پیش از دعوت سید احمدالحسن همیشه با خود میاندیشیدم ای کاش در زمان امام حسین (ع) میبودم و این امام غریب را یاری میدادم تا اینگونه مظلومانه به مسلخگاه قدم نگذارد. آرزویی که شاید برای شیعیان دستنیافتنی بود. سالها گذشت و با دعوت سید احمدالحسن، وصی و فرستادۀ امام مهدی (ع) آشنا شدم و دانستم او همان میعاد الهی است که وعدهاش را انبیا و اوصیا و بهطور خاص محمد و آلمحمد (ع) دادهاند. حالا به آرزویی که روزی آن را دستنیافتنی میدیدم نزدیکتر شدهام.
بهراستی یاری من بهعنوان یک خانم در این دعوت مبارک چگونه است؟
آیا زنان هم میتوانند دوشادوش مردان از همۀ حقی که موعود با خود آورده است، دفاع کنند؟
خانمی که مجرد است با فراغ بال بیشتری میتواند به دعوت خلیفۀ الهی خدمت کند؛ اما یک خانم متأهل چگونه میتواند یاریگر دعوت الهی باشد؟ مخصوصاً زمانی که همسرش نیز مؤمن است. به یاد همسر «زهیر بن قین» افتادم؛ کسی که همسرش را از منجلاب فرش به عالیترین درجات عرش رسانید و زهیر عثمانیمسلک را به یاری پسر فاطمه (س) فراخواند و عاملی بود برای تحول شوهرش تا از راه تجارت به مسیر ناب شهادت وارد شود و همپای قربانی عرش خدا حسین بن علی (ع) نام خود را در سجلّ جاودانۀ حیات به ثبت برساند. ببینید تأثیر کلام یک زن بر مردش را. پس خود را دستکم نگیریم.
اگر در یادآوری کوچۀ بنیهاشم بر مصائب فاطمه زهرا (س) سرور زنان عالمیان، اشک از دیدگانم سرازیر میشود و منتقم را فریاد میکنم باید بدانم اکنون زمان، زمان ابتلا و امتحان من است. آیا اشک من از سر معرفت است یا تنها اشک عاطفی است که عایدی برایم ندارد! آری، تفاوت است بین اشک عاطفی و اشک از سر معرفت. اشکی که از دیدگان زینب (س) در کربلا جاری شد، اشکی از سر معرفت بود و تداوم کربلا و ماندگاریاش مدیون همین معرفت ناب زنانه است. مقتدر و استوار و محکم همچون کوه پناهگاهی برای طفلان وحشتزده از نبردی نابرابر. خود از طوفان بلایا گذشته است اما پناهی است برای پسر برادر -علی بن حسین (ع)- و تداوم امامتش. ببینید یک زن، تمامقد میایستد برای تداوم امامت آلمحمد (ع) و هراسی ندارد از سرزنش سرزنشکننده؛ و اینگونه است که قائم آلمحمد (ع) زنان را متوجه عمۀ عقیلهاش میکند و میفرماید: «مثل زینب باش».[1]
الگوی زینب (س) مادرش فاطمه (س) است؛ فاطمهای که برای بازپس گرفتن حق غصبشدۀ خلافت از علی (ع) درب منازل تکتک صحابه را دقالباب کرد تا تبلیغ کند امر امامت و ولایت علی (ع) را؛ آن هم در روزگار فتنه و آشوب که اولی و دومی و فرقۀ تبهکارشان به راه انداخته بودند و در راهش از ریختن خون دردانۀ رسول خدا (ص) و سبب آفرینش افلاک، فاطمه زهرا (س) هم نگذشتند. چه خونهای پاکی از مادر تا فرزند… و این مسیر بر زمین ادامه یافت تا اینکه منتقم و منصور مبعوث شد.
حال، ما زنان مؤمن انصاری باید نگاهمان به شیرزنانی باشد که برای امروز زمینهسازی کردند و در تندباد بلایا هرگز پرچم حق از دستان مبارکشان نیفتاد؛ پرچمی که امروز در دستانِ مقتدرِ سید احمدالحسن به اهتزاز درآمده و ندای حسین (ع) از حلقوم مبارکش به گوش میرسد که: «هل من ناصر ینصرنی»؟ ناصری هست برای حسین زمان؟ ناصری هست برای به تحقق پیوستن آرزوی انبیا و اوصیای الهی؟
نجوای حسین زمان شنیدنی است، آنجا که میگوید: «زن مؤمن مانند مرد مؤمن است. زن مؤمن نماز میگزارد، روزه میگیرد و دقیقاً مانند مرد مؤمن به آنچه مورد رضای خداوند سبحان است عمل میکند، مگر در برخی تفاصیل و خصوصیات. زن مؤمن مکلف است نسبت به دین خود معرفت یابد و در حد وسعش، حق را به مردم بشناساند و ابلاغ نماید.»[2]
پس تکلیف مشخص است: معرفت نسبت به دین خدا و یاریاش و شناساندن حق به مردم و تبلیغ دعوت حق؛ مرد و زن هم ندارد. (یا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدامَكُم)[3] (ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر خدا را یاری کنید، شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میدارد).
