باوجود شواهد بسیار از انطباق کتاب مکاشفۀ یوحنا با ثقلین، از نادانی آنان است که تلاش میکنند آن را بیارزش نشان دهند!
به قلم: ارمیا خطیب
• پیشگفتار
همانطور که در قسمت پیشین تقدیم شد، علی شریفی در نظر دارد تمامی کتاب مقدس را از اعتبار بیندازد تا بتواند کتاب مکاشفۀ یوحنا را که جزئی از آن است بیارزش نشان دهد؛ علت آن هم روشن شد؛ زیرا توصیف ربالارباب بهعنوان یک توصیف الهی در خصوص برّه یا منجی جهان آمده است و غیرممکن است در یک متن مقدس، یک انسان دارای ربوبیت مطلق باشد. البته این اشکال نیز میتواند گرفته شود که کتاب مکاشفه میتواند قسمتی از مطالب درست را در بر بگیرد و همچنین قسمتی نادرست و عبارت ربالارباب ممکن است جزو قسمتهای نادرست آن باشد که بعداً به آن میپردازم و اکنون قصد دارم از اعتبار کتاب مکاشفه بگویم.
• رؤیاها و نمادها
علاقه دارم تا مقدمهای دربارۀ مکاشفه یوحنا بگویم. رؤیاهای الهی مملو از نمادها و رمزهاست؛ همانطور که رؤیا یا مکاشفۀ یوحنا اینگونه است. در قرآن نیز میبینیم یوسف (ع) بیان میکند که در رؤیای خود خورشید و ماه و یازده ستاره را دیده است که به او سجده میکنند [1] و در تورات نیز به آن اشاره میشود [2] یا فرعون پادشاه مصر در رؤیا میبیند که هفت گاو لاغر، هفت گاو چاق را میخورند [3] و در تورات شبیه آن را میبینیم.[4] بنابراین نمادها در رؤیا به واقعیتهای مهمی اشاره میکنند و اگر گاو چاق و لاغر در رؤیا هرکدام بهنوعی از سال اشاره دارد، پس نمیتوان آنها را به سخره گرفت یا از آنها برداشت ظاهری کرد. ازآنجاکه مردم بسیاری از این معانی را درک نمیکنند، پس برای دانستن آن نیازمند یک راهنمای الهی هستند تا رؤیا را توضیح دهد.[5]
• بررسی اعتبار کتاب مکاشفۀ یوحنا
در ادامه قصد دارم به بررسی پیوندهای رؤیای یوحنّا با آنچه از معصومین (ع) به ما رسیده بپردازم تا ببینیم آیا این کتاب آنگونه که ادعا میشود یک سند الهی است یا نه؟! روشن است که اگر این پیوند هر چند اندک اثبات شود، خود پاسخی است به تشکیککنندگانی که میخواهند اعتبار این رؤیا را زیر سؤال ببرند! این کتاب 22 فصل دارد و در ابتدای این کتاب همانطور که پیشتر نیز تقدیم شد آمده است:
«۱ مکاشفه عیسی مسیح که خدا به او داد تا اموری را که میباید زود واقع شود بر غلامان خود ظاهر سازد و بهوسیلۀ فرشتۀ خود فرستاده، آن را ظاهر نمود بر غلام خود یوحنا ۲ که گواهی داد به کلام خدا و به شهادت عیسی مسیح در اموری که دیده بود.»[6]
در بررسی خود به برخی از فصول این کتاب خواهم پرداخت:
الف. در رؤیای یوحنا تختنشینی وجود دارد که اطرافش بیستوچهار پیر یا شیخ را میبینیم که تاجهای زرین بر سر دارند [7] که این عدد منطبق بر وصیت پیامبر اسلام است و آنها به ترتیب پیامبر خدا محمد (ص) و دوازده امام و دوازده مهدی از نسل ایشان (ص) هستند.[8]
ب. در این رؤیا رهاییبخش با اوصاف گوناگونی نشان داده شده است که یکی از آنها برّه و یکی شیر است و توصیف دیگری دربارۀ او سوارشونده بر اسب سفید است؛ این برّه با صفت ایستاده یا قائم یاد میشود [9] که این وصفی است برای نجاتدهندهای که در شیعه به آن اشاره میشود؛ در لوح حضرت زهرا (س) که جابر آن را روایت میکند این موضوع را متوجه میشویم که دوازدهمین فرزند حضرت زهرا (س) با وصف «قائم» یاد شده است.[10]
