اشکهایش همچون مرواریدهایی بر صورتش میغلتید …
زیر چشمان سرشار از احساس حقارتش کبود شده بود …
تا مرا دید، خود را به آغوشم انداخت و بغضش ترکید …
هقهق گریه امانش نمیداد چیزی بگوید …
کمی با او همدردی کردم و سعی نمودم آرامَش کنم…
چون از دوران دبیرستان در مدرسه باهم دوست بودیم و اخلاقش را خوب میدانستم …
چند دقیقه بعد که کمی آرام شد، پرسیدم: «اتفاقی افتاده؟ چرا انقدر ناراحتی؟»
صورتش از خجالت سرخ شد.
سؤالم را تکرار کردم؛گفت:
«چند وقته که شوهرم کارشو از دست داده … کارخونهشون تعطیل شده … صبح تا شب بهونه میگیره و به عالم و آدم بد و بیراه میگه … خودمم مریضاحوالم و طاقت غُر زدناشو ندارم …
مرتب با هم بگومگو داریم …
دیروز دیگه منو گرفت زیر مشت و لگد …
حالا هم بدون اینکه پشیمون باشه، میگه:
“شما زنها باید با کتک آدم بشید؛ اصلاً این حکم خداست!”
از دیروز دیگه دوست ندارم نماز بخونم!
آخه واقعاً چرا اسلام به مرد اجازه میده هر طور دلش میخواد با زنش رفتار کنه؟»
اینها را که گفت، یکدفعه یاد مطلبی از بیانات یمانی آل محمد (ع) افتادم … توی گوشی گشتم تا اینکه پیداش کردم …
گفتم میخوای نظر اسلام حقیقی رو بدونی، گوش کن تا برات بخونم:
«سؤال: وقتی در مورد [کتک] زدنِ زن ناشزه (نافرمان) در حوزۀ دین صحبت میکنیم همه اتفاقنظر دارند که زدن نباید با شکنجه و درد و عذاب همراه باشد ولی وقتی به واقعیت زندگی میرسیم مشاهده میکنیم که وضعیت بسیار متفاوت است و ضرب و شتم بدنی همسر بسیار اتفاق میافتد. بهطور دقیق حدود زدن زن ناشزه چیست؟
پاسخ:
کتک زدن زن، یک وضعیت طبیعی نیست و یا وضعیتی که بهطورمعمول عمل به آن صحیح باشد؛ بلکه در حکومت الهی اگر زن به دلیل کتک زدن شوهر اقامۀ دعوی کند به دعوایش رسیدگی و اگر مرد خطایی مرتکب شده باشد مجازات میشود.» *
کاملاً آرام شده بود … آهی کشید و آرزومندانه گفت:
«خدایا زندگی در دولت عدل الهی را نصیبم کن!»