خانه > جستجوی تمدن > اجتماعی > همراه همیشگی

همراه همیشگی

همراه همیشگی

به قلم: ستاره شرقی

مقدمه

ابتدای مقاله را مزین می‌کنیم به کلامی ارزشمند از رسول مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) که به نقل از خداوند سبحان این‌گونه فرمودند: «یا احمد لولاک لما خلقت الافلاک و لو لا علی لما خلقتک و لو لا فاطمه لما خلقتکما» «ای احمد، اگر تو نبودی آسمان‌ها را خلق نمی‌کردم، و اگر علی نبود تو را خلق نمی‌کردم و اگر فاطمه نبود شما دو تن را خلق نمی‌کردم.»[۱]

«فاطمه» نامی آشنا در عالمیان!

همان یگانه دختر پیامبر اسلام(ص)، همان که خداوند وجودش را سببی بر خلقت محمد مصطفی(ص) و علی‌‌ بن ابی‌طالب(ع) قرار داده است. بانویی که خلقت آسمان‌ها و زمين از خلقت او منشأ می‌گیرد، همسری مهربان و یاری وفادار برای علی‌ بن ابی‌طالب(ع) کسی که برای یاری دین خدا تا پای جان دوشادوش همسر ایستادگی کرد. شاید خیلی از ما انسان‌ها در طول دوران زندگی‌مان در حوزۀ اشتغال، علم‌آموزی، تربیت فرزند، خانه‌داری، مسائل عبادی و… دورانی از رکود و خمودی را تجربه کرده باشیم که این خمودی عاملی بر توقف یا عدم اشتیاقمان در آن حوزه می‌شود. گویی در برابر این سکون و خمودی چون برّه‌ای بی‌پناه می‌شویم دور از مادر! در این حین منتظر فریادرسی هستیم که ما را دریابد تا با بودنش ما را دل‌گرم کند. گویی سایۀ وجودش و آهنگ کلامش یکی از ملزومات حرکتمان می‌شود، این حالتی است که برای هر زن و مردی ممکن است اتفاق بیفتد؛ در اینجا وجود هریک از آن دو در مسیر زندگی و تداوم آن نقش بسزایی دارد.
زن و مرد هر دو در قبال خانواده و اجتماع مسئول‌اند هرچند در ایفای آن تفاوت‌هایی دارند. در توصیه‌های اخلاقی و معنوی و لزوم کسب صفات ارزشمند انسانی همچون صبر، رضا، یقین، ایثار و مانند آنها، زن و مرد هر دو به‌طور مشترک و مساوی مورد توجه قرار گرفته‌اند. زن در نقش همسر و مادر به‌عنوان نماد مهر و عطوفت و مهربانی عهده‌دار مدیریت محیط خانه و تربیت فرزندان است و مرد نیز به‌عنوان سرپرست و مدیر خانواده متولی مراقبت و محافظت از اعضای آن است. هریک از زن و مرد موظف به رعایت مسئولیت‌هایشان هستند. زیبایی یک زندگی آنجاست که مرد و زن در فرازونشیب‌های زندگی همراه یکدیگر باشند و یکدیگر را به بهترین روش ممکن یاری رسانند. علاوه‌بر مسائل مربوط به زندگی روزمره، یکی از مهم‌ترین همراهی‌ها، همراهی زوجین در مسائل دینی و عبادی است.
همراهی زنان و تشویق مردان برای انجام اعمال عبادی و مذهبی با روحیات زن که سرشار از مهر و عطوفت است، بیشتر دیده می‌شود. می‌توان نمونه‌ای کامل از زنان را در یاری همسرانشان در طول تاریخ نام برد؛ کسی همچون فاطمه زهرا(س) که الگوی تمام‌عیار همراهی همسر در تمام مراحل زندگی‌اش بود، کسی که با وجود سختی‌های بسیار همسرش را یاری داد و برای اثبات حق جانشینی‌اش جان خود را به خطر انداخت و جنین شش ماهه‌اش سقط گردید. خدیجه همسر پیامبر(ص) نیز با تمام دارای‌اش حق را یاری داد. در نظر او تمام حرف‌ها و زخم‌زبان‌های اطرافیانش پوچ و بی‌ارزش می‌آمد؛ چراکه هیچ‌چیزی را از یاری پیامبر(ص) و دین توحیدی مهم‌تر نمی‌دانست. به‌راستی این زنان حق را آن‌طور که باید بشناسند، شناخته بودند و حق را تنها و بی‌‌یاور نگذاشتند. زبان از وصف زنان پاک‌سرشتی همچون فاطمه زهرا(س) و خدیجه کبری(س) عاجز است؛ بانوانی که برای یاری همسرانشان نمونه بودند و در این نوشتار مختصر نمی‌گنجد. در اینجا قصد داریم به بررسی نقش زنان و لزوم همراهی آنان با همسرانشان برای یاری امام و اهمیت این همراهی بپردازیم.