پ. برّه بازکنندۀ کتاب است [11] که منطبق است بر کلام امام على (ع) که میفرماید: «هيچ دانشى نيست مگر اينكه من آغازگر آن هستم و هيچ رازى نيست مگر اينكه قائم به آن خاتمه مىدهد.»[12]
ت. برّه از نسل داوود (ع) است [13]؛ مادر امام مهدی (ع) از نسل شمعون (ع) است [14] و شمعون پسرخالۀ عیسی (ع) است [15] و مریم (س) از نسل داوود (ع) است.[16] پس مادر امام مهدی (ع) که نیز از نسل داوود (ع) است و در همین راستا، امام مهدی (ع) و مهدیین (ع) نیز از نسل داوود (ع) هستند.
ث. برّه دارای هفت شاخ و هفت چشم است که هفت روح خدایند که به تمام عالم فرستاده میشوند [17] جمع آنها چهارده میشود و این اشارهای نمادین به چهارده معصوم است. جالب است بدانیم مهدیین (ع) مردم را به ولايت اهلبیت (ع) و شناساندن حق آنها دعوت میکنند! [18]
ج. مردمانی از هر قبیله و زبان و قوم و امت بهواسطۀ برّه بر زمین فرمانروایی میکنند [19] و این موضوع ما را به یاد حکمرانی سیصد و سیزده نفر از اصحاب مهدی (ع) میاندازد.[20]
چ. بعد از آمدن برّه که همان سوار بر اسب سفید است [21] کشتار بین مردم و بیماری و قحطی ایجاد میشود [22] که بر پایۀ روایت در بین دستان قائم (ع) مرگ سرخ یا شمشیر و مرگ سفید یا طاعون وجود دارد [23] و نیز پیش از قیام او (ع) قحطی ایجاد میشود.[24] تمام اینها عذابهایی است که بهخاطر تقصیر و کوتاهی مردم در حق منجی ایجاد میشود و بر پایۀ قرآن این عذابها بهدلیل تکذیب فرستاده ایجاد میشود.[25]
ح. در این مکاشفه از زنی یاد میشود که خورشید را در بر دارد و ماه زیر پاهایش است و تاجی از دوازده ستاره بر سر دارد و پسری را میزاید که همۀ امتهای زمین را با عصای آهنین حکمرانی میکند و صاحب نسلی است که حافظان وصایای خدا هستند[26] و این زن در وجهی به مادر امام مهدی (ع) اشاره دارد و خورشید و ماه و دوازده ستاره و فرزندی که به دنیا میآورد و نسل او منطبق بر شخصیتهایی است که در اسلام با آنها آشناییم.[27]
خ. برّه جمعکنندۀ یاران پدرش است [28] و در حدیثی از امام باقر (ع) نیز این موضوع را میبینیم که مردی از فرزندان حسین (ع) میآید و برای پدرش دعوت میکند.[29]
د. شبیه پسر انسان یا منجی سوار بر ابر میآید [30] که شبیه روایتی از امام باقر (ع) دربارۀ قائم (ع) است.[31]
ذ. فرشتهای به آواز زورآور سقوط بابل (عراق) و ورود پرندگان نجس (که اشارهای به هواپیماهای جنگی است) به آن را ندا میدهد [32] که شبیه آن در حدیث امام علی (ع) آمده است که به فریادی دربارۀ سقوط عراق و ورود دجال به آن اشاره میکند.[33]
ر. برّه «کلمۀ خدا» خوانده میشود [34] که ما این موضوع را دربارۀ قائم (ع) نیز میبینیم.[35]
ز. در این رؤیا به خروج یأجوج و مأجوج [36] اشاره شده که ما در حدیثی از پیامبر (ص) نیز دربارۀ یَأْجُوج وَ مَأْجُوج میتوانیم این موضوع را ببینیم که خروج آنها یکی از ده نشانۀ «السَّاعَةِ» یا «ساعت» است.[37]
در نتیجه باوجود شواهد بسیار از انطباق کتاب مکاشفۀ یوحنا [38] با ثقلین، از نادانی آنان است که تلاش میکنند آن را بیارزش نشان دهند! البته این را نیز بگویم که از بسیاری نکات دیگر بهدلیل طولانی شدن مقاله عبور کردم.