مبادا بهخاطر مصائب و ترس از حرف اینوآن دست از یاریاش برداریم؟ مبادا از ترس اخراج شدن شوهرانمان از محل کارشان، آنان را از تبلیغ در راه حق منصرف کنیم؟ خودمانی بگویم مبادا غُرولُندکنان مرتب بگوییم «چرا تو باید بری تبلیغ؟ چرا فقط تو؟ اگه تو رو بگیرن و بری زندان تکلیف من و بچهها چی میشه؟» اتفاقاً اگر صاحب فرزند هستی به نظرم تکلیفت دوچندان است. در کنار اینکه همسرت را به مسیر حق سوق میدهی، باید به تربیت نسلی بپردازی که ازجانگذشته برای مهدیین (ع) شوند. مادری باشی همچون «اموهب» که در کربلا وهبِ بیست و پنج سالۀ تازهدامادش را ترغیب و تشویق میکند به یاری حسین (ع) و به او میگوید: «برخيز ـ ای پسرم ـ و فرزند دختر پيامبر خدا (ص) را ياری ده.» و وقتی سرش را برای این مادر غیور هدیه میفرستند، مادرش سر وی را برگرفت و آن را بوسيد و با عمود خيمه، [به دشمن] حمله کرد و با آن دو تن را کشت؛ تاجاییکه امام حسين (ع) به او فرمود: «ام وهب، بازگرد که جهاد از دوش زنان برداشته شده است.» او نيز بازگشت.. [4] غیور و تسلیم امر امام خویش.
از این قبیل زنان کم نیستند، مدافعان غیوری برای آل الله؛ مدافعانی همچون: خدیجه کبری (س) که دوشادوش نبیالله محمد (ص) از سختیهای روزگار صدر اسلام نوشید و اعتراضی نکرد و در بحرانیترین شرایط دعوت حق را لبیک گفت… امالبنین مادر اباالفضل العباس (ع) که چهار فرزندش فدای «حاکمیت خدا» شدند… آسیه همسر فرعون که از اعتقادش به آیین موسی (ع) دست نکشید تا بر اثر شکنجه به دست فرعون کشته شد… سمیه همسر یاسر و مادر عمار درحالیکه او را وادار به توهین و سب رسول خدا (ص) میکردند جز شهادت بر یگانگی الله و رسالت محمد (ص) کلامی از او شنیده نشد تا بر اثر نیزۀ ابوجهل در قلبش جان به جانآفرین تسلیم کرد.
حال در این برهه از تاریخ که گویی گل سرسبدش هم هست، شایسته این است که بر دنیای فانی و زوالپذیر چیره شویم و همراه با پسر فاطمه (ع) در بنای دولت عدل الهی با هرآنچه در توان داریم ایستادگی کنیم. همانگونه که سید احمدالحسن خطاب به زنان مؤمن میفرماید: «در بیان حق و ابلاغ به مردم کوتاهی نکنید، چه تبلیغ چهرهبهچهره باشد و چه از طریق رسانههایی که در دسترس شماست مانند اینترنت؛ همانطور که بسیاری از برادران انصار شما مبادرت ورزیدهاند به انتشار مقالات در روزنامههایی که در اینترنت منتشر میشود و مردم بخش عمدهای از کشورهای جهان مطالعه میکنند. این کار بسیار اثرگذار بوده و باعث گرویدن برخی مردم از کشورهای مختلف بوده است.»[5] لذا از خدا میخواهیم در پیشگاه پسر مظلوم فاطمه (س) دوشادوش مردان آنچه را رضایش در آن است تقدیم آلمحمد (ع) کنیم. به امید آنکه در روز حشر شرمسار مادرش زهرای اطهر (س) نشویم.
پانوشت
[1] سید احمدالحسن، پیام صفحۀ فیسبوک، 29اوت2020م.
https://b2n.ir/699253
[2] سید احمدالحسن، در محضر عبدصالح، ج 2، نقش زن در یاری حق.
[3] محمد، 7.
[4] خوارزمی، مقتل الحسین (ع).
[5] منبع 2.
هفته نامه شماره 189