الگویی برای مادران

زن می‌تواند همانند یک مرد بیشترین اثر را در یاری حجت‌های الهی داشته باشد، حضور زنان در قیام امام مهدی(ع) و همراهی آنان با همسرانشان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. زن می‌تواند در قالب یک مادر یا یک همسر بهترین نقش‌آفرین در تاریخ ظهور باشد؛ همانند آنچه زنان عاشورایی در یاری امامشان به کار بستند. شاید در جامعۀ امروزی ملاک‌های برتری زنان متفاوت باشد؛ ازجمله: اخذ مدرک تحصیلی، زن موفق در اشتغال، صاحب فن و هنر بودن و…، اما علاوه‌بر این، ملاک‌های برتری دیگری در میان زنان به چشم می‌خورد همچون: زنان نمونه در تربیت و پرورش فرزندان؛ چراکه این‌گونه از زنان نمونۀ کاملی از مادرانی هستند که فرزندانی نمونه تحویل جامعه می‌دهند که نه‌تنها در دنیا نام‌آور می‌شوند، بلکه سعادت اخروی را نیز کسب می‌کنند و الگویی برای مادران و فرزندان در زمان‌های آینده خواهند شد. حضرت ابوالفضل(ع)، عبدالله، جعفر و عثمان فرزندان نام‌آوری بودند که در دامان فاطمه بنتِ حِزام پرورش یافتند، الگویی از فرزندان مجاهد و یاریگر حق که تحت تربیت مادری نمونه بودند؛ مادری که فرزندان خود را در راه یاری امام حسین(ع) به میدان نبرد فرستاد و پس‌از شهادت آنان با صبر و شکیبایی اسوه‌ای از بهترین زنان در طول تاریخ شد.

نقش زن در یاری دین الهی

علاوه‌بر مادران، زنانی نیز بوده‌اند که در مسیر یاری امام و گسترش دین توحیدی، یاریگر و همراه همسرانشان بوده و سببی برای ارتقاء آنها در ملکوت شدند؛ چنین زنانی الگویی برای تمام مردان و زنان هستند. عاشورا صحنه‌ای است که در آن نقش زن حضور پر‌رنگی دارد، برای نمونه می‌توان به زینب(س) اشاره کرد. نقش زینب به‌عنوان برترین خواهر، همسر و مادر در یاری امام در کربلا چشم‌نوازی می‌کند. صبوری و صلابت و استقامت زینب(س) سبب شد در همراهی امام همچون ستاره‌ای در آسمان سرخ کربلا بدرخشد و نام او به‌عنوان برترین زنان عالم جاودانه بماند. شاید اگر زینب(س) در کربلا حضور نداشت نقش زن در یاری امام چنین وسعت نمی‌گرفت، حضور زینب و دیگر زنان در کربلا سبب شد تاریخ در وصف زنان جور دیگری بنگارد؛ بنگارد که یاری امام تنها در قدرت مردانه و هیبت او نیست، بلکه زنان نیز می‌توانند بیشترین اثر را در همراهی امام خود داشته باشند. زن می‌تواند با کلام گیرا، صبوری و شجاعت به‌مثابۀ یک مرد بلکه حتی کوبنده‌تر از او عمل کند. نقش یک زن شاید در توان هیچ مردی نباشد! سید احمدالحسن می‌فرماید: «زن خصوصیتی دارد که مرد ندارد و تأثیر اجتماعی زن در برخی موقعیت‌ها بسیار بیشتر از تأثیر مرد است.»[۲]

