خانه > برگزیده > بنر > بلا و ابتلا در زندگانی مؤمن

بلا و ابتلا در زندگانی مؤمن

درنگی بر یکی از علائم نزدیکی به حجت الهی

به‌قلم: محمدرضا عطوف

درآمد

پروردگار رئوف و رحیم از شدت رحمتش برای مؤمنین در طول مسیر ایمانی‌شان علائم و نشانه‌هایی قرار داده است. این علائم همچون تابلو‌های راهنما عمل می‌کنند و ما را نسبت به درستی یا نادرستی مسیر راهنمایی می‌کنند؛ مثلاً یکی از این علائم رؤیاهای صادقهٔ بشارت‌دهنده است که به تعبیر سید احمدالحسن، مؤمنان را به درستی عقیده و راهشان بشارت می‌دهد. علامت دیگری هم وجود دارد که به انسان نشان می‌دهد تا چه اندازه در مسیر صحیح گام برمی‌دارد و چقدر به حجت خدا نزدیک است.
کدام‌یک از ماست که دلش نخواهد به حجت خدا نزدیک شود؟!
به‌هرحال همهٔ ما نمازهای واجب یومیۀ خود را با نیت «قربة الی الله» می‌خوانیم؛ یعنی این اعمال عبادی را انجام می‌دهیم تا به خداوند نزدیک شویم. طبیعتاً نزدیکی به خدا هم تنها از رهگذر قرب و نزدیکی به حجت خدا امکان‌پذیر است؛ در زیارت عاشورا می‌خوانیم:

«یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ وَ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ‏ وَ إِلَى فَاطِمَهَ وَ إِلَى الْحَسَنِ وَ إِلَیْکَ بِمُوَالاَتِکَ‏ وَ بِالْبَرَائة مِمَّنْ أَسَّسَ أَسَاس ذلک… وَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ إِلَیْکُمْ بِمُوَالاَتِکُمْ وَ مُوَالاَهِ وَلِیِّکُمْ‏ وَ بِالْبَرَائة مِنْ أَعْدَائِکُمْ وَ النَّاصِبِینَ لَکُمُ الْحَرْبَ»
«ای اباعبدالله، من به خدا و رسولش و امیرمؤمنان و فاطمه و حسن تقرّب می‌جویم، به‌واسطهٔ دوستی تو؛ و به‌واسطهٔ بیزاری از کسی که پایه‌گذاری کرد اساس این حادثه را … و به خدا تقرّب می‌جویم و سپس به شما تقرب می‌جویم، با دوستی نسبت به شما و دوستی نسبت به دوستان شما و به بیزاری از دشمنانتان و برپاکنندگان جنگ با شما… .»[1]

بنابراین همهٔ ما می‌خواهیم به حجت خدا نزدیک شویم و این در نیت اعمال عبادی روزانهٔ ما هویداست. طبیعتاً منظور ما قرب و نزدیکی مکانی و جسمی نیست، بلکه منظورمان نزدیکی روحی است. چه بسیار افرادی که به‌لحاظ جسمی به حجت الهی نزدیک بودند و برای مدتی مدید توفیق همراهی با او را داشتند، اما این نزدیکی سودی به‌حال آنها نداشت و راه به جایی نبردند. و چه بسیار افرادی که دور بودند و اویس قرنی شدند.
گر در یمنی چو با منی پیش منی
گر پیش منی چو بی‌منی در یمنی
من با تو چنانم ای نگار یمنی
خود در غلطم که من توام یا تو منی[2] دراین‌خصوص سید احمدالحسن می‌فرماید: «ولیّ خدا همان سبیل [راه] خداست؛ کسی که با او به‌سوی خدا مهاجرت کند، گشایش و عطایی عظیم می‌یابد، و خداوند به او همچون پیامبران (ع) و فرستادگان عطا می‌فرماید؛ همانند مالک اشتر که صدها کیلومتر دورتر از علی بن ابی طالب(ع) بود، ولی شبانگاه می‌نشست و گریه می‌کرد. یارانش از او علت را می‌پرسیدند و او می‌گفت: می‌گریم، زیرا مناجات علی را می‌شنوم. آری، برای مالک درب ملکوت آسمان‌ها گشوده شد، همان‌طور که برای انبیا و مرسلین گشوده شده بود.»[۳]

بنابراین منظور ما از قرب و نزدیکی به حجت الهی، نزدیکی روحی است.

