خانه > برگزیده > بنر > تأثیر پیش‌فرض‌های عرفی و خرافی در شکست امتحان شناخت فرستادگان خدا

تأثیر پیش‌فرض‌های عرفی و خرافی در شکست امتحان شناخت فرستادگان خدا

تأثیر پیش‌فرض‌های عرفی و خرافی در شکست امتحان شناخت فرستادگان خدا با تأکید بر راهزنی غلو در امام‌شناسی

به قلم: سماء مرتضوی

مقدمه

این روزها حال‌وروز ما به‌سان وزنه‌برداری است که سال‌ها تلاش کرده تا به مسابقات المپیک راه پیدا کند، ولی در وسط راه رسیدن به مسابقه‌ای که مدت‌ها برای آن تلاش کرده شیفتهٔ گفته‌های دیگران شده و به بهانهٔ رسیدن به محل برگزاری مسابقات، از شهر برگزاری مراسم دور شده و به تابلوها و نشانه‌های در طول مسیر دقت نمی‌کند و به‌طور کلی از راه اصلی منحرف شده است اما فکر می‌کند در مسیر است، آن هم در مسیری که تمام علائم به اشتباه بودن او شهادت می‌دهند، ولی چشم‌هایش را می‌بندد و باسرعت می‌رود و بعد از مدت‌ها خود را در آزمون شکست‌خورده و از مسابقۀ اصلی جامانده می‌یابد. این است حکایت مردمانی که به بهانۀ زودتر رسیدن به راه مستقیم به تمام علائم پشت می‌کنند و با قدم گذاشتن در مسیر انحراف عقیدتی و فکری، خود را از امام معصوم دور می‌یابند.
یکی از مسائل مهمی که سبب دور شدن محبین اهل‌بیت (ع) و حتی مردم از دین خدا می‌شود، تفکرات و باورهایی است که ریشه‌ای در دین حقیقی ندارد ولی نزد اندیشمندان و متفکران و منتقدان بادقت بررسی می‌شود و آن را سببی بر دور شدن خود از دین خدا معرفی می‌کنند.
یکی ‌از این تفکرات «عقاید غلوآمیز دربارهٔ ویژگی‌های امام معصوم» است به‌طوری که شاید در وهلهٔ اول فرد متوجه این مسئله نباشد که با عقایدش در حق امام معصوم غلو می‌کند و خود را از اهل‌بیت (ع) دور کرده و مورد لعن و بغض ایشان (ع) قرار می‌گیرد.
در این مقاله سؤالات زیر را بررسی می‌کنیم:
نقش باورهای هر انسان در شناخت صحیح دین خدا چیست؟
نتایج بی‌توجهی به منشأ باورهای دینی چه بوده است؟
آیا در قرن 21 از سوی افرادی که خود را پیرو امامان (ع‌) می‌دانند غلوی صورت می‌گیرد؟