شکیبایی بر ناملایمات همسر

روزگار همیشه بر این منوال سپری نشده و زن و مرد هر دو با حق هم‌سو نبوده‌اند؛ بلکه زنان مؤمنی هستند که همسرانی غیرمؤمن داشته و برای حفظ عقیده و ایمان خود سختی‌های زیادی را متحمل می‌شوند. بانویی از سید احمدالحسن در خصوص همسرش که به دعوت یمانی لبیک نگفته سؤالی با این مضمون پرسید: آیا ارزش دارد با مردی که به دعوت یمانی موعود ایمان ندارد زندگی کنم؟ سید احمدالحسن صاحب اخلاق کریمانه چنین به او پاسخ می‌دهد: «اگر با ائمه اطهار و مهدیون(ع) و شیعیان آنان دشمنی نداشته باشد زندگی با وی جایز است.»[۳] چنین اخلاقی از نشانه‌های والای اهل‌بیت پیامبر(ص) و اولیا و اوصیای ایشان نشئت می‌گیرد؛ اخلاقی که سبب رشد معرفت و پیش‌روی به‌سوی حق خواهد شد. مولایی که آمده زندگی‌ها را سامان دهد در مسیر الهی، آمده تا ارتباط بین زوجین را به ارتباط دوستانه و محبت‌آمیز مبدل سازد، آمده تا ریشۀ نفرت را بخشکاند و بذر عشق و دوستی را در دل‌ها بکارد. سید احمدالحسن می‌فرمایند: «نیامده‌ام تا خانه‌های مردم و ارتباطات اجتماعی ایشان را نابود کنم، بلکه آمدم تا انسان را بسازم و حقیقتش را به او بشناسانم، اگر خواهان شناخت رسیدن به خدا باشد، تا فرستادۀ خداوند و سفیر او در خلقش شود. آنچه از شما در این برهه می‌خواهم این است که دین حق را بیاموزید و فرستادگان خداوند به‌سوی نزدیکان و جامعه‌هایتان باشید. امیدوارم از خانواده و فرزندانتان محافظت کنید.»[۴] متأسفانه بسیار شنیدیم که حتی باوجود ایمان به دعوت حق در زوجین، مرد با خشونت و بدرفتاری با همسر رفتار می‌کند و کار به ناسزاگویی و ضرب‌وشتم می‌انجامد. در اینجا وظیفۀ زن چیست؟ آیا شایسته است زن نیز همانند مرد رفتار کرده و هریک دیگری را هدف آماج فحش و ناسزا قرار دهند؟ آیا ترک صحنه به‌دلیل عدم تحمل وضع موجود، شایسته و زیبندۀ اخلاق یک زن مؤمنه است؟ آیا نمی‌توان با اخلاق نیکو و رفتاری شایسته مرد را رام خویش کرد؟ چه آینده‌ای در انتظار فرزندانشان است؟ پیامبر(ص) می‌فرمایند: «من مبعوث شده‌ام تا مکارم اخلاق را به اتمام برسانم.»[۵] به فرمودۀ پیامبر اسلام(ص) آیا سزاوار نیست به مکارم اخلاق روی آوریم؟ اگر زوجین بنا را بر تنفر و دوری از یکدیگر قرار دهند و با کوچک‌ترین مشکل شانه خالی کنند، دولت عدل الهی کی می‌تواند برپا شود و به ثمر نشیند؟ سید احمدالحسن می‌فرمایند: «پیامبران و اوصیا برای اصلاح مردم و گسترش اخلاق خوب در میان مردم آمده‌اند. کسی که می‌گوید من از شیعیان محمد و آل‌محمد هستم باید به اخلاق آنها آراسته شود و با خانواده‌اش و مردم خوش‌رفتاری کند.»[۶] خداوند به اخلاق و رفتار شایسته و نیکو بین زوجین سفارش نموده و در آیۀ ۲۱ سورۀ روم می‌فرماید: (وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ) (و از نشانه‌های او این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا بدان‌ها آرامش یابید و در بین شما دوستی و رحمت قرار داد؛ قطعاً در آنها نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکر می‌کنند.»