هرکه در این بزم مقرب‌تر است…

یکی از علائم و نشانه‌هایی که همچون ابزارهای سنجش مسافت، به‌روشنی نشان می‌دهد که ما چقدر به حجت خدا نزدیکیم مقولهٔ «بلا و ابتلا»ست؛ در این خصوص سید احمدالحسن می‌فرمایند:
«کسانی که به بیشترین بلاها مبتلا می‌شوند انبیا و اوصیا و پس‌از آنها پیروانشان به نسبت نزدیکی‌شان به آنها هستند.»[۴] همچنین در جایی دیگر سید احمدالحسن در پاسخ به فردی که گفته بود: «من از وقتی شیعه شده‌ام مصیبت‌ها همین‌طور بر زندگی‌ام می‌بارد» می‌نویسند:
«… عبدالرحمن بن حجاج می‌گوید: نزد امام صادق(ع) صحبت از گرفتاری به میان آمد و اینکه بلاها از الطاف خاص خداوند عزّوجلّ است که به مؤمنین عطا می‌فرماید. آنگاه امام صادق فرمود: «از پیامبر خدا سؤال شد که در دنیا چه کسانی سخت‌تر گرفتار می‌شوند؟ فرمود: پیامبران و سپس جانشینان آنان به‌ترتیب، و بعد مؤمن به‌اندازۀ ایمان و کارهای نیکش. هرکس ایمان صحیح و اعمال نیکو داشته باشد شدیدتر مبتلا می‌شود و آنکه ایمان سست‌تر و اعمال ضعیف‌تر داشته باشد بلاهایش کمتر خواهد بود.
و از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: «خدای عزّوجلّ بندگانی دارد در بین بندگان خالصش که هر نعمتی از آسمان به زمین فرود آید، آن را از ایشان باز دارد و به دیگران دهد، و هر گرفتاری که نازل شود بر ایشان فرود آورد.»[۵] و در جایی دیگر می‌نویسند:
«دنیا سرای بلا و امتحان است و به‌اندازۀ سختی، پاداش است. سزاواترین افراد برای سختی و مشقت و پاداشی که بر آن مترتّب می‌شود، خلیفۀ خداوند در زمینش است.»[۶] همچنین در جایی دیگر می‌فرماید:
«مشکلات، سختی‌ها، فشارها، گرسنگی، تشنگی، فقر، نیاز و بیماری در بسیاری از اوقات نعمت و دعوتی الهی هستند تا با دعا به‌سوی خداوند سبحان پناه برده و در ساحت مقدس او حاضر شویم، و به او نزدیک شده و خودمان را از کثافت این عالم پایین پاک کنیم. و حقیقت روزه کشش و جاذبه‌ای الهی برای ماست. ما در گیرودار این زندگانی دنیوی غوطه‌ور هستیم، پس باید بهترین بهره را از آن برده و در ساحت قدس خداوند سبحان حاضر شویم. اگر خواهان حضور در ساحت خداوند سبحان هستی، در این ماه کریم هرگونه تعلق خود را از دنیا بِکَن.
) إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوى)[۷]‌ (همانا من پروردگارت هستم، پس کفش‌های خود را دربیاور، زیرا تو در وادی مقدس طُوی هستی).»[۸] از مجموع سخنان سید احمدالحسن به‌روشنی می‌توان دریافت که میزان بلا و ابتلای انسان مؤمن، همچون نشانه و علامتی است که قُرب یا بُعد او نسبت به حجت الهی را نشان می‌دهد؛ به‌قول معروف:
هرکه در این بزم مقرب‌تر است
جام بلا بیشترش می‌دهند
جالب آنکه عکس این مسئله نیز صادق است و انسان هر چقدر به‌دنبال راحتی و آسایش باشد، از حجت خدا به‌دور است. دکتر سید واثق حسینی می‌گوید:
«کلامی از سید احمدالحسن وجود دارد که می‌گوید: «خدایا هرکه را به‌دنبال راحتی است از من دور کن»؛ چون این دعوت پر از رنج‌ها و سختی‌هاست.»[۹] نیازی به ذکر این نکته نیست که دعای رسولان مستجاب است؛ این یعنی همان‌گونه که مقربان به میزان تقربشان بلا و مصیبت می‌بینند، افراد راحت‌طلب نیز از حجت خدا دورند. ناگفته پیداست که دعای سید احمدالحسن در ارتباط با دورسازی افراد راحت‌طلب، نه به این خاطر که او بخواهد آنان را از رحمت واسعهٔ خود محروم کند، بلکه این دعا عین رحمت اوست؛ چراکه مسیر حجت خدا مسیر بلا و ابتلا و امتحان است، و در این بین، او برای افرادی که به‌دنبال مسیر متفاوتی هستند و به‌قول معروف راهشان سواست دعا می‌کند که همراه او نباشند.