باورهای رنگارنگ

باورهای انسان نقش مهمی در نجات و خسران او دارد. باورها همچون زیربنای یک ساختمان عمل می‌کنند؛ زیربنایی که اگر با اصول دینی محکم و استوار نشود، «تا ثریا می‌رود دیوار کج»!
هر باور و اعتقادی که شما در ذهن خود دارید، اگر منشأ آن از شخص معصوم (ع) نباشد و مؤمن معتقد به آن باشد، آن قول و اعتقاد را اطاعت کرده و تسلیم او شده است و تسلیم در برابر غیرخدا و منسوبین او شرک است.
به‌گونه‌ای که شاید قابل باور نباشد در زمان رسول‌الله (ص) افراد اندکی بودند که مؤمن به ایشان (ص) بودند، ولی زمان خلافت امیرالمؤمنین علی (ع‌) که رسید از جهل خود در حق علی (ع) اغراق کردند و او را لاهوت مطلق خواندند، اعتقادی که منتسب به دین نبود و تصدیق ساده‌لوحانی بود که خود را عالم می‌دانستند و همین باور سبب کفرشان شد.
همان‌طور که می‌دانید غلو یعنی افراط در مسئله‌ای، چنان‌که در لسان العربِ ابن‌منظور این‌چنین تعریف شده است:
«غلو تجاوز کردن از حد و اندازه است، یا خارج شدن از حد اعتدال را غلو گویند.»[1] شنیده‌ایم که «خیر الامور اوسطها» «بهترین امور، میانۀ آن است» و اهل‌بیت (ع) مصداق تمام و کمال این روایت هستند. هرچند برخی از آقایان بعد از ذکر این عبارت سراغ سند آن می‌روند به آن‌ها می‌گویم اصل را بگیرید، آیا هیچ از اعتدال‌ورزی در کلام آل‌محمد (ع) نشنیده‌اید، بگذریم…
دانستیم یک باور، انسان را این‌گونه از سر به زین می‌کشد!
ابوهاشم جعفری می‌گوید: از حضرت رضا (ع) دربارۀ غلوکنندگان و مفوضه سؤال کردم؛ حضرتش چنین پاسخ دادند: «غلوکنندگان کافر و مفوضه مشرک‌اند؛ هم‌نشینی، اختلاط نمودن، اعتماد کردن، هم‌پیاله بودن، ارتباط داشتن، ازدواج کردن، پناه دادن، اطمینان نمودن، تأیید و کمک کردن به ایشان حتی به‌اندازۀ سر سوزنی موجب خروج از ولایت خداوند و رسولش و ولایت ما اهل‌بیت می‌گردد.»[2] از دیرباز تاکنون افرادی که خود را سینه‌چاک خلفای الهی می‌دانستند ولی پیرو نفس خود بودند، باورهای انحرافی را به‌زعم اینکه باور صحیحی است در خود تقویت و در جامعه القا می‌کردند؛ اعتقاداتی که با هیچ منطق و اندیشه‌ای موافقت نداشت.
به‌جای باورهای رنگارنگ، همان‌گونه که در سورهٔ بقره آمده است، رنگ الهی به خود بگیریم، و آن‌گونه بیندیشیم و معتقد باشیم که خدا می‌خواهد نه نفس‌هایمان!
(صِبْغَةَ اللَّهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً ۖ وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ) (بقره، 138) ([به یهود و نصاری بگویید:] رنگ خدا را [که اسلام است انتخاب کنید] و چه کسی رنگش نیکوتر از رنگ خداست؟ و ما فقط پرستش‌کنندگان اوییم).

شعار غلوگران، عدم نفاق در جهل!

