خانه > برگزیده > بنر > پاسخ به داستان گوشت شتر و تعلیم پیامبر(ص) و دلیل باقی ماندن یهودیان نزد او

پاسخ به داستان گوشت شتر و تعلیم پیامبر(ص) و دلیل باقی ماندن یهودیان نزد او

پاسخ به تئوفان اعتراف‌کننده | قسمت سوم

اگر باور به نفی الوهیت مطلق داشتن عیسی(ع) نامشروع باشد، پس بر پایۀ انجیل عیسی(ع) حق نیست

به قلم: ارمیا خطیب

• پیشگفتار

در قسمت پیشین ادعای تئوفانس دربارۀ داستان ایمان 10 یهودی به پیامبر(ص) و سپس ارتدادشان به چالش کشیده شد؛ ازاین‌رو که او ادعا کرد این 10 یهودی پیامبر خدا(ص) را به‌عنوان مسیح موعود پذیرفتند! درحالی‌که پیامبر خدا از نسل یَسّیٰ -پدر داوود(ع)- یا به عبارت دیگر از نسل اسحاق نبود، بلکه از نسل برادر اسحاق یعنی اسماعیل بود! ازسوی دیگر ادعای او در این موضوع که آنان دین موسی را ترک کردند و به دین دیگری پیوستند اشتباه بود؛ زیرا همان‌طور که سید احمدالحسن برای ما به‌زیبایی آشکار کرد، دین موسی و محمد یکی است. تا اینجا مشخص شد که کلمات تئوفانس پر از دروغ و اشتباهات فاحش است. در ادامه نیز بسیار خواهید دید!

• کلمات تئوفانِ اعتراف‌کننده

تئوفانس در ادامۀ کلماتش گفت:
«اما وقتی [10 یهودی] دیدند او گوشت شتر می‌خورد، فهمیدند که او کسی نیست که فکر می‌کردند، و در تنگنا بودند که چه کاری انجام دهند؛ ترسان از ارتداد از دین او، آن مردان نگون‌بخت به او چیزهای نامشروعی را ضد ما مسیحیان آموزش دادند و با او ماندند.»[1]

• ادعای ارتداد پس‌از خوردن گوشت شتر توسط پیامبر(ص)

می‌گویم:
تئوفانس ابتدا ادعا می‌کند که این 10 یهودی دین موسی(ع) را ترک می‌کنند و سپس می‌گوید آنها با دیدن خوردن گوشت شتر توسط حضرت محمد(ص) مرتد شدند! دلیلی که می‌آورد این است که آنان همچنان به شرایعی که در تورات آمده بود -اعم از حرام بودن خوردن گوشت شتر- ایمان داشتند و حاضر نبودند آن را ترک کنند! هر عاقلی حق دارد بپرسد چگونه ممکن است آن 10 نفر به حضرت محمد(ص) -به‌عنوان کسی که متصل به خداست- ایمان بیاورند، اما احکامی را که ایشان با آن می‌آید رد کنند؟! اگر این قسمت از کلمات تئوفانس درست باشد، این از اشتباه و جهل آن یهودیان بود و می‌پرسم این چه ایمانی است که آنها داشتند؟! و می‌گویم ارتداد آنها موجب اشکال به اسلام و حضرت محمد(ص) نمی‌شود؛ در تورات و در سِفِر تثنیه از آمدن یهوه –یا به عبارت دیگر صورت یهوه در میان مردم- سخن به میان آمده است درحالی‌که او از فاران و با شریعت آتشین می‌آید[2] و بدون شک این فرد حضرت محمد(ص) است که از فاران و با شریعت آمد[3] بنابراین هر حکمی که او در زمان خود آورده باشد باید مورد پذیرش یهودیان قرار می‌گرفت و نه مخالفت آنان!

• ادعای آموزش‌ دیدن پیامبر(ص) ضد مسیحیان

احتمالاً منظور از تعلیم دادن مطالب نامشروع و غیرقانونی آن 10 یهودی -در نظر تئوفانس- آیاتی در قرآن است که به خرافی بودن باور مسیحیان تثلیثی و بی‌ایمانی آنها اشاره دارد؛ مثلاً این آیه:
﴿آنان که گفتند: خدا یکی از [این] سه تاست [پدر، پسر، روح‌القدس] یقیناً کافر شدند، و حال‌آنکه هیچ معبودی جز خدای یکتا نیست. و اگر از آنچه می‌گویند بازنایستند، قطعاً به کسانی از آنان که [به‌سبب چنین اعتقادی] کافر شدند، عذابی دردناک خواهد رسید﴾.[4] می‌گویم:
اگر باور به نفی الوهیت مطلق داشتن عیسی(ع) نامشروع باشد، پس بر پایۀ انجیل عیسی(ع) حق نیست؛ زیرا از همان انجیلی که تئوفانس به آن ایمان داشت، آشکار است که عیسی(ع) لاهوت مطلق بودن خود را نفی می‌کند و تنها پدر را نور مطلق یا به عبارت دیگر لاهوت مطلق می‌داند.[5] بنابراین باید از فرستادۀ خدا حضرت محمد(ص)–کسی که حقانیتش با قانون ثابت شناخت فرستادگان اثبات می‌شود- انتظار داشت که با کلماتی ازسوی خدا بیاید که این باور کفرآمیز را نه تصدیق، بلکه رد کند!
اما اینکه تئوفانس یا دیگران این تعلیم یا سایر تعالیم دیگر قرآن را نه وحی خدا بلکه از سوی انسان‌ها اعلام می‌کنند، ارزشی ندارد؛ چراکه خودِ خدا به حقانیت ایشان شهادت می‌دهد و قانون ثابت شناخت فرستادگان در هر زمان حقانیت پیامبر خدا حضرت محمد(ص) را اثبات می‌کند. آری، ادعاهای آنان واهی است و ارزشی ندارد.