رابطۀ بین زن و مرد باید براساس مودت و رحمت باشد. زندگی‌ای پایدار است که در آن زوجین از یکدیگر آرامش بگیرند. اگر یکی از زوجین به خشم و پرخاشگری که نشانه‌ای از ظلمت و جهل است دچار شد وظیفۀ همسر است که با اخلاق کریمانه و رفتاری محبت‌آمیز که حاصل نور الهی است او را از چنگال تاریکی و جهل بیرون کشد. صبر و شکیبایی عاملی برای دستیابی به زندگی ایدئال و عاملی برای سازندگی فردی و اجتماعی و عاملی برای برقراری دولت عدل الهی است؛ چراکه یاری امام و گسترش دین توحیدی در گرو اتحاد و همکاری خانواده که کوچک‌ترین واحد اجتماعی است شکل می‌گیرد. در یک خانواده نه‌تنها زوجین بر یکدیگر اثرگذارند، بلکه در تربیت فرزندان و رشد ارزش‌های آنها نیز تأثیرگذارند. پیامبر اکرم(ص) به رفتار خوش با همسر سفارش نموده و می‌فرمایند: «با همسرانتان مهربان باشید، دل‌هایشان را به دست آورید تا آنها نیز با شما همراهی کنند. ایشان را وادار به کاری نسازید که میل ندارند و بر آنها خشمگین نشوید.»[۷] در جامعه‌ هستند مردانی که رفتاری خشک و خشن دارند یا شاید رفتاری مردسالارانه که در جوامع امروزی به‌ندرت دیده می‌شود. در دهه‌های گذشته مردسالاری بیشتر رواج داشت و زن را چون کنیزی می‌پنداشتند که وظیفه‌اش تنها فرزندآوری و تربیت آنها، نظافت و رفت‌وروب و برطرف‌کنندۀ نیازهای جنسی مرد است. اما در جامعۀ امروزی دیدگاه‌ها و نظرات متفاوت است، زنان نیز همانند مردان در جامعه نقش بسزایی دارند؛ در تصمیم‌گیری‌ها با او مشورت می‌کنند، در امورات دولتی مشغول به کار هستند و گویی طرف دیگر مرد برای ادارۀ جامعه‌اند. همین نگاه سبب می‌شود زن احساس مهم بودن داشته باشد و محبت و عاطفه‌اش در خانواده بیشتر دیده شود؛ چراکه به او ارزش داده‌اند، او می‌تواند با فکری باز و خاطری آسوده به تربیت فرزندان بپردازد و حتی در برابر ناملایمات همسر به درستی تصمیم بگیرد.
زن و مرد دو نفر با ویژگی‌های مختلف بدنی و خصوصیات اخلاقی متفاوت‌اند که لازم است از یکدیگر شناخت حاصل نمایند؛ چراکه برای تحکیم بنیان خانواده چنین شناختی از یکدیگر لازم و ضروری است تا بتوانند در برابر رفتارهای یکدیگر به بهترین روش ممکن، همراه با مهربانی و نرمی تصمیم بگیرند. سید احمدالحسن در خصوص رفتار ناشایستی که برخی برادران مؤمن با همسران خود دارند چنین می‌فرمایند: «زن و شوهر دو نفرند که به‌وسیلۀ عقد، همسر و هم‌نشین و مصاحب یکدیگر شده‌اند؛ بنابراین تأکید می‌شود اینان یک نفر نیستند بلکه دو نفرند و به‌طور طبیعی وجود اختلاف و تفاوت در بسیاری مسائل بین آنها حتمی است، و این به صبر نیاز دارد و اینکه هریک دیگری را تحمل کند (و نسبت به او شکیبایی ورزد). بین زوجین باید محبت و مهربانی برقرار باشد تا زندگی مشترک آنها با هم استمرار یابد؛ وگرنه درگیری و کشمکش بین این دو، نشانه‌ای از ناتوانی و شکست اجتماعی یکی یا هر دوی آنهاست.
بر همین اساس خدای سبحان برای حل مشکلاتی که به اختلاف و ناسازگاری بین زن و شوهر منجر می‌شود و نیز به ارشاد و توجیه این دو تشویق کرده است؛ به این صورت که برخی افراد جامعه که قرابت و نزدیکی با آنها دارند، یعنی خانوادۀ شوهر و خانوادۀ زن، در موضوع مداخله و وساطت نمایند. خدای متعال می‌فرماید: (وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُواْ حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِّنْ أَهْلِهَا إِن يُرِيدَا إِصْلاَحًا يُوَفِّقِ اللّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا) [آیه۳۵ نساء] (اگر از اختلاف میان زن و شوهر آگاه شدید، داوری از خانوادۀ مرد و داوری از خانوادۀ زن برگزینید اگر آن دو را قصد اصلاح باشد، خدا میانشان موافقت پدید می‌آورد که خدا دانا و آگاه است)… .»