عدالت با دشمنان و عدم جواز بُهتان به مخالفان
بهقلم سید علاء علوی
اصطلاحی که طرفداران اخلاق، سخت به آن حمله کرده و قائل به اخلاقی و مشروعبودن وسیله جهت دستیافتن به هدف هستند مصطلحی در مؤسسۀ دینی تحتعنوان دروغ مصلحتی رایج است.
این اصطلاح بر اساس روایاتی است که در تفسیر آنها اتفاقنظری وجود ندارد و قطعیت صدور آنها از لحاظ مبانی سندی که اصولیون به آنها اعتقاد دارند مخدوش است.
«محمد، عن محمد بن الحسین، عن البزنطی، عن داود بن سرحان، عن أبی عبدالله (ع)، قال: «قال رسول الله (ص): إذا رَأَیتُم أهلَ الرَّیبِ وَ البِدَعِ مِن بَعدی، فَأَظهِرُوا البَراءَةَ مِنهُم وَ أَکثِروا مِن سَبِّهِم وَ القَولِ فیهِم وَ الوَقیعَةِ وَ باهِتوهُم کی لایطمَعوا فِی الفَسادِ فِی الإِسلامِ وَ یحذَرَهُمُ النّاسُ وَ لایتَعَلَّمونَ مِن بِدَعِهِم، یکتُبِ اللّهُ لَکم بِذلِک الحَسَناتِ وَ یرفَع لَکم بِهِ الدَّرَجاتِ فِی الآخِرَةِ.» [1] «پس از من، هرگاه شکاکان و بدعتگذاران را دیدید، از آنان بیزاری جویید و بسیار به آنان ناسزا گویید و دربارهشان بدگویی و افشاگری کنید و آنان را مبهوت [و محکوم] سازید تا به تباهکردن اسلام، طمع نکنند و مردم از آنها بر حذر باشند و از بدعتهایشان چیزی نیاموزند. برای این کار، خداوند برایتان ثوابها مینویسد و در آخرت بر درجات شما میافزاید.»
مُباهته عنوانی فقهی است که از عبارت «باهِتوهُم» در حدیثی از پیامبر(ص) گرفته شده است. در معنای آن تردید است. برخی معنای لغوی آن را تحیّر و برخی تهمتزدن معنا کردهاند. اکثر علمای شیعه مباهته را در این حدیث بهمعنای «اقناع و آوردن دلایل محکم» در برابر مخالفین معنا کرده و جواز «بهتان» به اهل بدعت را مورد نقد قرار دادهاند.
حال چه شد کسانی که سنگ التزام به اخلاق را به سینه میزنند ـوقتی از مواجهۀ علمی و منطقی با دعوت الهی یمانی عاجز ماندندـ اخیراً معنی اول را در نظر گرفته، بهتان و افترا زدن را جهتِ از میدان به در کردن دعوت سید احمدالحسن جایز بلکه واجب دانستهاند!
آنچه برایم اینجا اهمیت فراوان دارد موضعگیری سید احمدالحسن در خصوص چگونگی تعامل با دشمنان بهطور عموم و نهفقط بدعتگذاران است.
ایشان در بحثی در خصوص عدم جواز تقلید از غیرمعصوم فرموده بودند که ما عقیدۀ خود را با ادلۀ شرعی اثبات کردیم و در کتب متفاوت قابلبررسی است. بهتر میبود بهجای فرافکنی مسئله و سفسطهبازی، موضوع فقهی و اعتقادی را با موضوعیت مطرح کنند و یکجانبه نزد قاضی نروند!
ایشان حتی با ملحدان و خداناباوران از درِ انصاف و حفظ امانت علمی وارد شده و در پاسخ به برخی ایرادات و اشکالات علنی فردی چون داوکینز به نقل کامل نوشتههای وی پرداخته و در جایی که صحبت از تخصص وی میشود و نظرش درست است از عبارتها و کلماتی چون دانشمند استفاده میکند و در جایی که نظر وی کاملاً مغرضانه و انحرافی است تنها با لفظ نام او پاسخ را شروع میکند. برای اطلاعات بیشتر به متن کتاب توهم بیخدایی مراجعه کنید.