• تا اینجا
در این قسمت نشان داده شد که رؤیاها دارای رمزهای گاه عجیبغریب است و رفتار تمسخرآمیز علی شریفی نسبت به رؤیای یوحنا و شخصیت منجی که با عبارت برّه خطاب شده است، خود نشان از نادانی او به نوع سخن گفتن خدا دارد؛ افزون بر این نشان دادم مطالب بسیاری در رؤیای یوحنا وجود دارد که با آنچه در اسلام است، تطابق دارد و آنچه شریفی درصدد القای آن بود، باز هم نشانۀ نادانی اوست.
منابع
1- ر.ک: قرآن، یوسف،۴.
2- ر.ک: تورات، سِفِر پیدایش ۹:۳۷.
3- ر.ک: قرآن، یوسف،۴۳.
4- ر.ک: تورات، سِفِر پیدایش ۱:۴۱-۴.
5- باور دارم اگر علی شریفی و دوستانش توصیف منجی به برّه در مکاشفه یا سایر عبارات در رؤیا را به سخره میگیرند -بدون آنکه سندی ارائه کنند که این کتاب ارزشی ندارد- نشاندهندۀ فهیم بودن آنان نیست، بلکه نشان میدهد آنها اندک سواد درست و حسابی نیز ندارند؛ همانطور که حسینی قزوینی بهدرستی به آن اشاره کرده بود.
6- مکاشفه، فصل اول.
7- ر. ک: مکاشفه، فصل ۴.
8- ر.ک: غیبت شیخ طوسی، ص۳۰۰.
9- ر.ک: مکاشفه 6:5.
10- ر.ک: كافى، ج۱، ص۵۳۲.
11- ر.ک: مکاشفه 5:5-7.
12- «ما من علم الّا و أنا أفتحه، و ما من سرّ إلّا و القائم يختمه.» مستدرك سفينة البحار، ج ۱۰، ص ۳۵۰.
13- مکاشفه 5:5.
14- ر.ک: الغيبة، الشيخ الطوسي، ص۲۱۰.
15- بحار الانوار، ج۳۰، ص۷۶.
16- در قرآن اشارهای دور وجود دارد که عیسی بن مریم (ع) از نسل سلیمان بن داوود (ع) بود (ر.ک: سید احمد الحسن، متشابهات، ج۴، س۱۳۳) و در انجیل نیز مشابه این میبینیم که عیسی (ع) از نسل داوود (ع) است (ر.ک: لوقا ۳۲:۱) و ابناسحاق مورخ و سیرهنگار مسلمان نیز بیان میکند که مریم (س) از نسل سلیمان بن داوود (ع) است (ر.ک: ابنکثیر، البدایة و النهایة، ج۲، ص۵۶).
17- ر.ک: مکاشفه 6:5.
18- ر.ک: شیخ صدوق،كمالالدين، ج۲، ص۳۵۸.
19- ر.ک: مکاشفه ۹:۵-۱۰.
20- ر.ک: شيخ صدوق، كمال الدين، ج۲، ص ۶۷۲-۶۷۳.