[۸] همچنین می‌فرمایند: «هر شوهر و همسری لازم است بداند که هرکدام از زن و مرد بدنی متفاوت دارند، و بدن‌ها ابزارهایی شیمیایی هستند که در اثر ترشحات هورمونی و دیگر مسائل در معرض فشارهای درونی قرار می‌گیرند؛ و فایدۀ دانستن این نکته پیشگیری از بسیاری از مشکلات است؛ به ‌عنوان ‌مثال، اگر بدانی خانم در طول مدت دورۀ ماهیانه‌اش [عادت ماهیانه] در معرض ترشحات داخلی قرار دارد که به‌نوعی باعث اختلال حالت عصبی‌اش می‌شود، چه بسا بتواند خودش را کنترل کند و هدف آسانی برای هر ناخرسندیِ ساده‌ای نشود و آن را به مشکل بزرگی تبدیل نکند. همچنین اگر شوهر این نکته را درک کند، در این حالت‌ها یا در حالت بارداری و دیگر حالاتی که باعث اختلالات عصبی همسر می‌شود مراعات حال همسرش را می‌کند. همچنین آقا و خانم در معرض فشارهای بسیاری در کار یا محیط بیرون قرار می‌گیرند؛ چه بسا رانندۀ تاکسی که مضطرب است به‌شکل بدی رفتار کند؛ به‌طوری که روز شوهر یا همسر را به روز بدی تبدیل کند و او را هدف آسانی برای ناخرسندی و تبدیل‌کردن مسئله‌ای کوچک به مشکلی بزرگ قرار دهد.
نتیجه اینکه ما باید متوجه باشیم بدن‌های ما ابزارهای شیمیایی هستند که تحت‌تأثیر واکنش‌ها قرار دارند؛ و چه بسا هر حالت به‌خصوص یا رفتار بیرونی در آن مؤثر باشد، و آن را مضطرب و پریشان کند و هدف آسانی برای ناخرسندی قرار دهد. تنها راه‌حل همیشگی این است که تلاش کنیم از نظر روحی ارتقا یابیم و نفس خودمان را به‌گونه‌ای پرورش دهیم که بر اضطراب‌های بدنی‌مان مسلط باشد؛ و به آن اجازه ندهیم به هرجا که خواست ما را بکشاند؛ و اگر نتوانستیم در این مبارزه به‌طور کامل پیروز شویم، دستِ‌کم در پایین‌ترین حد با نفس خود مبارزه کنیم؛ در نتیجه با کم‌ کردن تعداد مشکلات یا از ‌بین‌ بردن کلی آن از زندگی‌مان بالاترین سود و بهره را برای خودمان و اطرافیانمان محقق کنیم… .»[۹] بانوان می‌توانند به بهترین شکل ممکن یاری‌رسان حجت‌های الهی در دعوت حق باشند؛ می‌توانند با کلام محبت‌آمیز و لطافت زنانه همسران غیرمؤمن را تشویق به دعوت حق کنند. زبان نرم داشتن، خوش‌رفتاری و حسن معاشرت چه بسا گره‌گشای بسیاری از مشکلاتی باشد که به‌مانند کوه نفوذناپذیر به نظر می‌آید. شاید خیلی از ما انسان‌ها به‌عینه شاهد بوده‌ایم که افرادی با خلق‌وخوی تند و رفتاری زننده بعد از مدت‌ها به یک انسانی با کردار و رفتار نیکو، قانع و همراه تبدیل شده باشند و پس‌از جویا شدن از احوالش به این می‌رسیم که هم‌نشینی بااخلاق، همراهی‌اش نموده است. این تغییر و تبدیل شدن ما را به یاد ضرب‌المثل معروف می‌اندازد که می‌گوید «کمال هم‌نشین در من اثر کرد.» این تاثیرِ مثبتی از یک هم‌نشینی صحیح و پسندیده را نشان می‌دهد.
چه خوب است خود را به اخلاق و کردار نیکو بیاراییم. شایسته است اگر زنی مؤمن به دعوت حق هستیم و در زندگی با مردی غیرمؤمن هم‌خانه‌ایم، دل‌سوزانه و برای رضای خدا او را نیز با دعوت حق همراه کنیم. مردانی هستند که با دعوت حق دشمنی ندارند و برای همسرانشان ممانعتی هم ایجاد نمی‌کنند؛ اینجا جا دارد او را نیز در مسیر حق همراه سازیم، آن هم نه به اجبار، بلکه با اخلاق نیکو و پسندیده. اخلاقی سرشار از کرامت که او را به این راه مشتاق کند.
سید احمدالحسن در خصوص ویژگی زن می‌فرمایند: «مهم‌ترین شاخصه‌ای که زن را متمایز می‌کند زن‌ بودنش است که به‌معنای مهربانی و لطیف ‌بودن و دل‌سوزی و هم‌دردی و انصاف ‌داشتن با ستمدیدگان است؛ به‌معنای راه‌حل‌های ملایم، دل‌سوزانه و عادلانه.
زن به‌معنای عشق و مهربانی شدید است، نه به‌معنای نفرت و کینه‌ها. به‌طور خلاصه، زن طرف دیگری در برابر مرد است. جنبۀ لطیف بدون خشونت در برابر جنبۀ خشونت و تعصب مرد و رفتار درشتِ خشن در بسیاری اوقات… .»[۱۰]