مقربان اهل بلا هستند

شایان ذکر است که در اوصافی که در روایات آل‌محمد برای سیصد و سیزده نفر یار مقرب و نزدیک قائم(ع) برشمرده نیز به‌روشنی این نکته هویداست که آنان همواره در رنج و سختی و ابتلا هستند و دیگران از دست آ‌نها در آسایش و راحتی هستند:
برخی از این اوصاف عبارت‌اند از:
– خودشان در سختی هستند و بدن‌هایشان تیره است. مردم از آنان در راحتی هستند. (برای جامعهٔ انسانی کم‌هزینه و پرفایده‌اند)؛
– آنان افرادی هستند که در حالت آسانی و سختی به برادران نیکی می‌کنند؛ و در حالت سختی نیز دیگران را بر خودشان برتری می‌دهند؛
– اگر شب آنان را فرابگیرد، زمین را فرش خود قرار می‌دهند و خاک را بالش خود قرار می‌دهند؛
– اهل حرص و مال‌اندوزی نیستند؛
– سبک‌بال و کم‌هزینه و خانه‌به‌دوش‌اند؛
– اهل درخواست از دیگران نیستند ولو آنکه از گرسنگی بمیرند (عزت نفس دارند)؛
– اهل مواسات‌اند و برادران و هم‌نوعان خود را بر جیب خود مقدم می‌دارند؛
– ارزش همهٔ دنیا نزد آنان به‌اندازۀ بال پشه نیست؛
– اگر همۀ آنچه در دنیا و در آن است، طلای سرخ شود و بر گردن یکی از آنان باشد و سپس از گردن آنان بیفتد، هیچ‌چیزی احساس نمی‌کنند. گویا چیزی بر گردنشان نبوده است و از آن چیزی نیفتاده است، به‌خاطر پستی دنیا نزد ایشان؛
– شکم‌هایشان از روزه فرورفته است؛
– پلک‌هایشان از تسبیح فرسوده شده است؛
– چشمانشان از گریه ضعیف شده است؛
– صورت‌هایشان در اثر شب‌زنده‌داری زرد شده است و… [۱۰]

بنابراین یکی از علائم و مشخصه‌های تقرب و نزدیکی به حجت خدا، میزان ابتلا و سختی‌هایی است که مؤمنین در مسیر ایمانی خود با آن روبه‌رو می‌شوند؛ دکتر علاء سالم می‌نویسد:
«گاهی مؤمن در پاسخ به سؤال زیر دچار حیرت و سرگردانی می‌شود:
چرا کارهای من (یا برخی از آنها) با تأخیر و تعلل همراه است؟ و چرا همان‌طور که پیش از ایمان به دعوت حق پیش می‌رفت پیش نمی‌رود؟! و چرا رفاه و آسایشی که قبل از ایمان احساس می‌کردم کاهش یافته؟ یقیناً دلایل زیادی برای این امر وجود دارد که درصدد برشمردن آن در اینجا نیستم، و بسیاری از آنها برای شما مشخص است؛ بهشت در سختی‌ها پیچیده شده، نه در شهوات؛ اما در این نجوا و تلنگر برادرانه می‌خواهم شما و خودم را به خواندن مرواریدِ محمدی زیر دعوت کنم:
(ابو الصّباح كنانى گويد: «نزد امام صادق(ع) بودم، پيرمردى بر آن حضرت وارد شد و گفت فرزندم مرا نافرمانى كرده و برادرانم‌ به من ستم کردند، پس امام صادق(ع) فرمود: مگر نمى‌دانى كه حقّ دولتى دارد و باطل دولتى دارد، و هريک از آن دو در دولت ديگرى خوار و ذليل است؟ پس هركه آسايش دولت باطل به او رسد، تقاص آن را در دوران دولت حقّ خواهد داد.»[۱۱] «هركه آسايش دولت باطل به او رسد، تقاص آن را در دوران دولت حقّ خواهد داد!!»
پس هرکه می‌گوید الان حالش [نسبت به پیش از ایمان] بدتر است، چرا نمی‌گوید و باور ندارد که محبت خداوند نسبت به او و رحمت و عنایتش بر او به‌حدی رسیده است که نمی‌خواهد او در دولت حق تقاص پس دهد یا از قدر و منزلت و پاداش و مجاهدت و شکیبایی او کاسته شود. پس رفاه و آسایش دولت باطل را از او گرفت تا تمام فضل و عطای خود را در دولت خویش به او بدهد، دولت حق. و دولت حق نزدیک شده است حتی از سیاهی چشم به سفیدی آن نزدیک‌تر است ان‌شاءالله.
نباید انتهای صبرمان بی‌تابی یا شکایت باشد. الحمد لله رب العالمين.»[۱۲]

آیا باید متقاضی بلا باشیم؟!