21- ر.ک: مکاشفه ۱۷: ۱۲- ۱۴؛ مکاشفه ۲:۶ ۱۹: ۱۶- ۲۱.
22- ر.ک: مکاشفه ۳:۶-۸.
23- امام علی (ع): «دربین دستان قائم مرگ قرمز و مرگ سفید است و ملخهای بجا و نابجا قرمز به رنگ خون است. و اما مرگ قرمز شمشیر و مرگ سفید طاعون است.» الزام الناصب، ج۲، ص۱۲۸.
24- ر.ک: السيد بن طاووس حسنی، الملاحم والفتن، ص۱۳۴.
25- اسراء،۱۵.
26- ر.ک: مکاشفه ۱:۱۲-۵ و۱۷.
27- ر.ک: سید احمد الحسن، سیزدهمین حواری، گردآوری د. توفیق مغربی، مجموعه اول پرسشها، «زنی که در رؤیای یوحنا خورشید و ماه را در بر دارد»، ص۱۴۰.
28- ر.ک: مکاشفه ۱:۱۴.
29- امام باقر (ع) فرمود: «[…] و سپس سفیانی ظاهر و بر همه چیره میگردد و ۱۲ پرچم معروف در کوفه برافراشته میشود و مردی از فرزندان حسین میآید که برای پدرش دعوت میکند […]» المروزي، نعيم بن حماد، الفتن، ۸۳۶.
30- ر.ک: مکاشفه ۱۴:۱۴.
31- أبوجعفر (ع) فقال «اما ان ذا القرنين قد خير السحابين فاختار الذلول وذخر لصاحبكم الصعب» قلت وما الصعب قال «ما كان من سحاب فيه رعد وبرق وصاعقة فصاحبكم يركبه اما انه سيركب السحاب ويرقى في الاسباب اسباب السموات السبع خمسة عوامر واثنين خراب.» محمد بن الحسن الصفار القمي، بصائر الدرجات- ط مؤسسة، ص۴۲۹.
32- ر.ک: مکاشفه ۱:۱۸-۲.
33- «فریادزنندهای دربارۀ عراق فریاد زد: حجاب دریده شد، و باکره از پرده بیرون شد، و پرچم دجال ملعون آشکار شد.» مناقب آل أبيطالب – ط المكتبة الحيدرية، ابن شهرآشوب، ج۲، ص۱۰۸.
34- ر.ک: مکاشفه ۱۳:۱۹.
35- ﴿آيا مىگويند: «بر خدا دروغى بسته است؟» پس اگر خدا بخواهد بر دلت مُهر مىنهد؛ و خدا باطل را محو و حقيقت را با كلمات خويش پابرجا مىكند. اوست كه به راز دلها داناست﴾ (شوریٰ،۲۴) و امام باقر (ع) -یکی از راسخون- دربارۀ این عبارت قرآن: ﴿حقيقت را با كلمات خويش پابرجا مىكند﴾ فرمود: «یعنی بهوسیلۀ امامان و قیامکننده از آلمحمد» (البرهان في تفسير القرآن، ج۴، ص۸۲۱).
36- ر.ک: مکاشفه ۷:۲۰-۱۰.
37- ر.ک: شیخ صدوق، الخصال، ج۲، ص۴۴۹.
38- شاید بتوان گفت این کتاب بهدلیل رموز پیچیدهای که در آن است، شاهد کمترین دستبرد بوده است؛ زیرا تحریفکنندگان سراغ متون روشنی میروند که از وجود آن احساس خطر میکنند، اما وقتی متن متشابه باشد به گمانشان هیچ ضرری متوجه آنان نمیشود؛ چراکه از خصوصیات متون متشابه این است که امر را بر مخاطبان جاهل مشتبه میکند تا اینکه فردی از سوی خدا آن را به محکم تبدیل کند و تفسیری بینقص ارائه کند.
هفته نامه شماره 184