حب و بغض

مادر حضرت موسی(ع) و خواهرش و نیز آسیه همسر فرعون نمونۀ زنانی هستند که در قرآن کریم از آنها نام برده شده و آنها زمینۀ رشد و تربیت موسی(ع) را فراهم کردند. آسیه همسر فرعون در کنار مردی زندگی می‌کرد که ادعای ربوبیت داشت و خود را خدای مردم می‌دانست. او در آن زمان برای حفظ حکومتش دستور قتل و کشتار نوزادان پسر را می‌داد. کسی که فرعون را از کشتن موسی(ع) بازداشته بود آسیه بود؛ کسی که با محبت و لطافت زنانه‌اش توانسته بود دل فرعونِ خون‌ریز را برای بزرگ کردن نوزاد پسری که به خونش تشنه بود رام کند. در چنین خانه‌ای که مرد خانه کافر به خدا بود؛ این‌گونه زنی، نمونۀ کاملی از یک متدینی شد که از یکتاپرستی روی برنگرداند، بلکه یاری‌رسان حجت زمانش نیز شد. همان‌طور که آسیه توانست از ولایت الهی دفاع کند و حجت زمانش را یاری دهد، هر زنی نیز توان این یاری رساندن را دارد. چه بسا دین‌داری و دفاع از امام در زمان آسیه که در خانۀ یک کافر زندگی می‌کرد، بسیار سخت و دشوار‌تر از یاری امام در زمان حال بوده باشد؛ اما چیزی که به چشم می‌خورد شجاعت آسیه است که توانست در یکتاپرستی و یاری امامش دچار تردید و سستی نشود و در مسیر حق ثابت و استوار بماند.
در دورانی که هیچ‌کس جرئت یکتاپرستی نداشت، زنانی همچون آسیه نایاب‌اند. او نمونه‌ای کامل از یک زن یاری‌رسان است که تاریخ از او یاد می‌کند و خداوند نامش را در قرآن کریم به‌عنوان نمونۀ کامل یک زن خداپرست می‌آورد و آسیه که درود خدا بر او باد چنین با خدای خود راز و نیاز می‌کند: (وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ) (و باز خدا برای مؤمنان [آسیه] همسر فرعون را مَثَل آورد هنگامی که [از شوهر کافرش بیزاری جست و] عرض کرد: بار الها [من از قصر فرعونی و عزت دنیوی او گذشتم] تو خانه‌ای برای من نزد خود در بهشت بنا کن و مرا از شرّ فرعون [کافر] و کردارش و از قوم ستمکار نجات بخش).[۱۱] آسیه با این دعا کاخ فرعون را تحقیر می‌کند و آن را در برابر خانه‌ای در بهشت رحمانی خداوند هیچ می‌شمارد و از فرعون و جنایات او بیزاری می‌جوید. جملات آسیه برای تمامی افرادی که می‌خواهند به بهانه‌های واهی و دنیایی دست از یاری امام زمانشان بردارند، بسیار تأمل‌برانگیز است.