اما دو موضوع دیگری که علاقه دارم به آنها بپردازم این است:
محور اول. دیدگاه قرآن دربارۀ یهودیان و مسیحیان
بر فرض محال اگر آن 10 یهودی از ابتدا بر پیامبر(ص) احاطه داشتند، پس قطعاً کاری می‌کردند که وضعیت یهودیان دچار تزلزل نشود؛ یعنی با این حساب قرآن باید دیدگاه بسیار نرمی راجع به یهودیان می‌داشت تا به بقای جامعۀ یهودی کمک می‌کرد یا حداقل این‌گونه می‌بود که یهودیان را در وضعیت بهتری نسبت به مسیحیان قرار می‌داد! اما این‌چنین نیست! در قرآن می‌خوانیم:
﴿مسلماً يهوديان و كسانى را كه شرک ورزيده‏اند دشمن‏ترين مردم نسبت به مؤمنان خواهى يافت و قطعاً كسانى را كه گفتند ما نصرانى هستيم نزديك‌ترين مردم در دوستى با مؤمنان خواهى يافت؛ زيرا برخى از آنان دانشمندان و رهبانانى‏اند كه تكبر نمی‌ورزند* و چون آنچه را به‌سوى اين پيامبر نازل شده بشنوند می‌بينى بر اثر آن حقيقتى كه شناخته‏‌اند اشک از چشم‌هايشان سرازير می‌شود، می‌گويند پروردگارا ما ايمان آورده‏ايم، پس ما را در زمرۀ گواهان بنويس﴾.[6] ﴿آنگاه به‌دنبال آنان پيامبران خود را پى‌‌درپى آورديم و عيسى پسر مريم را در پى [آنان] آورديم و به او انجيل عطا كرديم و در دل‌هاى كسانى كه از او پيروى كردند رأفت و رحمت نهاديم و [اما] ترک دنيايى كه از پيش خود درآوردند، ما آن را بر ايشان مقرر نكرديم مگر براى آنكه كسب خشنودى خدا كنند؛ بااين‌حال آن را چنان‌كه حق رعايت آن بود منظور نداشتند؛ پس پاداش كسانى از ايشان را كه ايمان آورده بودند بدان‌ها داديم و[لى] بسيارى از آنان دستخوش انحراف‌اند﴾.[7] باور دارم که این متون به‌اندازۀ کافی روشن است و نیاز به توضیح اضافی ندارد و این نکته نیز می‌تواند نشان دهد که ادعای تئوفانس دروغ است.
محور دوم. موضع قرآن دربارۀ شخصیت‌های بزرگ مسیحیت
هرکسی با باورهای یهودیان آشنایی داشته باشد می‌داند که آنها دوشیزه بودن مریم مقدس(ع) هنگام تولد عیسی(ع) را انکار می‌کردند و انکار می‌کنند و به معجزه بودن نحوۀ تولد عیسی(ع) باور نداشتند و تا امروز نیز باور ندارند و همچنین مریم مقدس(ع) را تکریم نمی‌کردند و تا امروز چنین هستند. پس اکنون بنگریم در قرآن چه آمده است:
﴿و در اين كتاب از مريم ياد كن؛ آنگاه كه از كسان خود در مكانى شرقى به كنارى شتافت* و در برابر آنان پرده‌ای بر خود گرفت؛ پس روح خود را به‌سوى او فرستاديم تا به [شكل] بشرى خوش ‏اندام بر او نمايان شد* [مريم] گفت اگر پرهيزکارى، من از تو به خداى رحمان پناه می‌برم* گفت من فقط فرستادۀ پروردگار توام براى اينكه به تو پسرى پاكيزه ببخشم﴾.[8] ﴿پس به [سزاى] پيمان‏شكنی‌شان و انكارشان نسبت به آيات خدا و كشتار ناحق آنان [از] انبيا و گفتارشان كه دل‌هاى ما در غلاف است [لعنتشان كرديم] بلكه خدا به‌خاطر كفرشان بر دل‌هايشان مهر زده و در نتيجه جز شمارى اندک [از ايشان] ايمان نمی‌آورند* و [نيز] به سزاى كفرشان و آن تهمت بزرگى كه به مريم زدند﴾.[9] ﴿مسيح پسر مريم جز پيامبرى نبود كه پيش از او [نيز] پيامبرانى آمده بودند و مادرش زنى بسيار راست‌گو بود؛ هر دو غذا می‌خوردند. بنگر چگونه آيات [خود] را براى آنان توضيح مى‏دهيم سپس ببين چگونه [از حقيقت] دور مى‏افتند﴾.[10] ﴿[ياد كن‌] هنگامى [را] كه فرشتگان گفتند: «اى مريم، خداوند تو را به كلمه‌اى از جانب خود كه نامش مسيح، عيسى‌بن‌مريم است مژده مى‌دهد، درحالى‌كه [او] در دنيا و آخرت آبرومند و از مقربان [درگاه خدا] است.»* «و در گهواره [به اعجاز] و در ميان‌سالى [به وحى‌] با مردم سخن مى‌گويد و از شايستگان است.»﴾[11] سپس بعد از خواندن این آیات باید بگوییم که اگر آن 10 یهودی در همان مذهب یهودیت منحرف شده‌ بودند، پس هرگز مطالبی را آموزش نمی‌دادند که نفرت مردم را ضد خود برانگیزانند؛ چراکه مردم مسلمان‌شده پس‌از مطالعۀ قرآن و همچنین پس‌از آشنایی با باورهای یهودی دربارۀ عیسی(ع) و مریم(ع) قطعاً از آن‌ها منزجر می‌شدند و جامعۀ یهودی تحت فشار بیشتری قرار می‌گرفت! پس کجا بود احاطۀ آن 10 یهودی بر پیامبر خدا طبق ادعای تئوفانس؟!