غلوگران در جهل ونادانی خود در باطن و ظاهر نفاقی ندارند؛ زیرا از جهل ابایی ندارند! مؤسسه فرهنگى رواق حكمت که سایت اسلام کوئست، از سایت‌های فعال در زمینۀ پاسخ‌گویی به سؤالات عقیدتی مردم زیرمجموعۀ آن است در معرفی سایت این‌طور می‌نویسد:
«قال اللَّه الحكيم: (فاسئلوا اهل الذكر ان كنتم لاتعلمون) (از اهل ذكر (و عالمان دينى) بپرسيد، اگر نمى‏دانيد) (سوره نحل، آيه 43 و سوره انبيا، آيه 7)… مؤسسه فرهنگى رواق حكمت با اين انگيزه شكل گرفت تا بتواند بخشى از نيازهاى مبرم و اقناع‌نشدهٔ فرهنگى، پژوهشى و آموزشى را در حوزۀ‏ اندیشۀ دينى برآورده سازد و هرگز محدوديت امكانات مانع ادامۀ فعاليت‌هاى آن نشده، هرچند از سرعت و گسترش آن كاسته است… تلاش مؤسسه در پاسخ‌گویی همیشه در این راستا بوده است که پاسخ‌های محققین تا حد امکان از جامعیت و مستوائی از اعتبار علمی برخوردار باشد که بتوان آن را نظر و پاسخ اسلام شمرد.»
این مؤسسۀ فرهنگی ادعا دارد پاسخ‌هایی که ارائه می‌کند بر مبنای پاسخ علمی و نظر اسلام است. کلامشان را دوباره تکرار می‌کنم تا با تأکید بر این عبارات، خواننده تکلیف خود را با اسلامی که معرفی می‌کنند مشخص کند!
«تلاش مؤسسه در پاسخ‌گویی همیشه در این راستا بوده است که پاسخ‌های محققین تا حد امکان از جامعیت و مستوائی از اعتبار علمی برخوردار باشد که بتوان آن را نظر و پاسخ اسلام شمرد.»
پرسش و پاسخی که در سایت اسلام کوئست ثبت شده است را عیناً ذکر می‌کنم:
«پرسش: با توجه به اینکه همۀ موجودات خداوند متعال را تسبیح می‌کنند و شعور متناسب با خود را دارند، چطور خانه خدا را که مقدس‌‌ترین مکان روی زمین است تشخیص نمی‌دهند و فضله خود را روی آن می‌اندازند؟ درحالی‌که حجت خدا را می‌شناسند و به او احترام می‌گذارند، مانند (داستان حضرت سلیمان و داستان قفس شیر و امام جواد)؟ اما خانه خدا را نشناسند؟
پاسخ اجمالی: از نظر قرآن کریم و براساس مبانی فلسفه و عرفان، تمام موجودات -چه انسان و چه غیر انسان- دارای شعور و ادراک هستند که البته با توجه به استعدادها و قابلیت‌هایی که از طرف خدا به آنها داده شده، این شعور و ادراک دارای درجات متفاوتی است.
لذا تمام موجودات، خدا را تسبیح کرده و در مسیری که خدا برای آنان تعیین کرده، حرکت می‌کنند، اما برخی از امور مانند آنچه در پرسش مطرح شده، از آنان خواسته نشده تا بدان عمل کنند. با توجه به این، یک انسان مؤمن و باتقوا نیز مانند انسان گناهکار بعد از مرگ، طعمه کرم‌ها و دیگر حشرات و جانوران می‌شود و این مطلب مطابق مقتضای طبیعتی است که خدا آن حشرات و جانوران را بر همان اساس خلق کرده است.
