خانه > دین آخرالزمان > اخلاق احمدی > جایگاه ارزش‌‌های انسانی در دین خدا

جایگاه ارزش‌‌های انسانی در دین خدا

از خود گذشتن تا خدا را دیدن

به قلم: کاظم محمدی

می‌توان گفت ارزش‌های اخلاقی برای تمامی‌ انسان‌ها قابل‌احترام است، چه کسانی که به اخلاق پایبندند و چه کسانی که تقیدی به مبانی اخلاقی ندارند. همه می‌پذیرند که اخلاق و به‌عنوان مثال ازخودگذشتگی کار خوبی است.
اگر شما به کودک گرسنه‌ای غذا بدهی، آیا کسی پیدا می‌شود که شما را به‌خاطر این کار مؤاخذه و محکوم کند؟ پاسخ به‌شکل قطعی خیر است.
حتی لیبرال‌ترین رژیم‌های اقتصادی دنیا هم اگرچه درحال چپاولِ سرمایۀ نسلی انسان‌ها هستند، [1] در ظاهر هیچ توصیه و راهکاری برای کم کردن کمک‌رسانی به ضعفا و مستمندان ارائه نمی‌کنند؛ زیرا می‌دانند کمک به نیازمند یک اصل اخلاقی پذیرفته‌شده بین تمامی‌ مردم جهان، با هر نژاد و فرهنگی است و مخالفت با آن ممکن است به پایگاه اجتماعی آن در بین مردم آسیب بزند.
نیاز به ارجاع یا رفرنس نیست اگر بگوییم هر اندازه این بخشش و مهربانی بیشتر باشد، آن شخص باید بیشتر تحسین شود؛ و انسان بودن در چنین اشخاصی پُررنگ‌تر است.

مذهب شیعه که پیرو وصیت پیامبر (ص) است، آیات و روایات فراوانی در خصوص ایثار رسول خدا (ص) و اهلبیت (ع) در کتاب‌هایش دارد که نشان می‌دهد پیشگامانِ بخشش و کَرَم، آن‌ها هستند. پیامبر خدا (ص) تنها پیراهن خود را به فقیری می‌بخشد [2] و اهلبیت (ع) برای سه روز، تمام غذایی را که داشتند به مسکین و یتیم و اسیر می‌بخشند. [3] کدام‌یک جود و بخشش بیشتر و بزرگ‌تری دارد؟ کسی که یک دینار دارد و تمام آن را انفاق می‌کند، یا کسی که اموال بی‌حدوحصری دارد و بخشی از آن را می‌بخشد و هرچه ببخشد باز هم تمام نمی‌شود؟ به‌طور قطع‌ویقین جود و کرم آن کس که فقط یک دینار دارد بیشتر و وسیع‌تر است؛ چراکه او تمام آنچه را دارد می‌بخشد… .» [4]

گویی به‌صورت فطری و بدون نیاز به استدلال می‌دانیم که انسانیتِ ما در گرو کنار گذاشتن خواسته‌های حیوانی‌مان است؛ هر اندازه که از خودخواهی و خودپسندی دوری کنیم، انسان بهتری هستیم و هر اندازه ازخودگذشتگی کنیم بااخلاق‌تریم.
بیایید از خود بپرسیم دلیل این نگرش چیست و چرا انسان‌ها این اخلاق‌ را دوست دارند؟ و خلاف آن را بسیار خطرناک توصیف می‌کنند؟
ریچارد داوکینز که خود یک آتئیست و ضد خداست می‌گوید: «احساس خود من این است که اگر جامعۀ انسانی فقط بر پایۀ قانون‌های بی‌رحمانۀ ژنی استوار باشد، جامعۀ بسیار ناخوشایندی برای زیستن است.» [5] چگونه است که یکی از تندروترین آتئیست‌های جهان هم می‌داند فرورفتن در ژن‌پروری و خودخواهی اگرچه با مبانی علمی‌ او هم‌خوانی دارد ولی آن‌قدر ناخوشایند است که باید آن را انکار کرده و اقرار کند پیروی از جنبۀ مادی و حیوانی جز فساد و تباهی برای جامعه در پی نخواهد داشت؟