• نتیجه

ادعای تعلیم یهودیان به پیامبر(ص) به‌طور کلی دروغ و بی‌اساس است و باور به نفی لاهوت مطلق بودن عیسی(ع) نیز بی‌اشکال و کاملاً قانونی و مشروع است؛ چراکه این اعتقاد هم‌سو با کلمات عیسی(ع) در انجیل است.
• ادعای ماندن تا ابد در کنار پیامبر (ص) از روی ترس
ظاهراً به عقل تئوفانس نرسید که اگر این 10 نفر واقعاً در ابتدای دعوت نوپای پیامبر خدا کافر شدند، پس می‌توانستند به هر بهانه‌ای به‌جای دیگری سفر کنند یا حتی در سرزمین خیبر سکونت کنند! این ادعای سفیهانۀ تئوفانس حقیقتاً جای هیچ دفاعی ندارد.
اگر خدا بخواهد ادامه دارد…

منابع
1- https://www.roger-pearse.com/weblog/2009/07/17/theophanes-in-english/
2- (گفت: «یهوه از سینا آمد و از سعیر بر ایشان طلوع نمود. و از جبل فاران درخشان گردید. و با کرورهای مقدسین آمد، و از دست راست او برای ایشان شریعت آتشین پدید آمد). (تثنیه ۲:۳۳).
3- سید احمدالحسن، عقاید اسلام، استخلاف سنت خداست، سوم. آنچه در عهد قدیم (تورات) نقل شده، ترجمۀ فارسی ص65و66؛ نسخۀ عربی، ص۴۷؛ سید احمدالحسن، نبوّت خاتم، حضرت محمد(ص) ظهور خداوند در فاران، ترجمۀ فارسی، ص41و42؛ نسخۀ عربی، ص۲۳؛ سید احمدالحسن، متشابهات، ج ۳، س ۶۹.
4- مائده،۷۳.
5- «ولی از آن روز و ساعت غیر از پدر هیچ‌کس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم.» مرقس ۳۲:۱۳؛ ر.ک: سید احمدالحسن، توحید، فصل‌الخطاب از انجیل، ترجمۀ فارسی، ص130؛ هفته‌نامۀ زمان ظهور نشریۀ شماره 149؛ سلسله‌‌پاسخ‌هایی به بدعت ۱۰۱ یوحنای دمشقی، قسمت 13 https://t.me/Zaman_Zohour/9445
6- مائده، ۸۲و۸۳.
7- حدید، ۲۷.
8- مریم، ۱۶-۱۹.
9- نساء، ۱۵۵و۱۵۶.
10- مائده، ۷۵.
11- آل‌عمران، ۴۵و۴۶.

هفته نامه شماره 189

دانلود تمامی شماره های هفته نامه زمان ظهور

همچنین ببینید

گفت‌وگوی_داستانی_دربارۀ_دعوت_فرستادۀ_عیسای_مسیح

گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت سوم)

عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پس‌از او …