«و گفتهای مرا میکشیدند همانگونه كه شتر مهار در بينى را میکشند تا بيعت كنم! به خدا قسم خواستهاى مرا سرزنش كنى اما ستايش كردهاى و خواستی رسوا نمايى ولى خود رسوا شدهاى. براى مسلمان باکی نيست از اينكه مظلوم باشد تا وقتیکه دچار شك در دين و ترديد در يقين نباشد. قصدم بيان اين حجت براى غير توست [زيرا تو شايستۀ آن نيستى] ولى از حجت بهاندازۀ آنچه بيانش پيش آمد برايت اظهار كردم». (نهجالبلاغه، ترجمه انصاريان، ص 615)
امروز تاریخ دوباره تکرار شده است. موکبهای انصار امام مهدی (ع) در عراق که انصار با اخلاص در آنجا با تمام تلاش به زوار اباعبدالله الحسین (ع) خدمت میکردند و حتی زمانی که مخالفین عقیده آنها وارد آن موکبها میشدند از خدمت به آنها نیز دریغ نمیکردند.
اما متأسفانه موکب انصار امام مهدی (ع) توسط مأمورین حکومتی و به دستور اتباع مرجعیت بسته شد. با بسته شدن موکب انصار امام مهدی (ع)، اولاد معاویة بن ابیسفیانها به شادی و پایکوبی پرداختند و با مذمت و تمسخر خواستند انصار امام مهدی (ع) را نکوهش کنند، درحالیکه نفهمیدند با این کارشان در حقیقت انصار امام مهدی (ع) را ستودند؛ چراکه ما در سیره آل محمد (ع) ندیدهایم که مخالفانشان را سرکوب کنند و به آنها یورش ببرند، اما این رفتارها را در حکومتهایی همچون بنیالعباس و بنیامیه -زمانی که از پاسخدادن به کلام آل محمد (ع) باز میماندند- بهوفور خواندهایم و شنیدهایم و تاریخ به آن گواهی میدهد!
امروز هم فرزندان طالح آنان پس از اینکه از پاسخ علمی به انصار امام مهدی (ع) عاجز ماندند، با فرستادۀ امام مهدی (ع) همان عمل شنیع را تکرار کردند! اما شنیعتر از این عمل زشت، تدلیسی بود که پس از آن انجام دادند و آن تهمت زدن به انصار پاک امام مهدی (ع) بود تا با این کار، عمل قبیح خود را توجیه کنند، غافل از اینکه تاریخ هرگز به آیندگان دروغ نمیگوید و حقیقت را آشکار میکند تا مردم خود قضاوت کنند؛ همانطور که تاریخ، اعمال پلید معاویة بن ابیسفیان را رو کرد، آن زمان که به کودکان شامی برهای هدیه میدادند و میگفتند این هدیه از طرف خلیفۀ پیامبر، امیرالمؤمنین، معاویة بن ابیسفیان است و پس از چند ماه که آن طفل کوچک با آن بره مأنوس میشد، مأموران را میفرستاد تا آن برهها را جمعآوری کنند و به آن کودکان میگفتند که این کار به دستور علی بن ابیطالب است!
آری؛ امروز هم اتباع مراجع با فریبکاریها و اتهاماتی واهی میخواهند که نور خدا را خاموش کنند، غافل از آنکه: «يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُون»؛ «میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند؛ ولی خدا جز اين نمیخواهد که نور خود را کامل کند، هرچند کافران را خوش نیاید.»
به فضل خداوند متعال و با تبلیغ شبانهروزی انصار امام مهدی (ع) در این موکبها افرادی با قلبهای پاک و ضمیری روشن به این دعوت آسمانی لبیک گفتند و با فرستادۀ امام زمانشان بیعت کردند.
کلام آخر: مخالفین و معاندین این دعوت مهدوی مبارک بدانند که با این عمل شنیع خود یک لکۀ ننگین دیگری در پروندۀ خود ثبت کردند و بهزودی مورد بازخواست قرار میگیرند. وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُون.
«دوباره ظلم به آل علی (ع)»
دوباره داغ و عزا و دوباره عاشوراست
از این خبر که رسیده دلم پر از غوغاست
دوباره ظلم به آل علی، چه بد کردند
چه دشمنان خبیثی، چه قدر نامردند
رسیده بود خبر پرچم قشنگش را
کشیدهاند به زیر از میان اوج و سما
کنون رسیده خبر موکب یمانی را
همانکه باب نجات است بین کرب و بلا
مخالفان همه بستند آن در حاجات
همانکه هست برای بشر صراط نجات
چه قدر دشمنی دشمنان پر اندوه است
ولیک پشت یمانی خدای چون کوه است
به دست اوست وصیت، خداست شاهد او
و علم ناب و لدنیش جاری از هر سو
تمام عزت ما پرچمش شده، آری
کشانده مدعیان را به ذلت و خواری
سؤال، مدعیان از چه در هراس هستند؟
که وحشیانه چنین موکب تو را بستند
مگر حدیث و روایات دشمنی دارد؟
بشر ز دست شماها کی ایمنی دارد؟
دلیل بستن موکب، کلام حق تو هست
تو احمد الحسن هستی که راه ناحق بست
دلایل دگری هم ز عجزشان پیداست
فتاده لرزه به جان مخالفان هر جاست
از اینکه عاجز از برخورد با علوم تواند
چنین جسارت پستی به موکب تو کنند
از اینکه راه تو حق است و راهشان باطل
شدند جمله چنین دشمنان تو غافل
تو احمدالحسنی و وصی حضرت مهدی
تویی که راه نجاتی، تو صاحب عهدی
چو جد خویش علی دائماً پی حقی
ز آل حیدری و بر ائمه ملحقی
مخالفان یمانی اگرچه لجبازند
ز بهر حضرت قائم زمینه میسازند