حقیقت این است که ما انسان‌ها مخلوقاتی هستیم و طبیعت ذاتی ما این را اقتضا می‌کند که نسبتی از نور و ظلمت باشیم. [6] ظلمت ما را به خودخواهی و خودپرستی فرامی‌خواند چون چیزی غیر از خود را نمی‌بیند و دیگری را تحمل نمی‌‌کند. ظلمت جهل است و جهل نمی‌فهمد ارتقای دیگران به ضررش نیست. جهل شیطان است و شیطان نمی‌تواند بپذیرد کسی از او پیش افتد.
اگر این را تصدیق کنیم که منشأ زشتی‌ها همان ظلمت است، به پاسخ سؤال خود می‌رسیم و نتیجه می‌گیریم هر اندازه از ظلمت فاصله بگیریم و به‌سمت نور و خوبی‌ها حرکت کنیم بهتر است. چون انسان بر فطرت الهی آفریده شده [7] و ذات او گرایش به نورِ حقیقی دارد. پس طبیعی است که انسان بخواهد به اخلاق و انسانیت علاقه‌مند باشد و اگر بخواهد به حیوانیت و ظلمت رو کند جای سؤال و تعجب است.

این همان طرحی است که انبیا و فرستادگان الهی همواره در پی تبلیغ و تقویت آن بودند [8] و اگر گروه دیگری در این مسیر به کمک انسان آمده بود ممکن بود در پیروی محض از انبیا دچار تردید شویم. ریچارد داوکینز اعتراف می‌کند طبیعت یا به تعبیر او ژن، کاملاً خودخواه است و هیچ نوع اخلاقی را منعکس نمی‌کند: «احساس خود من این است که اگر جامعۀ انسانی فقط بر پایۀ قانون‌های بی‌رحمانۀ ژنی استوار باشد، جامعۀ بسیار ناخوشایندی برای زیستن است؛ اما متأسفانه هرقدر از چیزی اظهار تأسف کنیم، در واقعیت تغییری پیدا نمی‌شود. منظور اصلی این کتاب این است که جالب باشد؛ اما اگر شما توانستید یک نکتۀ اخلاقی از آن بیرون بکشید، آن را به‌صورت یک هشدار بخوانید. بدانید که اگر مثل من، آرزو دارید جامعه‌ای بنا کنید که در آن افراد با مهربانی و تواضع در جهت خیر همگان یاور هم باشند، نباید از طبیعت کمترین انتظار مساعدتی داشته باشید. بیایید بکوشیم مهربانی و ازخودگذشتگی را بیاموزیم، زیرا ما خودخواه زاده شد‌ه‌ایم.» [9]

پیداست که ژن یا طبیعت و ماده، هیچ نوع اخلاقی را در خود ندارد و فیلسوفان ماتریالیست [10] برای ارائۀ اخلاق دچار تناقض خواهند شد. داوکینز برای پیدا کردن نمونه‌های اخلاقی در طبیعت می‌گوید: «اما در زندگی واقعی مواردی وجود دارد که به نظر می‌رسد افراد تلاش می‌کنند هم‌نوعان خود را از شکارگران مهاجم حفظ کنند. … منظور این نیست که هشداردهنده سعی می‌کند نوک حملۀ شکارگر را متوجه خود کند و از هم‌ردیفانش آن را دور سازد. او فقط به آنها خبر می‌دهد شکارگری وجود دارد و هشیارشان می‌کند. باوجوداین، دستِ‌کم در نگاه اول به نظر می‌رسد این هشداردهی با ایثارگری همراه است.» [11] داوکینز نه‌تنها با اشاراتی [12] به ما می‌فهماند که این رفتار‌ها ایثار نیستند، بلکه صراحت آن را رفتاری ژن‌مدارانه و طبیعی تفسیر می‌‌کند. «وقتی در یک دسته پرنده، این احتمال هست افراد خویشاوند هم باشند، ژنی که برای سر دادن فریاد هشدار باشد موفق می‌شود؛ زیرا به احتمال زیاد در بدن تعدادی از آن افراد نجات‌یافته وجود خواهد داشت.» [13] «اگر شما با نظر انتخاب خویشاوند موافق نباشید، نظریه‌های بسیار دیگری هست که می‌توانید آن‌ها را انتخاب کنید. هشداردهنده می‌تواند به روش‌های گوناگونی، با خبردار کردن هم‌ردیفان خود، به منافع خودخواهانه‌اش برسد.» [14]