جان‌فشانی در راه امام

حضور زنان در کنار همسرانشان برای یاری دین خداوند بسیار حائز اهمیت است؛ چراکه گسترش دین توحیدی و یاری امام با حضور مردان و زنان صورت می‌پذیرد. علاوه‌بر زنانی که حق را شناختند و آن را تا پای جان یاری دادند، بانوانی بوده‌اند که جانشان را در یاری امام عطا کرده و با خون خویش به حقانیت او گواهی دادند. سمیه دختر خبّاط صحابۀ پیامبر(ص) مادر عمار یاسر یکی از آن بانوانی بوده که در راه اسلام و یاری دعوت پیامبر(ص) به فیض شهادت نائل گردید.[۱۲] در روایات بسیاری از وجود زنان در لشکر امام مهدی(ع) یاد شده که نقش زنان را در یاری امام و گسترش دین الهی به‌وضوح بیان می‌کند. امام باقر(ع) می‌فرمایند: «به خدا سوگند سیصد و اندی نفر خواهند آمد و ۵۰ زن در میان آنان است.»[۱۳] صیانه ماشطه زنی است که به موسی(ع) ایمان داشت، همسر او حزقیل پسرعموی فرعون و گنجینه‌دار وی بود. روایتی از پیامبر اکرم(ص) در خصوص این زن مؤمن و یکتاپرست آمده که بیانش خالی از لطف نیست. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «شب معراج در سیر میان مکه و مسجدالاقصی، ناگهان بوی خوشی به مشامم رسید که هرگز مانند آن را نبوییده بودم. از جبرائیل پرسیدم که این بوی خوش چیست؟ گفت: ای رسول خدا، همسر حزقیل به حضرت موسی بن عمران(ع) ایمان آورده بود و ایمان خود را پنهان می‌کرد. کار او آرایشگری در حرم‌سرای فرعون بود. روزی درحالی‌که مشغول آرایش دختر پادشاه بود، شانه از دستش افتاد و بی‌اختیار گفت: «بسم‌الله» دختر فرعون پرسید: آیا پدر مرا ستایش می‌کنی؟ گفت: نه؛ بلکه آن کسی را می‌ستایم که پدر تو را آفریده است و او را از بین خواهد برد. دختر فرعون شتابان نزد پدر رفت و گفت: صیانه به موسی ایمان دارد. فرعون او را احضار کرد و به او گفت: مگر به خدایی من اعتراف نداری؟ صیانه گفت: هرگز، من از خدای حقیقی دست نمی‌کشم و تو را پرستش نمی‌کنم. فرعون دستور داد تنور مسی را برافروختند و چون آن تنور سرخ شد، همۀ فرزندان آن زن را در حضور او در آتش انداختند. زمانی که خواستند نوزاد شیرخواری را که در بغل داشت، از او بگیرند و در آتش بیندازند، صیانه منقلب شد و خواست که با زبان از دین حضرت موسی(ع) اظهار بیزاری کند که ناگاه به امر خدا آن کودک به سخن آمد و گفت: «مادر، صبر کن تو راه حق می‌پیمایی». فرعونیان آن زن و فرزند شیرخوارش را نیز در آتش افکندند و سوزاندند و خاکسترشان را در این زمین ریختند و تا روز قیامت این بوی خوش، از این سرزمین استشمام می‌شود.»[۱۴] صیانه مادری بود که برای نجات فرزندانش در برابر حاکم جور و ستمگر طاغوت سر خم نکرد و از ایمان خود حتی به زبان هم اعلام برائت نجست. او حق را به‌درستی شناخته بود؛ چراکه اگر به این معرفت نرسیده بود در برابر سوزاندن و کشتار فرزندانش به هیچ طریقی آرام‌وقرار نمی‌گرفت. او نه‌تنها از ایمانش بیزاری نجست، بلکه فدا شدن تک‌تک فرزندانش در راه حق را پذیرفت. کدام مادر است که بتواند تاب این حجم از مصیبت را به جان بخرد؟ آیا می‌توان بدون شناخت حق چنین مستحکم در برابر طاغوت و ظلم آن ایستادگی کرد؟ مسلماً خیر؛ چراکه داشتن معرفت حقیقی سبب چنین شجاعتی می‌شود، شجاعتی که از شناخت خدا و حجتش ساطع می‌شود. آیا به‌راستی ما چنین مادران و همسرانی در مسیر الی الله هستیم؟ آیا به چنین درجه‌ای از ایمان و تقوا رسیده‌ایم که جز حق را نگوییم و جز به آن راضی نشویم؟ کدام‌یک از ما توانسته با منیت و خواسته‌های نفسانی کنار بیاید و آن را زیر پا گذارد تا به معرفت نائل شود؟ مسیر حق دارای فرازونشیب‌های بسیاری است که انسان را دچار تلاطم‌های بسیاری می‌کند و چه بسا او را از مسیر حق دور سازد، آیا آمادگی پذیرش هر اتفاقی را داریم؟ آیا می‌توانیم در میان امواج سهمگین روزگار خود را به سلامت به ساحل برسانیم؟ چقدر از شجاعت آسیه در سینه‌هایمان رسوخ کرده تا در برابر همسران غیرمؤمن ایستادگی کنیم و تاب و تحمل آزارش را داشته باشیم؟

