهانيان تسليم شدم). [3]
(وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَى)
(و فرعون قوم خود را گمراه كرد و هدايت ننمود). [4]
نظر اسلام و پیامبر در امر حکومت و تصدی مناصب عالی مانند قضاوت و حکومت دربارۀ زن و مرد یکسان است، همچنان که برای مرد (غیرمعصوم) با انتصاب معصوم و نظارت از طرف او جایز است، پس برای زنان نیز با همان قید و شرط جایز است، و در صورتی که این شرط نباشد برای هیچکدام از مرد و زن بهعهدهگرفتن این مناصب و مسئولیتها جایز نیست؛ پس بهطور مطلق در این زمینه هیچ تفاوتی بین مرد و زن وجود ندارد.
این سؤالی است که در این زمینه توسط دکتر علاء السالم از سید احمدالحسن پرسیده شده است و در کتاب دفاع از رسول مطرح شده است.
آیا از نظر اسلام مانعی برای یک زن برای تصدی پست ریاست جمهوری، «رهبری مردمی» یا قوه قضائیه یا سایر مناصب عالی کشور وجود دارد؟
جواب ایشان: «زیر نظر حکومت معصوم بله [جایز است] و در این امر اشکالی وجود ندارد؛ چنانچه معصوم نفع و فایدهای در آن ببیند. بهطور کلی امر حکومت در اسلام در اختیار معصوم است و ازاینرو مناصب اجرایی و قضائیه و مانند آن به او برمیگردد و اشکالی ندارد که زنان یا مردان را بر اساس آنچه خود او اصلح و انفع میداند انتخاب کند.» [5]
همچنین میفرماید: «زن میتواند در بسیاری از موقعیتها در دولت الهی نقش داشته باشد، اگر خدا بخواهد و حکومت در زمانی برقرار شود. زن در بسیاری از موقعیتها و کارها کمتر از مرد نیست و حتی در برخی از کارها از مرد خیلی بهتر است؛ و اسلام هیچ محدودیتی برای زنان نمیگذارد حتی در مناصب رهبری جامعه، زمانی که آنها واجد شرایط باشند و کار را کامل و بهدرستی انجام دهند.» [6]
«زن قطعاً نقش بزرگی دارد، بلکه مرد نمیتواند نقش زن را جبران کند؛ زیرا او ویژگیهایی دارد که مرد ندارد؛ و تأثیر اجتماعی زنان گاهی اوقات بسیار بیشتر از تأثیر مردان است.
و زن تحصیلکردهای که توانایی صحبتکردن و تأثیرگذاری در جامعه را دارد، قطعاً وظیفۀ اخلاقی در قبال جامعهاش دارد؛ بهخصوص وقتی که میبیند ظلم، فرزندان وطنش را از بین میبرد و حقوق مردم را میگیرد و قطعاً دیگران بانوان باید از او حمایت کنند و دفاع کنند و با او به میدان بروند.» [7]
در این نوشتار بهشکل سریع، نظر شیخ الفقهاء، شیخ طوسی بیان شد و همۀ مراجع تقلید شیعه، در فتوا و اجتهاد وامدار او هستند و دیدیم که چگونه قائل به عدم جواز این مسئله شد؛ ولی سید احمدالحسن، نظر صحیح خداوند را برای ما بیان کرد که جواز این مسئله بود. انشاءالله بتوانیم، با این مسئله به اهمیت جایگاه بانوان و زنان، در جامعه اسلامی پِی ببریم.
منابع:
- الطوسي، الخلاف، 6 / 213.
- الماوردي، الأحكام السلطانية، ص27.
- نمل، ۴۴.
- طه، ۷۹.
- گفتوگوی مستقیم با سید احمدالحسن، بهنقل از کتاب دفاع از رسول.
- سید احمدالحسن، پیک صفحه.
- منبع پیشین.