حقیقت این است که اگر کسی به ظلمت و ماده نگاه کند، در آخر به حرف‌های داوکینز می‌رسد؛ و اگر کسی بخواهد به ماورای طبیعت یا همان الهیات استناد کند، در واقع به مسیر انبیا و اوصیا الهی متمسک شده است.
اکنون که تنها مسیر منتهی به اخلاق و انسانیت و رفتن به‌سمت نور، راهی جز راه اوصیا الهی نیست، نمی‌توان برخی از سؤالاتی را که گاهی از ناآگاهی ما و گاهی از ظلمت و جهالتِ پدرخوانده‌ها سرچشمه می‌گیرد بهانه‌ای برای سستی در اقتدا به سلسلۀ انبیا و اوصیا الهی کرد.
در این بین نکته‌ای بسیار حائز اهمیت را نباید از یاد ببریم؛ و آن این است که نه‌تنها ائمه و به‌شکل خاص امیرالمؤمنین(ع)، حضرت زهرا (س)، امام حسن و امام حسین (ع) از ایثار، تنها رضایت خدا را می‌خواستند، بلکه گامی‌ فراتر از آن را باید ببینیم. آنجاکه سید احمدالحسن می‌فرماید: «و انا عبدالله أقول لکم بالطعام یموت ابن آدم و بکلمة الله یحیی» «من، بندۀ خدا می‌گویم: فرزند آدم با غذا می‌میرد و با کلام خدا زنده می‌شود.» [15] این نشان می‌دهد، ایثارگری در مکتب اهلبیت (ع)، نه‌تنها معاملهگری، یا همان‌طور که داوکینز می‌گوید «پشتم را بخاران تا پشتت را بخارانم» نیست؛ بلکه بسیار فراتر از آن، بی‌ارزش بودن دنیا نزد ائمه (ع) را می‌رساند.
بدین ترتیب برای آنکه بتوانیم به خدا برسیم، باید از خود بگذریم؛ یعنی تمایلات نفسانی نه‌فقط در ایثار حقیقیِ اهلبیت (ع) سرکوب شده است؛ بلکه آن‌ها دنیا را اساس هرگونه زشتی و پلیدی انگاشتند و راهِ رسیدن به خدا را، ر‌هایی از دنیا شمرد‌ه‌اند.