کلام آخر

باید بدانیم جنسیت ملاک شایستگی و مقام معنوی در نزد خدا نیست. همان‌گونه که مردان بزرگی از انبیا و اولیا سرمشق انسان‌ها قرار گرفته‌اند، زنان نام‌آور و برجسته‌ای در طول تاریخ بوده‌اند که در ابعاد مختلف عبادی، اخلاقی، خانوادگی و اجتماعی سرمشق مؤمنان بوده‌اند. بر ما بانوان و دختران احمدی لازم است در یاری فرستادگان الهی و همراهی ایشان و گسترش دین توحیدی همچون فاطمه زهرا(س)، زینب کبری(س)، آسیه، صیانه و دیگر زنان حماسه‌ساز در طول تاریخ اسلام عمل کنیم.

پانوشت
[۱] مستدرک سفینة البحار، ج۳، ص۳۳۴.
[۲] زن در اسلام، مشارکت زنان در تظاهرات، ص۱۲۵، انتشارات انصار امام مهدی(ع).
[۳] سید احمدالحسن، پاسخ‌های روشنگرانه بر بستر امواج، ج۲، سؤال ۱۹۸.
[۴] همان، ج ۷، سؤال ۷۶۲.
[۵] مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۶، ص۲۱۰.
[۶] سید احمدالحسن، پاسخ‌های روشنگرانه بر بستر امواج، ج۶، سؤال ۵۸۷.
[۷] نوری، طبسی، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۲۵۲.
[۸] زن در اسلام، خشونت علیه زنان پذیرفتنی نیست، ص ۱۵۶، انتشارات انصار امام مهدی(ع).
[۹] همان، ص۱۶۲ -۱۶۳.
[۱۰] همان، ص ۱۶۸.
[۱۱] تحریم، 11.
[۱۲] مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ ق، ج۱۸، ص ۲۴۱؛ امین، اعیان الشیعه، تحقیق و تخریج، حسن الامین، ج ۷، ص۳۱۹.
[۱۳] بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۵۲، ص۲۳.
[۱۴] علی قرنی گلپایگانی، منهاج الدموع، ص ۹۳، به نقل از نجم‌الدین طبسی، چشم‌اندازی به حکومت مهدی، ص ۷۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۳۶۲ ش، ج۱۳، ص۱۶۳.

هفته نامه شماره 188

دانلود تمامی شماره های هفته نامه زمان ظهور

همچنین ببینید

گفت‌وگوی_داستانی_دربارۀ_دعوت_فرستادۀ_عیسای_مسیح

گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت سوم)

عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پس‌از او …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شانزده − دو =