البته ممکن است در موارد نادری به حالت اعجاز‌آمیز، این موجودات -با فرمان پروردگار- فراتر از تکلیف خود عمل کرده و به‌عنوان نمونه به بدن گروهی از پرهیزکاران آسیبی نرسانند.
پیامبر (ص) فرمود: «گوشت اولاد من بر حیوانات درنده حرام شده است.»
امام صادق (ع) فرمود: «همانا خداوند استخوان‌هاى ما را بر زمین حرام گردانیده، و گوشت‌هاى بدن ما را بر کرم حرام ساخته است تا چیزى از آن نخورند.»
اما این بدان معنا نیست که آن حیواناتی که بر مقتضای طبیعت خود رفتار می‌کنند، برخلاف دستور خدا عمل کرده باشند.» [3] این سایت در پاسخ به این سؤال می‌نویسد:
«یک انسان مؤمن و باتقوا نیز مانند انسان گناهکار بعد از مرگ، طعمۀ کرم‌ها و دیگر حشرات و جانوران می‌شود و این مطلب مطابق مقتضای طبیعتی است که خدا آن حشرات و جانوران را بر همان اساس خلق کرده است.
البته ممکن است در موارد نادری به حالت اعجاز‌آمیز، این موجودات -با فرمان پروردگار- فراتر از تکلیف خود عمل کرده و به‌عنوان نمونه به بدن گروهی از پرهیزگاران آسیبی نرسانند.»
مقتضای طبیعی حیوانات است که به‌سراغ اجساد بروند چه اجساد مؤمنین و چه دیگران، اما دربارۀ معصومین به‌صورت اعجازگونه قاعده تغییر می‌کند و حیوانات فراتر از تکلیف خود عمل می‌کنند.
آخر نمی‌دانم این تبصره‌ها را از کجا بیان می‌کنند؟
فرض کنید فردی مسلمان نیست و برای شناخت اسلام، تاریخ اسلام در زمان امام حسین (ع) را بی‌طرفانه بخواند و ببیند که در منابع مختلفی بیان شده است حیوانات از روی پیکر مطهر امام حسین (ع) رد شدند و گرگ‌های بیابان به آن جسدهای مطهر حمله کردند،[4] آنگاه با این تنقاضات چه می‌کند؟
می‌گویند: «البته ممکن است در موارد نادری به حالت اعجاز‌آمیز، این موجودات… به بدن گروهی از پرهیزکاران آسیبی نرسانند.»
آیا وقتی این افراد بگویند حسین (ع) از خلفای خدا نیست و امام معصوم نیست، و حتی بدتر از آن حسین (ع) که خاک بر دهانم اصلاً پرهیزکار نبوده که حیوانات به جسم مطهرش حمله کردند؛ زیرا فکر می‌کنند همان‌طور که برای شناخت فرستادۀ خدا باید ظاهر او را تأیید کنند، حیوانات هم از روی ظاهر متوجه خواهند شد حسین! حسین پسر فاطمه (س) است! و به او حمله نمی‌کنند!
و این محققین با خود می‌گویند پس به این دلیل که حسین بن علی (ع) دارای آن ویژگی‌‌هایی که خلیفۀ خداوند در زمین دارد، نیست و اتفاقاً از اولاد پیامبر (ص) هم نیست، چون پیامبر (ص) گفته بود جسم اولاد مطهرشان در معرض حیوانات قرار نمی‌گیرد، چگونه این ظلم در ساحت اهل‌بیت (ع) را توجیه می‌کنند؟ آیا غربت اهل‌بیت (ع) کافی نیست؟