منابع:
1. سید احمدالحسن در این زمینه می‌فرماید: «از دید من، بنده می‌بینم که امروز برده‌داری به زشت‌ترین شکلی که می‌توان تصور کرد وجود دارد؛ اما این برده‌داری، از نوع برده‌داری فردی نیست که برای به دست آوردن نیروی کارِ آن فرد و سوءاستفاده از او به انجام برسد؛ بلکه بهره‌کشی و به بردگی کشاندن امت‌ها و کشور‌ها و مردمان است. آنچه را در لیبی، سوریه و یمن اتفاق افتاده است می‌توانیم به‌شکل دیگری بازخوانی کنیم. در یکی از این جنبه‌ها، اقدامات کثیفی به انجام رسید که به‌قصد تصاحب سرمایه‌های برخی کشور‌ها انجام شده بود. کشور‌هایی که سرمایه‌هایشان به کشور عربی دیگری که اقتصادش در سال 2008 میلادی دچار ناکامی‌ شده بود سرازیر شده بود یا برای استفاده از راکد کردن اقتصاد آن کشور‌ها به نفع کشور دیگر انجام شده بود. این‌چنین بود که اقتصاد مردم سوریه و یمن، همان کسانی که در اصل بسیاری از آنان در فقر و بدبختی به سر می‌برند به‌خاطر مصالح یک کشور عربی ثروتمند که نقش کفتارِ سوءاستفاده‌کننده از فرصت‌ها برای حمله به جسد یا حیوان مجروح را بازی می‌کند دوشیده شد. پس برده‌داری امروز بسیار بزرگ‌تر از برده‌داریِ هزار یا دوهزار سال قبل است. امروز هر زمانی که فرصت دست بدهد ملت‌ها به کامل‌ترین شکلِ ممکن به بردگی گرفته می‌شوند. این درست است که افراد آزادند و طبق برداشت متعارف از برده‌داری، برده نیستند و کسی نیست که از تلاش و کار فردی آنان به‌طور مستقیم و فردی سوءاستفاده کند، ولی در واقع کار و تلاش شخصی آنان و چه بسا تلاش پدران و همه اجدادشان با دخالت اقتصادی‌‌ـ‌نظامی‌‌ـ‌سیاسیِ مورد سوءاستفاده قرار گرفته، به زیر سلطه کشیده می‌شود.» (دکتر علاء سالم، دفاع از قرآن، ترجمه، ص 280 و 281).
2. إن رسول الله (ص) كان لا يسأله أحد من الدنيا شيئا- إلا أعطاه … فأتاه الغلام فسأله فقال النبي ص ليس عندنا شي‏ء، فقال: فأعطني قميصك، فأخذ قميصه فرمى به إليه- فأدبه الله على القصد، فقال: «وَ لا تَجْعَلْ‏ يَدَكَ‏ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِكَ- وَ لا تَبْسُطْ‌ها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً» «هیچ‌کسی از پیامبر (ص) چیزی از دنیا نمی‌خواست مگر اینکه به او عطا می‌کرد … پس آن جوان نزد پیامبر (ص) آمد و از او درخواست کرد، پیامبر (ص) فرمود: چیزی نداریم، جوان گفت پیراهنت را به من بده، پیامبر (ص) پیراهنش را در آورد و به‌سمت او انداخت؛ پس خدا او را میانه‌روی آموخت و فرمود: «دستت را بسته به گردنت نیاویز و آن را کاملاً باز مگذار که ملامت شده و تنگ‌دست خواهی نشست.» محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیّاشی، ج 2، ص 289.
3. من فقط به ذکر یک داستان تاریخی مشهور در اسلام که قرآن نیز از آن سخن گفته است بسنده می‌‌کنم: ماجرای اصحاب رسالت اسلام یعنی خاندان حضرت محمد (ص) پیامبر اسلام، داستان گرسنه ماندن حضرت علی (ع) و فاطمه (س) دختر محمد (ص) و فرزندان خردسالش پس از آنکه غذای خود را به فقرا بخشیدند. … سورۀ انسان روایت‌کنندۀ داستان انسان واقعی است که بر حیوانیت خویش پیروز شد و آمد تا دیگران را از حیوانیتِ خودپرستیِ ژنتیکی‌شان ر‌هایی بخشد. آنها با ایثار به‌دنبال شهرت و معروفیت نبودند؛ زیرا این کار به‌صورت مخفیانه صورت پذیرفت و خود نیز آن را پنهان نمودند و بر کسی فاش نساختند. آنها با این کار به‌دنبال منفعت و سود متقابل نیز نبودند؛ زیرا بخشیدند و چیزی نگرفتند، و بخشش آن‌ها نیز کوچک و ناچیز نبود؛ چراکه حضرت علی (ع) و فاطمه (س) با این کار جان فرزندان کوچک خویش را به خطر انداختند. (سید احمدالحسن، توهم بیخدایی، ص 274 و 275).
4. سید احمدالحسن، متشابهات، ج4، سؤال 127.
5. ریچارد داوکینز، ژن خودخواه، نسخۀ الکترونیکی، ص 33.
6. سید احمدالحسن، عقاید اسلام، ص 37.
7. (فاَقِم وَجهَکَ للدِّینِ حَنیفاً فِطرَتَ اللهِ الّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلی‌ها لا تَبدیِلَ لِخَلقِ اللهِ ذَلِکَ الّدینُ القَیِّمُ وَ لَکِنَّ اَکثَرَ النَّاسِ لا یَعلَمُون). (روم،30)
8. سید احمدالحسن، توهم بیخدایی، ص275.
9. ژن خودخواه، ص 33.
10. ماده باوری یا ماده گرایی.
11. ژن خودخواه، ص246.
12. به نظر می‌رسد افراد تلاش می‌کنند هم‌نوعان خود را از شکارگران مهاجم حفظ کنند. و «دستِ‌کم در نگاه اول به نظر می‌‌رسد این هشداردهی با ایثارگری همراه است.»
13. ژن خودخواه، ص 247.
14. همان.
15. سید احمدالحسن، پاسخ‌های روشنگرانه، ج1، سؤال 2.

دانلود تمامی شماره های هفته نامه زمان ظهور

همچنین ببینید

گفت‌وگوی_داستانی_دربارۀ_دعوت_فرستادۀ_عیسای_مسیح

گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت سوم)

عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پس‌از او …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *