قسمت چهارم
ازآنجاکه مسیح فرستادهای از سوی خداست، پس قانون ثابتی که در «تنخ» برای شناخت فرستادگان وجود دارد، برای شناخت او نیز هست.
به قلم: یهوشوع ربوبی
• پیشگفتار
فکر میکنم حالا وقت صحبت کردن دربارۀ قانونی است که با آن مسیح شناخته میشود؛ قانونی که پایههای آن از «تَنَخ» هویداست؛ اما پیش از آن اندکی دربارۀ معجزه صحبت میکنم؛ زیرا ممکن است کسی باور داشته باشد که معیارهای بنصیون با کمک معجزات الهی انجامشدنی است.
• معجزات غلبهکننده
شاید یک یهودی بگوید:
«پروردگار کاری میکند که مسیح تمامی یهودیان را جمع کند؛ وانگهی یهودیان را منقلب میکند تا به دستور او معبد یهودیان تجدید بنا شود و افزون بر این، کاری میکند که بهزودی صلح جهانی برپا شود؛ همچنین مردم جهان را بندۀ خدا و دانا به او میکند. پس ما منتظر میمانیم و هنگامی که تمام این کارها را به فرجام رساند، به او باورمند میشویم.»
میگویم:
اگر بنا بر این باشد که با معجزهای غلبهکننده همگیشان انجام شود، پس دیگر نیازی به مسیح نخواهد بود؛ بلکه خدای پاک کسی است که یهودیان را با معجزات وادار به ایمان میکند و آنها را گردآوری میکند و مجبور به ساخت معبد میکند و همۀ مردم را به بندگی خود و شناخت خود درمیآورد و امر به پایان خواهد رسید و دیگر نیازی به مسیح نبوده و نیست. پس بیارزش بودن این باور که خدا با معجزات غلبهکننده او را یاری میدهد، روشن است.
• قانون ثابت شناخت فرستادگان خدا
قانون پایدار شناخت فرستادگان خدا که میخواهم دربارۀ آن صحبت کنم، قانونی است که همواره میتوان با آن فرستادگان خدا را شناخت. این قانون شامل سه پایه است که در «تنخ» یافت میشود؛ یعنی: اول، معرفینامه؛ برای فرستاده معرفینامه یا نص یا وصیت وجود دارد. دوم، علم و حکمت؛ او با علم و حکمت میآید. سوم، حاکمیت خدا؛ او خواهان حاکمیت خدا یا دعوتکننده بهسوی آن است؛ چه در بُعد قانونگذاری و چه در بعد اجرا.
• تنخ و قانون ثابت شناخت فرستادگان
در ادامه دوست دارم وجود پایههای این قانون را با یک مثال از تنخ نشان دهم؛ برای همین یهوشوع یا یوشع (ع) را انتخاب میکنم.
در تثنیه یا دواریم، فصل ۳۱، آیۀ 14و 15میخوانیم:
(و خداوند به موسی گفت: «اینک ایام مردن تو نزدیک است؛ یوشع را طلب نما و در خیمۀ اجتماع حاضر شوید تا او را وصیت نمایم.» پس موسی و یوشع رفته، در خیمۀ اجتماع حاضر شدند و خداوند در ستون ابر در خیمه ظاهر شد و ستون ابر، بر در خیمه ایستاد).
این همان پایۀ اول از قانون ثابت یا معرفینامۀ الهی است که نشان میدهد جانشین موسی (ع) همان یوشع (ع) است. معرفینامه حتی ممکن است غیرمستقیم باشد؛ همانگونه که دربارۀ مسیح شاهدیم؛ یعنی بین بشارتها و ظهور او هزاران سال فاصله است؛ یا به عبارت دیگر پیامبران گذشته از او گفتهاند اما در زمان او نبودهاند.
اما دربارۀ پایههای دوم و سوم متون زیادی در سِفِر یوشع وجود دارد که نشان از علم و حکمت یوشع [1] و دعوت او به حاکمیت خدا [2] دارد.
سایر انبیای خدا همچون داوود و سلیمان (ع) نیز با این پایههای ثابت آمدند که میتوانیم در تنخ آن را بیابیم.
• نتیجهگیری
ازآنجاکه مسیح فرستادهای از سوی خداست، پس قانون ثابتی که در تنخ برای شناخت فرستادگان وجود دارد، برای شناخت او نیز هست؛ بنابراین یهودیان، مُدعّی راستین را از این راه میتوانند بشناسند.
پانوشت
1. منظور از علم، دانش دین است؛ یعنی علم به حلال و حرام یا موضوعاتی که به آخرت انسان مربوط است و نیاز ضروری انسان است. برای نمونه میتوانید فصل ۶ از سِفِر یوشع را بخوانید. همچنین دعوت به توحید یا کمک به فقیران و نیکی به پدر و مادر، نشانۀ داشتن حکمت است؛ در تثنیه ۹:۳۴ میخوانیم که (و یوشع بن نون از روح حکمت مملو بود، […]) و در سِفِرِ یوشع بارها میبینیم که او با حکمت آمده است (ر.ک: یوشع ۱۱:۲۳ و ۱۶).
2. بر پایۀ سِفِر یوشع، یهوشوع خواستار حاکمیت خدا بود؛ برای نمونه بر پایۀ ۶:۲۳ او قانونگذار و حاکم را خدا میداند؛ زیرا او به تورات دعوت میکند که همان قانون اساسی الهی است؛ در این آدرس میخوانیم: (پس بسیار قوی باشید و متوجه شده، هرچه در سفر تورات موسی مکتوب است نگاه دارید و بهطرف چپ یا راست از آن تجاوز منمایید)؛ و در این تورات است که انتخاب فرمانروا حق خداست (ر.ک: تثنیه ۱۵:۱۷)؛ پس یوشع با دعوت به حاکمیت خدا آمد.
هفته نامه شماره 178