بر کدام حسین (ع) می‌گریید؟

اما راجع به اینکه در روز عاشورا اسب‌ها به امام مظلوم ما حمله کردند، سید احمدالحسن (ع) می‌گوید:
«اسب‌ها، سینۀ حسین (ع) را لگدکوب کردند درحالی‌که اسب حیوانی اهلی است. پس سزاوارتر است که درندگان از جسمش بخورند. دشمنان حسین (ع) نیز قصد انجام دادن این کار را داشتند. اینکه جسد او با اسب لگدمال شود تا برای افراد سفیهی که از آنان پیروی می‌کنند، بیان نمایند که حسین جزو خلفای خداوند نیست و نزد خداوند احترامی ندارد. اگر احترامی داشت، خداوند از این جلوگیری می‌کرد که اسب‌ها سینۀ او و جسد مبارکش را لگدکوب کنند. نگاه کنید چگونه قاعدۀ آنان برای انکار خلیفه خداوند، همان قاعدۀ این بی‌خِردان است که قائل به این عقیدۀ فاسد و منحرف‌اند.» [5] امام حسین (ع) پیش از شهادتشان بیان می‌کنند:
«گویا گرگ‌هاى حریص دشت‌هاى نواویس و كربلا را مى‌بینم كه بند بند جسمم را ازهم‌گسسته، شكمبه‌هاى تهى و مشك‌هاى خالى خود را از آن انباشته كنند. از آنچه با قلم تقدیر الهى رقم خورده ، گریزى نیست.» [6] آیا امام حسین (ع) سخن جدشان را نمی‌دانست که گرگ ها بر ایشان حمله نمی‌کند‌؟!
آیا امام حسین (ع) نمی‌دانست که معجزه‌ای رخ می‌دهد و از گرگ‌ها در امان می‌ماند تا این بی‌خردان با این غلو خود این‌گونه اجازۀ دشمنی با ایشان (ع) را ندهند؟
چگونه از کلام امام حسین (ع) بگذریم، وقتی کلام زینب کبری (س) هم آن را تأیید می‌کند، زینبی که تمام مصائب را به چشم دید و از غصه‌های او بود، در مقتل لهوف چنین آمده است:
«… این دست‌ها به خون ما آلوده است و این دهان‌ها برای خوردن گوشت ما به آب افتاده است؛ و درندگان بیابان سهم خود را از آن بدن‌های پاك و پاكیزه می‌برند… .»
درندگان بیابان حمله می‌کنند و جسارت می‌کنند.
آری، مصیبت امام حسین (ع) آن‌قدر عظیم است که برای کاهش دردهای آن، افراط‌گران یا نادانان در حق اهل‌بیت (ع) دشمنی‌های دشمنان را تقلیل داده و خود را عالِم می‌نامند و پاسخ خود را به دین خدا منتسب می‌کنند درحالی‌که سخن‌گویان دین کلام آنان را رد می‌کنند و چنین پاسخ‌هایی غم‌های فراوانی بر قلب و روح مسلمانان واقعی می‌نهد.
این آیهٔ مبارک را به یاد داشته باشیم، خلفای خدا در ظاهر خلقت شبیه ما هستند، ولی از بُعد معرفتی و روحانی چنان ارتقا پیدا کردند که فاصله و تفاوت ما با آنان ملموس است. خداوند متعال می‌فرماید:
(قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ یوحَی إِلَی أَنَّما إِلهُكُمْ إِلَهٌ واحِدٌ فَمَنْ كَانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً) [7] (بگو من هم مثل شما بشری هستم و[لی] به من وحی می‏شود كه خدای شما خدایی یگانه است. پس هركس به لقای پروردگار خود امید دارد، باید به كار شایسته بپردازد و هیچ‌كس را در بندگی پروردگارش شریك نسازد).
همچنین در آیۀ دیگری خداوند سبحان تأکید می‌کند که خلفای الهی مانند شما در این عالم ماده زندگی می‌کنند، تفاوت در بُعد معنوی است نه جسمانی!
(وَقَالُوا مَالِ هَٰذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ ۙ لَوْلَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيرًا) [8] (و گفتند: این چه پیامبری است که غذا می‌خورد و در بازارها راه می‌رود؟ چرا فرشته‌ای به‌سوی او نازل نشده که همراه او بیم‌دهنده باشد؟).
آن‌قدر حجت‌های خدا را از عالم مادی و شرایط ناگزیر آن جدا می‌کنند که مردم هر زمان تصورات هالیوودی از فرستاده‌های خدا دارند: چرا در بازار راه می‌رود؟! چرا غذا می‌خورد؟! چرا گرگ‌های بیابان جسد او را می‌خورند؟! چرا فرشته‌ای در کنارش نمی‌بینیم!
خلیفۀ خدا آن‌قدر عزت و عظمت دارد که این عقاید بی‌دلیل و برهان‌های پوشالی و مخالف ثقلین، فقط مردم را از ایشان دور می‌کند. اثبات عظمت امام حسین (ع‌) راحت است، چراکه آزاداندیشان هم بر این امر از مسلمان و غیرمسلمان شهادت می‌دهند. اثبات مصیبت‌های امام حسین (ع) و دردهایی که در راه دین خدا برای برپایی حکومت الهی به دوش کشیدند زیبا نیست! چطور زیبا باشد درحالی‌که جهل امت و باورهای غلطشان سر حسین (ع) را بر بالای نیزه برد و بدن علی اکبر (ع) را قطعه‌قطعه کرد. چه کسی فکرش را می‌کرد یک باور و تکیه بر آن، او را این‌چنین لعین آسمان و زمین کند.
اما اینکه امام مظلوممان را بعد از شهادت بار دگر مظلوم کنیم و فرصت بیان خزعبلات یاوه‌گویان را بدهیم تا ایشان و شیعیانشان را آزار دهند در مرام شیعیان اهل‌بیت (ع) نیست. با غم و غصه از مصیبتش می‌نویسم و اجازه نمی‌دهم ایشان را با روایات متشابه انکار کنند.
والسلام علی من اتبع الهدی

منابع:
1. ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان عرب، ج۱۵، ص۱۳۳.
2. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲۵، ص۲۷۳.
3. https://www.islamquest.net/fa/archive/fa95982
4. اللهوف فی قتلی الطفوف، ابن‌طاووس، ص 38؛ کشف الغمة فی معرفة الائمة، اربلی، ج 2، ص 239؛ بحار الانوار، مجلسی، ج44 ،ص 366 و 367- و ص 397.
5. همان.
6. فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع )، ص 369.
7. کهف، 110.
فرقان، 7. 8.

هفته نامه شماره 185

دانلود تمامی شماره های هفته نامه زمان ظهور

همچنین ببینید

گفت‌وگوی_داستانی_دربارۀ_دعوت_فرستادۀ_عیسای_مسیح

گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت سوم)

عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پس‌از او …