دوره و زمانۀ عجیبی شده است.
انسانها حوصلۀ پیگیری حقیقت را ندارند؛ نه اینکه نخواهند حقیقت را بفهمند؛ بلکه بین چکش و سندان گیر افتادهاند.
روح راستگویی از میان مردمان برچیده شده و اشخاص راستگو، سادهلوح خطاب و دروغگویان، متصف به صفت هوشیاری میشوند.
اشخاص صادق را در حالی مییابی که عدۀ اندکی یاور و دوست دارند؛ درحالیکه اکثر مردمان حول افراد دروغگو و دورو گرد آمدهاند؛ البته بهصورت نمادین مدام هم تکرار میکنند: آری دروغ خط قرمز ماست، دروغ ما را عصبانی میکند، دروغ… .
این شده آفت جامعۀ ما؛ جامعهای که باید خود را آمادۀ یاریدادن صادقترین مردمان کند؛ جامعهای که برای رهایی از مشکلات خود، منتظر آمدن روح راستی است ولیکن او را نمیشناسد.پ
«(۱۲) و بسیار چیزهای دیگر نیز دارم به شما بگویم، لکن الآن طاقت تحمل آنها را ندارید. (۱۳) ولیکن چون او یعنی روح راستی آید، شما را به جمیع راستی هدایت خواهد کرد؛ زیرا که از خود تکلم نمیکند بلکه به آنچه شنیده است سخن خواهد گفت و از امور آینده به شما خبر خواهد داد. (۱۴) او مرا جلال خواهد داد؛ زیرا آنچه را که از آنِ من است خواهد گرفت و به شما خبر خواهد داد.» (انجیل یوحنا ۱۶: ۱۲ تا ۱۴)
شخصی متصف به امانت و صداقت، مانند جدش رسولالله…
همنام جدش رسولالله…
غریب همانند جدش رسولالله…
رسول دیگری است؛ اما این بار از جانب پدرش مهدی که در عهد جدید دربارۀ این رسول امین و دانا اینگونه میخوانیم:
«(۴۵) پس آن غلام امین و دانا کیست که آقایش او را بر اهل خانه خود بگمارد تا ایشان را در وقت معین خوراک دهد؟ (۴۶) خوشا به حال آن غلامی که چون آقایش آید، او را در چنین کار مشغول یابد. (۴۷) هرآینه به شما میگویم که او را بر تمام مایملک خود خواهد گماشت.» (انجیل متی 24: 45 تا 47)
«غلام امین و دانا» که به صادقالامین معروف است و در کتب انبیای پیشین اینچنین وعدۀ آمدنش را دادهاند:
«و دیدم آسمان را گشوده و ناگاه اسبی سفید که سوارش امین و صادق خوانده میشود و به عدل داوری و جنگ مینماید.» (مکاشفۀ یوحنا ۱۹: ۱۱)
آیا میدانستید که این دو وصف «امین و صادق » همان اوصافی است که احمدالحسن را به دلیل پاکیاش، با آن خطاب میکردند؟!
احمدالحسن که درون حوزۀ نجف به او لقب صادق الامین را داده بودند؛
حتی خود سید احمدالحسن(ع) نیز در بخشی از کلامشان به این قضیه اشاره میکنند:
«…و آنانى كه عهد را شكستند، مىگفتند رؤیا و مكاشفه از جن است و معجزه، سحر است. تا دیروز مرا صادقالأمین میخواندند و امروز مرا ساحر و كذاب میخوانند؛ پس به خانۀ خویش بازگشتم و امر خود را به خدا سپردم و به محبوبم… .» (خطبۀ حج)
آری روح راستی که شمارا به جمیع راستی هدایت میکند، و همان غلام امین و دانا که شما را سرِ وقت خوراک میدهد، و همان سوارۀ صادقالامین، سالهاست که برای پر کردن زمین از عدل و صداقت ظهور کرده است و به امر غریبانۀ پدرش دعوت میکند… .
آیا رواست که از تکذیبکنندگان صادقالامین باشیم و فرزند و فرستادۀ امام مهدی(ع) را تکذیب کنیم و بار دیگر روح راستی را در جامعه از میان ببریم و مانع از تجلی حقیقی آن بشویم؟!