سید احمدالحسن وصی و فرستادۀ امام مهدی(ع) در تعلیق آیۀ کریمه میفرمایند:
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ) [2] (اى كسانى كه ايمان آوردهايد، براى خدا به داد برخيزيد [و] به عدالت شهادت دهيد، و البته نبايد دشمنىِ گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد. عدالت پیشه كنيد كه به تقوا نزديکتر است، و از خدا پروا داريد كه خدا به آنچه انجام مىدهيد آگاه است).
دلیل اینکه قرآن از جانب خداوند است حکمت عالیمرتبهای است که به ارمغان آورد. بشخصه معتقدم سخن خداوند که میفرماید «اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى» برای اثباتِ بودنِ قرآن از سوی خدا کافی است.
عدالت پیشه كنيد كه به تقوا نزديکتر است…
حضرت محمد(ص) توسط عدهای کینهتوز و دشمن محاصره شده بود؛ زیرا گمان میکردند او آمده است تا وجاهتشان و سلطۀ دینی یا ملک دنیوی آنها را تصاحب کند؛ بهعلاوه منافقینی که بهدنبال فرصتی برای غلبه بر وی بودند، با این وجود میبینیم کلماتی را زمزمه میکند که خود و یارانش را به عدالت حتی با دشمنان خویش فرامیخواند.
عدالت پیشه کنید که به تقوا نزدیکتر است…
میخواهید حجم و گستردگی حکمت در این آیه را دریابید و بدانید این آیه چه معنای بزرگی در خصوص نبرد با نفْس و منیت یا روزه در اعلیترین مراتب را با خود حمل میکند؟
اعمال خویش را با آن بسنجید. به خود بنگرید و ببینید با کسی که دشمن شماست یا دشمنی خویش را ظاهر نمیکند چگونه رفتار میکنید و نفْسهایتان چگونه به شما دستور میدهد. آیا با کسی که به شما دشمنی میورزد عدالت و انصاف به خرج میدهید؟ آیا از دروغبستن به او و افترا زدن خودداری میکنید و آیا او را همان گونه که هست توصیف میکنید؟ آیا اگر کار نیکویی انجام داد، آن را بیان میکنید، همان گونه که بهدنبال بیان اشتباهات او هستید و از هر کار او خطایی نابخشودنی درست میکنید؟
آیا میخواهید بدانید که عمل به این آیه چقدر دشوار است؟
بنگرید که بیشتر مردم چگونه با دشمنان خود رفتار میکنند؛ خواهید دید بیشترشان مخالفان خود را به بدترین شکل ممکن توصیف میکنند و افتراهای گوناگون میزنند حال چه رسد به دشمن خودشان!
عدالت پیشه کنید که به تقوا نزدیکتر است…
در این ماه مبارک رمضان سعی کنیم به این آیه عمل کنیم. قرائت قرآن بدون عمل ارزشی نخواهد داشت! چه ثمری دارد که قرآن را از حفظ بخوانی و بدون هیچ اثری از آن عبور کنی!
عزیزان من؛ قرائت الفاظ قرآنی هیچگونه نفع یا فایدۀ حقیقی ندارد! حفظ و حمل قرآن و تقدیر از قرآن، عمل به مضامین قرآن است.
سید احمدالحسن میفرماید: تو را نصیحت میکنم که هرکه هستی و هرچه هستی، دربارۀ مخالف خودت بخوان و گوش فرا ده و تعقل کن تا خود را در پایان کار غرق در توهم نیابی و گمان کنی حامل حقیقت مطلق هستی، در حالی که تو تنها عددی در شمار غیر محقّین بودی.
منابع:
- الکافی، ج۲، ص۳۷۵، ح ۴؛ بحارالأنوار، ج۷۴، ص۲۰۲، ح ۴۱۰.
- مائده، 8.