در پایان ذکر این نکته ضروری است: توضیحاتی که عنوان شد، به این معنا نیست که انسان از خداوند تقاضای بلا داشته باشد، بلکه انسان باید همواره از خداوند تقاضای عافیت و آسانی داشته باشد، و طبیعتاً این منافاتی ندارد با اینکه انسان بلا و مصیبت‌ها را نعمت و لطف خدا ببیند و نسبت به قضای الهی رضا و صبر پیشه کند. سید احمدالحسن می‌نویسد:
«دعای ما که به قضا در آینده و اینکه برای ما خوب باشد، تعلق دارد با خشنود بودن ما با قضای فعلی و وضعیتی که در آن به‌سر می‌بریم، منافاتی ندارد. به‌ عنوان‌ مثال من به بیماری که اکنون گرفتارش شده‌ام، راضی هستم؛ چراکه در ضمن قضای خداوند رخ‌ داده است و در عین ‌حال دعا می‌کنم که پس‌از این زمان شفا پیدا کنم؛ بنابراین دانش من به اینکه درحال‌حاضر بیماری‌ام در ضمن قضای خداوند واقع‌شده است و راضی بودنم به آن، به این معنی نیست که من آگاه‌ترم یا می‌گویم که خداوند اراده فرموده تا روز دیگر یا سال دیگر یا بقیۀ عمر بیمار بمانم، تا به‌این‌ترتیب بگویم به قضای خداوندی که تغییر نمی‌کند راضی و خشنود هستم و دعا را رها کنم. حتی اگر ازسوی خداوند و از راهی از راه‌های غیبی مانند رؤیای هشداردهنده بدانی که چنین اتفاقی فردا خواهد افتاد و اتفاقی است که آزار و زیانی در بر دارد، می‌توانی به درگاه خداوند دعا کنی یا صدقه بدهی تا خداوند این زیان و آزار را از شما برطرف نماید؛ چراکه این مطلب، قضای خداوندی نیست که تغییر نکند و نوشته‌شده در ام‌الکتاب باشد؛ بلکه اخبار (اطلاع‌رسانی) از وجهی از وجوهات موجود در لوح محو و اثبات دربارۀ چیزی است که می‌تواند اتفاق نیفتد یا به‌صورت دیگر واقع شود.
ما دعا می‌کنیم؛ چراکه از نتیجۀ نهایی و قطعی که حاصل خواهد شد خبر نداریم؛ همان چیزی که قضای آیندۀ خداوند دربارۀ ما هست. ما دعا می‌کنیم تا آزاری که در نتیجۀ اشتباه ما به وجود آمده است، باقی نماند: )وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثير ((و هرگونه مصيبتی که به شما رسد، به‌خاطر دستاوردهایی است که خود به دست آورده‌اید و خدا از بسیاری درمی‌گذرد). این دعا کردن ما با رضایت و خشنود بودن ما به قضای خداوندی که هم‌اکنون دربارۀ ما جریان دارد و واقعیتی است که در آن زندگی می‌کنیم، منافاتی ندارد و شکر خداوند را در مورد آن به‌ جا می‌آوریم.»[۱۳]

پانوشت
۱. زیارت عاشورا.
۲. رباعیات نقل‌شده از ابوسعید.
۳. متشابهات، ج4، پرسش 149.
۴. سید احمدالحسن، پاسخ‌های روشنگرانه، ج۲، س۶۳.
۵. سید احمدالحسن، پاسخ‌های روشنگرانه، ج۴، س۴۰۰.
۶. سید احمدالحسن، پاسخ‌های روشنگرانه، ج۷، س۸۱۷.
۷. طه، 12.
۸. پیک صفحه، ج۲، ص۵۶۴-۵۶۵.
۹. مستند عارف، پخش‌شده از شبکهٔ «المنقذ العالمی».
۱۰. سید احمدالحسن، عقاید اسلام، پیوست آخر با عنوان «چه کسانی مهدی را یاری می‌دهند؟».
۱۱. نعمانی، الغیبة، ص 334.
۱۲. از صفحهٔ نگارنده به نشانی زیر:
https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=pfbid0o9CVYZuWWDzTL7DTYLcT2v3ypZAZzxehoL9P5vGjgY1p1X5qtwoF9GJU7qfZBRfUl&id=100011664780186&mibextid=9R9pXO
۱۳. سید احمدالحسن، پاسخ‌های روشنگرانه، ج۷، پرسش 676.

هفته نامه شماره 188

دانلود تمامی شماره های هفته نامه زمان ظهور

همچنین ببینید

گفت‌وگوی_داستانی_دربارۀ_دعوت_فرستادۀ_عیسای_مسیح

گفت‌وگوی داستانی دربارۀ دعوت فرستادۀ عیسای مسیح (قسمت سوم)

عیسی به آمدن مدعیان دروغین بسیاری هشدار داده است، اما نگفته هر مدعیِ پس‌از او …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *